مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

به چه کسی می توان اعتماد کرد؟

امام رضا علیه السلام فرمودند:

«پنج چیز است که در هر کس نباشد امید چیزی از دنیا و آخرت به او نداشته باش:


کسی که در نهادش اعتماد نبینی؛

و کسی که در سرشتش کرم نیابی؛

و کسی که در آفرینشش استواری نبینی؛

و کسی که در نفسش نجابت نیابی؛

و کسی که از خدایش ترسناک نباشد.»


منبع :تحف العقول، ص۴۴۶

اهمیت صحبت در خانواده

هر خانواده‌ای مشکلات و مسائل خاص خودش را دارد. شاید درست باشد اگر بگوییم هیچ خانواده‌ای بی‌مشکل نیست؛ حتی اگر چند نفر از خانواده‌های مختلف، مدتی را کنار هم زندگی کنند، مشکلات و اختلاف‌نظرها شروع می‌شود؛ خانواده هم همین‌طور است. همه افراد و همه خانواده‌ها مواردی را در زندگی دارند که با آنها درگیرهستند‌؛ دست و پنجه نرم کردن با آنها برایشان خوشایند نیست، ولی مجبورند بخشی از فکر و وقتشان را برای حل آنها اختصاص دهند؛ مشکلاتی در شکل‌ها و اندازه‌های متفاوت.
این مشکلات از رنجش‌هایی کوچک و جزئی مانند دعوای میان خواهرها و برادرها شروع شده و تا جایی پیش می‌رود که ممکن است زندگی خانوادگی را تهدید کند. اما چگونگی این مشکلات و مسائل نیست که اهمیت پیدا می‌کند، بلکه شیوه رویارویی و برخورد با آنهاست که نتیجه را تعیین می‌کند. گاهی اگر نتوانیم و نیاموخته باشیم که چگونه این مشکلات را بدرستی حل کنیم، شاید حتی یک عمر ما را گرفتار کنند.در چنین حالاتی شاید بظاهر مشکل پس از مدتی حل شود؛ اما تا سال‌ها پیامدهای آن گریبانگیر ما خواهد بود.
پس حالا که نمی‌توان از این مسائل و مشکلات جدا شد؛ حالا که زندگی عصر ماشین و ارتباطات، مشکلات بیشتری را به زندگی ما وارد کرده، آنچه مهم و ضروری است این‌که باید بیاموزیم و بتوانیم این مشکلات را زودتر و راحت‌تر حل کنیم. هر چه زمان زدودن مشکلات از زندگی کمتر باشد، اثرات منفی آنها هم کمتر و کمرنگ‌تر خواهد بود.
بسیاری از محققان معتقدند که درگیری‌ها و مسائل روزمره، حتما اثر خود را بر زندگی ما خواهند داشت. از نگاه این گروه، حل مشکلات خانوادگی به این معنی است که اثرات منفی آنها را تا حد امکان کاهش دهیم؛ البته بدون ایجاد مشکلاتی جدی‌تر و جدیدتر.

خانواده موفق

داشتن محیطی گرم و خانواده‌ای موفق، درست مانند ساختن یک خانه است. هر دوی اینها به یک نقشه و طرح اساسی نیاز دارند. داشتن یک خانواده موفق و متحد که همه افراد آن عاشق یکدیگر باشند، نه بدون برنامه شکل می‌گیرد؛ نه کاری ساده است. ایجاد چنین محیطی نیاز به برنامه‌ای دقیق دارد. اما آنها که داشتن چنین خانواده‌ای را احساس و لمس کرده‌اند می‌دانند که تحمل هر سختی، داشتن برنامه و تلاشی برای آن ارزش خواهد داشت.
البته این نکته بدان معنا نیست که داشتن خانواده‌ای صمیمی تنها با مشقت و مرارت امکان‌پذیر است؛ با قدری تامل می‌توان نکات با ارزش و در عین‌حال ساده و مفیدی را یافت که برای این مهم به ما کمک کنند.در مرحله اول، بپذیرید که خانواده شما هم به کمک نیاز دارد. درخواست کمک و همفکری از دیگران، خجالت ندارد. شاید فردی دیگر، تجربه و دانش بیشتری برای حل مشکل شما داشته باشد و بتواند راه‌حلی بهتر و موثرتر پیدا کند؛ پس بدون این‌که نگران باشید از او کمک بگیرید.
یکی از این راه‌ها و شاید هم بهترین راه برای حل مشکلات، صحبت و مشورت است. اگر تا به‌حال این رفتار را نداشته‌اید حتما از همین امروز شروعش کنید. همین کار ساده، باعث می‌شود حس نزدیکی و ثباتی در خانه و میان اعضای خانواده به‌وجود ‌آید و شما به سرعت درخواهید یافت که تمام اعضای خانواده از این فضا لذت می‌برند. باید بدانیم که صحبت کردن و مشورت گرفتن از دیگر اعضای خانواده بسیار مهم‌تر از رد و بدل شدن کلمات است؛ این کار به ایجاد پیوندی جدی میان همه افراد می‌انجامد. البته اگر در روزهای اول چنین برنامه‌ای حس می‌کنید این بحث‌ها و صحبت‌ها کامل و بی‌عیب نیستند، ناامید نشوید. همه خانواده‌ها همین طور هستند. مهم این است که تمام سعی خود را بکنید و از این‌که در این کار همراه سایر اعضای خانواده شده‌اید، به خودتان تبریک بگویید. نباید کسی که می‌خواهد نکته‌ای را به شما یادآوری کند، پیرترین و باتجربه‌ترین فرد خانواده باشد. گاهی کوچک‌ترها هم می‌توانند در این بحث‌ها کمک زیادی به ما کنند.

