مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

۹ نکته به درد بخور درباره یک ازدواج درست


 

۱.   وقتی ارتباط بلد نیستیم برقرار کنیم ، بعید است ازدواج خوبی داشته باشیم زیرا ازدواج به مهارتهای ارتباطی بالایی احتیاج دارد. مهارتهای ارتباطی موضوع پیچیده ای نیست. در درجه اول ارتباط با خودمان باید درست باشد . کسی که خودکم بین است ارتباطهایی دارد نه به خاطر عشق و تعهد بلکه به خاطر اینکه ضعفهای درونیش را پر کند. همسر چنین آدمی همیشه باید طوری عالی باشد که این آدم اعتماد به نفس نداشته اش را از او دریافت کند ، این میشه یه رابطه انگلی عاطفی

2.      وقتی خود شیفته هستی، ازدواج نکن زیرا همیشه احساس میکنی حرفهای تو ، سلیقه تو، طرز حرف زدن تو، مطالعات تو ، دین داری تو ، اخلاقیات تو خیلی خاصند و همسرت باید فعلا  تو و رازهای نبوغت را کشف کند. آدمهای خود شیفته به راحتی توانایی نادیده گرفتن احساسات و شعور شما را دارند و ممکن است به خودشان حق بدهند به راحتی به تو خیانت کنند

3.      مراقب آدمهایی باش که ظاهر اجتماعی موفقی دارند و خیلی حواسشان به همه جزئیات زندگی تو هست ! گاهی این افراد زمینه اختلال شخصیتی پارارنویا دارند یعنی شک و بدبینی. بدبینها زندگی خود و شما را پس از ازدواج جهنم میکنند. ایشان استعدادی عجیب و هوشی سرشار و عقلی ناقص دارند ! تمام هم و غمشان اینست که تو در نامزدی قبلی خود چه تجربیاتی داشته ای، کدام رستورانها رفته اید...همه ساعاتی که باید صرف رشد تو در ارتباط عاطفی ات شود ، حرام قانع کردن یک آدم مریض میشود. در دوره نامزدی میشه رفتارهای افراد شکاک را شناخت...یادت نره شکاک ویروسی در تو میزند که بعدا توجه نورمال یک آدم نورمال را خیلی کم و ناکافی ببینی

4.      مراقب باش خیلی کمال طلب نباشی زیرا کمال طلب perfectionistچنان همه چیز را سخت میگیرد ( نامزدی/ مراسم عروسی/ تشریفات بعد ازدواج) که زندگی جهنم میشود. کمال طلبها فقط وارد بخشهایی از زندگی میشوند که برنده بشوند و لذت بسیاری از فرصتهای ناب زیستن را از دست میدهند

5.      این روزها مراقب "چسبندگی عاطفی " هم باید بود...منظورم اعتیاد هیجانی است . دختران و پسرانی هستند که به شدت احتیاج دارند که شما حالشون را خوب کنید در حالیکه ما در زندگی خودمان بیشتر موطفیم  حال خود را ردیابی کنیم. مردانی این چنین توقع دارند که شما همیشه خوشگل و مرتب و  خوش اخلاق باشید. این مردان درکی از همسرشان دارند شبیه مادر. مادر زنیست که همیشه در دسترس، مهربان و حامی است . همسر اگر این چنین باشد اول از همه خودش در هم میشکند زیرا ما بناست فقط با فرزندانمانم تا این حد در دسترس باشیم. برای شوهر باید همسری کرد .

6.      هر چقدر نگران اعتیاد به مخدر در نامزدتان هستید ، بترسید از اینکه طرف اعتیاد هیجانی داشته باشد یعنی همیشه باید چیزی جدید در زندگیش باشد تا او احساس رضایت بکند. حالا این ممکنه با تغییر زود بزود شغل و رشته تحصیلی و مطالعات آزاد او باشد یا ممکنه وارد ارتباط های او بشود و هر از گاهی باید ارتباطی موازی را تجربه کند تا شما را دوست داشته باشد. چنین ازدواجهایی خطرناکند زیرا دائم باید همسرتان را بپایید تا دمی به خمره نزند

7.      شاید از فلسفه ازدواج شنیده باشید. ازدواجی موفق است که همه چیز شما نباشد. ما حال خوبمان را از چند منبع میگیریم : خانواده خود/ کار خوب / تحصیلات / تاثیرگذاری اجتماعی / دوستان خودمان/ ازدواج. وقتی همه حال خوب خود را به عهده همسر بگذاریم یا نامزدتان به عهده شما میگذارد ، بازی بسیار خطرناکی آغاز شده است زیرا هیچ انسانی چنین قابلیتی ندارد که در دراز مدت شما را خوشحال نگه دارد

