مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

چگونه گذشته‌های تلخ را فراموش کنیم؟


فراموش کردن گذشته می‌تواند کنار آمدن با مرگ، طلاق یا برهم خوردن رابطه‌ها را شامل شود. توصیه‌هایی که برایتان آورده‌ایم کمکتان می‌کند با گذشته خداحافظی کنید و به سمت آینده پیش روید.
بطور کلی برای هر انسانی فراموش کردن روزها و گذشته‌های تلخ زندگی و کنار آمدن با فقدان‌های مختلف، مانند؛ مرگ عزیزان، قطع ارتباط با یک دوست‌و... کار بسیار سختی محسوب می‌شود و بی‌تردید نمی‌توان گفت که این کار، یک کار ساده است، اما با این وجود راه‌هایی عملی، برای فراموش کردن چنین گذشته‌های تلخی وجود دارد.


توجه داشته باشید که قبل از اینکه بخواهید مثلا از یک رابطه خداحافظی کنید، یا گذشته‌ای را به فراموشی بسپارید، لازم است که با آنها کاملا روبرو شده و اگر اشتباهی وجود دارد که شما تاکنون با آن دست و پنجه نرم می‌کردید، از این پس باید مسئولیت اعمالتان را بپذیرید.


فراموش کردن گذشته تلخ یعنی چه؟


فراموش کردن گذشته؛ یعنی اینکه قبول کنید که برای تغییر گذشته کاری از دست‌تان برنمی‌آید. در مواجهه با شکست خود شما هرچه از دست‌تان برمی‌آمده کرده‌اید. باید بدانید که تا جاییکه می‌توانسته‌اید خوب، مهربان و موثر بوده‌اید. اگر قرار بود به عقب برگردید مطمئنا نمی‌توانستید کاری بیش از آن انجام دهید. پس باید گذشته را فراموش کنید. فراموش کردن گذشته؛ یعنی خود را برای اشتباهاتتان ببخشید. فکر کردن دوباره به آنچه که می‌توانستید یا باید انجام می‌دانید هیچ اثری ندارد. اگر با اشتباهاتتان درگیر هستید یا شکست خورده‌اید سعی کنید خودتان را ببخشید.


فراموش کردن گذشته؛ یعنی افکارتان را بشناسید. اگر می‌بینید که مدام درگیر گذشته هستید، با ملایمت افکارتان را به زمان حال برگردانید. سعی کنید این عادت را کنار بگذارید که مدام به اشتباهات گذشته‌تان فکر کنید. فراموش کردن گذشته؛ یعنی به ذات زمان اعتماد کنید. زمان می‌گذرد و شما هم باید از گذشته بگذرید. زخم‌هایتان به مرور التیام می‌یابند و فقط جای آن برجا می‌ماند. فراموش کردن گذشته؛ یعنی ارتباطات جدید ایجاد کنید. لازم نیست که حتما یک گروه دوست تازه پیدا کنید، می‌توانید یک دوستی جدید را با یکی از همکارانتان شروع کنید یا یکی از همسایه‌ها را برای شام به خانه‌تان دعوت کنید. اگر در مورد شکست‌هایتان با کسی حرف بزنید راحت‌تر می‌توانید با آنها کنار بیایید.


فراموش کردن گذشته؛ یعنی در مکالمات خود به دنبال تعادل باشید. خیلی مهم است که دردها و ناراحتی‌هایتان را با دیگران قسمت کنید اما به همان اندازه مهم است که به زندگی دیگران هم علاقه نشان دهید. فراموش کردن گذشته؛ یعنی یک دنیای تازه را تجربه کنید. شروع به تحصیل در یک رشته تازه کنید یا یک سرگرمی جدید پیدا کنید. برای فراموش کردن گذشته باید به دنبال جهت‌های تازه باشید. فراموش کردن گذشته؛ یعنی زمان‌تان را در اختیار دیگران قرار دهید. فرصت‌های بیشمار تازه‌ای وجود دارد که به شما کمک می‌کند با گذشته‌تان خداحافظی کنید.

فراموش کردن گذشته—چه به معنای ترک یک رابطه عادتی یا سوگواری از مرگ عزیزی باشد—یکی از سخت‌‌ترین کارهاست. حتی بااینکه آن رابطه‌، رابطه‌ای ناسالم بوده اما هنوز هم برای جدا شدن از آن مشکل دارید.

آسان نیست، اما راه‌های عملی وجود دارد که کمکتان کند گذشته‌تان را فراموش کنید. اما قبل از اینکه با گذشته خداجافظی کنید، لازم است با خاطرات و تجربیاتتان روبه‌رو شوید.

 

راهکارهایی برای فراموش کردن گذشته های تلخ از ذهن


با جرات می‌شود گفت در همه جای دنیا کسی وجود ندارد که تا به حال اتفاق و خاطره‌ای بد را تجربه نکرده باشد. همه ما تجربه‌های ناخوشایندی داشته‌ایم که در گوشه‌ای از ذهن ما ثبت شده و هر ازگاهی مرور آن برای‌مان عذاب آور است.عده‌ای آن را به سرنوشت نسبت می‌دهند و عده‌ای همه اتفاقات را بازتاب رفتار خود انسان‌ها می‌دانند اما چیزی که مهم است نحوه نگرش و برخورد ما با خاطره‌های تلخ است. یادآوری و تفکر در مورد خاطرات ناگوار گاهی تا آنجا پیش می‌رود که انرژی و توانایی ادامه زندگی را از انسان سلب می‌کند و اینجاست که بالاخره همه مان با این سوال روبه‌رو می‌شویم که با این خاطرات تلخ چه باید کرد؟ اما ما راه رویارویی با خاطرات ناخوشایندتان را برای‌تان می‌گوییم.

با خودت روراست باش

قبل از هرچیز باید با خودتان شفاف باشید و در مورد این موضوع به نتیجه‌ای روشن برسید که فکر کردن در مورد گذشته و مرور تجربه‌های تلخ برای‌تان آزار‌دهنده است و مثل یک سم کشنده در دراز مدت شما را از پا خواهد انداخت. باید از این وضعیت خسته شوید، خسته از غصه خوردن و فکر کردن و مرور تجربه‌های گذشته، خسته از احساس افسردگی و حسرت در مورد گذشته و بعد از این خستگی سودمند و به موقع، باید همه توانت را برای مقابله با این حس یک جا جمع کنی. تنها به این فکر کن که همین الان درست همین الان دیگر نمی‌خواهی حسرت گذشته را بخوری و از داشتن حس افسردگی و ناراحتی به اندازه کافی خسته شده‌ای.



یک راهکار عملی و موثر

یک مکان دنج و راحتی را درنظر بگیرید و آنجا بنشینید. چشم‌های‌تان را ببندید و چند نفس عمیق بکشید. به تاریکی پشت پلک‌تان توجه کنید و سعی کنید فضای تاریک را در مقیاسی بزرگ‌تر تصور کنید آنقدر که سیاهی همه اطراف شما را احاطه کند. حالا یک تلویزیون را تصور کنید که در مقابلتان قرار گرفته است و حتی‌الامکان این تلویزیون را قدیمی در نظرتان تجسم کنید چون شما در حال بازسازی اتفاقات گذشته‌تان هستید. بعد از این کار حادثه‌ای که باعث دلخوری شما شده است را در صفحه تلویزیون خلق کنید و با دقت به آن نگاه کنید. شخصیت‌هایی که هنگام به‌وجود آمدن آن حادثه تلخ وجود داشته‌اند را با جزئیات تصویرسازی کنید. صداها، رنگ‌ها و حتی بویی که در آن لحظه حس کرده‌اید را از قلم نیندازید. بعد از این کار نوبت شماست.

سعی کنید با دکمه‌ای که روی بدنه تلویزیون است (یادتان باشد که تلویزیون شما از نوع قدیمی است و کنترل ندارد) صداها را کم و زیاد کنید. صداهایی که باعث رنجش‌تان شده را کم و آن‌هایی که حس خوبی به شما می‌دهد را زیاد کنید. migna.ir می‌توانید رنگ صورت یا لباس شخصیت‌هایی که در این فیلم سینمایی خودساخته، باعث آزارتان شده است را کمرنگ تصویرسازی کنید. به‌تدریج شخصیت‌ها را حذف کنید و حتی می‌توانید نوع جملات آن‌ها را با سلیقه خود تغییر دهید. بعد از این‌که تصاویر کمرنگ و کمرنگ‌تر شد دست‌تان را روی دکمه خاموش تلویزیون بگذارید و تمام صحنه مربوط به آن تجربه تلخ را برای همیشه محو کنید. انجام این تمرین را اگر برای چند بار انجام دهید، می‌تواند کمک زیادی به فراموشی اتفاق تلخ گذشته تان کند.



