مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

به استقبال ماه خدا می رویم

پیامبر گرامی اسلام (ص) در آخرین جمعه ماه شعبان به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان با بیان سخنانی فضیلت های این ماه شریف و اوصاف روزه داران را برای مسلمانان بیان فرمودند. ...


سید بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال نقل می نویسد: امام رضا (ع) از قول اجداد طاهرین خود نقل کرده که امیرالمومنین علی (ع) فرمود روزی (آخرین جمعه ماه شعبان یکی از سال های بعد از هجرت) رسول خدا (ص) برای ما خطبه خواند و چنین فرمود 'ایها الناس! انه قد اقبل الیکم شهر الله بالبرکة و الرحمة و المغفرة...'

** ویژگی های میهمانی خدا ای مردم! همانا ماه خدا همراه با برکت و رحمت و آمرزش، به سوی شما روی آورده است. ماهی که نزد خداوند بهترین ماهها و روزهایش برترین روزها و شب هایش با ارزش ترین شب ها و ساعاتش با فضیلت ترین ساعات است.
ماهی که شما در آن به مهمانی خدا دعوت شده و از سوی او به بزرگی و ارجمندی لیاقت یافته اید.
نفس هایتان در این ماه تسبیح و خوابتان عبادت و عملتان پذیرفته و دعایتان مستجاب است. بنابر این با نیت های صادق و دل های پاکیزه از خدا بخواهید که شما را برای روزه این ماه و تلاوت کتابش توفیق دهد.
بی شک، شقی و بدبخت کسی است که در این ماه بزرگ از آمرزش الهی محروم بماند.

** وظایف روزه داران
پیامبر گرامی اسلام (ص) در ادامه فرمودند: با گرسنگی و تشنگی خویش در این ماه، گرسنگی و تشنگی روز رستاخیز را یاد آرید.
به تهی دستان و مسکینانتان کمک کنید.
بزرگسالانتان را احترام و خردسالانتان را مورد مهربانی قرار دهید.
به خویشاوندانتان احسان کنید.
زبانتان را حفظ کنید و چشم و گوشتان را بر آنچه نگاه کردن و گوش دادن به آن جایز نیست ببندید.
بر یتیمان مردم ترحم و مهربانی کنید تا یتیمان شما مورد ترحم ومهربانی دیگران قرار گیرند.
از گناهانتان به سوی خدا توبه آرید و دست هایتان را در اوقات نماز به درگاهش به دعا بلند کنید، زیرا اوقات نماز برترین ساعات است.
خداوند در اوقات یاد شده به بندگان خویش با مهربانی می نگرد. اگر آنها با او مناجات کنند؛ جوابشان را می‌دهد و اگر او را صدا زنند؛ به آنان لبیک گوید و اگر او را بخوانند؛ دعایشان را اجابت کند.
ای مردم! شما در بند اعمال بد خویش هستید. پس با استغفارتان خود را برهانید.
کمرهایتان از بار گناهانتان سنگین است. پس با طولانی کردن سجده ها آنها راسبک کنید.

** پاداش های خداوند در این ماه به بندگان
آن حضرت همچنین در قسمتی دیگر از این خطبه فرمودند: ای مردم! از میان شما هر کس در این ماه خلقش را نیکو گرداند، روزی که قدم ها بلغزند او بر صراط بگذرد.
هر کسی که در این ماه کار را بر فرمانبران و خدمتکاران خویش سبک کند، خداوند حساب او را سبک گرداند.
هر کسی که در این ماه شر خویش را از دیگران باز دارد، خداوند در روز ملاقات، غضب خویش را از او بازدارد.
هر کسی که در این ماه یتیمی را گرامی بدارد، خداوند در روز ملاقات او را گرامی خواهد داشت.
هر کسی که در این ماه به خویشاوندان خویش احسان کند، خداوند در روز ملاقات، او را با رحمت خود مورد احسان قرار دهد.
هر کسی که دراین ماه از خویشاوندان خود، پیوند خویشی بگسلد، خداوند در روز ملاقات، رحمت خویش را از او ببرد.
هر کسی که در این ماه عمل واجبی را انجام دهد، پاداش او ثواب کسی است که هفتاد واجب را در ماه های دیگر به جای آورد.
هر کسی که در این ماه بر من زیاد درود و صلوات بفرستد، خداوند روزی که موازین سبک است، میزان اعمال وی را سنگین گرداند.
هر کسی که در این ماه آیه ای از قرآن تلاوت کند، پاداش او همانند پاداش کسی است که قرآن را در ماه های دیگر ختم نماید.

** پاداش افطاری دادن رسول مکرم اسلام (ص) فرمودند: ای مردم! هر کسی در این ماه، روزه دار مومنی را افطار دهد، پاداشش نزد خدا ثواب آزاد کردن برده ای و آمرزش گناهان گذشته اوست.
از آن حضرت پرسیدند که برخی از ما قادر به دادن افطاری نیستیم چه کنیم و پیامبر (ص) فرمود: آتش را هر چند با نیمی از خرما و یا با جرعه ای آب از خود دور کنید.

** بهترین عمل در ماه رمضان حضرت محمد (ص) فرمودند: ای مردم! به درستی که در این ماه درهای بهشت باز است. پس از پروردگار خویش بخواهید که آنها را به روی شما نبندد و درهای جهنم، بسته است. پس از خداوند بخواهید آنها را به رویتان باز نکند و شیاطین زندانی اند. پس از او بخواهید که آنها را بر شما مسلط نسازد.
امیر المومنین علی (ع) می گوید: در این هنگام من بلند شده و عرض کردم برترین اعمال در این ماه چیست و آن جناب فرمودند برترین اعمال در این ماه، خودداری و پرهیز از گناهان است.

