مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

نماز از دیدگاه اندیشمندان غربی

در قرن حاضر، اندیشمندان به طور گسترده تری درباره نماز و نیایش بحث کرده اند. به ویژه برخی از روان شناسان امروزه به این نتیجه رسیده اند که توجه به خدا و نماز و دعا، بسیاری از امراض روانی را درمان می کند. دکتر الکسیس کارل که برای درمان جنبه های ویرانگر تمدن جدید راهی نمی یابد،(1) در نوشته های بعدی برای معالجه یأس های ناشی از تمدن جدید می گوید: «نیایش، به آدمی نیروی تحمل غم ها و مصیبت ها را می بخشد.»(2)
دکتر توماس هیس لوپ می گوید: با این قید که من پزشکم، این سخن را می گویم که نماز، بهترین وسیله ای است که تاکنون برای توسعه اطمینان و تسکین اعصاب و آسایش و نشاط، شناخته شده که زمینه بی خوابی را برطرف می گرداند.(3)
سرل برت روان شناس انگلیسی، با تأکید بر نظریه ویلیام جیمز درباره تأثیر نماز می گوید: «ما به واسطه نماز می توانیم وارد انبار بزرگی از نشاط عقلانی شویم که در شرایط عادی یارای وصول بدان را نداریم.»(4)
ماهاتماگاندی- رهبر بزرگ هند- در تبیین استقامت روحی اش می گوید: «اگر نماز نبود و با خدا ارتباط برقرار نمی کردم، به طور حتم سال ها بود که دیوانه شده بودم.»(5)
نورمن ویزنت گریسی می گوید: «دعا و نماز بزرگ ترین نیرویی است که برای مبارزه با دشواری های زندگی روزانه و به دست آوردن آرامش روحی، شناخته شده است.»(6)
هم چنین اندیشمندان غربی به اثر نماز در بهبود بیماری های جسمی نیز اشاره کرده اند. دکتر ادوین فردریک پاورس یکی از متخصصان درمان بیماری های عصبی در ایالات متحده آمریکا می گوید: «ما می بینیم هزاران حالت برای مریض پیش آمده که مشهورترین پزشکان و باهوش ترین طبیبان کمترین امیدی برای بهبودی آن نداشته اند، اما چیزی که در بهبودی او اثر گذاشته، معجزه ای مانند معجزات نماز و ارتباط با خدا بوده است.»(7)
در مورد آثار اجتماعی نماز نیز دیدگاه های اندیشمندان غربی قابل تأمل است. ویل دورانت اوصاف و زیبایی های نماز جماعت مسلمانان را به تصویر می کشد.(8) لورا اسقف مسیحی نماز مسلمانان را عامل جذب دیگران می داند.(9) دکتر محمد عثمان، نقش نماز جمعه را در درمان بیماری های اجتماعی بازگو می کند.(10) هراس لیو معتقد است «نماز جماعت مسلمانان کامل ترین درجه مساوات بین مردم است».(11)
گفتیم که اندیشمندان غربی بیش از اندیشمندان مسلمان در مورد آثار اجتماعی و روان شناسی نماز بحث کرده اند، ولی در سخنان برخی از آن ها نکات ظریف درباره ویژگی های باطنی نماز به چشم می خورد. دکتر روژه گارودی، (12) توشی هیکوایزوتسو،(13) مارسل بوازار،(14)- دانشمند و اسلام شناس معاصر سوئیسی- و ویکتورهوگو(15) نگاهی به معنای باطنی و انس قلبی با نماز داشته اند.