تغییر خاطرات آن‌طور که دوست دارید

وقتی از یک خاطره تلخ صحبت می‌کنید و سعی دارید آن را با کسی به اشتراک بگذارید تقریبا همه آدم‌ها یک جواب مشترکی را به شما می‌دهند و آن این جمله است« از خاطره بد بگذر و فراموشش کن» اما در دنیای واقعیت وقتی صحبت از عمل وسط می‌آید اینکار کمی مشکل به‌نظر می‌رسد. فراموش کردن اتفاق تلخ کار خیلی سختی است اما حداقل می‌توانید نوع احساسی که نسبت به آن تجربه بد را دارید تغییر بدهید. وقتی خاطره‌ای تلخ را مرور می‌کنید قبل از هرچیز به این فکر کن که این اتفاق می‌تواند جنبه مثبتی هم برای شما داشته باشد. به‌دنبال آن جنبه مثبت و خوب، تجربه ناخوشایند هم داشته باش تا حسی جدید را جایگزین حس آزاردهنده سابقت کنی.



خودت را از قلم نینداز

هنگام مرور و تصویرسازی یک حادثه تلخ،  آیا خودت را در تصاویری که دوباره بازسازی کرده‌ای می‌بینی یا خیر؟ اگر خودت را در صحنه نمی‌بینی این نشان می‌دهد که شما هنوز غرق در احساسات باقی مانده از خاطرات گذشته‌ات هستی. اما وقتی در تصویرسازی تجربه‌های تلخ گذشته‌ات خودت را هم تجسم می‌کنی این نشانه خوبی است چون شما به‌عنوان یک تماشاچی به آن اتفاق نگاه می‌کنید و خودتان را جدا کرده‌اید و آن صحنه تلخ را در زمان حال و جایی که هم‌اکنون هستی نگاه می‌کنی. یادت باشد گذشته تنها یک خاطره است و این ما هستیم که آن‌ها را زنده می‌کنیم. در این تصویر‌سازی‌ و احیای دوباره زمان حال را از دست نده.

 

شش قدم برای فراموش کردن گذشته

1. درمورد افکار و خاطراتتان بنویسید، نقاشی بکشید و درموردشان حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به خاطراتتان احترام بگذارید.

2. با دور ریختن  احساسات و عواطف مربوط به خاطرات دردناکتان ، آنها را فراموش کنید. خواهید دید که بعد از آن چقدر احساس آرامش می کنید.

3. درصورت امکان به عقب برگردید و با کسانیکه در آن خاطرات دخیل بوده اند حرف بزنید.  برای فراموش کردن گذشته تان باید به عقب برگردید.

4. احساسات واقعیتان را با کسی در میان بگذارید. اگر صلاح است به آنها اعتراف کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید احساساتتان را بروز دهید. اگر باید با اشتباهاتتان کنار بیایید، باید تقصیر یا گناهتان را گردن بگیرید.

5. معذرت خواهی کرده و طلب بخشش کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید آسیب پذیر باشید.

6. برای کنترل پرخوری ها، اعتیاد یا آسیب رساندن به خودتان به خاطر گذشته دردناکتان کمک بگیرید. برای فراموش کردن گذشته باید غرور را کنار بگذارید.

فراموش کردن عزیزان، چه همسرتان باشد که از او طلاق گرفته اید، چه فرزندتان باشد که فوت کرده، چه خواهر یا برادرتان باشد که از شما دور شده یا هر کس دیگری، بسیار مشکل است. فراموش کردن گذشته نیاز به تلاش و انرژی بسیار دارد. مطمئن باشید که بعد از این گذشته دردناک نه تنها می توانید به زندگیتان ادامه دهید بلکه عاقل تر، آرام تر، و متمرکز تر خواهید بود.


باید بپذیرید که نمی‌توانید برای تغییر گذشته کاری کنید. هر چه در توان داشته‌اید را انجام داده‌اید. وقتی با شکست مواجه می‌شوید، بدانید که تا جاییکه می‌توانسته‌اید خوب، مهربان و موثر بوده‌اید. اگر می‌بایست به عقب برگردید، کار متفاوت‌تری نمی‌توانستید انجام دهید زیرا هر چه در توانتان بوده را همان موقع انجام داده‌اید و همه چیز تمام شده است. گذشته را فراموش کنید.


خودتان را بخاطر اشتباهاتتان ببخشید. فکر کردن به کارهایی که می‌توانستید یا باید انجام می‌دادید، بی‌تاثیر و ناسالم است. اگر می‌خواهید با اشتباهات یا شکست‌هایتان کنار بیایید، باید بتوانید خود را ببخشید.

مراقب افکارتان باشید. وقتی می‌بینید که مشغول فکر کردن به گذشته هستید، به آرامی افکارتان را به زمان حال برگردانید.

به ذات و طبیعت زمان اعتماد کنید. مطمئن باشید به مرور زمان التیام یافته و پیش می‌روید. زخم‌هایتان به تدریج رویه بسته و خیلی زود فقط جای آن باقی می‌ماند—البته به شرطی که بتوانید گذشته را رها کنید.
با افراد جدید وارد رابطه شوید. لازم نیست دایره دوستانتان را به کل عوض کنید؛ می‌توانید یک دوستی تازه با یکی از همکارانتان برقرار کنید یا همسایه‌تان را برای صرف قهوه دعوت کنید. اگر درمورد اینکه مشغول کنار آمدن با شکست‌هایتان هستید برای او حرف بزنید، خیلی بهتر خواهید توانست با گذشته دردناکتان خداحافظی کنید.

در مکالماتتان به دنبال تعادل باشید. خیلی مهم است که درد و ناراحتی خود را تقسیم کنید اما به همان اندازه هم مهم است که علاقه‌تان به زندگی دیگران را نشان دهید. رها کردن گذشته یعنی رها کردن خودتان.

دنیایی تازه را تجربه کنید. در یک رشته جدید ثبت‌نام کرده و برای آموزش بروید. برای فراموش کردن گذشته، باید بتوانید از جهت‌های تازه‌ای به زندگی نگاه کنید.
وقتی می‌خواهید شریک زندگی خود در گذشته را فراموش کنید، باید جدی فکر کنید که آیا عاقلانه است با هم وقت بگذرانید یا باید به کلی او را فراموش کنید. شاید هنوز دوستش داشته باشید و افکار و احساساتتان درمورد او هنوز پیچیده باشد. ایجاد یک وقفه عاقلانه‌ترین کاری است که می‌توانید انجام دهید—شاید بتوانید با این وقفه او را به کلی فراموش کنید.


فراموش کردن گذشته ظرف 24 روز

همه ی ما در زندگی روابطی با افراد اطرافمان داریم که گاهی با شکست در این روابط مواجه می شویم. چه دختر باشیم چه پسر با این مساله آشنایی داریم و این درد را چشیده ایم. افرادی به زندگی ما سرک می کشند و آنچنان جا پای خود را در خاطرات ما محکم می کنند که کنار آمدن با خاطرات آنها بسیار دشوار است. اما تا کی؟


تا کی میخواهی به چنین زندگی ای که با یاد او روز را شروع می کنی و با یاد او تمام می کنی را ادامه دهی؟ اکنون که این مقاله را می خوانی وقتش رسیده که به این اوضاع سرو سامان دهی. بسمه الله..


روزهای اول؛ مقابله با عادت
به اولین روز «خود ساختگی» خوش آمدید.  می‌دانیم که درد زیادی روی دل شما سنگینی می‌کند


* روز اول:
می‌دانیم که انگار به شما شوک بزرگی وارد شده است و حسی کودکی را دارید که خانه رویایی با دست ساخته‌اش یک‌هو نابود و فنا شده است. طبیعی است که حس «خود گم گشتگی» پیدا کرده باشید و به عبارتی دیگر اعتماد به نفس خود را از دست داده‌اید. نگران نباشید، این حس همیشگی نیست.
با کمی صبر و کمی هم تفکر دوباره خودتان خواهید شد. فقط کافی است که به آن کمی زمان بدهید.


* روز دوم:
در این مواقع است که ارزش داشتن یک دوست خوب مشخص می‌شود. حداقل داشتن دو نفر دوست همدل که پذیرای شنیدن حرف‌های شما باشند لازم و ضروری است. هر گاه دستان شما به طرف تلفن رفت که به همسر سابق زنگ بزنید، ‌با دست دیگر محکم جلوی آن را بگیرید. در عوض به دوستان خود زنگ زده و ترتیب یک قرار دوستانه را بدهید. هیچ چیز مفیدتر از دو گوش شنوا برای شما در این شرایط بهتر نیست.


