یکی از
بزرگترین ترس ها برای بیان نظرات برای یک عده این است که آنها چطور حرف
هایتان را بپذیرند. نباید بگذارید بدبینی فکرتان را مشغول کند.
آیا
همیشه برای بیان افکار و نظراتتان مشکل دارید؟ این روزها همه دوست دارند
فقط حرف بزنند و گوش نمی دهند. در عصر امروز هیچکس دوست ندارد مثل سایه ای
در اجتماع زندگی کند و بیان افکار و عقاید برای هرکس یک اولویت است.
اینکه
بتوانید حرف هایتان را بزنید و مهمتر اینکه کسی باشد که به حرف هایتان گوش
دهد حس عالی است. اما چطور می توانید به روشنی نظراتتان را بیان کنید و
مطمئن باشید که به شما گوش می دهند؟
در زیر به چند عامل مهم برای کمک به شنیده شدن افکار و ایده هایتان اشاره می کنیم:
1.بدانید چه هدفی در سر دارید
مطمئن
شوید که قبل از اینکه دهانتان باز شود و کلمات از آن بیرون بیایند، ایده
هایتان به طور کامل و 100% برای خودتان روشن شده باشد. اینکه بدانید از آن
مکالمه چه هدفی دارید و می خواهید به کجا برسید به شما اعتمادبه نفس بیشتری
خواهد داد.
وقتی شنونده هایتان ببینند که از خودتان مطمئن هستید، هوشیارتر به حرف هایتان گوش خواهند داد.
2.تعریف کمال را نادیده بگیرید
بنشینید
و از خودتان سوال کنید، چه چیزی واقعاً کامل است؟ آیا کسی هست که 100%
کامل باشد؟ واقعیت این است که ما انسان هستیم و هیچ انسانی بدون اشتباه
نیست. یک اشتباه و خطای کوچک قابل قبول است اما نیازی نیست که اینقدر تند و
دقیق باشید که برای بیان نظراتتان وارد مشاجره شوید. تازمانیکه اهمیت
موضوع موردبحث را می دانید، یک خطای کوچک را می توان نادیده گرفت.
3.ساده و مستقیم بگویید
به
این فکر کنید که چرا وقتی یکی نظرش را می گوید شما حرف او را قطع می کنید؛
روزهای مدرسه و دانشگاه را به یاد بیاورید که معلم ها جلوی کلاس درس می
دادند. اینکه یک نفر بخواهد برایتان سخنرانی کند واقعاٌ خسته کننده است.
واقعاً
نیازی به استفاده از کلمات سنگین نیست. گفتن واقعیت ها با زبانی ساده و
هیجان انگیز بهتر می تواند شنونده را هوشیار نگه دارد. واقعاً آزاردهنده
است که یک نفر بخواهد 30 دقیقه تمام برایتان سخنرانی کند درحالیکه همان حرف
ها را می توانست در کمتر از نصف آن زمان بیان کند.
پس حرفتان را راست و مستقیم بگویید و به آن شاخ و برگ اضافی ندهید. کاری نکنید که شنونده هایتان خوابشان ببرد!
4.وانمود کنید تنهایید
یکی
از بزرگترین ترس ها برای بیان نظرات برای یک عده این است که آنها چطور حرف
هایتان را بپذیرند. نباید بگذارید بدبینی فکرتان را مشغول کند.
تصور
کنید که تنهایید و می خواهید برای خودتان حرف بزنید و نظراتتان را بگویید!
با این روش اعصابتان آرام می ماند و تمرکزتان را روی موضوع از دست نمی
دهید.
5.قبل از حرف زدن فکر کنید
قبل
از اینکه کلمات را بر زبان بیاورید، آنها را مرور کنید تا روی آنها تسلط
پیدا کنید. اینکه بدانید درمورد چه حرف می زنید، اعتمادبه نفستان را بالا
می برد.
وقتی افرادی که برای آنها حرف می زنید بدانند که به حرف های
خود مطمئن هستید، آنها هم به شما ایمان پیدا می کنند. به سوالات احتمالی
که ممکن است از شما بپرسند هم فکر کنید و از قبل پاسخ آماده برای آنها
داشته باشید.
یاد گرفتن بیان نظرات و اعتقاداتتان کاری ساده است،
همه ما انسانیم و نگرانی ها و ترس هایی داریم. حرف زدن باید کاری مفرح باشد
نه آزاردهنده؛ باید به خودتان اطمینان داشته باشید. اگر می دانید که
موضوعی که درمورد آن حرف می زنید مرتبط است دیگر نباید بترسید! بگذارید
کلمات راه خود را پیدا کرده و از دهانتان بیرون بریزند.
با خواندن
نکات بالا و تمرین کردن آنها خواهید توانست اعتماد بیشتری به خود و
افکارتان پیدا کرده و بسیار راحت تر نظراتتان را بیان کنید.