پی نوشت :

1- آلکسیس کارل، انسان موجود ناشناخته، ص275.
2- آلکسیس کارل، راه و رسم زندگی، ص137.
3- دیل کارنگی، آیین زندگی، ص249؛ قرآن و روان شناسی، ص357.
4- رحیم کارگر و محمد یاری، نماز از دیدگاه دانشمندان و متفکران، ص31 به نقل از قرآن و روان شناسی، ص362؛ علم النفس الدینی، ص21.
5- گاندی، همه مردم برادرند، ص107؛ مرواریدهای پراکنده، ص135.
6- کلیدهای خوشبختی، ترجمه: احمد آرام، ص388،386.
7- نماز از دیدگاه دانشمندان و متفکران، ص 29، به نقل از فروع دین، ص38.
8- ویل دورانت، تاریخ تمدن، عصر ایمان، ج4، بخش اول، ص 273.
9- فضل الله کمپانی، نتایج و فوائد دین، ص 21و22؛ اسلام و علم جدید، ص 359و360.
10- نماز از دیدگاه اندیشمندان و متفکران، ص64، به نقل از قرآن و روان شناسی، ص363؛ التحلیل النفسی و العلاج النفسی، ص209.
11- اسلام و علم جدید، ص357و358؛ راه تکامل، احمد امین، ج7، ص210و211.
12- روژگاروردی، هشدار به زندگان، ترجمه: کسمایی، ص259.
13- دکتر توشی هیکو، خدا و انسان در قرآن، ص188،187و250.
14- مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه: مؤیدی، ص94.
15- ویکتورهوگو، بینوایان، چ نهم، ج2، ص672.

نظریه روانشناسان درباره نماز

...به اعتقاد یکی از روانشناسان محبت یا عشق پنج نوع است و یکی از انواع آن عبارت است از عشق به حق یا به پروردگار عالم که دارای عالی ترین ارزش و دوست داشتنی ترین چیزهاست و بطور کامل مستلزم مراقبت، مسؤولیت، احترام و بخصوص معرفت است. این عشق برای زندگی ضروری است، زیرا آدمی باید کمال را در نظر بگیرد و آرزوی وصول به آن را در سر بپروراند تا به پیشرفت و حل مشکلات خود نایل آید و نماز کشش عاشقان حق و محبوب خاشعان و مِهر معبود است...
نگاهی به آثار نماز از منظر روان شناختینماز آرامش روان و سکینه خاطر است...
به نظر می رسد که نماز این عالی ترین جلوه نیاز، ارتباطی گسترده با ابعاد مختلف زندگی انسان داشته باشد. از میان تمام فرایضی که از لحاظ دینی بر مسلمانان واجب است نماز بیشترین ارتباط را با انسان دارد. هر روز پنج بار نماز این کتاب هستی را ورق می زنیم و این چنین است که نماز کلاس درسی می شود که آموختنی هایش تمامی ندارد.
امروزه روانشناسی را به عنوان علم رفتارشناسی معرفی می کنند و در اینجا ما به بررسی تأثیراتی می پردازیم که نماز به عنوان یک رفتار بر ابعاد مختلف روح و روان انسان می گذارد.
از دیدگاه روانشناسان یکی از عوامل رشد و شکفتگی شخصیت نشانه های رمزی است.از خوشبختی آدمی یکی این است که می تواند نشانه های رمزی بکار برد.
آدمی هر چه بیشتر ترقی کند و به کمال نزدیک تر شود بیشتر نشانه های رمزی بکار می برد و برعکس هر چه بیشتر در حال تنزل باشد، نشانه های رمزی کمتر مورد استفاده اش واقع می شوند.
یکی از فواید نشانه های رمزی این است که جای انگیزه های غریزی و تمایلاتی را که ابزار آنها مقتضی یا مناسب و یا مقدور نیست می گیرند و به تسکین یا تخفیف تنیدگی و ناراحتی که ناشی از عدم ارضای آنهاست می پردازند.
«ان الصلوه تنهی عن الفحشا و المنکر». همانا نماز انسان را از بدی و زشتی باز می دارد.
و از همین جا درمی یابیم که شاید نماز نشانه ای رمزی است که باعث رشد شخصیت ما می شود و آن را اعتلا می بخشد.
روانشناسان معتقدند «نشانه های رمزی مناسب نیروی زندگی را به خدمت خود در می آورند و از تنیدگی ها و ناراحتی ها می کاهند و آدمی را قادر می سازند به اینکه خود را به درجات عالی برساند» و بدین سان نماز سکوی اعتلا و معراج انسان می شود. نماز می تواند به مثابه یک پالاینده عمل کند. زمانی که انسان با انجام مقدمات نماز، رو به درگاه خالق بی نیاز می کند و با یکی و فقط یکی که او را قادر مطلق می پندارد به گفتگو می پردازد در واقع به یکی از نیازهای مهم روانشناختی خود پاسخ داده است.
یکی از نیازهای انسان نیاز به بزرگداشت است، یعنی نیاز به برتر از خود را ستایش کردن و به تأیید او پرداختن و پیروی کردن از او. با نماز خواندن این آیین مقدس و همیشگی برای تکریم پروردگار بی همتا چنین نیازی ارضاء می شود.
یکی دیگر از نیازهای روانشناختی انسان، نیاز به پشتیبانی است. خود را به کسی که هنگام احتیاج، کمک و یاری می کند نزدیک نگه داشتن و همیشه به حمایت کسی پشت گرمی داشتن.ما با نماز که هر روز به صورت منظم انجام می شود رابطه خود را با کسی حفظ می کنیم که در تمام سختی ها و شداید امید به یاری او داریم.
مسأله دیگری که در اینجا مطرح است نظم بخشی نماز به فکر است. در بین بسیاری از اقشار جامعه رایج است که وقتی چیزی را گم می کنند به نماز می ایستند تا آن را بیابند. در واقع این تمرکز حواس از طریق ایستادن به سوی قبله یکتا خالق و رکوع و سجود در برابر یگانگی او حاصل می شود.
به اعتقاد یکی از روانشناسان محبت یا عشق پنج نوع است و یکی از انواع آن عبارت است از عشق به حق یا به پروردگار عالم که دارای عالی ترین ارزش و دوست داشتنی ترین چیزهاست و بطور کامل مستلزم مراقبت، مسؤولیت، احترام و بخصوص معرفت است.این عشق برای زندگی ضروری است، زیرا آدمی باید کمال را در نظر بگیرد و آرزوی وصول به آن را در سر بپروراند تا به پیشرفت و حل مشکلات خود نایل آید و نماز کشش عاشقان حق و محبوب خاشعان و مِهر معبود است.
یکی از روش هایی که برای کاهش استرس توسط روانشناسان پیشنهاد می شود استفاده از شستشوی با آب است. وضو مقدمه نماز است و هر بار که ما برای نماز می ایستیم و خود را با وضو پاک و مطهر می سازیم در واقع به تطهیر روح خود می پردازیم و مرهمی بر روان خسته خود می گذاریم.
در واقع اگر بخواهیم برای نماز روح و جسم قایل شویم و حرکات فیزیکی را جسم نماز و حالات روحانی آن را روح نماز نام گذاریم به فواید و آثار نماز بیشتر پی می بریم. یکی از روش های مقابله با تنش که علاوه بر روانشناسی، علوم دیگر نیز آن را تأیید می کنند انجام حرکات منظم یا ورزش است. در همین راستا نماز و بعد جسمی آن (حرکاتی که بطور منظم پنج بار در شبانه روز تکرار می شود) جسم را چنان صیقل می دهد که آیینه روح می شود.
یکی از فلاسفه می گوید: نماز به آدمی نیرویی برای تحمل غم ها و مصائب و در نتیجه بهداشت روانی می بخشد و انسان را امیدوار می سازد و قدرت ایستادگی و مقاومت در برابر حوادث بزرگ را به او می دهد.
انسان در نماز با تمام اعضای بدن و حواس خود متوجه خدا می شود و از همه اشتغالات و مشکلات دنیوی روی برمی گرداند و به هیچ چیز جز خدا و آیات قرآن که در نماز بر زبان می آورد فکر نمی کند همین روی گردانی کامل از مشکلات زندگی و نیندیشیدن به آنها، در اثنای نماز، باعث ایجاد آرامش روان و آسودگی عقل در انسان می شود.
این حالت آرام سازی و آرامش روانی ناشی از نماز، از نظر روانی تأثیر بسزایی در کاهش شدت تشنجات عصبی ناشی از فشار زندگی روزانه و پایین آوردن حالت اضطرابی که برخی از مردم دچار هستند، دارد.
در حدیث آمده است که: هرگاه امری بر رسول خدا سخت می آمد به نماز می ایستاد.
اصولاً رابطه معنوی میان انسان و خداوند در اثنای نماز، به او آنچنان نیروی معنوی می بخشد که مایه تجدید امید، تقویت اراده و آزاد شدن توانایی های عظیم وی می شود، توانایی ها و نیروهای عظیمی در وجود انسان نهفته است که معمولاً بخش کوچکی از آنها را به کار می گیرد. رابطه معنوی انسان با پروردگار در طول نماز و دریافت نوعی فیض الهی، یا بارقه روحانیت از خداوند متعال، باعث رها شدن نیروهای معنوی مستمر در انسان می شود و عزمش را جزم، اراده اش را قوی و همتش را بلند می گرداند. در نتیجه برای پذیرش علم و معرفت آماده تر و برای انجام کارهای بزرگ داناتر می شود.

«حسن خلق»

«وَ اِنَّ الحسن الخلق فی الجنه لامحاله»[۱]؛ «بدون شک خوش اخلاق در بهشت است.»

گویی هر صفت و عنوان برتری در احادیث و بیان ائمه اطهار (ع) و بزرگان دین برای حسن خلق ذکر شده:

بهترین، مقرب ترین، کامل ترین، دوست داشتنی ترین ، شریف ترین ، افضل ترین و… و حتی صفتی که از آن به عنوان نصف دین و صفت خداوند بزرگ هم یاد شده برای خلق نیکوست

«حسن الخلق ، خلق الله الاعظم »[۲] و « حسن الخلق نصف دین »[۳]؛ حسن خلق، خلق خداوند بزرگ تر است.» و «نصف دین خلق نیکوست »

«حسن خلق» یعنی چه؟

«خُلق» یا «خُلُق» به معنای خوی و سرشت است که عبارت است از «چگونگی نفس و باطن انسان و نقطه مقابل آن» «خَلق» است که به معنای چگونگی جسم و ظاهر است. همان طور که جسم متصف به نیکی و زشتی می شود نفس نیز چنین است ولی ویژگی های نفس تحت اختیار و اراده انسان است.[۴] چرا که اسباب و دلایل خصوصیات نفس برخلاف ویژگی های ظاهری جسمانی، اختیاری است. زیرا مشکل نفس و روحِ انسان تابع صفات درونی و دنیایی اوست و مطابق حالات و ملکات و صفات همان شکل می گیرد. توضیح مطلب اینکه روح انسان با اعمال و کردار خوبش می تواند به صورت و ظاهری بسیار زیبا و دلنشین شکل بگیرد و یا مطابق اعمال و کردار ناپسند صاحبش صورتی زشت و کریه المنظر داشته باشد مثلاً در روایت است که صورت باطنی فرد بدخلق مانند سگ است.

اما کلمه «حسن خُلق» که بسیار در احادیث مختلف ذکر شده را می توان به دو صورت معنا کرد:

۱- خوشرفتاری با مردم و نزدیکان. اینکه با رویی گشاده و مهربان همراه با کلام خوش و رعایت حقوق آنان باشد، با دیگران برخورد کنیم.

۲- به این معنا که فرد جمیع صفات روحی که در نیکویی صورت برزخی یا اخروی انسان مؤثر است، تحصیل کند که البته بدست آوردن اکمل و اتمّ این صفات بسیار دشوار است و تحصیل آن به طور کامل برای اولیائ الهی مقدور و ممکن است.

حد حسن خلق

برای شناخت انسان خوش اخلاق و تمیزآن از دیگران و یا محکی برای خودمان که بدانیم جزو این گروه به حساب می آییم یا خیر به پای میز قضاوت ائمه اطهار (علیهم السلام) می رویم و از چند بیانی نورانی استفاده می کنیم:

شخصی از امام صادق(علیه السلام) پرسید: «حد حسن خلق» چیست؟

حضرت در پاسخ فرمودند: «با هر که روبه رو می شوی فروتن باشی و با نرمی و ملایمت رو به رو شوی.»

اگر بخواهیم به زبان خودمان معنا کنیم یعنی این که مردم جرأت کنند حرفی را با ما مطرح کنند و بدانند که با نرمی و ملایمت هم روبه رو می شوند نه با ترش رویی و درشتی. در حدیثی دیگر حد حسن خلق را این گونه تعریف می کنند:

«اِنَّ حَد حُسنِ خُلق اَن تَلینَ جائیکَ و تَطیبَ کَلامکَ و تُلقی اَخاک بِبُشر حُسن»[۵]؛ همانا حد خوش خلقی این است که خویت نرم و کلامت نیکو و برادرت را با روی خوش ملاقات کنی.»

کسی که حسن خلق دارد، دیگران هم او را دوست داشته و از مصاحبت با او لذت می برند و لذا وسیله راحتی یکدیگر را فراهم می کنند و مایه آرامش هم هستند و حتی بنا بر حدیث دیگر خداوند روزی مادی انسان خوش اخلاق را هم افزایش می دهد

خویت نرم نه آن چنان که اگر کلامی مخالف خود شنیدی سریع برآشفته و درشتی کنی، بلکه به آرامی و کلامی نیکو و روی گشاده و پرمهر و محبت با برادر ایمانی ات برخورد کن. در حدیثی زیبا نیز خوش اخلاقی را سبک بالی، مهربانی و نرمی و بخشودگی مؤمن بیان می فرماید:

«اِنَّ المؤمن هین لین سمع، له حسن الخلق»[۶]؛ «همانا مؤمن سبک بال، نرم خو، بخشنده دارای خلق نیکوست.»

خیر دنیا و آخرت

«اِنّ حسن الخلق ذهب بخیر الدنیا و الاخره»[۷]؛ با حسن خلق، خیر دنیا و آخرت را بدست آور. اگر می خواهی در این دنیا بهترین را داشته باشی و راحت زندگی کنی، خوش اخلاقی کن. «خیر» در عربی جزء صفات تفضیلی بوده و معنای «بهترین» را می دهد: با اخلاق نیکو هم دنیای خودت و آرامش دیگران و هم آخرتت تأمین است بالاتر از این دیگر چه می خواهیم؟ محبوب ترین و نزدیک ترین مکان را در قیامت به پیامبر(صلی الله علیه و آله) هم داشته باش:

«احبکم الیَّ و اقربکم منی یوم القیامه مجلساً، اَحسَنکم خلق»[۸]؛ «محبوب ترین شما نزد من و نزدیک ترین جایگاه را به من در قیامت، خوش اخلاق ترین شما دارد.»
لبخند

خوش اخلاق که موجب آسایش و آرامش خودت در این دنیاست چرا که مسلماً کسی که حسن خلق دارد، دیگران هم او را دوست داشته و از مصاحبت با او لذت می برند و لذا وسیله راحتی یکدیگر را فراهم می کنند و مایه آرامش هم هستند و حتی بنا بر حدیث دیگر خداوند روزی مادی انسان خوش اخلاق را هم افزایش می دهد، و در قیامت نیز (بنا بر حدیثی که ذکر شد) بالاترین جایگاه و محبوب ترین انسان ها نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است چرا که به فرموده خود حضرت با فضیلت ترین عمل در وزنه اعمال فرد، خوش اخلاقی می باشد:

«ما یوضع فی میزان امری مؤمن یوم القیامه افضل من حسن الخلق»[۹]؛ «در قیامت در ترازوی اعمال فرد مؤمن هیچ چیز با فضیلت تر از حسن خلق گذاشته نمی شود.»

یادآوری: سفارشات و روایات خوش خلقی، مجوزی نمی شود که فقط خوش خلق باشیم و نماز و روزه و دیگر واجبات را کنار بگذاریم تا بدین بهانه به بهشت برویم!

اگر کسی دارای حسن خلق باشد هر چند به درجه نمازگزار و روزه دار واقعی نرسیده باشد خداوند او را به آن درجات نائل می کند: «همانا عبد در بعضی عبادات دارای کوتاهی است اما چون دارای حسن خلق است خداوند او را به درجه روزه دار قائم می رساند.»

در عالم میزان که هیچ چیز و حتی مثقال ذره ای هم نادیده گرفته نمی شود با فضیلت تر و حتی بنا بر حدیث دیگری اول چیز هم که در میزان گذاشته می شود[۱۰] حسن خلق است. حال تصور کن اگر کسی اخلاق خوبی نداشته باشد که از آن به عنوان بافضیلت ترین و بهترین چیز یاد شده، هر چند هم که نماز و روزه و دعا داشته باشد ارزشی ندارد و دچار حسرت عظیم و خسران و ندامت بزرگ قیامت است: «اگر کسی اخلاق خوبی نداشته باشد که با مردم مدارا کند برایش عملی وجود ندارد.»[۱۱]

«اِنَّ مَن لم یکن له خلق یداری به الناس، لم یقم له عمل»؛ و بالعکس اگر کسی دارای حسن خلق باشد هر چند به درجه نمازگزار و روزه دار واقعی نرسیده باشد خداوند او را به آن درجات نائل می کند: «همانا عبد در بعضی عبادات دارای کوتاهی است اما چون دارای حسن خلق است خداوند او را به درجه روزه دار قائم می رساند.»[۱۲]

و اینجاست که انسان مصاحبت با فرد خوش اخلاق را به فردی که در ظاهر چه بسا با ایمان باشد، ترجیح می دهد. چرا که به فرموده پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می خواهد از شرورترین افراد در امان باشد.

«سُوءُ الخلقِ شومٌ و شِرارکم اَسوَءُکُم خُلقاً»[۱۳]؛ «بدخوئی شوم است و شرورترین شما بدخوترین شماست.»

پناه می بریم به خداوند متعال از سوء خلق و اثرات مهلک آن در روح و جانمان و اینکه از شرورترین آدمیان باشیم.

پی نوشت:

[۱] وسائل الشیعه؛ ج ۸ ص ۵۰۶ و ج ۱۱ ص ۳۲۴- بحارالانوار ج ۱۰ ص ۳۶۹٫

[۲] نهج الفصاحه حدیث ۱۳۷۲ و ۱۳۷۴٫

[۳] همان

[۴] برگرفته از کتاب اخلاق استاد آیت الله مشکینی

[۵] بحارالانوار ج۷۱، ص ۳۸۹٫

[۶] الامامی ج ۱ ص ۳۷۶- وسائل الشیعه ج۸، ص ۵۱۱ –بحارالانوار؛ ج۷۱، ص ۳۹۱٫

[۷] بحارالانوار؛ ج ۷۱، ص ۳۸۴٫

[۸] وسائل الشیعه؛ ج۱۱، ص ۳۰۱- بحارالانوار ج۷۱، ص ۳۸۵ و ج ۷۳ ص ۲۳۱٫

[۹] الکافی، ج۲، ص۹۹- وسائل الشیعه: ج۸، ص۵۵- بحارالانوار ج۷، ص ۲۴۹٫

[۱۰] بحارالانوار: ج ۷۱ ص ۳۸۵٫

[۱۱] بحارالانوار: ج ۷۱ ص ۳۹۲٫

[۱۲] بحارالانوار: ج ۷۱ ص ۳۹۵٫

[۱۳] نهج الفصاحه حدیث ۱۷۴۷٫