* روز سوم:
روز سوم روز سرنوشت سازی است. از این جهت که شما قرار است تمام اثرات این دوست یا همسر سابق را از زندگی خود پاک کنید. پاک کردن شامل پاک کردن شماره تلفنش، پاک کردن آدرس منزلش، پاک کردن شماره تماس تمام دوستان دور و نزدیکش،  و در آخر پاک کردن هر گونه نشانه‌ای از او در منزل و حتی اگر مجبور به عوض کردن دکوراسیون منزل شوید، این کار را بکنید. تماس شما و هر گونه موردی که باعث یادآوری او به شما شود باید از صفحه زندگی‌تان پاک شود. در نتیجه این است دست آورد روز سوم «روح زدایی» شما:
تلفن ممنوع! ناگهانی سر کار یا دم در منزلش رفتن ممنوع! به دوستانش تلفن زدن به منظور خبر گرفتن از او ممنوع! اگر به هر دلیلی مجبور شدید که با او تماس بگیرید، تماس باید کوتاه، مختصر، و سر راست باشد. می‌دانید خوبی ماجرا در چیست؟ این کار نه تنها به شما در «پاکسازی» کمک می‌کند،‌باعث می‌شود کمی او به خاطر عدم توجه شما «دیوانه» شود!


* روز چهارم:
امروز روز دفترچه خاطرات است. صفحه اول، دفتر امروز قراراست پر شود. در نهایت آرامش، لیست تمام عواملی که از نظر شما باعث بهم خوردن رابطه شما شده را تهیه کنید. در نهایت آرامش و صد البته صداقت این لیست را تکمیل کنید. این لیست فقط و فقط برای شما قرار است نوشته شود. و به هیچ کس دیگر هم نشان نخواهد داده شد. پس از کوچکترین تا بزرگ‌ترین عامل جدایی را بر روی کاغذ بیاورید. دوباره یاد آوری می‌کنیم این لیست برای شما و از طرف شما نوشته می‌شود. پس از آن که کامل شد، یک بار دیگر آن را مرور کنید. یادتان باشد، همه این‌ها در نهایت آرامش قرار است انجام شود.


* روز پنجم:
امروز روز وقت صرف کردن با خانواده است. سعی کنید که از تک تک دقایق «با خانواده» بودن استفاده کنید. آنها بهترین تکیه گاهی هستند که هر زنی دارد.


* روز ششم:
یک تقویت روحیه برای خود بسازید. مثلا یک «پلی لیست» از ترانه‌هایی تهیه کنید که با شنیدن آن‌ها حس خوبی به شما دست دهد. سعی کنید روزی چند بار به آن گوش کنید.


* روز هفتم:
امروز اولین باری است که باید تلقین «تمام شدن رابطه» به خود را شروع کنید. اگر نمی‌توانید ما به شما این را تلقین می‌کنیم: «رابطه شما تمام شده است». چه برای عذر خواهی برگشته چه بر نگشته، لیاقت داشتن شما را به عنوان همسر و همدم در کنار خود نداشته است.
یک هفته گذشت و نمردید!
بله واقعا راحت نیست، اما باید تمرین کرد و تن به سختی داد... پیروزی نزدیک است.


* روز هشتم:
امروز روز آخر پاک کردن تمام اثرات او از زندگی شماست. اگر احیانا عکسی، نامه ای، هدیه ای، یا هر چیزی دیگری از قلم افتاده بوده است، اکنون قرار است به طور کلی حذف شوند. اگر جرات پاک کردن تمام عکس هایش را ندارید، آن‌ها را در یک فولدر جداگانه با نام «هرگز آن را نبین» قرار دهید. باور کنیدء هر گونه کاری که منجر به یاد آوری دوباره او برای شما شود، به منزله یک سم مهلک برای شما خواهد بود. پس از  الان جواب این سوالات را می‌دانید: آیا دوست دارید که از او خبر داشته باشید؟ «خیر»! آیا دوست دارید که او از شما خبر داشته باشد؟ «صد البته خیر!»


* روز نهم:
پس از پاک کردن کامل او از زندگی خود، حالا نوبت این است که بدانید چگونه با او رفتار کنید. اگر مجبور شدید، یادتان باشد که شما دوست ندارید که با او در تماس باشید و تماس شما فقط در صورت اجبار خواهد بود، مکالمه هایتان کوتاه، مختصر، و سر راست خواهد بود. یادتان باشد که این که وقتی او را دیدید پشت دوستانتان پنهان شوید و یا آن که وانمود کنید که او را ندیده اید ، این طرز تصور را به او می‌دهد که هنوز به او فکر می‌کنید. پس از الان خود را آماده کنید که اگر با او برخورد کردید، شوکه نشوید. اگر شده حتی می‌توانید جلوی آینه هم تمرین کنید!


* روز دهم:
امروز روز شماست. هر چه که فکر می‌کنید و یا می‌گویید باید از شما باشد. اگر دارید راجع به دلایل شکست عاطفی فکر می‌کنید، راجع به این که او چه کرد، فکر نکنید.


* روز یازدهم:
لیستی از اهداف جدید خود را به صورت مکتوب بنویسید. به خاطر داشته باشید که این مدت بهترین فرصت برای این است که خودتان را در یابید.


* روز دوازدهم:
اما الان نوبت تغییر دکوراسیون است. اول نوبت منزل است.  لازم نیست حتما تمام مبلمان را عوض کنید. این تغییر می‌تواند به کوچکی عوض کردن یک تابلو یا تغییر عکس قاب‌های بالای تلویزیون باشد.


* روز سیزدهم:
امروز همان روز مرگ یک بار، شیون یک بار است. امروز اجازه دارید که سراغ آن فولدر عکس‌ها یا اس ام اس‌هایی بروید که پنهان کرده بودید. اجازه دارید که ترانه مشترکتان را گوش دهید و زار زار گریه کنید. می‌توانید در تمام روز فقط «شکلات تراپی» داشته باشید و تا آن جا که می‌توانید پشت سر او حرف بزنید. از دوستانتان بخواهید به حرف‌های شما  فقط گوش بدهند. migna.ir با صدای بلند این را تکرار کنید «من زمان احتیاج دارم که در غم از دست دادن علاقه ام ناراحتی کنم. من می‌توانم برای آخرین بار گریه کنم». و بعد از آن دیگر پلی برای بازگشت به گذشته وجود نخواهد داشت. اعتماد به نفس باز می گردد.
تبریک می گوییم، باید به خودتان پاداش بدهید.


* روز چهاردهم:
باورتان می‌شود که 14 روز گذشته است؟ 14 روز از زمانی که شما «تصمیم کبری» خودتان را گرفتید گذشته است و حتی اگر هم به ما نگویید ما مطمئن هستیم که نسبت به 14 روز گذشته تغییرات روحی زیادی در شما رخ داده است. کافی است که از دوستان خود بپرسید.به پاس این وفاداری به تصمیم تان،  باید به خودتان پاداش بدهید. بهترین زمان برای خرید لباس مورد علاقه، کفش مهمانی، و یا حتی یک بسته شکلات همین الان است.


* روز پانزدهم:

خب یادتان است که به شما گفتیم خودتان را برای رویارویی با او آماده کنید؟ یادتان باشد که برای شما مهم نیست و نباید باشد که حال او چه طور است. یک مکالمه کوتاه، مختصر و سرراست. به طور مثال: «وقتی او را دیدید، به چشمانش نگاه می‌کنید، سلام می‌کنید،‌ مودبانه یک لبخند می‌زنید، بعد سرتان را پایین می‌اندازید و سعی می‌کنید هر چه زود تر آن جا را ترک کنید»
حالا بلند شوید و جلوی آینه بروید، و همین‌ها را تمرین کنید.


* روز شانزدهم:
خب، دیگر در خانه ماندن بس است. برای یک پیاده روی حاضر شوید. سعی کنید به جایی بروید که تا حالا نرفتید. مثلا یک پارک یا خیابان جدید را برای پیاده روی انتخاب کنید. از بودن در هوای آزاد لذت ببرید. شما همان آدمی هستید که قبل از ملاقات با همسر قبلی تان بودید. همانی که اعتماد به نفسش به هیچ مردی اجازه نمی‌داد که به او ضربه‌ای وارد کند. زیبایی و پاکی در درون شما نهادینه شده است. اگر شریک سابق شما آن را ندیده گرفته است، به خاطر کمبود شما نبوده است. به «خود»تان یاد بدهید که از تک تک لحظاتی که در پیش رو دارید نهایت استفاده را بکنید.


