در حکمتهای بلند بزرگان آمده است : « صدورالاحرار ، قبور الاسرار » .
سینه های آ زاد مردان ، گور رازهاست . باید دلی پاک و ایمانی محکم و اراده ای استوار داشت ، تا به افشای راز این و آن نپرداخت.اگر انسان بتواند هر چه کمتر از اسرار مردم مطلع باشد ، بهتر است و احتمال فاش کردن آن هم کمتر .
راهها و مسیر هایی که انسان را در جریان « اطلاعات » و « اسرار » قرار می دهد ، اینهاست:
1.« پر حرفی ». از لا به لای پر حرفیهای انسان ، بسیاری از « اسرار مگو» از زبان می پرد . درمانش نیز کم حرفی است .
2.« خود نمایی» . این خصیصه ،بیشترین ضربه ها را می زند . یعنی وانمود کردن اینکه انسان در جریان است و با « بالا » ها ارتباط دارد و اخبار دست اول را می داند یا آدم مهمی است ، سبب می شود خیلی از اسرار را ( چه شخصی و چه مربوط به نظام ) باز گوید .
3.« دوستی » ، آنان که روی رفاقت و صمیمیت ، اسرار محرمانه را می گویند و به عواقب آن بی توجهند ، گاهی دوستانه دشمنی می کنند !
4.« وسایل ارتباط جمعی» ، گاهی آنچه از طریق رسانه ها ، بی سیم ،تلفن ،جراید ،عکس وفیلم ،نامه ،حرفهای عادی مردم کوچه و بازار و در مجالس و ححافل مطرح می شود ،رازها را فاش می سازد .و... برخی علتها و راههای دیگر.
ولی باید توجه داشت که راز ، همچون شریان حیاتی تو و جامعه و انقلاب تو است . پاسداری از آن هم بر عهدۀ تو است . چه ژرف و زیباست این کلام
حضرت صادق علیه السلام :
« سرّک من دمک فلا یجرینّ من غیر اوداجک» .
راز تو از خون تو است ، پس نباید جز در رگهای خودت جاری شود !
و مگر « خون » ،عامل بقای انسان نیست ؟ و اگر خون از بدن برود ، جان هم پر می کشد . اسرار هم همین حکم را دارد.
گفتن هر سخنی در هر جا نبود شیوۀ مردان خدا
هر سخن ، جا و مقامی دارد مرد حق ،حفظ کلامی دارد
حاصل کار دهد باد فنا گفتن هر سخنی در هر جا
باری ... باید زبان را در حفظ راز ، یاری کرد . راز ،امانت است . در حفظ آن باید کوشید. چه بسا اختلافها و کدورتها که ریشه در افشای اسرار این و آن دارد