مشاور

وقتی صحبت از مشاوره و مشاور می‌شود، اغلب مردم به یاد مراکز مشاوره‌ای می‌افتند که امروز زیاد آنها را می‌بینیم و از آنها می‌شنویم. اما تنها آنها نیستند که می‌توانند مشکلات خانوادگی ما را حل کنند. گاهی یکی از اعضای خانواده شاید حتی بهتر از یک مشاور ناآشنا به مسائل ما بتواند ما را راهنمایی کند اما دو نکته را نباید فراموش کرد؛ اول این که مشاور باید فردی کاردان و باتجربه و امین باشد و نکته دوم این است که از هر کسی که نقش مشاور را دارد، باید حرف‌شنوی داشت. رفتن پیش مشاور و شنیدن صحبت‌های او تمام قضیه نیست. همیشه بخش مهم‌تر، این است که ما حاضر باشیم به تمام حرف‌های او گوش داده و به آنها عمل کنیم.همچنین نباید انتظار داشته باشیم که پس از چند جلسه مشاوره، همه مشکلات زندگی حل شوند. این ماییم که باید تغییری در رفتار و گفتار خود به وجود آوریم. این نکته هم مهم است که بدانیم، همیشه حل شدن مسائل خانوادگی، بیش از به وجود آمدن آنها زمان نیاز دارد.

بحث‌های آزاد خانوادگی

با این‌که در میان این نوشتار به اهمیت صحبت در خانواده اشاره شد، اما اهمیت، لزوم و اثر چنین رفتاری آنقدر زیاد است که بهتر است این مطلب را با تاکید بر آن به پایان بریم.لازم است همه ما هفته‌ای یکبار، زمانی را برای بحث‌های آزاد و مشورت‌های خانوادگی تعیین کنیم. در این فرصت‌ها، علاوه بر مروری بر برنامه‌ها و اتفاقات هفته یا ماه گذشته، در مورد تصمیم‌هایی که برای آینده خانواده دارید، صحبت کنید. با این صحبت‌ها می‌توانید سایر اعضای خانواده را با نظرات خود همراه کنید. به یاد داشته باشید در این موارد هر وقت اختلاف‌نظری بین اعضای خانواده پیش بیاید نه‌تنها نباید بحث را کنار بگذارید، بلکه بدانید آن موضوع اولویت بیشتری نیز پیدا کرده است؛ پس بحث و گفت‌وگو را تا رسیدن به نتیجه‌ای مورد قبول ادامه دهید. این یکی از کلیدهای طلایی موفقیت در حل مسائل خانواده است.