* روز هفدهم:
خب، اما امروز باید کمی صحبت جدی با هم داشته باشیم. شما برای از بین بردن ناراحتی پس از جدایی چه نوع تراپی را انتخاب کرده اید: سایکو تراپی مثل رفتن به یک روانشناس یا مدیتیشن، شیرینی تراپی مانند پناه بردن به شکلات و شیرینی و نقل و نبات، خواب تراپی، سیگار تراپی، و...! حالا از شما می‌خواهیم که بنشینید و به‌طور جدی به این فکر کنید که چگونه می‌خواهید روح خود را درمان کنید. آیا این روش‌های درمانی که تا حالا انجام داده‌اید، برای شما کارساز بوده است؟ یادتان باشد که تغییرات درونی بدون پاکسازی بیرونی زیاد کار ساز نخواهد بود.


* روز هجدهم:
به سراغ دفترچه خاطرات خود بروید. و نگاهی به لیست دلایلی که باعث جدایی شما شده است بیندازید. اکنون با گذشت 18 روز ، نظری منصفانه‌تر به ماجرا خواهید داشت. اگر لازم هست تغییراتی در لیست خود بدهید.


* روز نوزدهم:
امروز؛ روز کشف استعداد است. به موسیقی علاقه دارید؟ همیشه می‌خواستید یک زبان دیگر یاد بگیرید؟ عاشق شیرینی پزی هستید؟ لحظه‌ای درنگ نکنید. پشتکار داشته باشید و مطمئن باشید که بهترین نتیجه را خواهید دید.


* روز بیستم:
زمان، زمان چیدن یک برنامه جدید برای زندگی است. لیستی که از اهداف زندگی تهیه کرده بودید را اکنون احتیاج دارید. با دقت آن را مرور کرده و از همین دقیقه برا ی رسیدن به اهداف جدید برنامه‌ریزی کنید. یادتان باشد که این کاری است که برای آن باید حسابی فکر و زمان صرف کنید و چه زمانی بهتر از الان که فکر شما آماده پذیرش هر گونه تغییری است.


* روز بیست و یکم:
سه هفته گذشت، هوراااااا! چه حسی دارید؟ آن را در دفترچه خاطرات‌تان بنویسید. شما کاری را شروع و به نیمه رساندید که از عهده هر کسی بر نمی‌آید. این یعنی یک شمای نو! ما هم در تبریک گفتن به شما شریک می‌شویم! «مبارکه!»


* روز بیست و دوم:
ممکن است هنوز هم گهگاهی به او فکر‌کنید.
به جای افسوس خوردن این که چرا رابطه شما بهم خورده است و تمام تقصیر‌ها را سر خود بگذارید، یک کار دیگر بکنید و آن این است که با آن که ممکن است تمام تقصیر‌ها از او نباشد، اما برای این قسمت «روح زدایی»، سعی کنید که او را مقصر بدانید تا بتوانید زودتر فراموشش کنید. تا زمانی که شما خود را برای وقایع اتفاق افتاده سرزنش می‌کنید، ‌نمی توانید به طور کامل او را از ذهن خود بیرون بیندازید. از ما بشنوید: کمی بی منطقی در این جا واجب است! هر کاری می‌توانید بکنید که عصبانیت شما از او به حد زیادی برسید. آن جاست که شما به راحتی حتی حاضر نخواهید بود که اسمش را بیاورید چه برسد به اینکه به او فکر کنید.


* روز بیست و سوم:
درد فراق دیگر نباید برای شما مسئله باشد. یادتان باشد که برای خوشحالی شما وجود شخص دومی نیاز نیست. شما مسئولیت کامل برای ناراحتی، خوشحالی و خوشبختی خود دارید. سعی کنید این طرز تفکر را در خود پرورش دهید  چرا که در تمام مراحل زندگی برای شما مفید خواهد بود.
خیلی زود به آخرش رسیدیم
شما از شر یادآوری خلاص شده‌اید...


* روز بیست و چهارم:
عطر خود را عوض کنید. به ویژه اگر عطر قبلی شما یک هدیه از طرف همسر سابق بوده باشد! عطر جدید، بوی جدید، زندگی جدید!

اختلال خواب

بی نظمی در زمان خواب وبیداری به اختلال خواب منجر می شود


همه انسان ها به خواب نیاز دارند و به طور معمول همه متخصصان به مردم توصیه می کنند که ۸ساعت خواب شبانه داشته باشند. اما نیاز به خوابیدن در افراد متفاوت است؛ ممکن است افرادی به خواب بیشتر یا کمتر برای برطرف کردن خستگی نیاز داشته باشند.

به طور کلی گفته می شود که در ۲مرحله از زندگی مدت زمان خواب بیشتر است. یکی در دوران نوزادی که یک نوزاد ممکن است تا ۲۰ساعت هم در روز بخوابد و مرحله دیگر دوران سالمندی است که البته همه سالمندان در این دوران پرخواب نمی شوند. اما اختلال خواب در هر سن و مقطعی ممکن است رخ دهد. نوزاد ممکن است به علت ابتلا به قولنج که در ماه های اول زندگی بسیار شایع است، کم خواب شود یا از خواب بپرد و در دوران سالمندی نیز ممکن است مصرف برخی داروها خواب بیمار را کم کند.

همچنین بسیاری از نوجوانان در سال های بلوغ ممکن است به علت تغییرات هورمونی، استرس و اضطراب بی خوابی یا پرخوابی را تجربه کنند.بزرگسالان نیز به دلایل متعدد از قبیل استرس شغلی، مواجه شدن با رویدادهای تنش زا طی روز و یا به هم ریختن برنامه خواب شبانه ممکن است دچار اختلال خواب شوند.خوب است بدانید بیشتر افراد پرخواب که به بیش از ۹ساعت خواب نیاز دارند، احساس اضطراب و افسردگی می کنند و از نظر اجتماعی افرادی منزوی محسوب می شوند. اما افراد کم خواب که به کمتر از ۴ساعت خواب نیاز دارند و عملکرد خوبی نیز طی روز از خود نشان می دهند، اغلب افرادی باکفایت و از نظر اجتماعی مسلط و راضی هستند.

در یک دوره ۲۴ساعته، یک فرد بالغ یک یا ۲بار می خوابد که این ریتم در دوران نوزادی وجود ندارد و یک نوزاد در ۲سال اول زندگی ریتم خواب مشخصی پیدا می کند.زنان به دلیل ویژگی های فیزیولوژیکی، الگوی خواب متغیری دارند و بسیاری از آنان به هنگام قاعدگی دچار اختلال خواب می شوند.نتایج تحقیقات نشان می دهد افرادی که کمتر از ۳ساعت و بیش از ۸ساعت می خوابند، ۱۵درصد بیش از افرادی که هر شب ۷ساعت می خوابند در معرض خطر مرگ قرار دارند. با این حال نمی توان الگوی خواب مشخص و قطعی برای تمام افراد تعیین کرد و اختلال خواب افراد را باید بر اساس الگو یا ریتم خواب وی شناسایی و بررسی کرد.به طور کلی اختلالات خواب را می توان در ۴محور بررسی کرد. بی خوابی، پرخوابی، ناهنجاری های خواب و آشفتگی برنامه خواب و بیداری ۴محور اصلی اختلالات خواب است.

یکی از شایع ترین شکایات افراد بزرگسال یا سالمند اختلال بی خوابی است که طی آن فرد در شروع یا تداوم خواب دچار مشکل می شود.علل متعددی برای این عارضه عنوان شده اما تجربه یک شوک شدید یا واقعه استرس زا و تنش آور شایع ترین علت آن است و در واکنش به این حادثه فرد دچار بی خوابی می شود. در پرخوابی که بیشتر به صورت خواب آلودگی مفرط روزانه تظاهر پیدا می کند، فرد با وجود خواب زیاد، انرژی و نشاط لازم را برای انجام فعالیت های روزانه ندارد و هر چه بیشتر می خوابد بیشتر به خوابیدن نیاز پیدا می کند.محور دیگر، ناهنجاری های خواب است که یک پدیده ناخوشایند و غیرعادی است و شامل خواب گردی، وحشت شبانه، حرف زدن در خواب، دندان قروچه، فلج خواب، کابوس شبانه و خروپف می شود. تمامی این عوارض باعث به هم خوردن الگوی خواب در فرد می شود و عملکرد وی را تحت تاثیر قرار می دهد. بیشتر افراد در مرحله خواب عمیق دچار این مشکلات می شوند و به همین دلیل نمی توانند اتفاقاتی را که در خواب افتاده است، به یاد آورند.

همچنین آشفتگی برنامه خواب و بیداری زمانی اتفاق می افتد که الگوی خواب فرد تغییر می کند و برنامه خواب و بیداری اش جابه جا می شود. بیشتر افرادی که در شیفت شب کار می کنند و یا عادت دارند تا پاسی از شب بیدار بمانند دچار این مشکل می شوند. بیشتر این افراد دوست دارند هر وقت دلشان خواست بخوابند اما به علت آشفتگی شدید برنامه خواب و بیداری، قادر نیستند به هنگام خستگی بخوابند و مشکلشان روز به روز بدتر می شود. همچنین می توان اختلالات خواب را از یک منظر دیگر نیز بررسی کرد. گاهی اختلال خواب اولیه است، گاهی مرتبط با یک اختلال روانی دیگر است. گاهی اختلال خواب مرتبط با یک بیماری جسمی و گاهی حاصل از سوء مصرف مواد است. در این میان فقط اختلال خواب اولیه مخصوص کودکان است و در موارد دیگر بزرگسالان هستند که به آن دچار می شوند.

بیشتر مردم از دیر به خواب رفتن یا ناتوانی در تداوم خواب شکایت دارند. در بیشتر موارد به هم خوردن الگوی خواب علت اصلی این عارضه است و توصیه ما رعایت بهداشت خواب است. یعنی فرد تحت هر شرایطی سر ساعت معین بخوابد و محیط خواب را آرام و ساکت نگه دارد. بیشتر افراد به علت بی نظمی در ساعت خواب و تجربه استرس و اضطراب طی روز به این مشکل دچار می شوند.توصیه اکید ما رعایت بهداشت خواب است. در موارد شدیدتر روان درمانی به بیماران پیشنهاد می شود تا طی این فرآیند بتوانند بر استرس، اضطراب و ترس خود غلبه کنند یا روش های آرام سازی را فرا بگیرند و با اجرای آن الگوی خواب خود را تنظیم کنند.میگنا دات آی آر. در موارد بسیار اندکی مصرف داروهای خواب آور ضروری است که آن هم بیشتر در مورد سالمندان یا افرادی که دچار کم خوابی شدید هستند، تجویز می شود. رعایت بهداشت خواب یکی از بهترین و آسان ترین روش ها برای رفع اختلال خواب است اما متاسفانه بسیاری از افراد بدیهیات و اصول اولیه بهداشت خواب را رعایت نمی کنند.البته رعایت این اصول برای افرادی که سال هاست عادت کرده اند هر وقت دلشان خواست بخوابند، کار بسیار دشواری است. زیرا فرد تصور می کند هر قدر بیشتر به خوابیدن فکر کند، بیشتر از آن فاصله می گیرد.

به این ترتیب در طول زمان دچار وسواس شده و مشکل تشدید می شود. توصیه اکید ما به این دسته از افراد این است که سعی کنند در لحظه زندگی کنند و با مطالعه کتاب، نرمش و مصرف یک لیوان شیر به رختخواب بروند و حتی اگر طی چند شب اول نتوانستند سر ساعت معینی به خواب بروند، برنامه خواب خود را تغییر ندهند. بدیهی است که هر کس خودش بهتر می تواند دریابد که با چه کارهایی می تواند خواب خوبی داشته باشد.

 

 

 مهدی آزاد کارشناس ارشد روان شناسی بالینی

دلایل اشتباه ازدواج را بشناسید

برای ازدواج کردن دلایل بسیاری وجود دارد، اما برای ازدواج نکردن دلیل آوردن اغلب سخت و مشکل است. دلایلی هست که فرد به خاطر آنها ازدواج می کند، ولی همان دلایل می تواند ازدواج را با مشکلات و تضادهای قابل توجهی رویاروی کند.

دلایل نادرست ازدواج عبارتند از :


1 - شورش بر علیه والدین
تعارض با والدین، می تواند یکی از دلایلی باشد که فرد جوان را بسوی ازدواج سوق دهد. وقتی فردی در خانواده ای زندگی می کند که والدین او اهانت کننده و تحقیر کننده هستند، بنظر می رسد که ازدواج انتخاب موجهی باشد. آنهایی که در آتش تعارض های طولانی مدت والدین سوخته اند، آنهایی که قربانی پدر و مادری معتاد بوده اند و آنهایی که قربانی آزارهای جسمانی ، هیجانی و جنسی در خانواده بوده اند، دلایل موجهی دارند تا از خانواده به نحوی بگریزند و از آن دور شوند. اما آیا داشتن دلیل موجه برای ترک خانواده ضرورتا دلیل موجهی برای ازدواج است؟

در این گونه موارد بهتر است که افراد استقلال شخصی خود را بسط دهند و با خانواده خود روبرو شوند، به روابط خود و خانواده خود بیندیشند و برای مشکلات و مسایل راه حلی بیابند، تا اینکه درگیر ازدواج شوند و یا به فکر ازدواج باشند. با ازدواج می توان از یک شرایط فاجعه بار گریخت اما با چه بهایی؟ تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از افراد که از آزار والدین به ازدواج پناه برنده اند، ازدواج آنها نیز آزار دهنده بوده است.

2 - جستجوی استقلال
جوانان به اینکه روی پای خود بایستند و کارهایشان را خودشان انجام دهند و یا مستقل باشند، کشش و علاقه زیادی دارند. اما استقلال امری است که فرد، فقط به تنهایی می تواند به آن برسد. با اتکای به همسر، فرد به استقلال نخواهد رسید. بسیاری هستند که ازدواج می کنند تا مستقل شوند، اما مستقل شدن سال ها وقت می برد و امری است وابسته به خود فرد تا هرچه بیشتر، روی پای خود بایستد.

3 - التیام یک ارتباط شکست خورده
این مورد، از موضوعاتی است که شناسایی آن در دیگران راحت تر از شناسایی آن در خودمان است. پاسخ رایج به هشدارهای دیگران معمولا این است که " نه! من می فهمم که شما چه می گویید، اما این مورد فرق دارد. " ما تمایل داریم که ارتباط جدید و آمیخته با عشق را تنها از منظر وجوه مثبت بنگریم و از اینکه ممکن است این ارتباط واکنش به یک ارتباط قبلی باشد می پرهیزیم و غفلت می کنیم.

فردی که در موقعیت التیام است، ممکن است برای حمایت هیجانی نیاز به یک ارتباط دیگر داشته باشد. ازدواج زمانی موفق تر خواهد بود که دو نفر ((بخواهند)) ازدواج کنند. تا اینکه ((نیاز)) به ازدواج داشته باشند. ارتباطی که براساس التیام یکی از دو نفر شکل گیرد، از همان آغاز در معرض خطر است،میگنا دات آی آر. چرا که عاطفه بین آن دو نه تنها به دلیل دوستی و عشق، نیست بلکه به خاطر شفا بخشی و التیام زخمها و جراحات ارتباط دیگری است که قبلا رخ داده است.

4 - فشار خانواده یا اجتماع
برخی از خانواده ها مطابق آداب، فرهنگ و عرف خود برای ازدواج به جوانان فشار می آورند. در یک جامعه شهری و تحصیل کرده، این فشار می تواند نامحسوس و ظریف باشد. اما در جامعه ای دیگر با صراحت و به طور مستقیم از جوان می خواهند که ازدواج کند. خانم ها بیشتر در معرض این استرس هستند.

بسیاری از وقتی که شهر خود را ترک می کنند و به دانشگاه می روند، پس از مدتی شاهد ازدواج هم کلاسی‌های دوره دبیرستان خود خواهند بود. که حتی بچه دار نیز شده اند و همین می تواند بر آنها فشار روانی و استرس وارد کند. در ازدواج نباید عجله کرد. معمولا شتاب در ازدواج به ارتباط شاد و سالمی منجر نمی شود. افرادی که با دلایل درست سعی در انتخاب همسر دارند نباید تسلیم این فشارها شوند.