8.      نیم نگاهی به روابط نامزدتان با خانواده اش بیندازید زیرا الگوی رابطه او با مادر و پدرش کلیدهای زیادی در اختیار شما قرار میدهد. مثلا در دوره نامزدی هر بار که با  فرهاد بیرون رفته ای مادرش 10 بار تماس گرفته است یا مادر نازنین دائم ساعت ورود و خروج این دختر 25 ساله را چک میکند.معنیش اینه که تو این خونه فضای کنترل زیادی حاکمه و خانواده برای حریم شخصی خیلی اهمیت قائل نیست بنابراین اگر روزی دیدی همسر تو ( دختر این خانواده)  داره  پیامکهای تلفن همراه تو را بدون اجازه تو میخواند ، نباید شاخ دربیاری و ورم کنی زیرا به حریم شخصی او احترامی گذاشته نشده بوده که الان او این ادب را بلد باشد

9.      مهمترین دلیل طلاق در ایران الان مسائل جنسی است. بدون رودربایستی باید هشدار داد که دانش جنسی خود را با کلاسها و کتابهای خوب و سوال کردن از متخصصین بالا برید ، به شدت تاکید دارم به سلیقه جنسی خود احترام بگذارید ؛ مثلا  اگر  خواستگار شما بسیار لاغر است و شما از فردی تو پر تر خوشتان می َاید ، اگر چیزهای خوب دیگرش را پذیرفته اید ،خوبه به او نیز  این سلیقه خود را اطلاع دهید  تا کمی تغییرش دهد . خیلی خوب نیست که بعدا حسرت چهره و تیپ یکی دیگه را بخورید . خیلی ظریف باید از شباهت نیازهایی از این دست در خود و نامزد مطلع بود تا بعداگرفتاری ایجاد نشود

دکتر علیرضا شیری

7 عامل مهم در انتخاب همسری که مناسب شما نیست

الف) تصمیم عجولانه به ازدواج

وقتی زن و مردی بعد از چند هفته آشنایی تصمیم به ادواج می گیرند نشان دهندهآن است که تحت تاثیر رویا و خیال و بدون توجه به واقعیت ها تصمیم به ازدواج گرفته اند و به این جهت رفتار بالغانه ای به نمایش گذاشته نمی شود. یک بررسی تجربی از ناحیه پژوهشگران ایالتی کانزاس نشان داد که با توجه به بررسی های به عمل آمده روی 51 زن شوهردار میانسال، همبستگی بسیار زیادی میان طول مدت نامزدی و رضایت از شرایط زندگی زناشویی وجود دارد.دوران کوتاه آشنایی قبل ازازدواج در مواردی امتیازات مثبت داشته است اما آشنایی های بلند مدت تر زمینه هایی را که بعدا" در زندگی زناشویی مسئله ساز می شوند را مشخص می سازد.

زوج هایی که قبل از ازدواج بیش از 2سال با هم آشنا بوده اند احساس رضایت بیشتری از زندگی داشتند. در ایران روانشناسان بنا به شرایط فرهنگی نقاط مختلف کشور به زوجین توصیه می کنند حداقل 6ماه زمان برای آشنایی داشته باشند.

زوجهایی که ازدواج دوم موفق را تجربه می کنند یکی از علل آن، این است که عجله و شتاب در کار آنها کمتر دیده می شود.برخی از کسانی که در دوران آشنایی و نامزدی از هم جدا می شوند، گاهی به دلیل نداشتن عزت نفس کافی و یا احساس اینکه مورد بی اعتنایی واقع شدن و یا احساس تنهایی خیلی سریع وارد رابطه با فرد دیگری می شوند و افرادی نیز هستند که با عجله تن به ازدواج دوم می دهند چون می خواهند دوره اندوه ناشی از شکست در ازدواج قبلی را به حداقل برسانند.

در روابط عاشقانه اگر عقلانیت و حسابگری بگوید که در یک رابطه بمانید، باید بمانید، و اگر  گفت: نمانید نباید بمانید. آدم ها مسئول اند. ( دکتر شیری )

ب) ازدواج در سن کم

کسانیکه در سن کم ازدواج می کنند به ندرت آمادگی آن را دارند که مسئولیت های زندگی زناشویی را عهده دار شوند. شکل گیری هویت تا زمانیکه جوانها از لحاظ احساسی و عاطفی از والدین خود جدا نشده باشند و به ویژگیهای منحصر بفرد خود پی نبرده باشند نمود خارجی پیدا نخواهد کرد.