ازدواج یکی از مهم ترین اتفاقاتی است که زندگی افراد را تغییر می دهد. اما متاسفانه، اغلب افراد بدون هیچ برنامه ای و بدون توجه به داشتن یا نداشتن پیش نیازهای لازم روان شناختی برای آن، تصمیم به ازدواج می گیرند و برای آن اقدام می کنند.
اغلب آن ها با این ذهنیت پیش می روند که بعد از ازدواج همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت. اما درصد بالای طلاق نشان می دهد که این ذهنیت درست نیست.
5 سوالی که باید پیش از ازدواج از خود بپرسید :
البته
منظور ما در اینجا مسائل اقتصادی و بیرونی نیست. اغلب پیش نیازهایی مورد
توجه قرار نمی گیرد که از جنس روان شناختی و آمادگی درون و ذهنی هستند. ما
در اینجا به این پیش نیازها با عنوان سوالاتی که باید از خودتان بپرسید
اشاره می کنیم.
1 - چرا می خواهید ازدواج کنید؟
به
خودتان زمان بدهید تا به این سوال با دقت پاسخ دهید. شاید شگفت زده شوید
اگر بدانید افراد زیادی در جامعه ما و اغلب جوامع وجود دارند که تنها به
دلیل تحت فشار قرار گرفتن از سوی خانواده، دوستان یا جامعه ازدواج می کنند
اگر شما هم یکی از این افراد هستید، باید پیش از اینکه خیلی دیر شود در
تصمیمتان به ازدواج تجدید نظر کنید.
2 - چرا می خواهید با این فرد ازدواج کنید؟
«
من او را دوست دارم » یک پاسخ کافی برای این سوال نیست، زیرا عشق برای
موفقیت در زندگی مشترک تان کافی نیست. بنابراین چند لحظه عمیق تر فکر کنید،
به ویژگی ها و صفات مشخص او فکر کنید. برای مثال، گفتن جمله « او خوب است »
اطلاعات سودمندی به شما نمی دهد اما گفتن اینکه « او فردی بخشنده و مهربان
است » اطلاعات خوبی است.
به طور کلی باید به این سوال جواب دقیقی دهید
که این فرد که شما تصمیم به ازدواج با او گرفته اید، چه تفاوت های مشخصی
از افراد دیگری که مورد نظر شما برای ازدواج قرار نگرفته اند دارد؟
3 - چه خصوصیات و ارزش های بنیادینی دارید که می توانید با همسر آینده تان تقسیم کنید؟
قبل
از اینکه به همسر آینده تان قول و تعهد بدهید که چه مواردی را در زندگی
مشترک انجام خواهید داد، باید در مورد آن ها گفت و گو کنید. البته این درست
است که دفعه اول صحبت درباره ارزش های بنیادین لازم نیست.
4 - میان شما و همسر آینده تان چه تفاوت های بنیادینی وجود دارد ؟
شور
و اشتیاق و شادی داشتن یک رابطه عاشقانه می تواند جلوی دید شما را تیره و
کدر کند. نزدیک بینی عشق تا وقتی که تنها به زندگی رویایی با معشوق تان فکر
می کنید، میدان دید شما را محدود می کند.
در این حالت، شما تنها شباهت
هایتان را بر جسته می کنید و می بینید. اما مهم است که دیدتان را دوباره
متمرکز کنید و به تفاوت های خود و فردی که می خواهید با او ازدواج کنید نیز
فکر کنید. با این کار شاید متوجه تفاوتی شوید که شما نمی توانید با آن
زندگی کنید.
5 - درباره زندگی مشترک چه خیالات و رویاهایی در سر دارید؟
شما
و همسر آینده تان درباره ازدواج انتظاراتی دارید موقعی که انتظارات تان
بسیار متفاوت از انتظارات همسر آینده تان باشد احتمالاً زندگی تان دچار
تعارضات جدی می شود.
برای
مثال، او انتظار دارد که هر جمعه هر دویتان به دیدار خانواده اش بروید، در
حالی که تصور شما این است که روزهای تعطیل تنها باشید بسیاری از همسران
چنین تصوراتی را دارند که به دلیل مشخص نکردن آن پیش از ازدواج تنها بعد از
ازدواج و مواجه شدن با تغییراتی که بخش طبیعی یک زندگی مشترک است، از خواب
بیدار می شوند
یکی از مؤلفه هایی که مورد توجه روان شناسان اجتماعی و پژوهشگران روابط انسانی قرار گرفته است، «همدلی» است.
همدلی مفهوم مهمی در حوزه روان شناسی و ارتباط بین فردی است. افراد همدل، سه خصیصه مهم دارند: اول اینکه درباره نیازهای دیگران نوعی احساس نگرانی دارند. دوم اینکه با دیگران اشتراک نظر دارند؛ یعنی قادرند خود را به جای دیگران بگذارند و به مسائل از نگاه آنان بنگرند و سوم اینکه دارای احساسات همدلانه هستند که آن را از طریق رفتارهای متناسب، نشان می دهند. دیویس و همکارانش همدلی را سازه ای چند بعدی می دانند. که عبارتند از:
۱- دیدگاه گیری: توانایی برای در نظر گرفتن دیدگاه دیگران؛
۲- توجه همدلانه: میزان احساسات همدلانه دیگرمحور و نگرانی برای افراد درمانده؛
3- درماندگی شخصی: احساسات خودمحوری، نگرانی و تنش در شرایط بین فردی.
به رغم تفاوت در تعاریف همدلی، این اعتقاد کلی وجود دارد که زنان نسبت به مردان بیشتر همدلی می کنند. پژوهش ها، نمرات بالاتری را برای دختران در همدلی عاطفی و شناختی، نسبت به پسران نشان داد.
افرادی که همدلی بیشتر و قوی تری دارند نسبت به امور دیگران، حساس تر هستند و به صورت عاطفی به آنها پاسخ می دهند و به طور کلی، بهترین و بیشترین کمک را فراهم می آورند. عفو، یکی از فضایل مبتنی بر گرمی و صمیمیت است، و غالباً در صورتی رخ می دهد که فضایل عشق، همدلی، فروتنی، و سپاسگذاری همراه با آن، در فعالیت باشند. ریشه بسیاری از رفتارهای نوع دوستانه، همدلی است. پژوهشگران بین شکل های مختلف رفتار جامعه یار و همدلی رابطه معناداری نشان داده اند. انسان در جریان یک ارتباط عاطفی و همدلانه می تواند عواطف و احساسات خود را کنترل و رفتار خود را با انتظارات افراد جامعه هماهنگ و سازگار سازد. انسان ها در همدلی متفاوتند. برخی از آنان عمیقا از ناراحتی دیگران متأثر می شوند تا جایی که آن را ناراحتی خود به حساب می آورند و برخی دیگر مثل جامعه ستیزان، کاملا بی اعتنایند و تحت تأثیر حالات عاطفی دیگران قرار نمی گیرند لذا بهترین شیوه کنترل پرخاشگری و کاهش خشونت در جامعه، پرورش همدلی است.
از نظر اسلام، بخش مهمی از نیازهای اساسی انسان، نیازهای عاطفی است که مرتبط با اولین مؤلفه رفتار حمایتی یعنی همدلی است. بسیاری از اختلالات و نارسائی های شخصیتی، خُلقی و رفتاری، ریشه در بی توجهی به این نیاز اساسی و کمبود آن دارد. همه انسان ها نیازمند محبت، عاطفه و توجه دیگرانند و همچنین نیازمندند که برای پرورش کمالات انسانی در خود، به دیگران محبت کنند و دیگران را از عاطفه و توجه خویش بهرمند سازند. اسلام به عنوان دینی جامع به این نیاز اساسی توجه کافی را مبذول داشته است و تربیت انسان هایی حساس نسبت به نیازهای عاطفی دیگران را وجهه همت خویش قرار داده و از طرق مختلف ایجاد نگرش صحیح به مسأله و ترغیب آنان و نیز ارائه الگوهای عملی کوشیده است برای برآوردن این نیاز اساسی بسترهای مناسب را فراهم آورد.
در آموزه های اسلامی توجه به این نیاز، گاهی به صورت مستقل و یگانه مطرح شده است:
امام على (علیه السلام): بهترین احسان، همدلی با برادران ایمانی است.[1]
امام صادق (علیه السلام): به خدا نزدیک شوید با همدلی و یاری برادران ایمانی تان.[2]
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «دو خصلت است که در هرکه نباشد، از او دورى کن، دورى کن، دورى کن! عرض شد: آن دو چیست؟ فرمود: نمازِ به وقت و مواظبت کردن بر آن و همدلی (و یاری برادران)».[3]
علی (علیه السلام) می فرمایند: «جوانمردی، یعنی عدالت درحکومت و گذشت کردن با وجود توانائی بر انتقام، و همدلی است در معاشرت (یا همدلی و یاری در دشواری)».[4]
و در بسیاری از موارد به صورت ضمنی و تبعی ـ که در واقع حاکی از نوعی نگاه ظریف به مسأله است ـ به ارضای این نیاز توجه شده است. به عبارت دیگر در موارد بسیاری بین توجه به نیازهای مختلف انسان، نوعی تداخل دیده می شود؛ چنان که در مورد خود نیازها هم، چنین تداخلی مشاهده می شود. برای مثال فرد ناتوانی که می خواهد بار سنگینی را از جایی به جایی ببرد و پول کافی برای استخدام باربر ندارد و در عین حال از نظر روحی و عاطفی کاملا خسته و افسرده است و از بی کسی و ناتوانی و بی پولی خود شکوه می کند، هم دارای نیاز اقتصادی است، هم نیاز بدنی و هم نیاز عاطفی. در چنین موردی اگر کسی به او کمک مالی بکند، از نظر بدنی و عاطفی نیز او را حمایت کرده است و یا اگر در حمل بارش شخصا به او کمک کند، این کمک، حمایت عاطفی و اقتصادی را نیز شامل می شود. لذا قرآن کریم، از تصمیم بر عدم حمایت مالی از برادران مؤمن، نهی می فرماید:
«آنها که از میان شما دارای برتری (مالی) و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند آیا دوست نمی دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است».[5]
یا مانند ثواب قرض دادن به برادر مؤمن: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «کسی که به برادر مومن خود قرض بدهد، در برابر هر درهمی که قرض داده هم وزن کوه اُحد، رضوان و طور سینا، حسنات خواهد داشت و اگر برای بازپس گیری آن مدارا کند، از پلِ صراط همچون برق جهنده، بدون حساب و عذاب خواهد گذشت.»[6]
امام صادق علیه السلام می فرمایند: «نمی خواهی مکارم اخلاق را برای تو باز گویم: گذشت از خطاهای مردم، همدلی مرد با برادرش (و یاری او) با مال، بسیار به یاد خدا بودن».[7]
و در ادامه می فرمایند البته این کارساده ای نیست و مردم عادی طاقت آنرا ندارند.[8]
یا حمایت مالی از ایتام:
امام علی (علیه السلام) فرمودند: «خدا را! خدا را! درباره یتیمان، نکند آنان گاهی سیر و گاهی گرسنه بمانند و حقوقشان ضایع گردد. به راستی از رسول خدا شنیدم که می فرمود: کسی که یتیمی را سرپرستی کند تا بی نیاز شود خداوند بهشت را برای او واجب می کند».[9]
یا پناه دادن به دورافتادگان از وطن:
امام صادق (علیه السلام) در فرمایشی به ابن جندب فرمودند: «خدای عزّوجلّ فرمود همانا نماز کسی را قبول می کنم که دور از وطن را پناه دهد».[10]
البته مواردی هم هست که حمایت عاطفی در آنها وجهه غالب رفتار حمایتی است؛ مانند کشیدن دست نوازش بر سر یتیم:
حضرت رسول (صلّى الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «هر که قساوت قلب داشته باشد که گریه اش نیاید و ازین معنى راضى نباشد پس باید که نزدیک خود آورد یتیمى را و با او مهربانى کند و دست بر سر او بمالد که نرم مى شود دل او باذن الهى تعالى شانه به درستى که یتیم را حقى عظیم هست».[11]
یا حتی صرف عیادت بیمار بدون توجه و تلاش در مورد برآوردن نیازهای دیگر او:
رسول (خدا صل الله علیه و آله) فرمان داد که تشییع جنازه کنیم و به عیادت بیمار برویم.[12]
یا اکرام سالمندان:
هر گاه یکى از آن دو، یا هر دو آنها، نزد تو به سن پیرى و شکستگى برسند (آنچنان که نیازمند به مراقبت تو باشند) کمترین اهانتى به آنان مکن.[13]
امام رضا (علیه السلام) از رسول الله (صلی الله علیه و آله) روایت فرمودند که: «بزرگان را احترام کرده و بر کودکان رحم آورید، وظیفه خود را در قبال خویشان نزدیک به جاى آورید و بر آن مراقب باشید».[14]
در موارد اندکی نیز حمایت صرفا جنبه عاطفی دارد مثل مواردی که توصیه می شود مؤمنین ارتباط عاطفی نزدیک با یکدیگر داشته باشند:
همانا، مؤمنین برادران یکدیگرند.[15]
با یکدیگر مهربان و عطوفند.[16]
یا همسران نسبت به یکدیگر اظهار محبت کنند و این مطلب را که آنان را دوست دارند بر زبان بیاورند:
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: «از خدا درباره دو ناتوان بترسید: یتیم و زن؛ به درستی که بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهتر باشد».[17]
امام صادق علیه اسلام فرمودند: «زنانتان را دوست بدارید».[18]
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: «این سخن مرد به زن که دوستت دارم هرگز از دل زن بیرون نمی رود».[19]
یا به والدین توصیه می کند فرزندان خویش را به دور از خرافات جاهلی و به شکل فراجنسیتی دوست بدارند:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «کسی که دختربچه خود را شادمان کند مانند کسی است که بنده ای از فرزندان اسماعیل ذبیح را آزاد کرده باشد».[20]
فرهنگ اسلامی از طریق ارائه نگرش ها و بینش های مثبت نسبت به رفتار حمایتی و بینش های منفی نسبت به بی اعتنایی به گرفتاری های دیگران و عدم کمک به نیازمندان از یک سو و از طریق برانگیختگی عاطفی و بالا بردن حساسیت ها و تهییج روانی از سوی دیگر، می کوشد افراد را از نظر شخصیتی آنگونه تربیت کند که با دیگران همدلی داشته باشند.
به هر حال در منابع اسلامی موارد بسیاری وجود دارد که به طور مستقیم یا غیرمستقیم موضوع رفتار حمایتی را مورد توجه قرار داده اند. موارد رسیدگی به حال ایتام، توصیه به مردان در مورد توجه به همسران خود، عیادت بیماران، توجه خاص به فرزندان دختر، رسیدگی به حال غریب ها و از وطن دورافتاده ها، توجه خاص به سالمندان به خصوص والدین و خویشاوندان، در منابع اسلامی به طور گسترده مورد توجه قرار گرفته است.
پی نوشت ها:
[1] غرر الحکم، حدیث 3023.
[2] الخصال، 1403ه.ق، ج1، ص8، حدیث 26.
[3] همان، ص47، حدیث50.
[4] غرر الحکم، 1366، حدیث 5492.
[5] نور، 22.
[6] وسائل الشیعه، 1403ه.ق، ج18، ص331، حدیث 23787.
[7] بحار الأنوار، 1404 ه.ق، ج90، ص 157، حدیث27.
[8] الخصال، 1403ه.ق، ج1، ص133، حدیث 142.
[9] منتخب میزان الحکمه، ذیل الیتیم، حدیث 6814.
[10] بحار الأنوار، 1403ه.ق، ج 78، حدیث 1، باب24، ص 281.
[11] وسائل الشیعه، 1403ه.ق، ج 3، ص 286، حدیث 3668.
[12] بحار الأنوار، 1403ه.ق، ج81، باب4، حدیث 3، ص215.ل
[13] أسراء، 23.
[14] بحار الأنوار، 1403ه.ق، ج96، باب 46، ص357، حدیث 25.
[15] الحجرات،10.
[16] فتح، 29.
[17] بحار الأنوار، 1403ه.ق، ج103، باب 59، حدیث7.ل
[18] بحار الأنوار، 1403ه.ق، ج103، باب 59، حدیث 16.
[19] وسائل الشیعه، 1403ه.ق، ج 20، باب 3، حدیث 24930، ص 23.
[20] وسائل الشیعه، 1403ه.ق، ج15، ص227.
همه ما دوست داریم باور کنیم که نزدیکان مان
آدمهایی متعادل، شاد و دارای ذهنی سالم هستند اما بارها پیش آمده که
متوجه شدیم واقعیت غیر از این است. تصور کنید یکی از بهترین روزهای زندگی
تان را آغاز کرده اید و خدا را برای همه زیباییها و نعمتهایش شکر
میکنید که ناگهان رویارویی با یکی از آشنایان بلافاصله شما را از عرش به
زیر میآورد. حتی اگر انسانی خوشبین و مثبت باشید، در کنار چنین اشخاصی
منفی خواهید شد. از بدترین نوع شخصیتها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد
که باید از آنها دوری کرد:
● خودشیفته ها
این
افراد شدیدا حس خودبزرگ بینی دارند و چنین میپندارند که دنیا گرد آنها
میچرخد. این افراد مانند کنترل گرها موذی و حیله گر نیستند و تا حدی
آشکار خواستههای خود را بیان میکنند. گاهی به نظر میرسد باید به آنها
گفت: "فقط خودت مهم نیستی که!" این افراد فقط خواستههای خود را در نظر
میگیرند و نیازهای شما به باد فراموشی گرفته میشود. در این رابطه شما
احساس یاس و سرخوردگی پیدا میکنید. آنها چنان انرژی شما را صرف خواستهها
و امیال خود میکنند که دیگر چیزی برای خودتان باقی نمیماند.
● منفی گراها
این
دسته قادر به درک خوبیها و شادیها نیستند. اگر به آنها بگویید که امروز
روز بسیار قشنگی است حتما از اتفاق ناگوار قریب الوقوعی خبر میدهند؛ اگر
از موفقیت امتحان میان ترم خود خبر دهید، در مقابل از سختی امتحانات
نهایی به شما هشدار میدهند. آنها شادی را نابود میکنند. دید مثبت شما به
زندگی جای خود را به بدبینی و منفی بافی میدهد. قبل از آنکه متوجه شوید،
منفی گرایی در ذهن و روح شما جایگزین شده و همه شادیها پشت شیشههای
خاکستری پنهان میشود
● افرادی که همیشه در مورد دیگران قضاوت میکنند
مواردی
که شما زیبا و دلفریب میبینید، به نظر این افراد عجیب و غیرجذاب است.
اگر شما نظر جدیدی را جالب بدانید، این افراد آن را به کل اشتباه
میشمارند. اگر شما سلیقه دوستی را ستایش کنید، آنها آن را بد یا مایه
نگرانی قلمداد میکنند. افراد همیشه قاضی تقریبا مانند منفی گراها هستند.
اگر قسمت اعظم وقت خود را با اینگونه افراد بگذرانید، طولی نمیکشد که شما
هم یکی از آنها خواهید شد.
● خود رایها
تخصص
این عده کنترل دیگران به نفع خودشان است؛ و ممکن است چنان مهارتی هم
داشته باشند که شما اصلا متوجه کنترل آنها نشوید تا زمانی که دیگر دیر شده
است. این افراد نقطه ضعفهای شما را پیدا میکنند و از این طریق به
خواستههای خود میرسند. این افراد باورها و اعتماد به نفس شما را هدف
قرار میدهند. این افراد راهی برای اجبار شما به انجام کاری پیدا میکنند
که لزوما انجام نمیدهید و به این ترتیب شما احساس هویت، اولویتهای شخصی و
توانایی درک واقعیت مساله را ازدست میدهید و به ناگاه دنیا حول محور
خواستهها و اولویتهای آنها قرار میگیرد.
● همیشه ناامیدها
اگر
طرح جدید و بکری داشته باشید، همیشه ناامیدها به شما اطمینان میدهند که
با شکست روبه رو خواهید شد؛ و زمانی که موفق میشوید، شما را دلتنگ و
افسرده میکنند. اگر رویایی در سر داشته باشید، هشدار میدهند که دستیابی
به آرزویتان غیرممکن است.
این افراد "آنچه هست" را باور دارند و
نسبت به "آنچه خواهد شد" مشکوک و ناامید هستند. معاشرت با این افراد موجب
میشود خودباوری و اعتماد به نفس خود را به راحتی از دست بدهید. در حالیکه
پیشرفت و تغییر فقط نتیجه نوآوری و بدعت گذاری است، رویای ناممکنها و
تلاش برای دستیابی به دوردستها.
● آنهایی که نمیتوانند صممیمی شوند
در
کنار این افراد هیچگاه حس صمیمیت و راحتی نخواهید کرد؛ داستانی خنده دار
تعریف میکنید اما آنها فقط لبخندی مودبانه تحویل میدهند. در پی بی توجهی
آنها، شما غمگین و افسرده میشوید. یکی از مهیج ترین اتفاقاتی را که
برایتان پیش آمده تعریف میکنید اما آنها فقط سرسری سر خود را تکان
میدهند. روابط این دسته افراد مبتنی بر معیارهای سطحی و بی معنی است.
زمانی که شما واقعا به یک دوست نیاز دارید، آنها نیستند. زمانی که نیازمند
انتقادی سازنده هستید، از همانی که هستید تعریف میکنند و اگر حمایت
بخواهید، شما را محکوم به شکست میدانند.
● حرمت شکنها
این
افراد در بدترین زمان و به بدترین شکل ممکن حرفی میزنند یا کاری انجام
میدهند؛ در یک کلمه حرمت نگاه نمیدارند. شاید این فرد کسی باشد که به او
اعتماد کرده بودید اما او از این اعتماد سوءاستفاده کرده و رازتان را
برملا میکند. شاید یکی از نزدیکان تان باشد که در کارهایی که به او
ارتباط ندارد دخالت میکند، یا شاید همکاری باشد که رفتاری تحقیرآمیز پیشه
کرده است.
● آنهایی که همیشه متوقع هستند
هیچ
وقت نمیتوان این افراد را راضی و خوشحال نگه داشت. آنها قدر شما را
نمیدانند و خواستههایشان غیرواقعی و نامعمول است؛ همیشه دنبال مقصر جلوه
دادن شما هستند و هرگز مسوولیت چیزی را خود قبول نمیکنند.
در مورد ارتباط میان دختر و پسر ضرب المثلی وجود دارد که دختر را به پنبه و پسر را به آتش مانند می کند که بدون شک در صورت نزدیک شدن آن دو به یکدیگر، پنبه شعله ور می شود. این ضرب المثل به عنوان یک گزاره ی رفتاری و یک الگوی اجتماعی در میان افراد جامعه وجود دارد. خانواده ها با این گزاره رفتاری به تربیت و خط دهی فرزندان اهتمام می ورزند، در حالی که این سخن به معنای نادیده گرفتن اراده و اختیار انسان و پایین آوردن شخصیت والای انسانی افراد در حد جمادات است که امری غیر صحیح و به دور از دلیل می باشد.
آنچه مهم می نماید این است که باید رفتار ها و ارتباطات دارای مرز و همراه با رعایت اصول برخاسته از شرع باشد که در این فرض، ارتباط هیچ منعی ندارد. در تربیت فرزند مهم این است که معرفت بخشی مناسب و به جا انجام پذیرد، یعنی والدین باید تلاش کنند نوجوان و جوان خود را در خود نگهداری، بصیرت لازم ببخشند، یعنی لازم است والدین علت نهی و یا امر خود را در مورد رفتار های مختلف بیان کنند تا فرزند در یک سردرگمی تربیتی قرار نگیرد، امری که در موارد مختلف مورد اهتمام قرآن کریم بوده و به عنوان اصلی متقن مورد اشاره قرار گرفته است. قرآن در هر زمینه ای نخست معرفت بخشی می کند و در مرحله ی بعد حکم خاص آن را بیان می نماید.
در نتیجه لازم است برای ساختن جامعه
ای سالم و متعادل در وهله ی اول به افراد شناخت و بینش رفتاری صحیح داده
شود تا رفتار ها کورکورانه و آسیب پذیر نباشد.
دختر و پسر هر یک در مقابل جنس مخالف باید چه رفتاری داشته باشند؟
سعی کنیم واقعیت جنس مخالف را بشناسیم بسیاری از دختران تصوراتی بسیار ایدهآل و تخیّلی از جنس مخالف در ذهن خود میپرورانند. از نظر روانشناسی این یکی از اشتباهات رایج بین انسانها، بالخصوص نوجوانان و جوانان است که باید از چنین تفکری اجتناب کنند. بنابراین در مورد جنس مخالف نباید دچار تفکر افراطی شد.
هیجانات خود را در برخورد با جنس مخالف کنترل کنیم ما
باید سعی کنیم به طور کلی بر هیجانات خود در زندگی غلبه کنیم و
رفتارهایمان را عاقلانه ارادی و با دلیل انجام دهیم. یکی از هیجاناتی که در
این مورد باید رعایت شود این است که از خجالتزدگی در برابر آنان خودداری
کنیم و با جایگزین ساختن حیا، به جای خجالت و رعایت حدود شرعی و اجتماعی
میتوان رابطه صحیحی با جنس مخالف ایجاد نمود. یکی دیگر از هیجاناتی که در
برخور دبا جنس مخالف باید کنترل شود «ترس» است. برخی از دختران از پسرانی
که در راه مدرسه و یا محل میبینند میترسند و همین ترس موجب برخی از
لغزشها میشود.
یکی از مهمترین نشانههای رشد اجتماعی هر فرد شناخت
حدود رفتار خود با افراد مختلف است. باید دانست که با هر فردی تا چه حدی
میتوان نزدیک شد و راجع به مسائل مختلف به گفتوگو پرداخت
برخی دیگر از
دختران از اینکه پسری به او و یا خانواده آنها آسیبی برساند میترسند و
ممکن است به همین دلیل به برخی از خواستهای پسر پاسخ گویند. ترس در هر
صورت مشکلآفرین است. اوّلاً باید بدانیم جنس مخالف ترسی ندارد و بخصوص اگر
با تهدید روبرو شدیم میتوان با شجاعت تمام در مقابل آن ایستاد.
حدود رفتار اجتماعی با جنس مخالف را بشناسیم یکی
از مهمترین نشانههای رشد اجتماعی هر فرد شناخت حدود رفتار خود با افراد
مختلف است. باید دانست که با هر فردی تا چه حدی میتوان نزدیک شد و راجع به
مسائل مختلف به گفتوگو پرداخت.
دختر خانمی که در یکی از شهرهای کوچک
به یکی از پسرهای محله نامهای داده بود، در پی یک اختلاف خانوادگی متوجه
میشود آن پسر، نامه را در پانصد نسخه تکثیر و در سطح شهر پخش کرده است.
این دختر خانم امروز حتی از خانه نمیتواند خارج شود زیرا همه به او بدبین
هستند. این مورد و مواردی از این قبیل نشانگر آن است که عدم رعایت حدود
رفتاری با جنس مخالف تا چه حد میتواند زیانبار باشد.
بنابراین، ملتزم
شدن زنان به دستورات و قوانین حکیمانه الهی بهترین عامل حفظ شخصیت و مصونیت
آنان از سقوط و انحراف میباشد که در زیر به اختصار بررسی میکنیم.
پرهیز از تحریک و جلوهگری
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «(زنان) هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانشان معلوم شود و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد».(1)
این آیه مبارکه، زنان را از حساس نمودن مردان و جلب نظر آنان به زینتهای پنهان نهی میکند تا سبب تحریک غریزهی آنها نشود.
همچنین در خطابی به زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: «ای همسران پیامبر، شما همچون زنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید، پس به گونهای هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید.»(2)
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در نهجالبلاغه بیان شیوا و جامعی در این زمینه دارد و روش برخورد اجتماعی دختران و زنان را روشن میکند و میفرماید: زنان و دختران مؤمن باید سه صفت را که برای مردان بد است داشته باشند: تکبر، ترس، بخل
تکبر: یعنی در مقابل نامحرم با قاطعیت و وقار صحبت کنند و از حرف زدن باعشوه و تبسم که دیگران را تحریک میکند، بپرهیزد؛
ترس به این معنی که: بترسد از تنها بودن و تنها ماندن با شخص نامحرم.
بخل: یعنی در حفاظت مال خود و شوهر، کمال دقت و وسواس را بخرج دهند و امانت دار اموال همسر و خانه و پیامآور قناعت و صرفهجویی باشند.(3)
با بررسی موارد متعددی از آسیبهای اجتماعی که متوجه زنان و دختران میشود درمییابیم که تحریک و جلوهگری زنان موجب پیدایش آن آسیبها شده است.
حفظ عفت و حیا عفت و حیا برای زن سرمایه ارزندهای به شمار میآید و بزرگترین مانع برای فریب و لغزش و انحراف زن است. عفت و حیا از خصوصیات روحی زن و سرمایه سلامتی اخلاقی و روانی او و حتی موجب سلامت جامعه و پاکدامنی مردان است. از این روی، امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرمایند: «حیا ده سهم است که نه سهم در زنان و یک سهم در مردان است.»(4)
و در روایت دیگری میفرماید: "لا ایمانَ لمنْ لاحیاء لَهُ؛ کسی که حیا ندارد ایمان ندارد."(5)
در فرمودهای از امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ نیز میخوانیم: «الحیاءُ ثمره العِفّه؛ حیا میوه پاکدامنی است.»(6)
هنگامی که به هر علّت پاکدامنی فرد کم شود شرم و حیای او نیز کاسته میشود. بنابراین زنان و دختران باید در جامعه و بیرون منزل، باوقار و عفاف و متنانت ظاهر شوند و در عین رسیدگی به کار و تحصیل خود، به گونهای رفتار نمایند که از نگاههای آلوده دور بوده، سبب تحریک و جلب توجّه شهوانی دیگران نشوند
پرهیز از خوشباوری سادهلوحانه زن
دارای حسن نیت و خوشبینی است و این خود حکایت از فطرت پاک و خداآشنایی او
دارد. این خوشبینی و زودباوری زن گاه سبب میشود که اگر از سوی غریبهای
به وی اظهار علاقه شود بدون تردید در صداقت اظهار کننده، آن را باور کند.
در
حالی که اکثر علاقه و محبتهایی که از طرف افراد بیگانه به زن میشود جنبه
فریب و سودجویی دارد و باصداقت و خیرخواهی همراه نیست. گزارشها نیز حاکی
از آن است که لغزش و انحراف اغلب دختران و زنان به علّت کمبود محبت و
فریفته شدن به محبتهای دروغین بوده است.
بنابراین وظیفه زن است که
وجود ظریف و حساس خویش را از این سبب دور بدارد و به اظهار علاقهها و
وعدههای افراد بیگانه خوشبین نباشد و میان آنان و خویش، حریم پاکی را حفظ
کند تا از زیانهای پرفریب بوالهوسان مصون بماند.
امتناع از خلوت کردن با فرد نامحرم
دختر و زن جوان باید حریم محرم و نامحرم
را حفظ کند و از توقف در محل خلوت با فرد نامحرم پرهیز نماید. از این روی،
در دیدگاه اسلامی قرار گرفتن زن و مرد نامحرم در یک اتاق که در آن بسته
بوده و عبور و مروری بر آن نیست حرام است هر چند آنان مشغول خواندن نماز،
دعا، قرآن و.... باشند چرا که خالق و آفریننده بشر میداند که در چنین
حالتی افتادن به دام گناه قطعی است مگر آنکه معجزهای رخ دهد و از چندهزار
نفر یک نفر پاک از این مهلکه بدر آید. همچنین دختران جوان برای آنکه
بتوانند خویش را از انحرافها حفظ کنند لازم است:
از پوشیدن لباسهای تنگ و چسبیده حتی در مقابل برادر و خویشان محرم نیز خودداری کنند.
با
دوستان مؤمن و خوب رفت و آمد و مجالست کنند و از همنشینی با دوستان
بیبندوبار و منحرف (هر چند از نزدیکان و خویشاوندان) اجتناب نمایند. از
شوخی و خنده با نامحرمان خودداری کنند و هنگام سخن گفتن با آنان جدی و
باوقار سخن بگویند.
تذکر: یکی از حکمت های اذن پدر برای ازدواج دختر این
است که پدران با تجارب، مهر و علاقه عاقلانه خود مانع فریب خوردن دختران
توسط مردان بوالهوس می شوند.
پی نوشت ها:
1-سوره نور، آیه 31
2-سوره احزاب، آیه 32
3-نهجالبلاغه، فیض الاسلام، حکمت 226
4-مجلسی، بحالارانوار، ج 103، ص 244
5- مجلسی، بحالارانوار، ج 78، ص 111
6- آمدی، غررالحکم، حدیث4612
تدوین:نسرین صفری