5 - نیاز جنسی
ازدواج تنها به دلیل رفع نیاز جنسی احتمالا نمی تواند به ازدواج موفقی منجر شود. چرا که دیگر عوامل مرتبط با ازدواج، معمولا از چشم دور می ماند. در این گونه  ازدواج، زیبایی های ظاهری همسر بیشتر مد نظر قرار می گیرد و شتاب و عجله نیز عامل تاثیر گذار منفی دیگری است. در فرهنگ عامه، به اشتباه ، باور بر این است که عدم ارضای نیاز جنسی سبب برخی بیماری های روانی می شود. مثلا برای بهبود حال بیماران روانی، برخی توصیه به ازدواج می کنند که نه تنها حال بیمار را بهبود نخواهد بخشید، بلکه استرس و فشار روانی بیشتری را ایجاد خواهد کرد.

6 - احساس کمبود و تهی بودن
گاهی افرادی که هدفی را در زندگی دنبال نمی کنند، نمی دانند که از زندگی چه می خواهند، احساس ناکامی می کنند و از زندگی خود راضی نیستند، برای حل این مشکلات به ازدواج روی می آورند، که قطعا دلیل نادرستی برای ازدواج است.

7 - احساس گناه
گاهی در رابطه با یک نفر احساس گناه می کنیم و به دلیل احساس گناه یا احساس ترحم با او ازدواج می کنیم. احساس گناه یا احساس ترحم به هر دلیلی که ایجاد شده باشد، یک دلیل نادرست برای ازدواج است.

امام صادق(ع) و پایه گذاری دانشگاه اهل بیت (ع)

25 شوّال المکرّم، مصادف است با سالروز شهادت مؤسّس مذهب شیعه اثنا عشری و احیاء کننده اسلام ناب محمّدی(ص)، حضرت امام جعفربن محمّد الصادق(ع)، که شهادت جانگداز این امام عزیز را به پیشگاه منجی عالم بشریّت، حضرت حجّت بن الحسن العسکری(عج)، رهبر معظّم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(دام ظلّه)، عموم مسلمانان، به خصوص شیعیان سراسر جهان و امّت شهید پرور و قهرمان ایران اسلامی، تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم.

در این نوشتار کوتاه، به بررسی اجمالی حوادث دوران زندگانی ایشان و نفش آن حضرت در بنیان گذاری مکتب شیعه اثنا عشری و تاسیس دانشگاه اهل بیت(ع) می پردازیم.

1-ولادت، کمالات نفسانی و مقامات علمی

حضرت امام صادق(ع) در تاریخ هفدهم ربیع الاوّل سال 83 هجری در مدینه منوّره به دنیا آمد.(1) مکنّی به(ابو عبدالله) و ملقّب به (صادق) است[ گفته می شود این لقب را پیامبر اسلام(ص)به ایشان داده است].

مدت زندگانی آن حضرت، 65 سال و مدت زمان امامت ایشان، 34 سال بود.آن بزرگوار 12 سال در مدینه با جدّ ش، امام سجّاد(ع) و 19 سال با پدر ارجمندش، امام باقر(ع) زندگی کرد. در این مدّت، دشواری ها و سختی های زندگی در حکومت حاکمان ظالم بنی امیّه را شاهد بود و همراه با پدر بزرگوارش در راه نشر معارف اهل بیت(ع) تلاش می کرد.

- مالک بن انس در مورد شخصیت و مقام علمی و عملی امام صادق(ع) می گوید:
« و لقد کنت أتی جعفر بن محمّد[ع] و کان کثیر المزاح و التبسّم، فاذا ذُکر عنده النبیّ(ص) اخضرّ و اصفر و لقد اختلف الیه زماناً و ما کانت اراه الاّ علی ثلاث خصالٍ: امّا مصلیاٌ و امّا صائماٌ و امّا یقراٌ القرآن و ما رأیته قطّ یُحدث عن رسول اللّه(ص) الاّ علی الطهارۀ، ولایتکلّم فی ما لاٌ یعنیه و کان من العلماء الزهّاد الذین یخشون الله و ما رأیته قطّ الاّ خرج الوسادۀ من تحته و یجعلها تحتی ».(2)

ترجمه: مدتی خدمت جعفر بن محمّد[ع] مشرف می شدم. آن حضرت اهل مزاح و تبسّم بود. هنگامی که در محضر ایشان نامی از پیامبر(ص) برده می شد، رنگش به سبزی و سپس به زردی می گرائید. در مدت رفت و آمد به منزل ایشان، او را از سه حالت خارج ندیدم؛ یا نماز می خواند و یا روزه بود و یا به قرائت قرآن مشغول بود و هرگز بدون وضوء از حضرت رسول(ص) حدیث نقل نمی فرمود و سخنی که به درد من نخورد، بر زبان جاری نمی ساخت، ایشان از علمای زاهدی بود که ترس از خدا سراسر وجودش را فرا گرفته بود، هرگز به خدمت او شرفیاب نشدم جزء اینکه زیرانداز خود را برای نشستن من اختصاص می داد.

- جاحظ(از علمای قرن سوم) نیز می گوید:
« جعفربن محمّد[ع] الذی ملا الدنیا علمه و فقهه و یقال انّ ابا حنیفه من تلامذته و کذلک سفیان الثوری و حسبک بهما فی هذا الباب »(3)
ترجمه: جعفربن محمّد[ع] کسی بود که علم و فقهش عالم را فرا گرفته بود و گفته می شود ابو حنیفه و سفیان ثوری از شاگردان او بودند و شاگردی این دو در عظمت علمی او کافیست.

حسن بن علیّ الوشاء[از اصحاب امام رضا(ع)] می گوید:
« در مسجد کوفه 900 نفر را دیدم که "حدثنی جعفر بن محمّد[ع]" می گفتند.(4)
شیخ مفید(ره) می فرماید:
« و لم ینقل العلماء عن احدٍ من اهل بیته ما نقل عنه[ع]»(5)
ترجمه: علمای اسلام آنقدر حدیث که از امام صادق(ع) نقل کرده اند که از هیچ کدام از ائمه معصومین(ع) دیگر نقل نکرده اند.
امام صادق(ع) با توجه به موقعیت و اوضاع سیاسی جامعه فرصتی به دست آوردند تا احادیث و معارف اسلام را در زمینه های تفسیر قرآن، فقه و احکام و عقاید توسط شاگردان خود در سینه تاریخ ثبت و برای همیشه اسلام را بیمه نمایند. آن حضرت، نهضت علمی و انقلاب فرهنگی امام باقر(ع) را توسعه داد و در رشته های علوم عقلی، فقهی و نقلی، شاگردان برجسته ای همانند هشام بن حکم، محمّدبن مسلم، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مومن الطاق، مفضّل بن عمر و جابر بن حیّان تربیت کرد به طوری که تعداد آنان را بالغ بر 4000 نفر ذکر کرده اند.

پیرامون عظمت شخصیت علمی و کمالات معنوی امام صادق(ع) عبارات و سخنان فراوانی نقل شده که در کتاب: ألامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعه تالیف مرحوم شیخ اسد حیدر(ره) گردآوری شده است[ترجمه ی فارسی این کتاب به تازگی از سوی دانشگاه ادیان و مذاهب در 8 جلد منتشر شده است]. (6)

2- اوضاع اجتماعی – سیاسی و نقش امام صادق(ع)
یکی از مسائلی که در عصر امام صادق(ع) از اهمیت والائی برخوردار است، مسئله استماع حدیث از ناحیه عده ای از افرادی است که در میان آنها هم شیعه و طرفدار واقعی و هم دشمن و معاند اسلام دیده می شود، زیرا تمامی شاگردان حضرت نمی توانستند تفکر و اندیشه خود را در یک زاویه صحیح قرار داده و همه معارف دینی خود را همانند محمّدبن مسلم و زراره اخذ نمایند و حتی در صف شاگردان امام صادق(ع) کسانی که طرف داران سرسخت خلافت بنی امیه و بنی عباس بودند حاضر می شدند و پراکنده شدن این عده در اطراف جامعه اسلامی باعث تفسیر و توجیه عقاید مختلف با بینش های گوناگون می شد و جریان های سیاسی موجود در جامعه نیز به اختلاف عقاید و برداشت ها تاثیر می گذاشتند. در نتیجه یکی از حوادث عمیق این عصر، فراوانی شاگردان با اختلاف وسیع فکری و عقیدتی در گوشه کنار جامعه اسلامی بود.

امام صادق(ع) هم با توجه به این مسئله از ناقلان صحیح احادیث شدیداً حمایت می کرد، چنانچه در جمله ای فرمودند:
« رحم الله زرارة بن أعین، لولا زراره و نظراوه لاندرست احادیث أبی»(7)
ترجمه: خداوند زراره را رحمت کند، به درستی اگر او و امثال او نبودند احادیث پدرم از میان می رفت.