سلامت تر ، خون سرد تر و خوشبخت تر زندگی کنیم

شش پیشنهاد  خوب 

1-    خون سرد باشید

      با حفظ آرامش با استرس مواجه شوید. در دنیای امروز استرس جزئی از زندگی همه انسانها        شده است ، دلیل آنهم در سرعت یافتن زندگی  ،داشتن انتظارات بالا و عدم ایمنی است که باعث می شود انسان دائم در هیجان باشدوهمین جسم و روح او را آزار می دهد. پیشرفت سریع دنیا شانس بزرگی برای ماست ولی از طرفی هم ریسک این وجود دارد که  انسان جا بماند و نتواند با جامعه جلو برود .دنیای اطراف ما به سرعت تغییر می کند و از ما انتظار دارد که خودمان را با شرایط جدید تطبیق بدهیم ، نگرانی وترس از اینکه آدم عقب بماند روز بروز افزایش می یابد .  دنیای امروز دنیای انطباق ، بازار جهانی و دیجیتال است  ، این سرعت نه تنها انسانها را گیج می کند بلکه باعث ترس از عدم کنترل زندگی خود را بوجود می آورد. بنابراین باید بین آنچه که ما تحت کنترل داریم ، مثل انتخاب کردن ، درک مطالب ، خواستن ، عمل کردن، دوست داشتن و رد کردن وضمناً آنچه که تحت کنترل ما نیست همانند  شکل ،قیافه  وشخصیت سایر افراد و آنچه که اتفاق می افتد مثل تصادفات ،بیماری ومرگ تفاوت بگذاریم .  نسبت به آنچه که نمی توانید تغیر دهید بی تفاوت باشید ، برای این کار باید فکر کنید شما دیگران را نمی توانید عوض کنید بنابراین خون سرد باشید واگر جلسه ای دارید فکر کنید فردا با انسانهائی برخورد می کنید که بی ملاحظه ، ناسپاس  حسود وبی ادب وغیر قابل تحمل خواهند بود.زیرا همانطور که می دانید شخصیت دیگران تحت کنترل ما نیستند ، ولی آنچه که مهم است اینستکه شما برای بدترین شرایط آماده هستید و هیچ کدام از این افراد نمی توانند شما را تحت تاثیر قرار دهند و آرامش شما را بهم بزنند .

از زمان حال لذت ببرید زیرا ما گذشته را دیگر نمی توانیم تغییر دهیم واز آینده هم خبر نداریم ولی آنچه که داریم حال است بنابراین باید از حال لذت ببریم .

2- به روابط خود با دیگران اهمیت بدهید

برای کسانی که دوست دارید وقت وانرژی بگذارید ، حتماً به فامیل نزدیک سر بزنید یا حداقل تلفن کنید واگر بعلت مشکلی از هم دور شده اید آن مشکل را مطرح کنید ودرآن مورد با هم حرف بزنید . به ارتباط خانوادگی اهمیت بدهید حداقل یک وعده غذا را با هم بخورید ووقت برای گفتگو بگذارید و تا جای ممکن مدت تماشای تلویزیون را کاهش دهید . 

با همسایگان ارتباط دوستانه برقرار کنید و اگربا همسایه ای مشکل دارید سعی کنید با او در این مورد صحبت کنید . با همکاران رابطه دوستانه بر قرار کنید مثلاً یک سلام و احوال پرسی در آسانسور بهتر از تلفن یا ایمیل است . حتماً برنامه تفریحی برای خود در نظر بگیرید ، مثلاً سینما .کنسرت ، رقص یا ورزش هر چه که باعث خوشحالی ما بشود بهمون انرژی می دهد .

سعی کنید در مورد گذشته خودتان اطلاعاتی جمع کنید از مادر بزرگ یا پدر بزرگ بخواهید از گذشته ها تعریف کنند وخودتان هم با فرزندتان در مورد گذشته ها حرف بزنید . به طبیعت توجه کنید واز آن لذت ببرید .  

3-زندگی را راحت بگیرید

ما زندگی را خیلی جدی می گیریم ،کار و شغل  تمام زندگی ما را تشکیل می دهد، حتی عشق در مقابل کار بی رنگ می شود، حتی وقت استراحت خودمان را هم مثل کاربرنامه ریزی می کنیم ، تا هیچ وقت خالی نداشته باشیم و از همه بدتر  به جای اینکه خودمان ورزش کنیم فقط بازی  بازیکنان حرفه ای را نگاه می کنیم متاسفانه تفاوتش با گذشته اینستکه امروزه ورزش یک تجارت شده و اصلاً بازی نیست در حالیکه اگر خودمان ورزش کنیم در حقیقت بازی کرده ایم و از آن لذت می بریم ، باید دوباره بازی کردن را بیاد بیاوریم . زیگموند فروید   کار وعشق را دو عنصر  روان سالم می دانست . و برای رسیدن به یک روان  سالم ما نیاز به  بازی کردن داریم زیرا آن به ما انرژی می دهد ودر ما انگیزه بوجود می آورد و ضمناً روانشناسان معتقدند که  بشر هیچوقت برای بازی کردن پیر نیست  . بازی یک اثر درمانی دارد ، خصوصاً امروزه بازی می تواند رابطه ای دوستانه بین ما و محیط زیست بوجود آورد ، بوسیله بازی ما با سختی زندگی روزمره فاصله می گیریم و ضمناً توانائی های اولیه خود یعنی حافظه ، ابتکار  و غیره را تقویت می کنیم .

