مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

دوستی های قبل از ازدواج (2)

دوستی های قبل از ازدواج ضررها و زیان های فراوان اجتماعی نیز دارد که به نمونه هایی اشاره می شود:
1. رواج خودکشی
در خارج از کشور، این دوستی یا منجر به تجاوز به عنف می شود که پایان راه آن خودکشی است وی ا محرومیت جنسی است در پسران که آخر خط آن نیز همان امری است که در دختران رخ داده است. به این جهت آمار خودکشی غوغا می کند. «طبق آمار آکادمی متخصصین بیماری های کودکان در آمریکا آمار خودکشی جوانان آمریکایی در سنین 15 الی 19، 44٪ نسبت به سال 1970 افزایش یافته، طبق این گزارش حدود شش هزار جوان یعنی به طور متوسط روزانه 15 نفر در سال 1984 دست به خودکشی زده اند». (مجله خانوده، شماره 50، تیر 1364) «و در سال 2000 به 29 هزار، 350 مورد افزایش یافته است». (آمارها پرده بر می دارد، اصغر جدائی، سازمان تبلیغات اسلامی، قم: ص 249) و تازه آمریکا مقام چهارم، در خودکشی بعد از سوئیس و اطریش و کانادا را دارد. (مجله خانواده، شماره 51، مرداد 1364) و در داخل کشور نیز کسانی که گرفتار دام دوستی های خیابانی شده اند از تحصیلات بازمانده و با مرور زمان اسباب بدنامی و تباهی خویش را فراهم آورده و دچار مشکلات عدیده شده اند، و بر اثر ضعف ایمان، چاره خویش را در خودکشی دانسته اند، به نمونه هایی توجه کنید:
1. دختر خانم هفده ساله ای می نویسد: «من با تلفن با پسری آشنا شدم ... و ایشان پیوسته به من وعده ازدواج می داد ... » این ازدواج سر نمی گیرد وی در ادامه می نویسد: «من در زندگی شکست خورده ام و دیگر چاره ای جز خودشکی ندارم، چون دیگر حاضر نیستم بعد از این کار، مهر هیچ پسری را در دل جای دهم و همیشه در خود فرو رفته ام و از همه کس متنفرم، به هیچ یک از آن ها اطمینان ندارم؛ همه آنها بی معنا هستند ... تحت تأثیر دوستان ناباب با آن آقا آشنا شدم و عاقبت هم، چنان غرورم را شکست خورده یافتم که امروزه چاره ای جز خودکشی برای خود نمی یابم». (تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر، علی اصغر احمد، تهران: سازمان انجمن اولیاء و مربیان، 1378، ص 123)
2. دختر پانزده ساله ای در نامه خود می نویسد: «من دختری هستم که به علت کمبود محبت در خانواده سال گذشته ناچار دست به خودکشی زدم (اما با کمک مادر و پزشکان) از مرگ نجات پیدا کردم ... من در گذشته مرتکب اشتباه شده با پسری دوست شدم که در همسایگی ما زندگی می کردند ... مادرم از زمانی که به مسأله پی برده است در هر کاری سرزنشم می کنم». (همان)
از این نمونه ها در مجلات و کتاب ها فراوان داریم که نشان دهنده این است که عشق های خیابانی جامعه خصوصا جوانان را با خطر خودکشی رو به رو می کند.
2. فلج کردن اجتماع
اگر در جامعه دوستی های خیابانی و به قول امروزی ها «عشق» رواج پیدا کرد، به جای آن که مردان، خصوصا جوانان در محل درس و شغل به کارهای مربوطه بپردازند، متوجه جذب یکدیگر می شوند وقت بسیار تلف شده و فرصت جوانی و نشاط و شادابی روحی آنان به هدر می رود.
استاد مطهری(ره) در این زمینه می گوید: «بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع است .. آیا اگر پسر و دختری در محیط جداگانه ای تحصیل کنند ... بهتر درس می خوانند و فکر می کنند و به سخن استاد گوش می کنند یا وقت یکه کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده ... باشد». (مسأله حجاب، ص 92)
جهان امروز، با نام آزادی زن و به عبارت صریح تر «آزادی روابط جنسی» روح جوانان را سخت فاسد کرده است و به جای این که آزادی به شکفتن استعدادها کمک کند، به گونه ای متفاوت با قدیم، نیروها و استعدادهای انسانی را هدر داده است و می دهد (جوانان و روابط، همان، ص 40) و در نیتجه جامعه را فلج می کند.
3. کاهش میل به ازدواج
جوانانی که قبل ازدواج، روابط نامشروع، و دوستی های خیابانی را تجربه کرده و طهارت روح و صفای باطن خود را لکه دار ساخته اند انگیزه چندانی برای ازدواج ندارند و انتخاب همسر برایشان مشکل است.
مطبوعات آلمان گزارش می دهند که یک سوم جامعه تنها زندگی می کنند و در شهرهای بزرگ آلمان میزان طلاق به 50٪ رسیده است. روزنامه «زود دویچه سایتونگ» می نویسد: «تعداد مردان مجرد بین 25 تا 45 سال که در سال های 1972، 16 درصد بود در سال 1990، به 23٪ رسیده است و رد مقابل ازدواج های غیر رسمی بیداد می کند و در طی سال های 1972 تا 1990 از 137000 به 962000 رسیده است ... .(روزنامه جمهوری اسلامی، 14/1/72، شماره 4005)
ویل دورانت می گوید: «روز به روز فرار مردان از ازدوج بیش تر می شود. هزاران زن آماده اند که امیال جنسی او را برآورند اگر داشتن فرزند رنج بار است، اگر به جای خانه در آپارتمان می توان زندگی کرد، ازدواج به جز ارضای میل جنسی (که آن هم آسان و فراوان یافت می شود) چه نفع دیگری دارد؟! ... وقتی جوان مجرد مشکلات افراد را می بیند ... سعادت خود را در تنهایی می بیند».(ویل دورانت، لذات فلسفه، صص 93-94) اما در داخل کشور یکی از مشکلات فرار ازدواج همین دوستی های قبل از ازدواج است، چون غالب جوانان با دخترانی که دوست بوده اند تن به ازدواج نمی دهند و نسبت به غیر آنان ظنین و بدگمان هستند.
پسری می گوید: «من هیچ وقت امکان ندارد با دختری که دوست هستم ازدواج کنم، شما اگر معنای ازدواج را بدانید، آن وقت حساسیت مردهای ایرانی را می فهمید ... اگر دختری با چند تا پسر دوست بوده باشد، حاضر نیستم با او ازدواج کنم.»
دیگری می گوید: «من اگر دختری داشته باشم نمی گذارم که با پسری ارتباط داشته باشد، چون این ارتباط بد جا افتاده و اکثرا برای وقت تلف کردن است نه برای ازدواج». (ایران جوان، شماره 135، ص 36)
استاد مطهری در این زمینه می گوید: «علت این که جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنها پیشنهاد می شود، جواب می دهند که حالا زود است، هنوز بچه ایم، و یا به عناوین دیگر از زیر بار آن شانه خالی می کنند همین [آزادی و ارتباط های قبل از ازدواج] است و حال آن که در قدیم یکی از شیرین ترین آرزوهای جوانان ازدواج بود ... «و شب زفاف را کم تر از تخت پادشاهی» نمی دانستند ... .
«سیستم روابط آزاد اولا موجب می شود که پسران تا جایی که ممکن است از ازدواج و تشکیل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامی که نیروهای جوانی و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستی می نهد اقدام به ازدواج می کنند ... ثانیا پیوند ازدواج های موجود را سست می کند ... ». (مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج 19، (جلد اول از بخش فقه و حقوق) قم، انتشارات صدرا، ص 438)
مجموعه آن چه در این بخش گفته شد بخوبی اثبات می کند که یکی از آثار شوم روابط و دوستی های قبل از ازدواج کاهش میل به ازدواج و تن ندادن به آن است.
طلاق نیز یکی از پیامدهای مهم دوستی های قبل از ازدواج مطرح است. به نمونه های از آمار طلاق در اروپا و داخل کشور توجه کنید:
مردم آمریکا با نرخ طلاق 47٪ خود سکوی اول [اروپا] را در این عرصه به خود اختصاص داده اند. بلژیک، کانادا، دانمارک و انگلستان در رتبه های بعدی پس از این کشور قرار دارند. (آمارها پرده بر می دارند، اصغر جدائی، قم: سازمان تبلیغات اسلامی، صص 188-189) و در دنیا متلاشی شده شرق هم وضع بدتر از این است در سال 1988 میلادی اعلام شد که سالانه از هر دو مورد ازدواج یکی به طلاق منجر می شود. (مجله زن روز، شماره 1182؛ فساد سلاح تهاجم فرهنگی، ص 100)
طبق اعلام آمار رسمی: ایران رتبه پنجم آمار طلاق در جهان را به خود اختصاص داده است. حدود 30 تا 35 درصد ازدواج ها در طول سال به طلاق می انجامد. و تحقیقات نشان داده که 95٪ ازدواج های اینترنتی و خیابانی ناموفق هستند.(آمارها پرده بر می دارند، ص 112)
اگر آمارها کنار هم قرار گیرند بخوبی نشان می دهد که بیشترین طلاق ها مربوط به ازدواج های عشقی و دوستی های خیابانی است.
نکته در خور دقت این است که طلاق در یک خانواده تنها فرزندان همان خانواده را دربدر نمی کند بلکه باعث به وجود آمدن طلاق های دیگر در نسل های بعدی نیز می شود و کم کم به کل جامعه سرایت می کند. محققان دانشگاه «براوان» آمریکا در تحقیقات مفصلی که انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که آمار طلاق در میان کسانی که پدر و مادرشان از هم جدا شده اند دو برابر دیگران است پس طلاق پدر و مادر عاملی برای طلاق در زندگی آینده فرزندان است.(روزنامه جمهوری، 3/5/72، شماره 4116، فساد سلاح تهاجم فرهنگی، ص 101)

دوستی های قبل از ازدواج (1)

عشق اصیل و حقیقی و به قول قرآن «مودت» و «رحمت» لازمه آغاز و استمرار زندگی خانوادگی و مایه نشاط جسمی و عاطفی و روحی است. اگر زن و مرد، پروانه های شمع عشق باشند، زیباترین زندگی را به تصویر می کشند اما برخی عشق در زندگی را با دوستی ها خیابانی ... اشتباه گرفته اند، عشق مافوق نیازهای جسمی و مادی است زیرا نیاز مادی و شهوانی، چیزی جز یک نیاز موقت بدنی نیست که به مجرد تخیله انرژی فشرده جنسی به پایان می رسد. اما شور عشق همیشه باقی است.[1]
به اعتراف دانشمندان اروپایی در جوامع آزاد که جاذبه های ظاهری و شوق جنسی حاکم است، عشق اولین قربانی است. دراین صورت، عشق های برخاسته از نهاد و درون به افسانه تبدیل شده جز مدعیان دروغین کسی یافت نمی شود زیرا پسری که هر روز با دختری می گردد و هر دم که نگاه می کند عده ای را در حال جلوه گری می بیند دیگر تنوع طلبی در او حاکم نشده و از عشق به دور است. جوانی کهدنبال چشم چرانی است و در کوی و خیابان و بیابان ... دل به عشق بازی این و آن سپرده است، آیا چیزی جز شهوت و هوس می داند؟[2]
استاد مطهری می گوید: «در مورد غریز جنسی و برخی غرایز دیگر، برداشتن قیود در عشق به مفهوم واقعی را می میراند و طبیعت را هرزه و بی بند و بار می کند، در این مورد هر چه عرضه بیش تر گردد هوس و میل به تنوع افزایش می یابد».[3]
«موریس مترلینگ» می گوید: «عشق در تمامی موجودات وجود دارد، ولی درک آن ابع شرایطی است که تا آن شرایط جور نشود امکان آن وجود ندارد ... بعضی آن را منحرف می کنند و ندانسه به صورت تمتع از لزت، مصرف می نمایند و هیچ از حقیقت آن برخودار نمی شوند».[4]
آری! هر که خود را رایگان و ارزان به این و آن بفروشد، معلوم می شود از بازار قیمت انسان بی خبر است. هر کسی هم که زود عاشق شود و مرتب معشوق عوض کند، معلوم است که عشق را به بازی گرفته یا خودش بازیچه هوس شده است. بازی گری و بازیچه بودن، هر دو ایه شرمساری است. باید درباره مرز میان عشق و هوس بیش تر اندیشید.[5]
عشقی که نه عشق جاودانی است
بازیچه شهوت جوانی است
عشق آینه بلند نور است
شهوت ز حساب عشق دور است
«کارن هرنای» می گوید: «فرق بین عشق و نیاز به جلب محبت آن است که درعشق احساس دوستی و محبت بر همه چیز مقدم است. در حالی که در نیاز عصبی به جلب محبت، همواره نیاز به رفع تشویش درونی مقدماست. بسیاری از این نوع روابط بین انسان ها گرچه اساسش سودجویانه است. مع ذالک ماسک عشق و دل بستگی به چهره می زنند ... به همین جهت یکی از مشخصات عشق حقیقی، پایدار بودن احساس محبت می باشد».[6]بنابراین عشق جنسی و دوستی های خیابانی که با تشرح غدد جنسی آغاز و با ارضای زودگذر جسمانی پایان می یابد، نابودکننده عشق حقیقی و واقعی است. و عشق اصلی را به افسانه تبدیل می کند.
جوانی که با نامه و یا sms های «فدایت شوم» و «برایت می میرم» و «اگر تو نباشی من هیچم» و «دوستت دارم» خود را می بازد و همچون پر اهی به این سو و آن در حرکت است، همیشه در حال هیجانات روحی و التهاب جنسی به سر می برد خصوصا برای جوانانی که زمینه ارضاء غرائض جنسی فراهم نیست، این گونه افراد به شدت دچار کم خوابی، بی اشتهایی و عصبانیت هستند و به دنبال آن به شدت دچار بیماری های جسمانی می شوند.
روانشناسان بر این عقیده اند که امراضی از قبیل زخم معده، کمبود ویتامین ها، رماتیسم، و بیماری های روانی و اعصاب و ... از هیجان و التهاب سرچشمه می گیرد،[7]
«ویل کارنگی» به نقل از دکتری می گوید: «آنچه می خورید، باعث زخم معده نمی شود، بلکه آن چه که شما را می خورد (هیجان) موجب پیدایش این زخم می شود».[8]
استاد مطهری می گوید: «(این نوع روابط) هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد ... با توجه به این که روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیی روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد. هیچ فردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس (و رفاقت های هوس آلود» سیر نمی شود. تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون به نوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوها و به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد که امروزه در دنیای غرب بسیار به چشم می خورد.»[9]