چطور خلاصه نویسی کنیم؟

پرسش: لطفا طریقه درست خلاصه نویسی کردن را بگویید؟

 

پاسخ: به طور کلی خلاصه ‌نویسی و یادداشت ‌برداری به چهار دلیل پیشنهاد می‌شود: اول اینکه هنگام مطالعه و دقیق خوانی از اصول مهم به شمار می‌آید و در عمیق تر کردن یادگیری مؤثر است. دوم حجم و زمان مرور کمتر شده و امکان مرورهای چندین باره را به شکلی سریع فراهم می ‌کند و سوم اگر به شیوه‌ای صحیح انجام گیرد به هنگام مرور بهتر و مؤثر از خود مطلب مفید واقع می ‌شود و چهارم این امکان را فراهم می‌کند که تمام مطالب و مباحث مرتبط با یک موضوع را که در کتاب درسی، جزوه، کتاب کمک آموزشی و هر منبع دیگری پراکنده باشد را در یک جا جمع ‌آوری کرده و از پراکنده خوانی جلوگیری نمود.

 

ابزار کار

خلاصه‌ نویسی علاوه بر ابزارهای رایجی که هنگام مطالعه دارید تنها یک ابزار مجزا لازم دارد و آنهم دفترچه یادداشت می‌باشد.از خلاصه ‌نویسی در برگه‌های پراکنده و بدون صحافی خودداری نمایید چرا که با گذر زمان حجم یادداشت‌ها افزایش خواهد یافت و ترتیب آنها به هم خواهد خورد که یافتن و مرتب نمودن آنها زمان و انرژی زیادی می‌طلبد و کاری خسته کننده است. می توانید از یک سر رسید قدیمی یا دفترچه یادداشت با اندازه مناسب برای این منظور استفاده کنید.

 

روش های مختلف

آنچه که ما با عنوان کلی خلاصه ‌نویسی از آن یاد می کنیم، شامل فنون مختلف یادداشت ‌برداری، حاشیه نویسی، خط کشی زیر جملات، دسته‌ بندی و علامت‌گذاری می‌شود که در ادامه به توضیح در مورد آنها کدام خواهیم پرداخت.

به طور کلی خلاصه ‌نویسی و یادداشت ‌برداری به چهار دلیل پیشنهاد می‌شود: اول اینکه هنگام مطالعه و دقیق خوانی از اصول مهم به شمار می‌آید و در عمیق تر کردن یادگیری مؤثر است. دوم حجم و زمان مرور کمتر شده و امکان مرورهای چندین باره را به شکلی سریع فراهم می ‌کند و سوم اگر به شیوه‌ای صحیح انجام گیرد به هنگام مرور بهتر و مؤثر از خود مطلب مفید واقع می ‌شود و چهارم این امکان را فراهم می‌کند که تمام مطالب و مباحث مرتبط با یک موضوع را که در کتاب درسی، جزوه، کتاب کمک آموزشی و هر منبع دیگری پراکنده باشد را در یک جا جمع ‌آوری کرده و از پراکنده خوانی جلوگیری نمود.

علامت‌گذاری و خط کشی زیر جملات

 بهترین فن مطالعه درگیر شدن با مطلب یا به اصلاح مطالعه فعال می‌باشد. علامت‌گذاری سریع ترین روش برای مطالعه فعال بوده و البته نکات مهم را نیز مشخص می‌کند. زمانی که مطلبی را مطالعه می‌کنید جایی که برایتان سؤال باقی می ‌ماند و مطلب را کامل متوجه نمی ‌شوید از علامت سؤال (؟) استفاده نمائید و کنار آن مطلب علامت بزنید. هرجا احساس نمودید منطقه سؤال خیز بوده و به نکته خطرناکی اشاره شده است علامت خطر (!) و جایی که به یک کلمه یا عبارت کلیدی برخوردید دور آن خط بکشید، پاراگراف های مهم را با علامت ضربدر (*) مشخص کنید. به طور کلی هنگام مطالعه استفاده از علامت‌ گذاری سرآغاز خوبی برای مطالعه دقیق و فعال می‌باشد. فراموشی نکنید که این کار را با مداد انجام دهید چرا که ممکن است با پیشروی در مطالعه‌ تان متوجه شوید علامت قبلی اشتباه بوده و نیاز به تغییر داشته باشد. دقت داشته باشید که شلوغ کاری نکنید در استفاده از علامت ‌ها و انتخاب جملاتی که خط کشی می‌ شوند زیاده ‌روی نکنید چرا که در مطالعه‌ های آتی حوصله ‌تان سر می‌رود.