3- پدیده ی غلات
یکی از مشکلات عصر امام صادق(ع) مسئله غلات و عقاید باطل آنها بود که آن حضرت(ع) شدیداً به مقابله و مبارزه با آنها برخواست و این مبارزه و مخالفت باعث محدود شدن و تضعیف این فرقه گردید.
مسئله ای که باید مورد توجه قرار داد، این است که شیعه واقعی و حقیقی، جدا از غلات و عقاید آنها می باشد، به طوری که بسیاری از تاریخ نویسان و مستشرفان قادر به فهم و درک این مسئله نبوده و نیستند!. اینک به گوشه هایی از تدبیر امام صادق(ع) در برابر انحرافات این فرقه اشاره می شود:
الف-پرهیز دادن شیعیان واقعی از معاشرت با آنان
امام صادق(ع) در حدیثی به مفضل فرمود:
« یا مفضّل لا تقاعدوهم و لا تواکلوهم و لا تشاربوهم و لا تصافحوهم و لا تواثروهم»(8)
ترجمه: ای مفضل با غلات نشست و برخواست نداشته باشید و با آنها غذا نخورید و دست دوستی بسوی آنها دراز نکنید و به مبادله علمی با آنان نپردازید.
ب- تکذیب عقاید و افکار غلات
در روایتی، عیسی جرجانی می گوید: به جعفربن محمّد(ع) عرض کردم، آیا آنچه از این جماعت(غلات) شنیده ام به شما عرض کنم، امام(ع)فرمود: بگو، گفتم: فانّ طائفه عبدوک و اتخذوک الهاً من دون الله و طائفه اُخری والولک بالنبوّة... قال: فبکی حتی ابتلّت لحیته ثم قال: « ان امکننی الله من هولاء فلم أسفک دمائهم سفک الله دم ولدی علی یدیّ ».(9)
ترجمه: گروهی از غلات شما را به جای خدا عبادت می کنند و تعدادی دیگر نسبت پیامبری به شما می دهند... . راوی می گوید، امام صادق(ع) با شنیدن این مطلب چندان گریه کردند که صورت مبارکشان از اشک چشمش خیس شد، سپس فرمود: اگر خداوند آنان را در دسترس من قرار دهد و من خون آنان را نریزم، خداوند خون فرزندانم را به دست من بریزد.

4- پایه گذاری نهضت علمی و تدوین فقه اهل بیت(ع)

این پاره ای از وضعیت اجتماعی، فکری جامعه اسلامی بود که ذکر شد، اما غالب حرکت جامعه که می توان به آن ارزش فراوان قائل شد مسئله نقل احادیث و پایه گذاری نهضت عظیم علمی توسط امام صادق(ع) می باشد که به طور خلاصه ذکر می شود:

بیش از یک قرن بود که امت اسلامی از پذیرش اندیشه ها و افکار اسلام ناب محمدی(ص) و فقه اصیل اهل بیت(ع) به دور مانده (نگه داشته شده) بود!. تنها تعداد اندکی از خواص اصحاب و یاران ائمه(ع) در این مدت از راه شفاهی(حفظ) و یا نوشتن و البته به صورت مخفیانه، آنها را به یکدیگر منتقل می کردند. در این مدت نسبتا طولانی، جهان اسلام با انواع مسائل فکری و اجتماعی نو و تازه مواجه شده بود و راه حل روشن و دقیقی برای آن پیدا نمی کرد. مکاتب فکری افراطی "اهل رای" که معتقد به قیاس و استحسان بودند و یا مکتب "اهل حدیث" که بر جمود بر ظواهر آیات و روایات تاکید داشتند، زمینه های پاسخ گوئی به ین خلاءهای فکری و رشد و گسترش این نهضت بزرگ ازسوی امام باقر(ع) شروع شد، زیرا در آن عصر حرکت ها و جنبش های سیاسی بر علیه دستگاه خلافت اموی از طرف شیعیان و مخالفان آغاز گردید و درست در آغاز امامت امام صادق(ع) این درگیری ها به اوج خود رسید و می رفت که قیام بنی عباس بر علیه بنی امیه، باعث اضمحلال و نابودی بنی امیه گردد. حضرت صادق(ع) در این زمان با تدبیر خاص و تیز هوشی فراوان از فرصت استفاده کردند و تصمیم به نشر معارف دینی و احادیث نبوی(ص) و پدران بزرگوارش گرفتند که این مسئله، موجب تاسیس و تدوین فقه مترقی و بنیادین شیعه انثا عشری گردید.

ابان بن تغلب(یکی از شاگردان امام) می گوید:
« الشیعه، الذین اذا اختلف الناس عن رسول الله(ص) أخذوا بقول علّیٍ(ع) و اذا اختلف الناس عن قول علیٍّ(ع) أخذوا بقول جعفر بن محمّد(ع)».(10)
ترجمه: شیعیان کسانی هستند که وقتی مردم در قول و سخن پیامبر(ص) اختلاف کردند، سخن امیر المؤمنین علیّ(ع) را بپذیرند و وقتی در سخن او هم اختلاف شد، سخن جعفربن محمّد الصادق(ع) را می گیرند.
یکی از مسائل دیگری که در اواخر این عصر به وقوع می پیوندد، فشار سیاسی از ناحیه حکومت ظالم و غاصب اموی بر شیعیان بود، به طوری که امام صادق(ع) بر مسئله تقیّه اصرار می ورزید، زیرا اگر کوچک ترین اتهامی(شبیه رفض) به کسی وارد می شد، کافی بود که احترام جانی و مالی او از بین رفته و گرفتار شکنجه و نابودی شود.
5- فشار حکام جور و قیام های آزادی خواه
از جمله قیام ها و حرکت های مردمی که توسط عده ای در زمان امام صادق(ع) بر علیه ظلم و ستم حاکمان آغاز گردیده می توان به قیام های علویان و عباسیان اشاره نمود، به طوری که به دنبال قیام عباسیان، بنی امیه سقوط کردند، عباسان که با شعار های عدالت خواهانه و ... روی کار آمده بودند، خودشان در عمل به دشمنان و مخالفان سرسخت اهل بیت و آل محمّد(ع) مبدل گشتند.
امام صادق(ع) که نیرنگ و دنیا خواهی و ترویز عباسیان را به وضوح دریافته بودند، به هیچ وجه آنها را تائید نفرمود ولی کم و بیش از قیام عدالت خواه زید بن علیّ(ع) حمایت می کرد. چنانچه نقل شده است که امام صادق(ع) فرمود: « رحمه الله، امّا انّه کان مؤمناً و کان عالماً و کان صدوقا،ً امّا انّه لو ظفر لوفی، أمّا انّه لو ملک یعرف کیف یضعها»(11)
ترجمه: خداوند او(زید) را رحمت کند، مرد مؤمن و عالم و راست گویی بود که اگر پیروز می شد با وفا باقی می ماند و اگر زمامدار می گشت، می دانست آن را به دست چه کسی بسپارد.
از جمله قیام های دیگر شورش و قیام " ابو سلمه خلال و ابو مسلم خراسانی" بود که امام(ع) به آنها روی خوش نشان نداد. امام صادق(ع) به درستی می دانست که آنان در شورش خودشان راست گو نیستند. در منابع تاریخی آمده است که ابومسلم خراسانی در راه استقرار حکومت ستم گر عباسیان جمعیت بی شماری را کشت!. برخی از مورّخان مانند ابن اثیر و طبری می نویسند: کشته های او بالغ بر 6000 نفر بود!.
بخش پایانی زندگانی امام صادق(ع) مصادف با خلافت ظالمانه منصور عباسی گردید، امام(ع) شدیداً از ناحیه خلیفه مورد دشمنی و حسادت قرار گرفت، زیرا امام(ع) بر حقانیت ولایت ائمه و از جمله خودشان اصرار می ورزید و لحظه ای حاضر به پذیرش و تایید حکومت بنی العباس نشد. (12) لذا دشمن از همین مسئله بیم ناک بود. بالاخره آن بزرگوار با توطئه منصور عباسی(لع) در 25 شوّال سال 148 هجری در سنّ 65 سالگی مسموم، شهید، و مظلومانه در قبرستان بقیع مدفون شد.(13)
"سلام الله علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم بیعت حیّأ"
پی نوشت ها:
1) کلینی، اصول الکافی ج1 ص472؛ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد ج2ص179؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی ص266.
2) ابن حجر، تهدیب التهذیب ج 1 ص 88؛ أسد حیدر، الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعه ج2 ص53؛ گروه نویسندگان، اعلام الهدایه: الامام جعفر بن محمّد"الصادق" ج 8 ص 42.
3) جاحظ، رسائل جاحظ ص106.
4) أسد حیدر، الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعه ج1 ص51 الی 62.
5) اربلّی، کشف الغمّه فی معرفه الائمه(ع) ج2 ص166؛ پیشوائی، سیره ی پیشوایان...ص 352.
6) مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد ج 2 ص 179.
7) طوسی، اختیار معرفه الرجال ص136.
8) همان ج2 ص586.
9) جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع) ج1 ص260.
10) نجاشی، رجال النجاشی ص9.
11) طوسی، اختیار معرفه الرجال ص385؛ کریمیان، سیره و قیام زید بن علیّ(ع) ص49.
12) حرّ عاملی، وسائل الشیعه ج1 ص8 (اشاره به حدیث معروف که ارکان اسلام را نماز، روزه، زکات، حج و ولایت ذکر می کند و مهم تر و کامل تر از همه را همان ولایت و حکومت حاکمان عادل و پیشوایان حق می شمارد).
13) طبرسی، اعلام الوری ص266؛ پیشوائی، سیره ی پیشوایان...ص 389.