هرگونه ارتباط و دوستی دختر و پسر تا زمانیکه نامحرم هستند از دیدگاه شرع ممنوع است. از مراجع عظام پرسیده شده است که «نامه نگاری با نامحرم و طرح مسائل عشقی یا شهوانی در نامه و ... چه حکمی دارد؟
فرموده اند: جایز نیست و از هر کاری که موجب مفسده است اجتناب شود.[10]
این گونه روابط خلاف تقواس و ایمان و معنویت را نابود می کند. علی(ع) فرمود: «لا یجتمع الشهوة و الحکمة؛ شهوت و حکمت در یک قلب جمع نمی شود.»[11] و در جایی دیگر فرمود: «لاتفسد التقوی الا غلبة الشهوات؛ هیچ چیز به اندازه چیرگی شهوت، تقوا ا از بین نمی برد».[12] و در جای دیگر تصریح کرد که «قرین الشهوة مریض النفس معلول العقل؛ کسی که با شهوت همراه شود جان و عقلش بیمار می شود».[13]
استاد مطهری می نویسد: «جوانی که از دیدن رویی زیبا و مویی مجعد به خود می لرزد و از لمس دستی ظریف به خود می پیچد، باید بداند جز جریان مادی حوانی در کار نیست. این گونه عشق ها به سرعت می آید و به سرعت می رود، قابل اعتماد و توصیه نیست، خطرناک و فضیلت کُش است تنها با کمک عفاف و تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است که آدمی سود می برد ... ».[14]
پیامدهای منفی دوستی های قبل از ازدواج
1. ترس از افشای ارتباط های گذشته
جوانی که انتظار دارد که زندگی او سرشار ازعشقو محبت و آرامش باشد اگر در گذشته دوستی هایی داشته، همیشه نگران است که مبادا روابط گذشته او آثار بدی در زندگی اش گذارد و هر آن احتمالافشای آن سبب بروز مشکلاتی گردد، به ویژه در بافت اجتماعی جامعه اسلامی ما.
2. بدگمانی نسبت به همدیگر
پسری که قبل از ازدواج با افراد زیادیارتباط داشته است به هنگام ازدواج به هر دختری نظر می کند، می پندارداو نیز با پسرهای متعددی ارتباط داشته پاک و عفیف نیست.
حال اگر جوانی با تجربه های قبل از ازدواج بخواهد کانون عشقی بر پا کند، خانواده ای تشکیل دهد، اولین مشکل او بدگمانی به همسر اوست که نکند او هم به سان دیگر دختران از دوستان پسری برخوردار باشد. و طبعا اضطراب و ناآرامی بر زندگی او حاکم خواهد شد.
«ویل دورانت» در این زمینه می گوید: «مرد، نگران و مضطرب است که مباداکسی پیش از او زنش را تصرف کرده باشد، ولی این نگرانی و اضطراب در زن کمتر است».[15]
3. تنوع طلبی
مرد با زنیکه قبل از ازدواج با افراد متعددی ارتباط دوستی دانسته خواه ناخواه تنوع طلب می شود و این امر بعد از تشکیل خانواده و زندگی مشترک همچنان ادامه می یابد، و این امر عامل کم شدن محبت به کانون گرم خانواده می شود.
«ویل دورانت» می نویسد: «فساد پس از ازدواج، بیش تر محصول عادات پیش از ازدواج است ... (که) در زیر عوامل سطحی طلاق، نفرت از بچه داری و میل به تنوع طلبی نهان است. میل به تنوع گرچه از همان آغاز در بشر بوده است ولی امروزه به سبب اصالت فرد در زندگی و تعدد محرکات جنسی در شهرها و تجاری شدن لذت جنسی، ده برار گشته است». [16]
4. دشمنی و نفرت
فلسفه منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع و منع ارتباط با نامحرمان از نظر خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوش بخت کردن او به شمار برود، در حالی که در سیستم آزاد کامیابی و ارتباط دوستانه، همسر قانونی از لحاظ روانی، یک رمیت و فراهم و زندانبان و نگهبان به شمار می رود و در نتیجه کانون خانوادگی بر اساس و دشمنی و نفرت پایه گذاری می شود.[17]
5. جرّ و بحث دائمی
بدگمانی از یک طرف و تنوع طلبی از طرف دیگر باعث می شود همیشه جر و بحثی بین زوجین در گیرد و هر چند وقت یکبار به این مسأله اشاره شود که بلی اگر تو سالم بودی با من دوست نمی شدی.
جمعی از جوانان در مصاحبه درباره روابط دختر و پسر علیرغم اصرار بر رفع محدودیت های موجود در جامعه و خانواده در لا به لای سخن خود به برخی از مفاسد اشاره نموده اند.
پسری می گوید: «به نر من اگر پس ازایجاد ارتباط، ازدواجی صورت گیرد مشکل آفرین می شود، چون پسرهایی که (با دختری) دوست می شوند، تا مشکلی در زندگی مشترک پیش می آید می گویند: آره تو همان کسی بودی که با من دوست شدی ... ».[18]