 

حاشیه نویسی

هر مطلبی که نوشته می ‌شود با هدف انتقال یک سری مطالب جدید و مهم به مخاطب می ‌باشد و برای اینکه این انتقال به نحوی مطلوب و ماندگار صورت پذیرد شرح و بسط و مثال و داستان ‌هایی به آن مطلب جدید و اصلی اضافه می‌شود. به عنوان مثال ساختار یک پاراگراف برای توضیح یک جمله کلیدی است که به طور معمول اولین یا آخرین جمله آن پاراگراف را تشکیل می‌دهد. دومین قدم در راه خلاصه‌ نویسی این است که کلیدی‌ ترین جمله هر پاراگراف را استخراج کرده به زبان خودتان در حاشیه کتاب یا جزوه یادداشت کنید. در پایان هر پاراگراف از خودتان بپرسید این پاراگراف قصد داشت چه مطلبی را به من بیاموزد و آن را در یک جمله و با زبان خودتان، نه کتابی بیان کرده و یادداشت نمایید. به علاوه می‌توانید سؤال، انتقاد و یا هر مطلب دیگری را که مربوط به همان موضوع باشد و در جای دیگری خوانده‌اید را حاشیه‌نویسی کنید. این فرآیند به تمرکز فکر، دقت، حفظ و یادگیری بهتر کمک می‌کند.

 

یادداشت‌ برداری

اصلی‌ ترین نوع خلاصه ‌نویسی یادداشت ‌برداری می ‌باشد که عبارت است از برداشت کلیدی ‌ترین مفاهیم هر مطلب و ثبت آن در دفترچه‌ای جداگانه به شیوه‌ای خاص که در مرورهای آتی کارایی داشته باشد.

دو ویژگی

هر برگه یادداشت ‌برداری شده باید دارای دو ویژگی مهم باشد. اول اینکه باید خلاصه و کلیدی باشد. یعنی آنچه که یادداشت می‌کنید باید حجمی بسیار کمتر از آنچه که در متن اصلی موجود است داشته باشد. عده‌ای هر خط متن را مهم تلقی می‌کنند و همه را یادداشت می‌کنند این کار هیچ خاصیتی ندارد و از فوایدی که برای خلاصه‌نویسی برشمردیم بهره‌ای نخواهد داشت. دومین ویژگی یادداشت‌ برداری تداعی‌گر بودن یادداشت ‌هاست یعنی همه آنچه را که پاراگراف و متن قصد انتقال آن را داشت به شما انتقال داده و یادآوری می ‌نماید. به بیان ساده یادداشت ‌ها باید مفید اما مختصر باشند.

 

چگونه یادداشت‌ برداری کنیم

بهتر است قبل از یادداشت‌ برداری با دو فن علامت‌گذاری و حاشیه‌ نویسی مطالب مهم را مشخص نمایید. سپس تمام مطالب مشخص شده را بار دیگر مرور کرده و به شکل کلیدی در دفتر یادداشت ‌برداری ثابت نمایید. دقت داشته باشید یادداشت‌ برداری شما باید شامل تمام نکات اصلی و کلیدی متن باشد تا شما را بی ‌نیاز از مراجعه ‌های بعدی به مطلب بنماید.

 

بهترین روش

بهترین روش برای یادداشت ‌برداری آن چیزی است که به نام «درخت حافظه»، «شبکه مغزی»، «طرح سازمانی» و «نقشه ذهنی» می ‌نامند. طرح شبکه مغزی یا نقشه‌ذهنی که برای اولین بار توسط «تونی بوزان» معرفی گردید از ساختاری شبیه شبکه‌ های مغزی برخوردار بوده و در به خاطر سپاری مطالب کمک فراوانی می‌کند. بدیهی است این روش بیشتر برای مطالبی که قابل سازمان ‌دهی می ‌باشند مثل انواع آرایه‌ های ادبی، صیغه ‌های فعل، روش رفع ابهام و ... کاربرد بسیار بالایی دارد.

 روش کار نیز به این شکل است که «تز اصلی» یعنی همان مهمترین و کلیدی ‌ترین نکته کل متن را به شکل افقی در وسط کاغذ نوشته و با شاخه ‌های مختلف «نکات اصلی» را به آن متصل می ‌کنیم و هر نکته اصلی می‌ تواند خود به چندین نکته فرعی و جزیی متصل گردد.

بهترین روش برای یادداشت ‌برداری آن چیزی است که به نام «درخت حافظه»، «شبکه مغزی»، «طرح سازمانی» و «نقشه ذهنی» می ‌نامند. طرح شبکه مغزی یا نقشه‌ذهنی که برای اولین بار توسط «تونی بوزان» معرفی گردید از ساختاری شبیه شبکه‌ های مغزی برخوردار بوده و در به خاطر سپاری مطالب کمک فراوانی می‌کند. بدیهی است این روش بیشتر برای مطالبی که قابل سازمان ‌دهی می ‌باشند مثل انواع آرایه‌ های ادبی، صیغه ‌های فعل، روش رفع ابهام و ... کاربرد بسیار بالایی دارد.

روش‌های دیگر

استفاده از نقشه ذهنی یا (MIND MAP) برای همه درس ‌ها امکان‌ پذیر نیست این به عهده شماست که با رعایت اصول آموزش داده شده و با بهره‌گیری از خلاقیت خودتان از فنون مختلف یادداشت‌ برداری استفاده نمائید.

 

دسته‌ بندی

یکی دیگر روش‌ های مهم خلاصه‌ نویسی «دسته‌بندی» است. این روش برای مباحثی که شامل دسته ‌ها و طبقه‌ بندی‌ های مختلف می ‌باشند بسیار مفید است مانند تاریخ ادبیات و یا احادیث درس دین ‌و زندگی. روش کار نیز به این صورت است که مطالب مختلفی که بتوان در یک دسته قرار داد را یک جا نوشته و دسته‌ بندی می ‌شوند. به عنوان مثال می‌شود شاعران را بر حسب قرن و یا احادیث را بر اساس اشخاص دسته‌ بندی نمود.

 

تاریخ یادداشت ‌برداری

آخرین نکته مهمی که در خلاصه ‌نویسی باید اجرا نمایید این است که تاریخ یادداشت‌ برداری را درگوشه برگه یادداشت نمایید تا زمان‌ های خاص مرور سر درگم نشوید.

 

باهمکاری: مهدی غفوری فرد

معرفی کتاب (رهایی از وابستگی عاطفی)

دنیای انسانها مملو از عواطفی چون عشق، امید، آرزو و دوست داشتن، حسادت و شادی و غم می باشد. هر انسانی به هم نوعان خود بویژه برای رفع نیازهای خویش و برقراری ارتباط، اقدام به تبادلات کلامی و غیرکلامی با پشتوانه انرژی ذهنی و عاطفی می نماید. در این راستا فردی موفق است که بتواند با رعایت چارچوب های اخلاقی و مقررات اجتماعی، هم موجبات تسلی خاطر و آرامش مخاطب خود را فراهم نماید و هم برنامه ها و اهداف بلند و کوتاه خویش را جامع عمل بپوشاند.

یکی از مهمترین خطراتی که بهداشت جسم و روح انسانها بویژه جوانان ما را تهدید می کند، انواع وابستگی هایی است که نتیجه ای جز اتلاف وقت، بطالت عمر و خسران دنیا و آخرت ره آورد دیگری ندارد. وابستگی به مواد مخدر، مشروبات الکلی، اینترنت، تلفن همراه و نیز وابستگی شدید عاطفی به غیر هم جنس خود از این قبیل وابستگی های مبتلا به انسانهای امروزین است.

کتاب «راه‌های رهایی از وابستگی عاطفی» حاوی مطالب درباره راه‌های کاهش وابستگی عاطفی انسان به انسان، اشیا، حیوانات و ... است .نظر به اینکه نویسنده یک روان شناس و مشاور می باشد که سالها در خدمت سایرین اعم از جوانان میانسالان، خانواده ها و سایر اقشار می باشد و با توجه به اینکه یکی از مسیرهای آسیب را به جسم و روان افراد علی الخصوص جوانان این می داند که ناآگاهانه خود را در یک وابستگی عاطفی شدید قرار می دهند که پیامد آن مملو از خسران های مادی و معنوی در ابعاد مختلف زندگی می باشد، می تواند به جرات تمام اذعان نماید که یکی از علل مهم رخداد طلاق، وابستگی های بی حد و حصر عاطفی قبل از ازدواج طرفین می باشد به همین منظور در این کتاب ضمن تبیین وابستگی و زوایای مختلف آن اعم از علل و عوامل ایجاد «وابستگی عاطفی»، بیان انواع و اشکال وابستگی‌ها و پیامدهای مثبت و منفی آن و همچنین به عوامل پیشگیری از این اختلال عاطفی و ذهنی پرداخته شده و راه‌های رهایی از وابستگی عاطفی را تشریح نموده است. گروه مخاطب این کتاب شامل افراد بالای 15 سال می‌باشد. بیشتر مبتلایان به وابستگی عاطفی شدید، در گستره سنی 15 تا 30 سال قرار می گیرند؛ به همین دلیل این کتاب بیشتر، جوانان عزیزی را مخاطب خود قرار داده که می توانند با فطرت پاک و اراده مستحکم خود، سرنوشت زندگی خود را به بهترین وجه رقم بزنند . ماهیت دل‌بستگی، ویژگی‌های وابستگی انسان به انسان، علل وابستگی، پیامدهای منفی وابستگی، نشانه‌های افراد وابسته عاطفی، راه‌های پیش‌گیری و رهایی از آن، عناوین فصول هفت‌گانه این اثر را تشکیل می‌دهند.

‌‎

مشخصات کتاب

راه های رهایی از وابستگی عاطفی

نویسنده : مسلم رادمنش

انتشارات: هدی/قم

شما هم دیر به خواب می روید؟

سوال: علت بد خوابی و دیر به خواب رفتن چیست؟

 

پاسخ: ایجاد اختلال در خواب می تواند معلول علل متفاوت و مختلفی باشد. گاه وجود فکر و خیالهای بسیار زیاد در هنگام شب و نشخوارهای فکری در رختخواب، گاه استفاده از داروهای مختلف، افسردگی، نداشتن تحرک لازم در طی روز و یا حتی مشکلات فیزیولوژیکی می تواند در بی خوابی موثر باشد.

بهتر است به این توصیه های کلی توجه کنید:

برای مثال برای مبارزه با بی خوابی اخیرا از روشهای روان شناختی استفاده می‌شود. برخی از این روشها مستقیما تنش را کاهش می‌دهند مثل تمرینهای مربوط به شل کردن ماهیچه‌ها.

 

اجتناب از نشخوار فکری در رختخواب:

وقتی به رختخواب می ‌روید به مسائل فردا فکر نکنید. وقتی به منظور خواب به رختخواب می ‌روید، می ‌توانید روز بعد را در چند دقیقه برنامه ریزی کنید اما به دنبال آن بتوانید خود را به دراز کشیدن و خیالبافی کردن اختصاص دهید. اگر مساله مهمی به ذهنتان رسید آن را روی تکه کاغذی که دم دست دارید یادداشت کنید تا فراموش نشود. با این همه اگر فکر خیال همچنان سماجت کرد از رختخواب بیرون بیاید و به کارهای دیگر بپردازید. کاری کنید که رختخواب محل استراحت و خواب باشد نه دفتر کار. رختخواب به هر صورتی که باشد مخزن افکار نیست.

 

داشتن نظم:

دیر بیدار شدن می‌ تواند شما را از پیش برای بی خوابی آماده کند. اگر به کمک زنگ ساعت بیدار می‌ شوید آن را روی ساعت معینی میزان کنید صرف نظر از این که چند ساعت خوابیده‌اید سر ساعت بلند شوید. وقتی بیدار شدن خود را ثابت نگه می ‌دارید خود به خود ساعت خوابیدن هم ثابت می ‌شود و در نتیجه خواب و بیداری نظم می ‌گیرد.

 

استفاده از خیال پردازی:

خیال پردازی ها یا رویاهای زمان بیداری پدیده‌ای است که بطور طبیعی پیش از خواب اتفاق می‌افتد. شما می ‌توانید به هنگام ساعت خواب به خیال پردازی ها اجازه دهید که بطور آزادانه پیش بیایند تا خود از خیالبافی ها برای خوابیدن استفاده کنید. مثلا مجسم کنید که در کنار دریا هستید روی ماسه‌ ها دراز کشیده‌اید، هوا آفتابی است و موجها ماسه‌ ها را به ساحل می ‌آورند یا در یک چمنزار خوش آب و هوا دراز کشیده‌اید. شما می ‌توانید در ذهن خود به مسافرتهای دور و دراز بروید و جزئیات آنها را نقاشی کنید. این نوع مسافرت به شما اجازه می ‌دهد که در صفهای اتوبوس و فروشگاهها منتظر نباشید و در نتیجه در وقت و هزینه صرفه جویی کنید.

چه کنیم که خواب بهتری داشته باشیم؟

چندین نکته را که در بهبود خواب مؤثر است:

1. کوشش کنید هر روز، حتی روزهای پایان هفته هم در یک زمان معین به رختخواب بروید و در یک زمان معین از خواب بلند شوید. حتی اگر خواب کافی نداشته‌اید، چنین امری باعث می شود که بدن شما به یک برنامه معین عادت کند و همین روش آرام آرام سبب بهبودی در سیکل خواب شما خواهد شد.

 

2. قبل از رفتن به رختخواب یک حمام گرم بگیرید و حدود 15 دقیقه کتاب بخوانید و سپس به رختخواب بروید. این کار را مرتب تکرار کنید. این روش به خواب شما کمک می کند.

 

3. از رختخواب فقط برای خوابیدن استفاده کنید. هنگامی که برای خواب به بستر می روید، از تلفن کردن، نگاه کردن به تلویزیون، خوردن نوشابه، غذا و یا میوه در رختخواب پرهیز کنید و از رختخواب فقط برای خوابیدن استفاده کنید.

 

4. گاهی تمام کوشش خود را می کنید و هنوز هم 30 دقیقه پس از رفتن به بستر هنوز نمی توانید بخوابید. از بستر بیرون بیایید و به اطاق دیگری بروید. حدود 20 دقیقه دیگر به بستر برگردید. اگر باز هم پس از 30 دقیقه نتوانستید به خواب بروید، دوباره اینکار را تکرار کنید تا بالاخره به خواب بروید.

این روش ها در ابتدا بسیار مشکل به نظر می‌آید ولی پس از مدت زمان کوتاهی که تکرار شود، سیکل خواب شما تنظیم می‌گردد و سپس بدون هیچ کمکی می ‌توانید به راحتی بخوابید.

 

برای یک خواب عمیق به سمت غذاهای غنی از منیزیم مانند نخود، عدس، جو دو سر، تخم کدو و اسفناج بروید. این ماده معدنی به آرامش عضلات، رگ های خونی و لوله گوارش کمک می کند تا سطح ماده شیمیایی آرامبخش یعنی همان سرتونین در شما افزایش یابد.

باهمکاری: عطاریان

حکایتهای اخلاقی

حکایت اول (ریاکاری)

زاهدی مهمان پادشاهی بود. چون به طعام بنشستند، کمتر از آن خورد که ارادت او بود. چون به نماز برخاستند، بیش از آن کرد که عادت او تا گمان صلاحیت در حق او زیادت کنند.

چون به منزل خویش آمد، سفره خواست تا تناولی کند. پسری صاحب فراست داشت گفت:ای پدر باری به مجلس سلطان طعام نخوردی. گفت: در نظرایشان چیزی نخوردم که به کار آید.گفت: نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید.

ای هنرها گرفته بر کف دست عیب ها برگرفته زیر بغل
تا چه خواهی خریدن ای مغرور روز درماندگی به سیم دغل

سعدی

برداشت

ریا نوعی بیماری روحی است که از شرک ورزی به خدا نشئت می گیرد و از دام ها و ابزارهای شیطانی برای گمراه ساختن مؤمنان است. اسلام هم این عمل را به شدت نکوهش کرده و انسان را از آن بازداشته است. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«مبادا آثار نیکان در تو نمودار باشد، ولی نیک نباشی که در این صورت، با ریاکاران محشور خواهی شد.»

یکی از عالم دینی درباره ریاکاری می نویسد:

مردمی که به تظاهر و ریاکاری عادت می کنند، همه مظاهر زندگی آنها توخالی و بی مغز می شود. از تمدن به ظواهر بی روح و از زندگی به خیالات و اوهام و از سعادت و خوشبختی تنها به نام و از دین و مذهب فقط به یک سلسله تشریفات قناعت می کنند و به طور مسلم، بهره مردمی که ظاهر سازند، جز ظواهر نیست.

متأسفانه، این صفت اخلاقی زشت مسئله ای فراگیر است که در هر امری ممکن است جلوه گر شود. به گونه ای که گاه خود انسان متوجه آن نیست، با این حال نشانه هایی دارد که بدان وسیله می توان خود را سنجید و از آن در امان ماند. پیشوای مخلصان امام علی علیه السلام چهره فرد ریاکار را این گونه ترسیم می کند:

اگر تنها باشد، اعمال خود را به کسالت انجام می دهد و اگر میان مردم باشد، با نشاط و سرزندگی انجام می دهد. هرگاه او را مدح و ثناگویند، عملش را زیاد کند و هر گاه ثنایش نگویند، از آن کم کند.

در حکایت ذکر شده نیز سعدی علیه الرحمة، سخن از فرد زاهدنمایی به میان می آورد که در دام شیطانی ریا گرفتار آمده است. او با مصلحت اندیشی در مهمانی پادشاه، غذا را از حد معمول کمتر می خورد، ولی به عبادت بیش از معمول می پردازد تا حسن نظر پادشاه را به خود جلب کند.آن گاه که به منزل خود می رسد، طلب سفره غذا می کند تا گرسنگی خودرا بر طرف سازد. پسرک باهوش وی از او می پرسد: مگر در مهمانی پادشاه غذا به اندازه کافی میل نکرده است. او در پاسخ می گوید: چنین وانمود کردم که چندان رغبتی به غذاهای پادشاه ندارم تا نظر اورا به خود مثبت کنم. پسرش در ادامه می گوید: حال که چنین آینده نگری می کنی و گرفتار وهم و خیال باطل شده ای، پس بهتر است نمازت را هم دوباره بخوانی؛ زیرا آن نماز ریاکارانه هم که خوانده ای، تأثیری برای آخرت تو نخواهد داشت و به قول سعدی تو را به سر منزل و مقصود نخواهد رسانید:

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی کین ره که تو می روی به ترکستان است

آری در روز رستاخیز، بنا به فرموده رسول خدا صلی الله علیه و آله : «بانگ زنی بانگ می زند که هر کس کاری برای غیر خدا انجام داده است، پاداش خودرا از آن کس که برای او کار کرده بگیرد».

به یقین، در آن روز ریاکاران، درمانده ترین و تهی دست ترین افراد خواهند بود. پس، باید هم نوا با مولای خویش بگوییم:

خدایا به تو پناه می برم که برونم در دیده ها نیکو نماید و درونم در آنچه ازتو نهان می دارم، به زشتی گراید. سپس خودرا نزد مردم بیارایم، به ریا و خودنمایی که تو بهتر از من بدان دانایی. پس، ظاهر نکویم را برای مردمان آشکار دارم و بدی کردارم را نزدتو آرم تا خود را به بندگان تو نزدیک گردانم و از خشنودی تو بر کنار مانم.

پیام متن:

1. ریاکاری، نوعی بیماری روحی؛

2. نشانه ریاکار، عمل کردن با نشاط در میان مردم و عمل با کسالت در خلوت و تنهایی خود با خدا؛

3. بی اجر و پاداش ماندن عمل ریاکارانه.

حکایت دوم (خلوص)

یکی را از بزرگان به محفلی اندر همی ستودند و در اوصاف جمیلش مبالغه می کردند. سر بر آورد و گفت: من آنم که می دانم.

شخصم به چشم عالمیان خوب منظرست وز خبث باطنم سر خجلت فتاده پیش
طاووس را به نقش و نگاری که هست خلق تحسین کنند و او خجلت از پای زشت خویش

گلستان سعدی

خلوص در هر کاری، عبادتی نیکو عملی پسندیده و زیباست. خواه در گفتار باشد، خواه در عمل یا در عبادت. اخلاص نقطه مقابل ریا است. و اگر ریا پی آمدهای منفی اخلاقی به همراه دارد، اخلاص دستاوردهای زیبایی برای انسان به بار می آورد. به عنوان مثال، رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«هر بنده ای که خودرا برای خداوند چهل روز خالص گرداند، چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می شود».

فرد مخلص؛ بی آلایش، ساده و بی نیاز از تعریف و چاپلوسی هاست و در خدمت به مردم، به دور از ریا و منت است. در واقع، به تمام کارهایش رنگ توحیدی می زند، به گونه ای که بود و نبود یا مدح و نکوهش کسی او را در انجام عملش سست نمی کند.

در این حکایت کوتاه و لطیف، سخن از شخص بزرگی به میان آمده است که وقتی ازاوصاف زیبایش بیش از حد تعریف می کنند، در پندی کوتاه و حکیمانه این مهم را به یاد می آورد که خود او، بیش از دیگران خودرا می شناسد و نیاز به تمجید بیش ازاندازه نیست.

این حکایت به نوعی تداعی کننده خلوص شهید رجایی است که در زمان نخست وزیری خود، به یکی از یارانش گفت:

شما اگر می خواهید به من خدمت کنید، به جای خوش خدمتی یا گفتار و رفتار دل پسندانه اغواگرایانه، گاه یادم بیاورید که من همان محمد علی رجایی، فرزند عبدالصمد، اهل قزوینم که قبلاً دوره گردی می کردم و در آغاز نوجوانی، قابلمه و بادیه فروش بودم. هرگاه دیدید که در من تغییر خود فراموشی حاصل شده است، همان مشخصات زندگی گذشته ام را در کنار گوشم زمزمه کنید! مطمئن باشید این تذکرات و سخن تلخ، ولی صادقانه، برای من شیرین و از گفتار شیرین ولی شیطانی، ارزنده تر است.

و هموبود که درکمال اعتقاد و اخلاص، به هنگام تنفیذ حکم ریاست جمهوری، از خدای خویش چنین خواست:

خدایا! چه بسا نعمت هایی که من لایق آن نبودم و آن نعمت ها را تو به من عطا فرمودی.خدایا! چه بسا ستایش ها که مردم از من کردند و من هرگز در خور آن ستایش نبودم و اینک خود را در مقابل رحمت و لطف تو آن چنان ناچیز قرار داده و آن چنان در اختیار قرار می دهم که مبادا، لحظه ای مرا به حال خودم وابگذاری. ای خدا! خالق من! مرا دریاب و در مقابل لغزش گاه هایی که در مقابل هر کسی که به قدرت رسیده وجود دارد، مرا حفظ کن.

بیا تا توانی به اخلاص کوش به وسواس شیطان مکن هیچ گوش
بدان قدر طاعت شود آشکار عمل را پذیرد به او کردگار

حکایت سوم (دینداری بی جا)

مرد مستأجری به صاحب خانه اش می گوید: از سقف منزل صداهایی به گوش می رسد، بهتر آن است که به تعویض تیرهای چوبی سقف اقدام کند. ولی صاحب خانه در پاسخ می گوید: مترس، آنان بدین گونه به ذکرو تسبیح خداوند متعال مشغول هستند. مرد مستأجر ادامه می دهد: از آن می ترسم که بی اندازه ذکر و تسبیح بگویند وبه جهت رئوفی قلب، طاقت نیاورده به سجده در آیند، یعنی بر سر اهل منزل خراب شوند.

برداشت

در دیدگاه اهل معرفت، نگرش دنیا دوستان و مال پرستان به دین، نگرشی جالب و در عین حال دردآور است. چون آنان چنان از دین سخن می گویند که گویی دل سوخته دین هستند و حاضرند خودرا فدایی آن کنند، در حالی که هرگز چنین نبوده و نیست، آنان درد دنیا را دارند و با بهره گرفتن از آن برآنند که دیگران را فدای مطامع خود کنند. در واقع به جای آنکه از دنیای محسوس پلی برای رسیدن به عالم معنا بزنند، به عکس از دنیای معنا پلی به سوی عالم مادی می زنند و از دین، ابزار کارآمد و مؤثری برای رسیدن به اهداف پلید خود می سازند. و به تعبیر زیبای قرآن، به جهت غرور بی جا، دین را بازی و بازیچه خود قرار می دهند:

«همانا که دین خود را سرگرمی و بازی پنداشته و زندگی دنیا مغرورشان کرد». اعراف:51

در این حکایت جالب هم مرد مال پرستی به سبب غرور دنیوی، دم از دین داری می زند و حاضر است برای سعادت دنیوی خود، انسان های بی گناه را فدای هواهای سرکش خود کند. ولی مستأجر زیرک با شناخت از روحیات این گونه افراد به ظاهر انسان نما، پاسخی لطیف، هوشمندانه و در عین حال دندان شکن به او و امثال او داده است.

حکایت چهارم (نیازهای روحی)

شاعری پیش طبیبی رفت و گفت: چیزی در دل من گره شده است و وقت مرا ناخوش می دارد و از آنجا فسردگی به همه اعضای من می رسد و مو بر اندام من بر می خیزد. طبیب مردی ظریف بود، گفت: به تازگی هیچ شعری گفته ای که هنوز بر کسی نخوانده باشی؟ گفت: آری، گفت:بخوان، بخواند. باز گفت: بخوان، بخواند. گفت: برخیز که نجات یافتی. این شعر بود که در دل تو گره شده بود و فسردگی آن به بیرون سرایت می کرد. چون از دل خود بیرون دادی، خلاص یافتی.

برداشت

انسان موجودی عجیب، همراه با نیازهای متنوع است.نیازهای روحی و جسمی که هر کدام در صورت برآورده نشدن، می توانند به نوعی برای انسان مشکل ساز شوند و تعادل روحی و روانی او را به هم ریزند. در این میان نیاز جسمی به زودی خود را می نمایاند و به راحتی شناسایی و برآورده می شود. ولی نیازهای روحی و معنوی به آسانی شناخته نمی شوند و برآورده کردن آنها، در توان هر کس نیست.

از سوی دیگر، انسان موجودی سرشار از استعداد و توانایی است که اگر فرصت پرورش و عرضه آن را بیابد، دنیایی از شگفتی و زیبایی را به نمایش خواهد گذاشت، ولی اگر توفیق آشکارسازی آنها از او گرفته شود، به ویژه از انسان های هنرمند، همواره روح و روان آنها افسرده و ناآرام خواهد بود. زیرا روح آنان حساس تر و لطیف تر از دیگران است و علاقه مندند تا بهترین و آخرین نوآوری های خود را در برابر عموم مردم به نمایش بگذارند و تحسین آنان را برانگیزانند.

در این حکایت دل نشین شاعری شعر جدیدی می سراید، ولی از آن جا که فرصت عرضه نیافته است، روح ظریفش ازاین مسئله افسرده و آزرده می شود. هنگامی که به پزشک مراجعه می کند، پزشک باهوش باآگاهی کامل ازروحیات هنرمندان از او می خواهد شعر جدیدش را بخواند و خود را از افسردگی نجات دهد.

حکایت پنجم(سطحی نگری)

نابینایی در شب تاریکی چراغی دردست و سبویی بر دوش در راهی می رفت. فضولی به وی رسید و گفت: ای نادان روز و شب پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر، این چراغ را فایده چیست؟ نابینا بخندیدو گفت، این چراغ نه از بهر خود است که از برای چون تو کوردلان بی خرد است تا با من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند.

برداشت

یکی از آفت های ریشه ای جوامع انسانی، ظاهرنگری است که بسیاری از افراد گرفتار آنند. سطحی نگران به جهت ضعف فکری وعلمی، نمی توانند با تجزیه و تحلیل امور، حقایق را از ورای ظاهرشان بیابند.آنان قدرت تشخیص درست ندارند و آب را از سراب نمی شناسند و همانند پزشکی بی تجربه با دیدن نشانه های ظاهری بیماری، به سرعت نسخه اشتباه بیمارنگون بخت را می پیچند و از درد اصلی غافل می مانند. بدین سبب، برای خود و جامعه مشکل می آفرینند. خطر جهالت و گمراهی همواره سطحی نگران را تهدید می کند، چنان که کلام وحی، دلیل گمراهی کافران را در ظاهربینی می داند و می فرماید: «تنها ظاهری از زندگی دنیا می بینند و از آخرت غافلند». (روم:7)

در این حکایت زیبا نیز فردی سطحی نگر به روشندلی طعنه می زند که چرا با وجود نابینایی چشم چراغ به دست گرفته است، در حالی که بود و نبود آن چراغ به حال او تفاوتی ندارد. در این هنگام، فرد روشندل با بیان حکمت عمل، سرمه بیداری را بر چشم فردکوردل می کشد و به او این مهم را می آموزد که فرد نابینانسبت به نابینایی و عمل خویش، بیناتر و آگاه تر از هر فرد دیگری است:

حال نادان را (به از نادان) نمی داند کسی گرچه در دانش فزون از بوعلی سینا بود
طعن نابینا مزن ای دم ز بینایی زده ز آنکه نابینا به کار خویشتن بینا بود

جامی

حکایت ششم (خطر از کف دادن فرصت خودسازی)

مولوی در دفتر دوم مثنوی، چنین حکایت می کند:

مردی درشت قامت و تنومند، خار ریشه داری را در وسط راه عبور مردم کاشت. مردم هنگام عبور از آن راه او را سرزنش می کردند و از او می خواستند که آن خار را از جا بر کند، ولی او اعتنایی به اعتراض مردم نمی کرد.

خار، هرروز و هر ماه، ریشه دارتر می شد و قدرت بیشتری می یافت در حالی که عمر آن مرد، روز به روز کمتر می شد وبه سوی پیری و سستی رهسپار بود. سرانجام امروز و فردا کردن این مرد، موجب شد که خار به درختی تناور تبدیل شود او نیز که به دوران پیری و ضعف رسیده بود، برای همیشه ازکندن آن ناتوان ماند.

برداشت

حکایت این خار و آن مرد، چنان که مولوی در بیت های بعدی بدان اشاره کرد، حکایت آدمی و خار صفات رذیله است که امکان دارد در قلبش پیدا شده باشد. مادامی که آدمی از قدرت سرشار جوانی بهره مند است و ریشه های صفات نکوهیده نیز در آن دوران هنوز مستحکم نشده است، بهترین فرصت برای نابودی این گونه صفات در اختیار انسان است. ولی هر چه سن آدمی بالاتر می رود، از قدرت او کاسته می شود و در مقابل، ریشه های صفات ناپسند محکم تر می گردد.

امام خمینی رحمه الله در این باره می فرماید:

یک سال دیگر از عمر ما گذشت، شماجوانان رو به پیری و ما پیران رو به مرگ پیش می رویم. آیا شما جوانان هیچ به فکر تهذیب و اصلاح خود بودید؟ شما تا جوان هستید، می توانید کاری انجام دهید تا نیرو و اراده جوانی دارید، می توانید هواهای نفسانی را از خود دور سازید. ولی اگر در جوانی به فکر اصلاح و ساختن خود نباشید، دیگر در پیری، کار از کار گذشته است. قلب جوان، لطیف و ملکوتی است و انگیزه های فساد در آن ضعیف است، لیکن هرچه سن بالاتر رود، ریشه گناه در قلب قوی تر می گردد، تا جایی که کندن آن از دل ممکن نیست.

مولانا، خود در تحلیل حکایت ذکر شده و دور ساختن فکر انسان ها از مفهوم ناخوشایند امروز و فردا کردن چنین گفته است:

تو که می گویی که فردا، این بدان که به هر روزی که می آید زمان
آن درخت بد جوان تر می شود وین کننده پیر و مضطر می شود
خاربن در قوت و برخاستن خارکن در پیری و در کاستن
خاربن دان هر یکی خوی بدت بارها در پای، خار آخر زدت
هین و هین ای راه رو بی گاه شد آفتاب عمر سو چاه شد
تا نمرده است این چراغ با گهر هین فتیله ساز و روغن زودتر    

   

 

پدید آورنده : حسین بافکار