مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

سفارش ‎های پیامبر(ص) به جوانان

به دنبال صدور فرمان الهی بر اطاعت از والدین، امامان(ع) دستورات فراوانی به یاران خود داده‎اند که بر شمردن همه آن‎ ها، بدون شک در این نوشتار کوتاه نمی ‎گنجد؛ اما از این توصیه ‎ها به اهمیت این امر انسانی پی می ‎بریم.
1. نیکی و احسان به پدر و مادر در نظر پیامبر(ص) و معصومین(ع) آن قدر مهمّ است که هرگز آن را به پدر و مادر مسلمان محدود نکرده‎اند. زکریا بن ابراهیم گوید: من نصرانی بودم، پس از اسلام آوردن، در سالی که به حجّ مشرّف شده بودم، بر امام صادق(ع) وارد شدم. به حضرت عرض کردم: پدر و مادرم نصرانی هستند و مادرم بینایی خود را از دست داده است آیا با آن ها هم غذا شوم؟ حضرت فرمود: آیا گوشت خوک هم می‎ خورید؟ عرض کردم: نه، نزدیک آن هم نمی ‎شوند. فرمود: اشکالی ندارد، اما نسبت به مادرت بسیار نیکی کن.[1] همین دستور از امام صادق(ع) و خدمت و نیکی او به مادر، سبب شد که مادرش به اسلام روی آورده و مسلمان شود.
2. امام جعفر صادق(ع) فرمود: هر که دوست دارد خداوند مرگ و جان کندن را بر او آسان کند، به خویشان خود رسیدگی و به پدر و مادر خود نیکی کند؛ پس اگر چنین بود، خداوند سکرات مرگ را بر او آسان می‎ کند و هیچ گاه در دنیا فقر و پریشانی به او نخواهد رسید.[2]
3. ابراهیم بن شعیب گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: پدرم سالخورده و بسیار ضعیف شده است و هر گاه قصد بیرون رفتن دارد، او را به دوش گرفته، بیرون می ‎بریم. حضرت فرمود: اگر می ‎توانی خودت شخصاً این کار را بر عهده بگیری، چنین کن و با دست خود بر او نیز لقمه بگیرد و به دهانش بگذار که فردا بهشت برای تو خواهد بود.[3]

4. با توجه به آیات و روایات و احادیث اسلامی، علمای اخلاق در کتاب‎ های خود، بخشی از به حقوق والدین اختصاص داده و مسلمانان را نسبت به کار زشت و ناپسند بر حذر داشته‎اند؛ چرا که اذیت و آزار پدر و مادر، از گناهانی است که خداوند به سختی از آن می ‎گذرد؛ بلکه امام صادق(ع) می ‎فرماید: فلیعمل العاق ما یشاء أن یعمل، فلن یدخل الجنة؛[4] عاق والدین هر چه می ‎خواهد انجام دهد که هرگز وارد بهشت نخواهد شد. از این رو می ‎بینیم پیامبر(ص) با توجه به علاقه شدیدی که به جوان داشت، چون می‎ دانست نتیجه بی ‎احترامی جز ضرر و زیان در دنیا و آخرت نیست، بسیار تلاش می‎ کردند تا جوانان گرفتار را از این مشکل نجات دهند. اینک به دو نمونه زیر دقت فرمایید:
الف. به رسول خدا(ص) خبر رسید که جوانی از مسلمانان در حال جان کند است. حضرت بی‎ درنگ کنار بسترش آمده، او را تلقین نمود و فرموده: بگو لا الهَ إلَّا الله. اما زبان او گرفت و نتوانست این جمله را بگوید. پیامبر(ص) آن را چند بار برای او تکرار کرد، اما هم چنان زبانش بند آمده بود و توانایی گفتن آن جمله را نداشت. پیامبر(ص) به حاضران فرمود: آیا این جوان مادر دارد؟ یکی از بانوان که در آن جا بود، گفت: آری، من مادرش هستم. مادر گفت: حدود شش سال است که با او سخن نگفته‎ام.