پی نوشت ها:

[1] . ر.ک: جوانان و روابط، ابوالقاسم مقیمی حاجی، مرکز مطالعات حوزه علمیه، 1380، ص 20.

[2] . نگاه کنید. به همان، ص 21، با تغییر و تلخیص.

[3] . مسأله حجاب، مرتضی مطهری، قم: صدرا، ص 113.

[4] . مورس مترلینگ، عقل و سرنوشت، ترجمه موسوی فرهنگ، ج 3، ص 146، تهران: مطبوعاتی فرخی.

[5] . نگاه تا نگاه، جواد محدثی، تهران: نشر نهال، 1376، ص 7.

[6] . عصبانی های عصر ما، کارن هورنای، ترجمه ابراهیم خواجه نوری، تبریز: کتاب فروشی امید، ص 138.

[7] . ساز و آواز، سیدمرتضی علم الهی، پیام اسلام، قم: ص 62.

[8] . آئین زندگی،‌ویل کارنگی، ص 47، به نقل از ساز و آواز، همان، ص 62.

[9] . مسأله حجاب، مرتضی مطهری، قم: صدرا، همان، صص 84-87.

[10] . جوانان و روابط، همان، ص 156؛ احکام روابط زن و مرد، سید مسعود معصومی، قم: انتشارات دفتر تبلیغات، 22، 1380، صص 139-145.

[11] . میزان الحکمه، محمدی ری شهری، قم: دفتر تبلیغات، ج 10، ص 386.

[12] . همان، ج 10، ص 386.

[13] . همان، ص 378 و ر.ک: مستدرک الوسائل، نوری، آل البیت، ج 11، صص 344-346.

[14] . جاذبه و دافعه علی(ع)، قم: صدرا، 1380.

[15] . لذت فلسفه، ص 136، به نقل از جوانان و روابط، ص 45.

[16] . لذات فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب، تهران: نشر دانشجویی، 1373، ص 46

[17] . با نگاهی به مسأله حجاب، همان، صص 89-90.

[18] . ایران جوان، شماره 135، ص 36.


نویسنده : سید جواد حسینی

حقیقت دعا در اسلام

دعا از اموری است که در فرهنگ اسلام نسبت به آن توجه بسیار شده لذا شایسته است که حقیقت آن کشف شود و تا مادامی که انسان به حقیقت دعا پی نبرد به آن همت نمی گمارد و تأکیدات و سفارشات پیشوایان دینی در این زمینه را درک نخواهد کرد.

دعا گر چه در ظاهر درخواست رفع نیازهاست ولی در واقع اعترافی است از بنده به بندگی و عجز و فقر خویش

- دعا رابطه مستقیم انسان با خداست ، دعا بزرگترین عبادت است و لازمۀ آن شناخت خداست.سورۀ حمد که زمزمۀ هر روزۀ هر مسلمانی است پیش زمینه دعا را شناخت و معرفت خدا قرار می دهد و سپس در مقام دعا به ما یاد می دهد که بگوئیم اهدنا الصراط المستقیم
- دعا گر چه در ظاهر درخواست رفع نیازهاست ولی در واقع اعترافی است از بنده به بندگی و عجز و فقر خویش
- دعا کمک خواستن بنده ای ضعیف ، مسکینی ذلیل از پروردگاری قوی و عزیز است
- دعا ابراز نیاز گدایی بینوا از کریمی غنی و با وفا است
- دعا نشان از فروتنی، تواضع، خاکساری و خشوع و خضوع به درگاه موجودی عزیز و مقتدر، توانا و بلند مرتبه است
- در مقام دعا باید دانست که «من» هیچ نیست و هر چه هست«اوست» باید باور کرد که من مخلوقم و او خالق من ذلیلم و او عزیز ، من فانی ام و او باقی ، من مملوکم و او مالک ، من عبدم و او مولی ، من ضعیفم و او قوی ، من بخیلم و او کریم ، من گمراهم و او هادی ، من روزی خورم و او رزّاق ، من فقیرم و او غنی ، من صغیرم و او کبیر ، من گنه کارم و او غفور و ...1
- دعا دنیایی از معارف است و از همین روی خدا به بندگانی که دعا نمی کنند توجه نمی کند چرا که معرفت به ولی نعمت خود ندارند قل ما یَعبأُبِکم رَبّی لَو لا دُعائکم ، بگو اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما توجه و ارجی نمی گذارد.2
- دعا توجه انسان به سرچشمه حیات و جود است.
- دعا نشان دهنده اعتقاد عملی بنده به مالکیت و ربوبیت خداست.
- و بالاخره دعا سلاح مؤمن است3 و تنها چیزی است که عبد مالک آن است.4

پی نوشتها:


1. فرازهایی از مناجات امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مسجد کوفه منقول درمفاتیح الجنان.
2. فرقان 77 .
3. بحارالانوار ،ج 43، باب 10 .
4. یا سَریعَ الرِّضا اِغفر لِمَن لا یَملِکُ الّا الدُّعاء فرازی از دعای کمیل منقول در مفاتیح الجنان.

منبع:نور پورتال


نوروز یعنی ...

 نوروز، نخستین روز بهار هم هست. در این روز، طبیعت، از خوابی طولانی برمی‌خیزد و کار و بار حیاتیِ خویشتن را از نو آغاز می‌کند

 نوروز، روزی‌ست نو؛ روز، روز همان روشنی‌ست. پس نوروز، یعنی تابش آفتابی تازه در زندگی و سرزندگی نو‌به‌نوی انسان و جهان.

 نوروز، نخستین روز بهار هم هست. در این روز، طبیعت، از خوابی طولانی برمی‌خیزد و کار و بار حیاتیِ خویشتن را از نو آغاز می‌کند و سال آغاز می‌شود که یعنی این ایرانیان‌اند که هر سال، بیداری طبیعت و شروع تازه‌ی زندگی را جشن می‌گیرند. جشنی که در آن، از دیرباز، روشنی و زیبایی و زندگی را ستوده‌ و نوروز را جشن‌گرفته‌اند.

 در آستانه‌ی نوروز، ایرانیان به خانه‌تکانی می‌پردازند و هم‌زمان، دل خود را نیز از کینه‌ها پاک‌می‌کنند و آماده می‌شوند تا در فصلی تازه، بر شاخه‌های زندگانی‌‌شان، عشق و مهر و مهرانگیزی، جوانه بزنند و به شکوفایی بنشینند.

 ایرانیان، نوروز را لبخنده‌ی خداوند بر لبان طبیعت تلقی کرده‌اند و آن‌گاه که خداوند به زندگی لبخند می‌زند، گل لبخند بر لبان جهان هم می‌شکفد.

 نوروز، یادآور آن است که ما مدام باید جان و جامه و جامعه‌ی خود را پاک و شاد و سرشار از انرژی ناپیداکرانه‌ی الهی نگه‌داریم.

 نوروز، یادآور اهمیتِ دیدن و توجه کردن‌ست.

 نوروز، آغاز فصلِ تفرج و تماشاست. چشم‌ها را بازکنیم و زیبایی‌ها را ببینیم. گوش‌ها را باز کنیم و آواز پرنده‌ها را بشنویم. دل‌ها را باز کنیم و دوست‌بداریم. روز، نو می‌شود. سال، نو می‌شود. طبیعت، نو می‌شود. مبادا که ما کهنه بمانیم. مبادا که ما محروم بمانیم. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده است: « در زندگی شما، روزهایی هست که نفس خداوند بر شما می‌دمد. خود را در معرض نفس‌های پاک قراردهید. مبادا از آن روبگردانید!»

 این نفس‌های پاک خداست که بر آدم و عالم می‌دمد. دارد طبیعت از نو آغاز می‌شود. سال دارد از نو آغاز می‌شود. روز نو دارد آغاز می‌شود. نوروز دارد از راه می‌رسد؛ لبالب از بشارت و طراوت و تازگی و تناوری...

مجله شادکامی و موفقیت

ویژگی فرهنگی حکومت حضرت مهدی (عج)

روایات، جهان را در روزگار امام عصر ارواحنا له الفداء، جهانى متمدن و در اوج قدرت و پیشرفت علمى معرفى مى کند. فرق اساسى پیشرفت در روزگار حضرت مهدى ارواحنا له الفداء با جهان کنونى در این است که در آن زمان، بشر در عین این که به بالاترین رشد علمى و صنعتى مى رسد، به همان اندازه به تعالى اخلاق و کمال انسانى نزدیک مى گردد .

دانش و علمى که امام عصر ارواحنا له الفداء بر روى مردم مى گشاید، قابل سنجش با پیشرفتى ائمه بشر از نظر علمى داشته است، نیست و مردم نیز استقبال بیشترى به فراگیرى دانش نشان خواهند داد تا جایى که حتى زنان جوان که هنوز سنى از آنان نگذشته است آن چنان به کتاب خدا و مبانى مذهب آشنا مى شوند که به آسانى، حکم خدا را از قرآن کریم استخراج مى کنند [1]

روایاتى که درباره پیشرفت صنعت در عصر ظهور آمده است، نمایانگر دگرگونى شگرفى در این زمینه است مانند روایاتى که مى گوید: شخصى در مشرق برادرش را در مغرب مى بیند [2] حضرت را به هنگام سخنرانى، همه جهانیان مى بینند [3] یاران حضرت از فاصله دور با هم سخن مى گویند و سخن یکدیگر را مى شنوند [4] چوب تعلیمى و بند کفش با انسان سخن مى گویند [5]

اشیاى درون خانه و دیوارهاى خانه به انسان گزارش مى دهند [6] براى مسافرت، در یک چشم به هم زدن به مقصد خود مى رسند [7] و نمونه هاى بسیارى که هر چند برخى از آن ها شاید اشاره به اعجاز داشته باشد، ولى با توجه به همه روایات، آن دگرگونى را مى توان دریافت.

حکومت آن حضرت باعث رشد و تکامل خردها واخلاق است. در نظام الهى مهدى ارواحنا له الفداء، بشریت به نهایت بلوغ خود مى رسد و اخلاق، اندیشه، آرزو و... رنگ کمال به خود مى گیرد. امام صادق علیه السلام فرمود: علم و دانش، بیست و هفت حرف است و همه آن چه پیامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تاکنون جز با آن دو حرف، آشنایى ندارند و هنگامى که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون آورده، آن را میان مردم نشر و گسترش مى دهد. [8] از این روایت استفاده مى شود که بشر هر چه از نظر علم و دانش پیشرفت کند، در روزگار حضرت مهدى ارواحنا له الفداء به یک باره، بیش از دوازده برابر رشد و گسترش مى یابد. [9]

شیعه در عصر ظهور

شیعیان در عصر ظهور حضرت مهدى ارواحنا له الفداء در طلیعه یاران او هستند و در عصر ظهور به اوج اقتدار و شکوه خواهند رسید. امام صادق علیه السلام فرمود: شیعیان ما در حکومت قائم ارواحنا له الفداء سروران و زمامداران زمین، و فرمانروایان آن هستند و به هرکدام، قدرت و نیروى چهل قهرمان داده مى شود. [10]

 و نیز فرمود: خداوند خوف و ترس را از قلب شیعیان ما برکنده و آن را در قلب دشمنان ما جاى مى دهد . از این رو هرکدام از آنان برنده تر از نیزه و پرشهامت تر از شیرند. دشمنان را با سرنیزه خویش زخمِ کارى مى زنند و به وسیله شمشیر از پاى درمى آورند و پایمال مى سازند. [11]

در روایات است: هنگامى که قائم ارواحنا له الفداء قیام کند، خداوند در دستگاه شنوایى و بینایى شیعیان ما، گستردگى و کشش ویژه اى مى بخشد تا میان آنان و مهدى ما، واسطه و نامه رسان یا فاصله اى نباشد. [12]

یا این که فرموده اند: مؤمن در عصر قائم ارواحنا له الفداء در حالى که در مشرق است، برادر خویش را که در مغرب است مى بیند و همان گونه که در مغرب است، برادر مؤمن خویش را در مشرق مى بیند. [13]

امام باقر علیه السلام فرمود: مردم، مالیات اموال و امکانات خویش را خود به دلخواه و افتخار به سوى دولت مهدى مى برند و خداوند بر شیعیان، چنان وسعت و برکت و رفاه و امکاناتى ارزانى مى دارد که اگر حقیقت سعادت و نیکبختى را نمى فهمیدند و به ارزش هاى اخلاقى آراسته نبودند، مست امکانات مى شدند و به طغیان و تجاوز سر بر مى داشتند، اما آنان به دلیل رشد فکرى و تکامل عقلى، خداى را سپاس مى گذارند و به وظایف خویش در نهایت جدیت عمل مى کنند. [14] این روایت نشانگر اوج رشد فکرى و تکامل عقلى شیعیان در عصر ظهور است.


http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

[1] بحار الانوار ج 52 ص 352.

[2] همان ص 1 39.

[3] کافى ج 8ص 240 بحار الانوار ج 2 5 ص 336.

[4] همان.

[5] مسند احمد، ج 3، ص 89 فردوس الاخبار ج 5 ص 98.

[6] بحار الانوار ج 52، ص 365 غیبة نعمانى ص 319.

[7] احقاق الحق ج 3 1 ص 1 35 فردوس الا خبار ج 2 ص 449.

[8] بحارالانوار ج 52، ص 326 خرائج ج2 ص 1 84.

[9] چشم اندازى به حکومت مهدى ارواحنا له الفداء نجم الدین طبسى، ص 178.

[10] بحارالانوار ج52 ص372 معجم احادیث الامام المهدى ارواحنا له الفداء ج4 ص 6.

[11] بحارالانوار ج52 ص332 اختصاص مفید ص 8.

[12] کافى ج8 ص 240.

[13] بحارالانوار ج 52ص1 39 معجم احادیث الامام المهدى ارواحنا له الفداء ج 4 ص 56.

[14] بحارالانوار ج52ص 345.