4- سعی کنید بیشتر وقت برای خودتان بگذارید

این هنر را بیاموزید که گاهی وقتها هیچ کاری نکنید . وقت ما روز بروز کمترمی شود و ما سعی می کنیم از حداکثر وقتمان استفاده کنیم . تکنولوژی جدید ووسایل ارتباطی نو باعث می شوند که ما با حداقل وقت خیلی از کارها را انجام دهیم وتجربه کنیم . ما بدون اینکه خودمان به خواهیم طبق یک برنامه یاد می گیریم که هر روزسریع تر عمل کنیم ، به مرور زمان هر روز کم صبر ترمی شویم خصوصاً اگر احساس کنیم که وقتمان دارد تلف می شود ، مثلاً وقتی تلویزیون تماشا می کنیم  ناآرامیم و خوشحالیم که دستگاه ویدیو و سی دی پلیر را می توانیم روی تند بگذاریم ، در آسانسور مرتب روی شماره طبقه مقصد فشار می دهیم در حالیکه تا بستن اتومات درآسانسور فقط باید 10 ثانیه صبر کنیم که به نظرمان یک عمر می رسد .

جامعه شناسان به این نتیجه رسیده اند که هر چه میزان تحصیلات و طبقه اجتماعی افراد در جامعه بالا می رود آنها بیشتر احساس نگرانی می کنند که به اندازه کافی وقت ندارد.

بیل گیت ثروتمند ترین مرد دنیا همیشه از اینکه وقت ندارد تعجب می کند و می گوید :

" انگار همه  دنیا فقط در 5 دقیقه عمل می کنند ."                

  James Gleick محقق جامعه شناسی بحران معتقد است، انسانهای ثروتمند برای مصرف آنچه که دارند زندگیشان سریع تر می گذرد .

بنابراین برای بهتر زندگی کردن نباید در وقت صرفه جوئی کنید، بلکه باید برای خودتان وقت بگذارید .برای مثال اگر یکی دست توی جیب ما کند عصبانی می شویم در حالیکه اصلاً متوجه نیستیم که وقت مارا می دزدند . در  درجه اول وسایلی است که ما می خریم مثلاً یک وسیله برای آشپزخانه  یا یک وسیله ورزشی برای  اینها نه تنها ما باید پول بپردازیم بلکه باید برایشان وقت هم بگذاریم ،در غیر این صورت احساس گناه می کنیم . وضمناً برای نگهداری ، جمع وجور کردن آن وحتی وقتی آنرا می خواهیم بیرون بریزیم هم باید وقت بگذاریم .

وقت برای خود گذاشتن این است که بیشتر به ساعت درونی خودمان توجه داشته باشیم  . ما باید یاد بگیریم علائم خستگی و فشار عصبی را بموقع تشخیص دهیم و به آرامشی که جسم ما نیاز دارد توجه کنیم . بنابراین باید فقط وقت خود را به فعالیتهای مهم زندگی اختصاص دهیم وآگاهانه ازآنچه که وقت گیرنده است صرفه نظر کنیم مثل حرف زدن طولانی ، جمع آوری اطلاعاتی که ضروری نیست وغیره . سعی کنید از وقت های اجباری مثل انتظار در مطب دکتر یا پشت چراغ  قرمز به نحوی مثبت استفاده کنید این به شما فرصتی برای فکر کردن می دهد.

 آقای David J. Kundtz متخصص روانشناسی آنرا " stopping " نامیده او معتقد است که ما باید از این وقتهائی که تصادفی بدست می آوریم برای تفکر و فاصله گرفتن از کارهای روز مره استفاده کنیم و ضمناً ما باید آگاهانه بعضی وقتها برای آخر هفته هیچ برنامه ای نگذاریم تا یاد بگیریم چگونه  بیکاری و

بی برنامه گی را تحمل کنیم. مسلماً این تمرین بسیار سختی است حتی فکرش هم بعضی ها را عصبی می کند.

5-  در زندگی خودتان توازن بوجود  آورید

از توانائی ها و استعداد های خود استفاده کنید .هر کسی دارای توانائی ها و استعداد های متفاوتی است که باید آنها را گسترش دهد .این توانائی ها به ما کمک می کند که خودمان را با هر شرایطی تطبیق دهیم مثلاً جدی ووظیفه شناس  در کار،  شوخ و مضحک با دوستان و ضمناً مبارز در فعالیتهای اجتماعی.  استفاده از این استعداد ها باعث سلامتی انسان می شود و در زندگی او بالانس به وجود می آورد . شخصیت یک فرد جمع همه این صفات است . هر فردی که بیشتر از استعداد ها و توانائی های نهفته خود استفاد کند درمقابل بیماریها و مشکلات زندگی مقاوم تر است.  اکثر این افراد سلا مت ترند واز زندگی خود راضیت دارند.

 خانم روانشناس

Patricia Linville  طی تحقیقاتی به این نتیجه رسید که انسانهائی که استعداد ها وتوانائی های خود را گسترش می دهند نیروی ذخیره ای دارند که هنگام مواجه شدن با مشکلات ،بحران وشکست بهترین کمک برای آنهاست.  جدائی ، بیکاری حتی مرگ  نمی تواند بالانس زندگی این افراد را بهم بزند زیرا آنها همیشه راهی برای تامین انرژی خود دارند . بعلت فعالیتهای متفاوتی که دارند ،اگر در بخشی شکست بخورند با کار های جانبی خود اعتماد بنفس خود را مجدداً بدست می آورند.

کسانی که تمام وقت، نیرو وانرژی خود را برای پیشرفت وگسترش یک استعداد  می گذارند وقتی که با کوچکترین شکست مواجه شوند خیلی سریع توازن زندگیشان را از دست می دهند و دچار افسردگی می شوند و اعتمادبنفس خودشان را از دست می دهند ،مقاومت بدنشان در مقابل بیماری ها کاهش می یابد .

تحقیقات خانم روانشنا س Phyllis Moen  که طی 30 سال زندگی تعدادی زن را مورد تحقیق قرار داده بود نشان می دهد ، زنانی که استعداد ها و توانائی های خود را در بخشهای مختلف گسترش داده اند وفعالیهای متفاوت دارند ،در مجموع نسبت به زنان دیگر  از زندگی خود راضی ترندوعمر طولانی تری دارند .

6- توجه خود را به مسائل اساسی معطوف کنید

عدم تمرکزحواس تنها یک اپیدمی در بین کودکان نیست بلکه مشکلی است که بسیاری از بزرگسالان هم دچار آن هستند . این عدم تمرکز قیمت  زندگی مدرنی است که دائم توجه ما را به چیزهای جدیدی جلب می کند که برایمان تازه گی دارد ، برای همین است که برای ما خیلی مشکل است،  تمام حواسمان را مدتی طولانی به یک مسئله متمرکز کنیم . حتی وقتی که سعی می کنیم که تمرکز داشته باشیم بدنمان علائم ناآرامی را نشان می دهد و خیلی سریع احساس خستگی می کنیم وعصبی می شویم .

بنابراین باید با توجه و تمرکز زندگی کنیم ! البته تمرکز حواس چیزی نیست که فرد به زوربتواند انجام دهد زیرا هر چه آدم خودش را تحت فشار بگذارد وسعی کند کمتر می تواند روی یک مسئله  تمرکز کند .ولی این سد می شکند اگرما به مسئله ای که باید به آن  توجه کنیم علاقه داشته باشیم .

علاقه کلید تمرکز است  ، تمرکز اتومات می شود وقتی ما به مسئله ای علاقه داشته باشیم.

علاقه و تمرکز وقتی فعال می شود که  احساسات ما مثبت باشد، و ضمناً باید انگیزه داشته باشیم تا بتوانیم بهتر حواسما ن را جمع یک مسئله بکنیم جهت موفقیت باید هیچ کار ناتمامی نداشته باشیم وباید هدفمان کاملاً روشن و مشخص باشد . وقتی ما به مسئله ای علاقه داشته باشیم و روشن فکر کنیم بصورت اتومات چنان به مسئله تمرکز می کنیم که خودمان و دنیای اطرافمان را فراموش می کنیم.