پیامبر فرمود: آیا اکنون از پسرت راضی می‎ شوی؟ مادر گفت:؛ خداوند به رضای تو ای رسول خدا از او راضی گردد. آن گاه رسول خدا(ص) به جوان فرمود: بگو: لا إلهَ إلَّا الله. این جا بود که جوان زبانش باز شد و با کمال صراحت این جمله را بر زبان آورد. پیامبر(ص) فرمود: حال چه می ‎بینی؟ جوان گفت: مرد سیاه چهره زشت رویی را می ‎نگرم که لباس چرکین بر تن دارد و بوی تعفن از او به مشام می ‎رسد، بالای سر من آمده تا محل عبور نفسم را در حلقم بگیرد و مرا خفه کند. پیامبر فرمود: بگو: یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر، إقبل منی الیسیر و اعف عنی الکثیر إنک أنت الغفور الرّحیم؛ ای خداوندی که عمل اندک را می‎ پذیری و از گناه بسیار می‎ گذری، از من عمل نیک اندک را بپذیر و گناه بسیارم را ببخش، همانا تو آمرزنده مهربان هستی. جوان این دعا را خواند. پیامبر فرمود: حال چه می‎ بینی؟ جوان گفت: می ‎بینم که آن شخص بد بو و سیاه چهره از کنارم رفت و به جای او، مردی زیبا و خوش بو و خوش لباس به بالین من آمده است. پیامبر فرمود: این دعا را تکرار کن. جوان آن را تکرار کرد. آن گاه پیامبر(ص) فرمود: حال چه می ‎بینی؟ جوان گفت: آن جوان خوش سیما را می ‎بینم که از من پرستاری می ‎کند و این جمله را گفت و از دنیا رفت.[5]
ب. شبی، امیر مؤمنان(ع) و فرزندش امام حسن(ع) در کنار کعبه به عبادت و راز و نیاز مشغول بودند. ناگاه حضرت ناله دلخراشی شنید. دانست که شخص دردمندی با سوز و گداز در کنار کعبه دعا می ‎کند و با گریه و زاری خواسته‎اش را از خدا می‎ طلبد. حضرت علی(ع) به امام حسن(ع) فرمود: نزد این مناجات کننده برو و ببین کیست. او را نزد من بیاور. امام حسن(ع) نزد او رفت؛ دید جوانی بسیار غمگین با آهی پر سوز و جانکاه مشغول مناجات است. فرمود: ای جوان، امیر مؤمنان(ع) می ‎خواهد تو را ببیند، دعوتش را اجابت کن. جوان لنگ لنگان با اشتیاق فراوان به حضور علی(ع) آمد. علی فرمود: چه حاجتی داری؟ جوان گفت: حقیقت این است که من به پدرم آزار رساندم؛ او مرا نفرین کرده و اکنون نصف بدنم فلج شده است. امام علی(ع) فرمود: چه آزاری به پدرت رسانده‎ای؟ جوان گفت: من جوانی عیاش و گنه کار بودم، پدرم مرا از گناه نهی می ‎کرد. من به حرف او گوش نمی‎ دادم بلکه بیش‎ تر گناه می ‎کردم تا این که روزی مرا در حال گناه دید؛ باز مرا نهی کرد و سرانجام من ناراحت شدم و چوبی برداشتم و به گونه‌ای او را زدم که بر زمین افتاد و با دلی شکسته برخاست و گفت: اکنون کنار کعبه می ‎روم و نفرینت می ‎کنم. او کنار کعبه رفت و نفرینم کرد.

نفرین او باعث شد نصف بدنم فلج گردد و در این هنگام آن قسمت از بدنش را به امام(ع) نشان داد و افزود: بسیار پشیمان شدم، نزد پدرم آمدم و با خواهش و زاری از او معذرت خواهی کردم و گفتم: مرا ببخش و برایم دعا کن. پدرم مرا بخشید و حتی حاضر شد که با هم به کنار کعبه بیاییم و در همان نقطه‎ای که نفرین کرده بود دعا کند تا سلامتی خود را باز یابم. با هم به طرف مکه رهسپار شدیم؛ پدرم سوار بر شتر بود. در بیابان ناگاه مرغی از پشت سر، سنگی پراند که شتر رم کرد و پدرم از بالای شتر به زمین افتاد. به بالینش رفتم، دیدم که از دنیا رفته است. همان جا او را دفن کردم و اکنون خودم با حالی جگر سوز به این جا برای دعا آمده‎ام. امام علی(ع) فرمود: از این که پدرت با تو به طرف کعبه برای دعا در حق تو می ‎آمد معلوم می ‎شود که پدرت از تو راضی است. اکنون من در حق تو دعا می‎ کنم. امام بزرگوار در حق او دعا کرد و سپس دست ‎های مبارکش را به بدن آن جوان مالید و همان دم جوان سلامتی خود را باز یافت. سپس امام علی(ع) نزد پسرانش آمد و به آن‎ ها فرمود: علیکم ببر الوالدین؛[6] بر شما باد نیکی بر پدر و مادر.

پی نوشت ها:
[1]. ذرایع البیان، ج 1، ص 181.
[2]. سفینة البحار، ج 2، ص 687.
[3]. مجمع البیان، ج 6، ص 631.
[4]. همان، ص 686.
[5]. ذرایع البیان، ج 1، ص 188.
[6]. تذکرة الخواص، ص 146.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد