شادی و نشاط یک ضرورت و نیاز اساسی انسان به شمار می آید. اساس محبان حسنی و پدیده های آن به گونه ای طراحی شده است که در آدمی نشاط ایجاد می کند.
بهار با طراوت، صبح با لطافت، طبیعت با ظرافت، آبشارهای زیبا، طلوع و غروب دلنشین خورشید، گل های رنگارنگ، دیدار دوستان و ... همه و همه شادی آفرین و مسرت بخش است.
یکی از مهم ترین عوامل سلامت جامعه شادی است و بدون شادابی و نشاط، فعالیت های انسان به نتیجه مطلوب نمی رسد.
میان شادی و زندگی رابطه ای مستقیم وجود دارد. یعنی کسی که در ظاهر و باطن شاد است، چهره ای گشاده دارد و از رفتاری خوشایند برخوردار است، امیدواری و پویایی و تفکر منطقی بر وجودش حکم فرماست.
شادی تصمیم گیری را در عرصه های مختلف بر انسان آسان می سازد و بهره مندی از قدرت فکر و عقل را برای او راحت تر می نماید.
انسانی که با اتکا به خداوند شاداب و با نشاط است اولاً از زندگی خویش لذت می برد و ثانیاً وجودش برای دیگران ارزشمند تلقی می شود.
در نتیجه هم شادی موجب زندگی موفق می شود و هم زندگی موفق در شادابی انسان اثر دارد و این رابطه، مستقیم و دو طرفه است .
شادی چیست؟
شادمانی عبارتست از پروراندن عالی ترین صفات و خصایص انسانی .شادی یعنی بالندگی، نشاط و حرکت بدون احساس اضطراب و افسردگی و اندوه.
شادی یک نوع احساس رضایتمندی است که موجب سلامتی جسم و روح انسان می شود.وقتی جسم و روح سالم باشد بی تردید عقل و خرد نیز عملکردهای سالمی را برای زندگی انسان تدارک می بیند.
استاد مطهری نیاز به شادی و نشاط را مانند نیاز به غذا می داند که ضرورتی اساسی برای ادامه حیات است.
باید توجه داشت که شادی و نشاط هم در بُعد فردی و هم در بُعد اجتماعی مقوله بسیار اثرگذاری است. جامعه ای که از نشاط برخوردار نباشد، جامعه ای کم تحرک، ناامید و بدون انگیزه خواهد بود و پیامدهای منفی را به دنبال خواهد داشت.
انواع شادی
1- شادی های واقعی، عمیق و تعالی بخش: این شادی در وجود انسان نهادنیه می شود و از لذت های حقیقی بدست می آید مانند شادی راز و نیاز عاشقانه با خدا، و ابراز عشق واقعی انسان ها به یکدیگر که شادی های پایدار ایجاد می کند.
2- شادی های گذرا: که به سبب هیجانات موقت و عوامل ساختگی و فعالیت های ظاهری بوجود می آید مانند شادی حاصل از موسیقی های زیان بار.
اصول شاد زیستن
اولین گام به سوی شادی، تغییر نوع نگاه و تفکر ما نسبت به زندگی است. کسانی که زندگی را زیبا می بینند شاداب تر هستند.
انسانی که با اتکا به خداوند شاداب و با نشاط است اولاً از زندگی خویش لذت می برد و ثانیاً وجودش برای دیگران ارزشمند تلقی می شود. برای شاد بودن انجام بعضی کارها ضروری است از جمله:
1- در زندگی هدف مثبت و دست یافتنی را دنبال کنید.
2- نظم و انضباط در کار و زندگی داشته باشید.
3- نیمه پر لیوان را ببینید و دائماً نعمت هایی که دارید برای خود مرور کنید.
4- با افراد خوب، موفق و با نشاط ارتباط برقرار کنید.
5- با جسم خود به مهربانی رفتار کنید، ورزش کنید و تفریح داشته باشید.
6- از خوبی های دیگران قدردانی کنید.
7- ارزش های خود را بشناسید و به راحتی آنها را فراموش نکنید.
8- قدر زمان حال را بدانید و شادی خود را موکول به آینده و رسیدن به خواسته هایتان نکنید.
اگر قرار داد شادی شما موکول به دستیابی به اهداف تان باشد در صورت نرسیدن به آن هدف، شادی را تجربه نخواهید کرد. پس هم اکنون با همین امکاناتی که دارید شاد باشید.
9- فعالیت مثبتی برای خود تعریف کنید تا احساس مفید بودن داشته باشید.
10- خاطرات شیرین و رویدادهای خوش زندگی تان را برای خود و دوستانتان تعریف کنید.
شادی و نشاط از نگاه دین
گفته شد که شادابی و طراوت سبب سلامتی روح و جسم انسان می شود هر چیزی که سلامتی انسان را به دنبال داشته باشد و موجب پویایی عقل و ذهن انسان شود تا عملکرد فرد در زندگی بهبود یابد، مورد قبول و حمایت دین است. چرا که بدون پویایی عقل زندگی از رشد و حرکت باز می ایستد و این با هدف آفرینش سازگار نیست. بنابراین چون دین از منبع لایزال حیات سرچشمه می گیرد، پیام آن هم حیات واقعی است و تمام هستی از منظر دین در جنبش و حرکت و بالندگی است و این کاملاً با شادابی و نشاط نوع بشر سازگار است.
اینکه ناامیدی از گناه کبیره شمرده می شود بدان جهت است که ناامیدی انسان را از حرکت باز می دارد. یعنی اولاً انسان به شادی نیاز دارد و ثانیاً ادیان در ذات خود حرکت زا و شادی آفرین هستند. به این جهت در حالات هیچیک از بزرگان دین، افسردگی و ناامیدی دیده نمی شود.
احادیث بسیاری از معصومین علیهم السلام به دست ما رسیده است که تأکید بسیاری بر شادی و نشاط و سر زندگی دارد. امیرالمومنین علیه السلام فرموده اند: " المومن بشره فی وجهه و حزنه فی قبله " " مومن شادی اش در چهره اش نمایان و اندوهش در دل پنهان است. هم چنین پیامبر گرامی اسلام در ضمن حدیثی فرموده اند: نشانه آدمیان بهشتی، تبسم همیشگی است.
میان شادی و زندگی رابطه ای مستقیم وجود دارد. یعنی کسی که در ظاهر و باطن شاد است، چهره ای گشاده دارد و از رفتاری خوشایند برخوردار است، امیدواری و پویایی و تفکر منطقی بر وجودش حکم فرماست.در واقع شادی جزئی از دین داری است. بعضی تصور می کنند که نمی توان هم دین دار بود و هم شادمان! استاد مطهری می گوید این خلاف نظریه اسلام است. یکی از مختصات دین اسلام این است که همه نیازهای روحی، جسمی، مادی و معنوی انسان را در نظر گرفته است.
دین، راه رسیدن به شادی پایدار را نیز معرفی می کند. نداشتن نگرانی و اضطراب و غم و اندوه و رسیدن به اطمینان قلبی، اساس و مبنای هر نوع شادی است و این نمی شود مگر با ایمان به قدرت مطلقی که سرچشمه همه نیکی هاست.
شادی در قرآن
شادی در قرآن از ریشه " فرح " گرفته شده ست. " فرح " عبارتست از لذت قلب و روح از رسیدن به آنچه که میل دارد.
در آیه 170 سوره مبارکه آل عمران خداوند می فرماید: «فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ » ؛ به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند.
این شادمانی به خاطر فضل و بخشش الهی است که از آن به عنوان فضیلت اخلاقی یاد شده است. این نوع شادی از بهترین انواع شادی هاست.
هم چنین در سوره رعد آیه 6 خداوند می فرماید: «قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ » ؛ بگو : به فضل خدا و رحمت او شادمان شوند ، زیرا این دو از هر چه می اندوزند بهتر است .
در این آیه خداوند خطاب به بنده اش، تأکید می کند که شاد باش! مفهوم شادی مجموعاً 25 بار با الفاظ مختلف در قرآن آمده است.
آیا شادی اندازه دارد؟
دین اسلام اجازه هر نوع شادی را به شرط اینکه با موازین و احکام الهی منافات نداشته باشد و گناه و فساد به دنبال نداشته باشد، داده است.
امام علیه السلام، سرگرمی های لذت بخش و هدف دار را توصیه می نماید که در آن لذائذ دنیوی نصیبی برای کامیابی باشد و مراقبت شود که در آن به مردانگی و شرافت شما آسیبی نرسد و دچار اسراف و تند روی نشود.
تفریح و سرگرمی های لذت بخش انسان را در اداره زندگی یاری می کند و انسان با کمک آن توان انجام فعالیت های فردی و اجتماعی را می یابد.
معنویت و ارتباط با خداوند بالاترین انرژی مثبت را به فرد می رساند و این ارتباط بی نظیر از اصول مهم شادمانی در زندگی است.
شادی واقعی یعنی لذت بردن از لحظه لحظه زندگی
مطالبی را که میخوانید به نوعی نگاشته شده که برای رسیدن به خوشبختی، مسیر آسانتری را بپیمایید و از زندگی پرپیچ و خم عبور کنید، در نهایت این مطالب به شما کمک میکند که امید به زندگی را در خود هر چه بیشتر پرورش دهید.
اول:
گرچه بعضی وقتها به پرخاشگری روی میآوری، اما دوستان میدانند که در اخلاص و صداقت شما تردیدی وجود ندارد به یاد داشته باشید که بیتفاوتی و بیتوجهی، نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه مسائل را پیچیدهتر و دشوارتر خواهد کرد. باید بیاموزی که به جای از این شاخه به آن شاخه پریدن، ثبات و استمرار را تجربه کرده و به خداوند توکل داشته باشید.
دوم:
فضای خانوادگی خود را با هیچ کجای دنیا مقایسه نکنید که از این مقایسه کردن چیزی جز سردی نصیبتان نخواهد شد و دلزدگی شما را احاطه میکند. سرمایه خود را به کار اندازید. از دفن سرمایه هم چیزی عایدتان نخواهد شد، سرمایه خود را به حرکت وادارید تا سود مضاعفی نصیبتان شود و از خشم و عصبانیت بپرهیزید .
همیشه نعمتهایتان را بشمارید نه محرومیتهایتان را.
سوم:
بیتفاوتی و بیتوجهی، نه تنها مشکلی را حل نمیکند. بلکه شاید پیچیدهتر و دشوارتر کند. به برنامهای که خودتان تنظیم کردهاید، وفادار باشید جاده، سعادت پر از دامهای ریز و درشت است جز قناعت عشق و دوستی هیچ راهی پایان ندارد. فصلها میآیند و میروند، قدر عمرتان را بدانید از نعمتهای خداوند لذت ببرید تا همه ایام زندگیتان بهار باشد. همان باشید که هستید و ناشکری نکنید فریب دنیا را نخورید که جز اهل دل کسی به دادتان نخواهد رسید.
چهارم:
همیشه برداشتن اولین قدم در هر راهی سخت و دشوار است، اما اگر جرات و جسارت به خرج دهید، قدمهای بعدی آسانتر برداشته شود زندگی بدون حزن هیچگاه نبوده و نیست و کسی که در فکر جایی بدون دردسر باشد باید در خلاء زندگی کند .همیشه امیدواری خود را به زندگی حفظ کنید، یکی از بزرگترین نعمتهای خداوند، امیدواری است که به بندهاش میدهد.
پنجم:
کسی که به امید شانس زنده است سالهاست که مرده و کسی که باد میکارد، توفان درو میکند. زندگی هیچگاه خالی از دغدغه نیست، با صبر و حوصله این مشکلات را بر طرف کنید. اگر ذهنتان به آینده دور میرود و در رویاهایتان به تمامی آرزوها رسیدهاید، سعی کنید در زمان حال زندگی کنید و از آن لذت ببرید.
ششم:
در سر چند راهی ماندهاید و نمیدانید که کدام راه را انتخاب کنید. انتخاب در زندگی سختترین کارهاست، به خصوص انتخابی که شما به وسیله آن سرنوشت خود را رقم خواهید زد هوش و استعداد سرشار شما، صلاحیت و توان کارهای معوقه را به شما خواهد داد. همیشه برداشتن اولین قدم سخت است و قدمهای بعدی آسانتر میشود.
هفتم:
همه راههای موفقیت به تو نشان داده شده است، اما هنوز این پا و آن پا میکنید تردید و دو دلی جایز نیست با شجاعت از این حالت به در آیید. آنچه شما را با کار و کوشش آشتی میدهد، یک صبر جانانه است. ذهنتان را به آینده دور مشغول نکنید. از چنگال برخی تفکرات رومانتیک بیرون بیایید چون شما را از واقعیت دور میسازد. سعی کنید همیشه واقعبین و هوشیار باشید.
اشتباهات را اینقدر بزرگ نکنید بلکه باید از آن عبرت بگیرید.
هشتم:
در کاری ناامید و ناکام میمانی، اما این شکست، دورانی گذرا خواهد داشت و به زودی خبرهای خوشحال کننده جای آنها را میگیرد. سعی کنیم در دوستیهای خود دلی را نرنجانیم که دل شکستن دوست بسیار ناگوار است. کاملاً هوشیار باشید در هیچ کاری ناامید نباشید که ناامیدی از درگاه خداوند یاس از مهر و مهربانی اوست.
نهم:
در برخورد با دیگران و دوستان مراقب کلام و سخن خود باشید تا با کلمهای کسی را نرنجانده و دوستیها را از دست ندهید هر چه دارید و هر چه هستید قانع باشید، از عجله و شتابزدگی دوری کنید. از صحبت بزرگترها دلگیر نشوید.
دهم :
به نظر میآید متوجه وفاداری و گذشت برخی از دوستان واقعی خود شدهاید و بالاخره همه چیز را در خود خواهید یافت. راهی را که به سوی اهداف خودتان گشودهاید گرچه طولانی نیست، اما راهی اطمینان بخش است.
رفتار هوشمندانه و توام با احترام و وقار شما باعث میشود عدهای که خیال ضربه زدن به شما را داشتهاند، این هدف خود را که آزار رساندن به شماست، رها کنند. اشتباهات را اینقدر بزرگ نکنید بلکه باید از آن عبرت بگیرید.
یازدهم:
از خوشبختی دیگران خوشحال شوید. با نفرت و حسد نسبت به دارایی دیگران نگاه نکنید، مراقب اندیشههای خود باشید. از این نعمت که میتوانید هر روز صبح بیدار شوید و روز تازه دیگری را تجربه کنید به وجد آیید و از اینکه سالم و سرحال هستید، شاد باشید. لازم نیست پول مسئله جدی زندگی شما باشد از دور به آن نگاه کنید.
رجب از جمله ماههای پر فیض و سرشار از برکتی است که باید قدر دانسته شده و از لحظههای سراسر معنویت آن برای قرب به خداوند متعال، کسب خیرات و برکات دنیوی و اخروی سود جست.
خیلی از افراد دوستانی از دوران دبستان خود دارند که کاملاً زیر وروی همدیگر می شناسند. گاهی زن و شوهر ها دوستانی دارند که مدت دوستی آنها بیش از مدت زناشوئی آنهاست ، دوستان خوب تلخ و شیرین زیادی را با هم تجربه می کنند، همه اینها باعث تقویت دوستی و استحکام بیشترهمبستگی آنها می شود . دوستی تعریف می کرد:" وقتی ازدواج کردیم و می خواستیم به سفر ماه عسل برویم شوهرم تصمیم گرفت که دوستش با ما به سفر بیاید ، من تعجب کرده بودم ولی کاری از دستم بر نمی آمد چون او آنقدر محکم گفت دوستش هم با ما می آید که من تسلیم شدم ، حالا بعد از سالیان سال هر سه به آن ماجرا می خندیم ، حالا خودشون می گویند چقدر اینکار احمقانه بود ه ". با اینکه این ماجرا خیلی عجیب بنظر می رسد ولی از طرفی معنی رفاقت را نشان می دهد ، خصوصاً امروزه که اکثر زندگی های زناشوئی زیاد دوام ندارند و خیلی خانواده ها کوچکتر شده اند یا اکثر افراد بعلت تحصیل یا یافتن کار دور از خانواده زندگی می کنند ، بهمین دلیل اکثر افراد به یک دوست خوب نیاز دارند . بهمین دلیل هر روز دوستی معنی بیشتری می یابد . گاهی دوستان ما تنها کسانی هستند که در تمام مدت عمر ما را همراهی می کنند ، آنها هستند که ما را واقعاً می شناسند ، آنها نه تنها همبازی دوران کودکی ما بوده اند بلکه همراه ماجراجویی های نوجوانی ما هم بوده اند و بمرور زمان تبدیل به ستونی محافظ در زندگی بزرگسالی ما شده اند . جامعه شناسان معتقدند : " دوستی هسته مرکزی اجتماعی شدن است " دکترجامعه شناسی Heinz Bude می گوید : "بعضی از دوستان مهمتر از اعضاء خانواده می شوند " دانشمندان مایلند راز این رایطه دوستی را بیآبند . علم پزشکی مدارکی یافته دال بر اینکه روابط اجتماعی انسان را ازابتلاء به بیماری ها محافظت کرده و عمر را طولانی ترمی کند . تحقیقات جامعه شناسان نشان می دهد که دوستان نسبت بیکدیگراحساس مسئولیت می کنند و این خود نشان دهنده راه نجاتی برای استحکام جامعه دور از خانواده و فامیل است .
دوستی فرم های متفاوتی دارد . دوستانی که برای تمام عمر از دوران کودکی تا پیری شخص را همراهی می کنند . دوستانی که همانند خانواده با ما زندگی می کنند ، بعضی از دوستی ها یک قاره را به قاره دیگر وصل می کند و بعضی از دوستی ها که دو نسل را با هم مرتبط می کند و حالا در دنیای جدید دوستی هایی که فقط از طریق اینترنت وجود دارند .
اثر اولین برخورد
آقایی تعریف کرد که بهترین دوستش را 60 سال بیش اولین بار در صف مدرسه دیده و از آن به بعد تمام دوران مدرسه کنار هم می نشستند وحالا بعد از شصت سال هنوز هم بهترین دوستان هستند . درواقع یک تصادف باعث شروع دوستی آنها شده است . راستی چرا آنها دوست شدند ؟ چیزی که آن مرد قادر به توضیح آن نبود . پروفسور روانشناسی Mitja Back از دانشگاه ماینز آلمان طی تحقیقاتی در این زمینه بطور تصادفی تعدادی از دانشجویان سال اول را کنار هم می نشاند و جالب توجه اینستکه بعد از یک سال بسیاری از دانشجویانی که تصادفاً کنار یکدیگر نشسته بودند رفتار دوستانه تری با یکدیگر داشتند نسبت به کسانی که دورتر از آنها جای داشتند . دکتر Back می گوید : " انسانها نسبت بکسی که تصادفاً در کنارشان قرار می گیرد نظر مثبتی دارند " او معتقد است کسانی که اتفاقی کنار ما می نشینند بنظرمان گرمتر می آیند و در شرایط دیگر هم ابتداء آنها را مخاطب قرار می دهیم .
دکتر Jaap Denissen از دانشگاه هومبولد برلین معتقد است : که دانشجویان سال اول بهترین افراد برای تحقیقات در زمینه دوستی هستند و این عکس ضرب المثلی است که می گوید: ( دوستان باید حتماً اخلاق مشابهی داشته باشند ) در حالیکه واقعیت نشان می دهد که در دوستی نباید حتماً دونفر اخلاق مشابهی داشته باشند ، فقط کافی است که ما احساس کنیم که اخلاق مشابهی داریم ، کسی که دیگری را مشابه خود تصور کند به احتمال زیاد با او دوست می شود . تحقیقات نشان می دهد که اکثر افراد در انتخاب دوست مقداری هم به منافع خود فکر می کنند ، یعنی ! آیا این دوستی بنفع آنها است یا نه؟ خصوصاً در دانشگاه دانشجویان سال اول فکر می کنند که این دوست یا همکلاسی چقدر برای آنها مفید خواهد بود؟ این تفکردر انتخاب دوست تاثیر دارد . دکتر Denissen معتقد است : " آدم از خودش می پرسد این شخص که من برای دوستی انتخاب کردم چه احساسی در من بوجود می آورد ؟ آیا با او احساس آرامش می کنم ؟ آیا می توانم با او حرف بزنم ؟ آیا می توانم به او اعتماد کنم ؟ بهمین دلیل افراد گرم و خوش بر خورد دوستان بیشتری دارند . دکتر Denissen می گوید : "اکثر افراد در انتخاب دوست حساب می کنند که آ یا او مهارتهایی دارد؟ که مثلاً در تعمیرات کمکم کند ، یا اینکه او شخص مطلعی است ؟ البته شاید کمی غیر رومانتیک بنظر بیآید اما این باعث تعجب نیست، زیرا آدم این سئوال را باید از دید تکاملی مطرح کند ، که چرا اصلاً دوستی وجود دارد ؟ برای پاسخ به این سئوال باید به ابتدای بشریت باز کردیم ، در این صورت خیلی عادی بنظر می آید که از دیرباز دوستی وسیله ای بوده که انسانها به کمک یکدیگر قادر بودند شرایط سخت محیط را تحمل کنند ".
دوستان ما را قوی می کنند
دوستانی هستند که در مراحل مختلف زندگی همدیگر را کمک می کنند ، کودک دبستانی که در ریاضی بهتر از دوستش است یا آن یکی در ادبیات نمره خوبی می گیرد در هر صورت هر دو بیگدیگر کمک می کنند و بهنگام نوجوانی یکی جرات بیشتری دارد و دیگری خوب نقشه می کشد و هردو با هم می توانند ماجراجویی های نوجوانی خودشان را تجربه کنند . دوستان واقعی در شرایط سخت خودشان را نشان می دهند ، وقتی آدم واقعاً گرفتاره و کمک و پشتیبانی فکری و عاطفی نیاز دارد ، اینجا وجود یک دوست خوب می تواند باعث مقاومت شخص شود .
برای اثبات این نظریه پروفسور Markus Heinrichs گروهی از دانشجویان دواطلب را برای تهیه مطالبی انتخاب می کند که در پایان کار باید مقابل جمعیت مطلب تهیه شده را باز گو کنند و بدون اینکه اطلاع داشته باشند باید راه حل مسائلی را که مطرح می شود پیدا کنند . این در حقیقت برای بسیاری از دانشجویان یک فاجعه است ، ولی بعضی از دانشجویان قادر بودند بهتر از سایرین شرایط موجود را کنترل کنند . این دانشجویان کسانی بودند که اجازه داشتند در مراحل تهیه مطلب بهترین دوستشان آنها را همراهی کند. بهمین دلیل آنها خیلی کمتر از کسانی که به تنهایی باید کار می کردند دچار استرس شدند .دکتر هانریچ می گوید : "با اندازه گیری هورمون استرس در این افراد متوجه شدیم که میزان هورمون استرس یعنی کورتیزول در افرادی که به همراه دوستشان بودند پایئن تر از گروهی بود که بتنهایی کار می کردند " . خود این دانشجویان هم معتقد بودند که آنها کمتر ترس و نگرانی داشتند . جالب این بود که این دوست فقط اجازه داشت هنگام آماده سازی دوستش را همراهی کند نه موقع ارائه مطلب . دکتر هانریچ نتیجه این تحقیق را این گونه عنوان می کند: "حمایت ده دقیقه ای یک دوست می تواند ما را یکساعت از استرس محافظت کند" . محققین معتقدند ، این اعتماد و کاهش ترس بعلت ترشح هورمون اوکسی توکسین است ،این هورمون در مجاورت یک فرد مورد اعتماد بیشتر ترشح می کند . البته این مسئله هنوز مستقیماً به اثبات نرسیده است .تست خون و بزاق دهان بطور نسبی نشان می دهند که در مغز چه اتفاقی می افتد . جهت اثبات این تئوری دکتر هانریچ تاثیر این هورمون را از طریق اسپری بینی مورد تست قرار داد . بدین ترتیب که در روز تست دواطلبان را به سه گروه تقسیم کرد ، گروه اول فقط اسپری اوکسی توکسین را استنشاق کردند ، گروه دوم تصور کردند که چیز مشابهی را استنشاق می کنند، ولی گروه سوم علاوه بر اینکه اسپری اوکسی توکسین استنشاق کردند،اجازه داشتند به همراهی بهترین دوستشان مطالب مورد نظر را تهیه کنند . در حقیقت گروه سوم به بهترین نحو در مقابل استرس مسلح بودند . نتیجه این تست این بود که گروه دوم که واقعا اسپری اوکسی توکسین استنشاق نکرده بودند ، بدترین واکنش را در مقابل استرس نشان دادند .
محققین این آزمایش را بدون اسپری در مورد زوج ها تکرار کردند و نتیجه بسیار تعجب آوری بدست آوردند ، بعضی از آقایون به همراه همسرشان واکنش خوبی نشان دادند ، در حالیکه بعضی از خانمها بعلت وجود همسرشون واکنش شدیدتری نسبت به استرس نشان دادند . بهمین دلیل محققین معتقدند : اکثرخانمها شرایط استرس زا رابه همراهی دوستشان بهتر تحمل می کنند . نتیجه کلی اینستکه به همراهی یک دوست مشکلات کوچکتر بنظر می آیند وحتی کوهها بنظر مسطح می آیند . تحقیقاتی در این زمینه نشان می دهد که انسانها در کنار یک دوست راه بالا رفتن از یک کوه بلند را کوتاه تر پیش بینی می کنند ، وهر چه این آشنایی بیشترو طولانی تر باشد اثر آن هم بهمان نسبت بالا می رود ، گاهی کافی است که شخص به دوستش فکر کند تا مشکل بنظرش کوچکتر بیاید . پروفسور Denissen می گوید :"ما دوست را بعنوان یک حامی می بینیم وکسی که چنین پشتیبانی را دارد ترسی از مشکلات ندارد" او معتقد است ، روزی که ما بهترین دوستمان را ملاقات می کنیم اعتماد بنفس بیشتری خواهیم داشت . جامعه شناسان معتقدند بین میزان روابط دوستانه افراد یک جامعه و شرایط روحی آن جامعه ارتباط مستقیم وجود دارد .
دکتر Wolfgang Krueger متخصص روان درمانی که در برلین آلمان کار می کند می گوید:" اکثر بیماران من کسانی هستند که هیچ دوستی ندارند، خصوصاً مردانی که به من مراجعه می کنند هیچ شخص مورد اعتمادی در اطراف خود ندارند وخیلی به همسرشان وابسته هستند ." دکتر کوروگر در این زمینه کتابی هم با تیتر " معنای دوستی " نوشته و معتقد است که بعضی از انسانها اگر دوست خوبی داشته باشند ،اصلاٌ نیازی به روان درمانی ندارند . بر اساس همین تحقیقات کسانی که روابط اجتماعی خوبی دارند از زندگی خودشان راضی هستند و از نظر جسمی سالم تر بوده وحتی بیشتر عمر می کنند. به تازگی مرکز روانشناسی دانشگاه Brigham Young طی تحقیقاتی میزان سلامتی 300.000 نفر را طی 8 سال ثبت وبررسی کردند . نتیجه این بر رسی نشان می دهد که "انسانهایی که وابستگی نزدیک داشتند 50 درصد بیشتر شانس داشتند این 8 سال را سلامت پشت سر بگذارند، درحالیکه کسانی که از حمایت اجتماعی خوب برخوردار نبودند این مشکل روی سلامتی آنها اثر مخربی گذاشته بود که می توان این تخریب را مشابه ضرری دانست که از کشیدن روزانه 15 سیگار حاصل می شود یا کسانی که معتاد به الکل هستند یا کسانی که هیچ گاه ورزش نمی کنند و وزن اضافه دارند .
روابط مثبت اجتماعی قدرت ایمنی بدن را افزایش می دهد و موجب بهبود سریع زخم وجراحت در بدن می شود و حتی ریسک ابتلاء به بیماریهای قلبی و افسردگی را کاهش می دهد . محققین معتقدند که دوستی مشابه یک سپر یا حائل در مقابل بیماری و استرس عمل می کند . ضمناً انسانهایی که ارتباط عاطفی نزدیک دارند به سلامتی خود اهمیت بیشتری می دهند . جالب توجه اینستکه فقط وجود دوستان خوب موجب افزایش میانگین طول عمر می شوند ، این نتیجه تحقیقات طولانی مدت دانشمندان استرالیایی است که روی 1500 داوطلب 70 سال به بالا انجام شد، بر اساس این تحقیق ارتباطات خانوادگی با فرزندان و سایر خویشاوندان چنین اثر مثبتی ندارند. دکتر Carlos-Mendes Deleon از انستیتو سلامتی در کهولت Rush شیگاگو می گوید : “دوستان را خودمان انتخاب می کنیم و برای ارتباط دوستانه بیشتر از ارتباط فامیلی ارزش قائل هستیم و بهمین دلیل تاثیرعاطفی آنها بیشتر است ".
منبع: http://www.zeit.de/zeit-wissen/2011/01/Freundschaft
ترجمه : زهرا خباز بهشتی
مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود ...
مرد سالخورده ای از آنجا می گذشت او را دید و متوجه حال پریشانش شد و کنارش نشست
مرد جوان بی اختیار گفت: عجیب آشفته ام و همه چیز در زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟
مرد سالخورده برگی از درختی کند و آن را داخل نهر آب انداخت و گفت : به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آب می سپارد وبا آن می رود سپس سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت . سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آب کنار بقیه ی سنگ ها قرار گرفت ...
مرد سالخورده گفت: این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و درعمق نهر قرار گیرد اما امواجی را روی آب ایجاد کرد و بر جریان آب تاثیر گذاشت حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را ؟!
مرد جوان مات و متحیر به او نگاه کرد و گفت: اما برگ که آرام نیست او با هر افت و خیز آب نهر بالا و پائین می رود و الان معلوم نیست کجاست!؟ لااقل سنگ می داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی خورد. من آرامش سنگ را ترجیح می دهم !
مرد سالخورده لبخندی زد و گفت : پس حال که خودت انتخاب کردی چرا از جریان های مخالف و ناملایمات جاری زندگی ات می نالی؟ اگر آرامش سنگ را برگزیده ای پس تاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که هستی ...آرام و قرار خود را از دست مده در عوض از تاثیری که بر جریان زندگی داری خشنود باش...
مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و از مرد سالخورده پرسید: شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب می کردید یا آرامش برگ را؟
پیرمردلبخندی زد و گفت: من تمام زندگی ام خودم را با اطمینان به خالق رودخانه هستی به جریان زندگی سپرده ام و چون می دانم در آغوش رودخانه ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمی شوم من آرامش برگ را می پسندم ولی می دانم که خدایی هست که هم به سنگ توانایی ایستادگی را داده است و هم به برگ توانایی همراه شدن با افت و خیزهای سرنوشت ...
برگ یا سنگ بودن : انتخاب با خود شماست ...
سخن روز: نمی توانید مانع پرواز پرنده اندوه بر فراز سرتان شوید، اما می توانید به او اجازه ندهید که روی سرتان فرود آید....
Tahereh Ghorbani