بنابراین توجه و مراقبت از علائق قدم اول بسوی یک زندگی با تمرکز وتوجه است در این حالت دیگر تمرکز کردن جنبه عملی ثانوی را ندارد وشما نباید برای هر کاری آن را فعال کنید بلکه آن جزئی از شخصیت شما میشود . معنی آن اینستکه شما با تمام احساسات خود بیدارید وبا توجه وتمرکز کامل زندگی خود را طی می کنید . خانم روانشناس   Ellen Langer می گوید:

" این توجه اینستکه شما با هر کاری که انجام می دهید حاضر هستید وافکارتان در گذشته ودر آینده نمی چرخد ، انسانها معمولاً برای انجام بسیاری از کار ها خودشان را روی اتومات می گذارند و کارهاشون را بدون توجه وتمرکز انجام می دهند ."

تمرکز حواس نیاز به دلیلی محکم دارد که آن هر گونه حواس پرتی و نیمه کار گذاشتن  را غیر ممکن می کند. و این به معنی آن است  که شخص باید آگاهانه  ا ز خیلی از چیزهائی که به طریقی حواس او را پرت می کند صرفه نظر کند . اریک فرم  تمرکز حواس را اینطور معنی می کند:

 " تمرکز یعنی توانائی با خود تنها بودن را داشتن ،بدون اینکه چیزی بخوانید ،بدون اینکه به رادیو گوش دهید ،بدون سیگار کشیدن  ونوشیدن یعنی بدون آنچه که حواس شما را پرت کند." 

20نکته برای عزیز شدن

1- سلام دادن را تو آغاز کن زیرا سلام موجب اطمینان طرف مقابل می شود.

2-تبسم کن زیرا تبسم طرف مقابل را سحر می کند و قلبش را می نوازد.

3-به طرف مقابل خود اهمیت ده و از او تقدیر کن و با مردم آنگونه برخورد کن که دوست داری با تو برخود کنند.

4-در شادی های مردم شریک شو.

5-نیازهای مردم را برآورده کن زیرا بدین ترتیب به قلبشان راه می یابی .نفس ها با برآورده کردن نیازها پر می شود .

6-از لغزشها درگذر و در روح و روان خود تسامح نشان بده .

7-در جستجوی شگفتی ها باش ودر پی آنها باش که باعث کسب دوستی و جذب قلوب می شود .

8-در هدیه دادن بخیل نباش اگر چه قیمت آن کم باشد زیرا ارزش معنوی آن بیشتر از ارزش مادی است .

9-دوست داشتن را به طرف مقابل اظهار کن زیرا کلمات دوست داشتنی به قلب ها نفوذ می کند .

10-در پی نصیحت مردم باش بگونه ای که آبروی مخاطب نرود .

11-با دیگران در حد توجه شان صحبت کن زیرا افراد میل دارند که در مدار توجه شان کسی با آنها گفتگو کند.

12-خوشبین باش و بشارت را در دور و بر خود پخش کن .

13-اگر دیگران کار خوبی انجام دادند از آنها تعریف کن زیرا ستایش در نفس اثر می گذارد اما در تعریف زیاده روی نکن .

14-کلمات خود را برگزین تا جایگاه تو بالا رود زیرا کلمه ی نیکو بهترین وسیله برای نوازش قلبهاست .
15-با مردم متواضع باش زیرا انسانها از کسی که احساس برتری می کند متنفر هستند .

16-در پی صید عیوب دیگران مباش بلکه به اصلاح عیوب خود مشغول باش .

17-هنرسکوت را بیاموز زیرا مردم کسی را که به آنها گوش می دهد دوست دارند .

18-دائره دانش خود را وسیع گردان و درهر روز دوست تازه ای بدست آور.

19-تلاش کن که تخصص و توجهات خود را متنوع تر سازی ،این کار موجب آن میشود که هم دائره علم تو افزایش یابد و هم تعداد دوستانت .

20-اگر کار خوبی برای شخصی انجام دادی منتظر عوض آن نباش . 

 

 

تهیه و تنظیم: طاهره قربانی

چگونه با نفس خود بجنگیم؟

 
امام على علیه‏السلام : 
غـالِبِ الـهَوى مُغالَبَةَ الخَصمِ خَـصمَهُ ، وحـارِبْهُ مُحارَبَةَ العَدُوِّ عَدُوَّهُ .   
بر هوس چنان چیره جویى کن ، که خصم براى چیره آمدن بر خصمش مى‏کند و با آن چنان بجنگ ، که دشمن با دشمن خود مى‏جنگد .

غرر الحکم : 6421
منتخب میزان الحکمة : 586