کسانی که نیازها و هدفهایشان را مشخص نکرده اند و فرصتی نداشتند که مستقل بودن را درک کنند به تجربه ی بیشتری نیاز دارند تا بدانند با چه کسی می خواهند ازدواج کنند.

 

پ)اشتیاق بیش از حد دختر، پسر یا هر دو برای ازدواج

 

بعضی از افراد نگرانند که طرف مقابل تغییر عقیده بدهد و از ازدواج با آنها منصرف شود این نگرانی ضربان قلب آنها را افزایش می دهد و باعث می شود که سریعا اقدام کنند. از سویی ممکن است این اشخاص از تنهایی خسته شده باشند و فکر می کنند که با ازدواج دیگر تنها نخواهند بود.بعضی ها نیز بیش از حد تحت تاثیر هیجان ازدواج هستند،این افراد به مسئولیت سنگینی که در قبال ازدواج دارند توجهی نمی کنند و ممکن است ازدواج موفقی را تجربه نکنند.

افرادی نیز هستند که چنان برای ازدواج شتاب می کنند که مشکلات موجود را نمی توانند درک کنند. اگر بخواهیم ازدواجی برای همه عمر داشته باشیم باید شتاب و عجله را کنار بگذاریم.

 

ت) انتخاب همسر برای راضی کردن دیگران  

 

بسیاری از ما برای راضی کردن دیگران بیشتر تلاش می کنیم و برای اینکه دیگران از ما خوششان بیاید به نیازهای خود بی توجه می شویم. برخی از افراد برای راضی کردن پدر و مادر یا یکی از بستگان نزدیک خود تصمیم به ازدواج می گیرند. این اقدام خطرناک است زیرا این قبیل ازدواجها عاقبت خوبی ندارند.بجای توجه به خواسته های دیگران به نیازها و هدفهایی که در زندگی دارید متمرکز شوید.

پدر و مادر اغلب به صرف تجربه گمان می کنند که بهتر از شما می توانند همسر مناسبتان را انتخاب کنند.اما امکان اشتباه کردن آنها نیز وجود دارد.در هر شرایط انتخاب کننده اصلی شما هستید.پدر و مادر باهوش با فرزندانشان مشورت می کنند و مطالب مهم را در اختیار آنها قرار می دهند اما انتخاب را بر عهده خود فرد می گذارند. هنگامی که فکر می کنند که فرزندانشان نمی توانند ملاحظات موجود را در نظر بگیرند، و آن هم بدلیل اینکه رشد کافی نداشته اند،آنها او را تشویق می کنند تا با اشخاص واجد شرایط مشورت کنند.تمام پیشنهادات

و نظرات دیگران را مطالعه کنید، نظرات دیگران مهم هستند، آموزشهایی که قبلا یاد گرفته اید نیز مفید هستند. میان همه نقطه نظرات، اطلاعات و احساسات بایستید و عاقلانه ترین تصمیم را بگیرید. مهم نیست که دیگران در مورد انتخاب شما چه نظری می دهند.

 

ث) شناخت ناکافی از یکدیگر

 

بسیار مهم است که زن و مرد قبل از ازدواج با نظرات یکدیگر در زمینه های مختلف آشنا باشند. در زمانهای مختلف روز با یکدیگر ملاقات داشته باشند، لحظات پر از استرس و اوقات راحت یکدیگر را تجربه کرده باشند. بازی کردن یکدیگر با بچه ها و کار کردنشان در منزل را ببینند.کسانیکه بیش از حد به هم عشق می ورزند کمتر درباره مسائل و مشکلات زندگی حرف می زنند و فرض می کنند که همه چیز را درباره یکدیگر می دانند، اما واقعیت این است که کم اطلاعی آنها از یکدیگر موجب می شود که تصمیم گیری خطرناکی داشته باشند.

 

د) انتظارات غیر واقع بینانه

 

برخی از افراد گمان می کنند که به تنهایی می توانند دیگری را تغییر دهند و غافل از آنند که هر کس فقط می تواند خودش را تغییر دهد. به هیچ وجه به امید اینکه فرد را تغییر خواهید داد وارد رابطه نشوید. در سال 1990، جان ولوود در یکی از جراید مقاله ای نوشت که در زمینه انتظارات و توقعات بیجا ارزیابی جالبی دارد :

اگر تنها به جنبه عاشقانه یک رابطه توجه کنیم به این نتیجه می رسیم که با صعود از پلکان عشق همه مسایل و مشکلات را پشت سر می گذاریم، همه نگرانیها و همه محدودیتها را تمام می کنیم :

  

عشق چه زیباست. چه احساس خوشی دارم. در عرش سیر می کنم.  بیا ازدواج کنیم. آیا همه چیز عالی و بی کم وکاست نخواهد بود؟ " البته که این عبارات زیبا هستند، اما اشکالی بزرگ دارند. فرض را بر این گذاشته اند که عشق به تنهایی می تواند مسایل ما را  حل کند، اسباب راحتی و خشنودی بی حد شود و یا مانع از آن گردد که با خویشتن، با تنهایی خود، با دردها و مرارتها و با نهایت مرگ مواجه نشیوم. دلبستگی بیش از اندازه به جنبه بهشتی عشق به تکان و نومیدی منتهی می شود. سرانجام به زمین باز می گردیم تا با چالشهای زندگی روبرو شویم. وقتی زوجی تصمیم به ازدواج می گیرند باید آگاه باشند که اگر همه چیز رو براه باشد.باز هم با دشواریهایی روبرو خواهند شد. باید بدانند درگیر کدام شرایط می شوند تا دچار دلسردی نشوند. انتظارات ما با توجه به شرایط دوران کودکی ما شکل می گیرند.اگر در کودکی تحت تاثیر پدر و مادر با تجربیات مختلف بزرگ شده باشید، تصویر واقع بینانه تری از زندگی زناشویی خواهیم داشت.

اما زمانیکه والدین با مشکلات زندگی بدون حضور فرزندان روبرو می شوند و یا به روی خود نمی آورند و مشکل را درونشان سرکوب می کنند، اینگونه فرزندان ازدواج را امر ساده ای قلمداد می کنند. در زمینه ازدواج انواع دردها و ناملایمات را تجربه می کنید. لازمه ی موفقیت در ازدواج تلاش و کار زیاد است. ازدواج شما هر قدر هم خوب به نظر برسد با مشکلاتی روبرو می شوید که باید فکری به حال آنها بکنید.


ذ) مسایل رفتاری و شخصیتی حل و فصل نشده  

اگر در شخصیت یا رفتار کسی قصد ازدواج با او را دارید کیفیاتی از قبیل حسادت، بدخلقی، نداشتن احساس مسئولیت، بی صداقتی، سماجت باشد و یا اینکه فرد قابل اتکا نباشد و فاقد صلاحیت باشد، و اطمینان کردن به او دشوار باشد و اینکه نمی توانید به او اطمینان کنید و از بودن با او لذت ببرید آیا باز هم مایلید بقیه عمرتان را درگیر این مسایل باقی بمانید؟!

اگر کسی را که می خواهید با او ازدواج کنید با اعتیاد به موادمخدر یا الکل یا مشکلات جنسی در گیر باشد،باید قبل از ازدواج مطمئن شوید که او با مشکلات خود برخورد جدی بکند. اگر به این موضوع رسیدگی نشود، بعد از ازدواج دو مشکل بروز می کند :

نخست اینکه بعد از ازدواج اهرم شما برای اصلاح مشکلات او کم قدرت می شود و همسر آینده تان انگیزه کافی برای تجدید نظر در رفتارش نخواهد داشت . و دوم اینکه استرس ناشی از ازدواج دامنه و شدت مشکل را افزایش می دهد.  قویا توصیه می شود تا زمانیکه مسایل مهم شخصی را از میان برنداشته اید، اقدام به ازدواج نکنید، زیرا زندگی زناشویی خود را در معرض خطر شدید قرار می دهید.

 

تفاوت عشق با ازدواج


یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی که بسیار گرون قیمت بود، و با ارزش، وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده، من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم، چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندی ؟ گفتم نه، وقتی ازم پرسید چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندی زد و رفت، همون روز عصر با یک کپی از روزنامه همون زمان که تنها نشریه بود برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روی میز، من داشتم نگاهی بهش مینداختم که گفت این مال من نیست امانته باید ببرمش، به محض گفتن این حرف شروع کردم با اشتیاق تمام صفحه هاش رو ورق زدن وسعی میکردم از هر صفحه ای حداقل یک مطلب رو بخونم. در آخرین لحظه که پدر بزرگ میخواست از خونه بره بیرون تقریبا به زور اون روزنامه رو کشید از دستم بیرون و رفت.
فقط چند روز طول کشید که اومد پیشم و گفت ازدواج و عشق مثل اون کتاب و روزنامه می مونه ازدواج اطمینان برات درست می کنه که این زن یا مرد مال تو هستش مال خود خودت، اون موقع هست که فکر می کنی همیشه وقت دارم بهش محبت کنم، همیشه وقت هست که دلش رو به دست بیارم، همیشه می تونم شام دعوتش کنم اگر الان یادم رفت یک شاخه گل به عنوان هدیه بهش بدم، حتما در فرصت بعدی این کارو می کنم حتی اگر هرچقدراون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفیس و قیمتی، اما وقتی که این باور در تونیست که این آدم مال منه، و هر لحظه فکرمی کنی که خوب این که تعهدی نداره، می تونه به راحتی دل بکنه و بره، مثل یه شیء با ارزش ازش نگهداری می کنی و همیشه ولع داری که تا جایی که ممکنه ازش لذت ببری، شاید فردا دیگه مال من نباشه، درست مثل اون روزنامه حتی اگر هم هیچ ارزش قیمتی نداشته باشه...

و این تفاوت عشق است با ازدواج

در عجب میشوی از اینهمه حماقت


آدمهایی دیده ام که بر اثر کارهایی خاص(!) رشدهایی خاص( !) کرده اند ، در برجهای خاص منزل گزیده اند ولی در خلوت خلوت خویش میدانند که چگونه حیوان شده اند ؛ اسمش را گذاشته اند بیزینس ، NETWORK، پیشرفت ، قدمهای ترقی ؛ ولی نیک میدانند که روزمرگی ، زن و بچه و پست و مقام هرگز به ننگی که یافته اند ، رنگی نمیزند.

نبی اکرم نیک در خطبه شعبانیه فرمودند که ان انفاسکم مرهونه باعمالکم = وجود شما در رهن کارهای شماست

اینان از بس حسابگری کرده اند ، توان ساده لذت بردن از زندگی را ندارند…چشمان شان به قول دکتر الهی قمشه ای از بس دور را پاییده اند ، تنگ شده…بدون اتانول بلد نیستند خودشان شوند و فقط در این افول است که رهیدگی را میزیند

مقابلت ایستاده اند و مشغول NETWORK ساختن با تو هستند (!) میبینی چگونه تلفنهای آدمهای قربانی قبلی را پاسخ نمیدهند ، چگونه برای بقیه وقت ندارندو همان موقع با تو دارند قرار رویاهای بعدیشان را میگذارند…در عجب میشوی از اینهمه حماقتی که زیر تیزهوشی و سرعت ذهنی هرمسی و ….پنهان شده است

خنده ات میگیرد که همه امپراتوری این افراد با دیدن تنها یک ساعت مارک دار چند ده هزار دلاری   در دستان تو  -که هنوز ندارند- ، پودر میشود… مثل این افراد تلخ است و  در دیدارشان نباید مسحور اداها و موقعیتشان بشوی….مهمتر از هوش آدمیان عقل است و یقین و صحیح گفت ان نبی کریم که چیزی بسان یقین در این عالم کمیاب نیست.

به خانواده ات ، خود ساختگی ات ، دوستان دلی و جانی ات بیندیش و ثانیه ای را مصروف این خود فریبان مکن…

دلنوشته: دکتر علیرضا شیری

ریشه بدبینی در زندگی مشترک


عشق و علاقه زیاد: گاهی وقتها بدبینی و شک به علت عشق و دوست داشتن و حس مالکیتی که زن و شوهر نسبت به یکدیگر دارند به وجود می آید طوری که هرگونه رفتار در خارج از محیط خانه و با افراد دیگر را نمیتوانند تحمل کنند و در نتیجه سبب میشود که این حس دوست داشتن و مالکیت به شک و تردید تبدیل شود و شخص فکر کند که زندگی مشترکش در حال خراب شدن است.

عدم شناخت همسر: مورد دیگری که باعث به وجود آمدن این حس میشود عدم شناخت کافی همسر است. زمانی که شخص از همسر آینده اش تصوراتی دارد و با شروع زندگی مشترک متوجه میشود که همسرش کسی نبوده که او در تصوراتش داشته و انتخابش اشتباه بوده است نوعی حس تنفر در او ایجاد میشود که این حس سبب بروز شک و تردید نسبت به همسر میشود.

تربیت خانواده: در خانواده هایی که والدین به هم شک و تردید دارند معمولا فرزندان نیز از آنها الگو برداری میکنند و یاد خواهند گرفت  که به همسرو دیگر اطرافیانشان شک داشته باشند ، خانواده نقش تربیتی مهمی را در زندگی آینده فرزندانشان ایفا میکنند.

حسادت: نکته دیگری که وجود دارد دخالت ها و سنگ اندازی های اشخاص حسودی است که به ظاهر دوست شما هستند اما در واقع نیت خراب کردن رابطه و سلب اطمینان شما از همسرتان را دارند.