منبع :پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری

انتظار امام صادق(ع) از جوانان

در مکتب مترقی اهل بیت توجه ویژه ای به جوانان و نوجوانان شده است و هر کدام از امامان معصوم(ع) به نوعی به این گروه اجتماعی پرداخته اند. آنچه پیش رو دارید، نگاهی گذرا به جوانان از دیدگاه حضرت صادق(ع) است.

هدایت جوانها:

بعد از اینکه پدر محمد بن عبدالله بن حسن در دوران عباسیان به شهادت رسید و او دست به قیام زد و مردم را به سوی حق دعوت نمود، حضرت امام صادق(ع) به عنوان راهنمایی به او فرمود: «یا ابن اخی علیک بالشباب و دع عنک الشیوخ؛ ای فرزند برادرم! جوانان را دریاب و پیران را رها کن!» امام صادق(ع) در روایات دیگر نیز این مسئله را بیان نموده اند که جوانها زودتر حرف حق را می پذیرند و به سوی خیر و نیکی می شتابند و آمادگی بیشتری دارند. از جمله، از اسماعیل بن عبدالخالق چنین نقل شده است که من شنیدم حضرت صادق(ع) از ابوجعفر اَحوَل می پرسید: به بصره رفتی؟ گفت: بلی، فرمود: «اقبال مردم را به امامت و ورود آنان را به این مرام چگونه یافتی؟ گفت: به خدا سوگند که شیعیان اندک اند و تلاشهایی کرده اند، امّا آن هم اندک است. آن‌گاه (امام صادق(ع) به او) فرمود: «علیک بالاحداث فانهم اسرع الی کلّ خیرٍ؛ بر تو باد به جوانان(و به دنبال آنها رفتن) که آنان در (پذیرش) هر نیکی و خیری با شتاب ترند.»

تجربه پیروزی انقلاب اسلامی و حضور جوانان در صحنه های مختلف و جذب شدن آنان به اسلام و انقلاب و روحانیت و رهبری انقلاب و همین طور حضور تمام عیار جوانان در صحنه های مختلف جنگ تحمیلی، دوران سازندگی و پیشرفتهای علمی، مهر تأییدی است بر مضامین احادیثی که مطرح گشت.

 جوان و کسب دانش:

 فراگیری دانش در جوانی همچون نقشی است بر سنگ که تا پایان عمر، انسان را همراهی می کند، از این‌رو هر کس هرچه دارد، از جوانی دارد، به همین سبب است که پیشوایان دینی سخت بر این مسئله سفارش کرده‌اند که در جوانی دنبال علم و دانش باشید.

در کلام الهی نیز دوره جوانی، دوره منحصر به فردی است. آنجا که در قرآن کریم می فرماید: «و لمّا بلغ أشدّة و استوی آتیناه حکماً و علماً؛ چون به حدّ رشد و کمال خویش رسید، به او علم و حکمت عطا کردیم.» امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرموده‌اند: «اشدّه ثمانی عشرة سنةٌ و استوی التحی؛ اشدّ یعنی هجده سالگی و استوی یعنی ریش درآورد.» امام صادق(ع) می فرمایند: «لست احبّ ان اری الشّابّ منکم الّا غادیاً فی حالین امّا عالماً او متعلّماً فان لم یفعل فرّط و ان فرّط ضیّع فان ضیّع اثم و ان اثم سکن النّار والّذی بعث محمّداً بالحقِّ؛ دوست ندارم جوانان شما را جز در دو حالت ببینم: دانشمند یا دانشجو. اگر (جوانی) چنین نکند، کوتاهی کرده و اگر کوتاهی کرد، تباه ساخته و اگر تباه ساخت، گناه کرده است و اگر گناه کند، سوگند به آنکه محمد(ص) را به حق برانگیخت، دوزخ جایگاه او خواهد شد.»به همین سبب است که جوانان باید از عمر خویش استفاده کافی ببرند تا بعداً پشیمان نگردند.

جوان و عبادت:

 بهترین دوران برای رشد معنوی و بالندگی روح انسان، دوران جوانی است. انبیای بزرگوار که لیاقت دریافت وحی و افتخار رسیدن به نبوت را پیدا کردند، بر اثر عبادتهای دوران جوانیشان بود.پیامبر اکرم(ص) فرموده‌اند: «خداوند بزرگ به جوان عبادت پیشه، نزد فرشتگان افتخار می کند، در حالی که می فرماید: بنده ام را بنگرید! برای من خواسته های نفس خود را کنار نهاده است.»

حضرت صادق(ع) نیز بر این امر تأکید نموده است، آنجا که فرمود: «انّ أحبّ الخلائق الی اللّه تعالی شابٌّ حدث السّنّ فی صورةٍ حسنةٍ جعل شبابه و ماله فی طاعة اللّه تعالی ذاک الّذی یباهی اللّه تعالی به ملائکته فیقول عبدی حقّاً؛ به راستی که دوست داشتنی‌ترین مردم نزد خداوند، جوان کم سال و خوش سیمایی است که جوانی و زیبایی اش را در راه فرمانبری از خداوند بزرگ قرار داده است. آنکه خداوند بزرگ به وی نزد فرشتگان افتخار می کند و می فرماید این بنده حقیقی من است.» امام صادق(ع) که بیش از دیگران به سخنان خویش عمل می کرد، در جوانی اهل بیشترین عبادت بود. ایشان می فرمایند: «اجتهدت فی العبادة و انا شابٌّ فقال لی أبی یا بنیّ دون ما أراک تصنع فانّ اللّه عزّ وجلّ اذا أحبّ عبداً رضی عنه بالیسیر؛ در جوانی بسیار در عبادت می کوشیدم. پدرم به من فرمود: فرزندم! از آنچه انجام می دهی، کم کن، زیرا خداوند عزیز و جلیل اگر بنده ای را دوست بدارد، با عبادت کم هم از او خشنود می گردد.»

همراهی با پدر:

از اموری که حضرت صادق(ع) در مورد جوانان سفارش نموده اند، این است که آنها نباید همراهی پدر را رها کنند. خصوصاً در این دوران که دوستان ناباب و دزدان فکر و ایمان فراوان اند که بر ضرورت این کار می‌افزاید، چرا که پدر دلسوز همیشه مواظب است که خطر انحراف جوانش را تهدید نکند. حضرت صادق(ع) فرموده اند: «دع ابنک یلعب سبع سنین و یؤدّب سبع سنین و الزمه نفسک سبع سنین؛ بگذار فرزندت هفت سال بازی کند (و آزاد باشد) و هفت سال تربیت شود و هفت سال او را با خود همراه بدار.»

جوان و خوش اخلاقی:

 اخلاق نیک برای همه لازم، مفید و مثمر ثمر است، چنان که امام صادق(ع) می فرمایند: «حسن الخلق من الدّین و هو یزید فی الرّزق؛ خوش خلقی بخشی از دین است و روزی را افزون می کند.» اما این امر برای جوان زیباتر، مفیدتر و لازم تر است. ایشان در جای دیگری چنین می فرمایند که هرگاه ورقه بن نوفل بر خدیجه دختر خویلد وارد می شد، به وی چنین سفارش می کرد: «اعلمی أنّ الشّاب الحسن الخلق مفتاحٌ للخیر مفلاقٌ للشّر؛ بدان که جوان خوش اخلاق، کلید خوبیها و قفل بدیها است...»

منبع :پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری