مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

ابعاد بهداشت روانی

پیشگیری نوع اول (Primary Prevention)

هدف این نوع از بهداشت روانی ممانعت از شروع یک بیماری یا اختلال است، "با حذف عوامل کلی کاهش عوامل خطرساز ، تقویت مقاومت افراد ، دخالت در فرایند اختلال" بدست می‌آید." برنامه‌های آموزش بهداشت روانی (نظیر آموزش والدین برای تربیت کودکان ، آموزش تاثیرات مصرف الکل و مواد و...)، برنامه‌های بالا بردن کارایی و توان افراد (نظیر برنامه‌های تقویتی برای کودکان محروم) ، ایجاد سیستم‌های حمایت اجتماعی (نظیر بیمه‌های درمانی ، ایجاد و حمایت از گروه‌های محلی و اجتماعی حمایت کننده از افراد مبتلا)" نمونه‌های پیشگیری نوع اول می‌باشد. آموزش مهمترین عامل در پیش گیری اولیه می باشد، که بر حسب مورد باید برای آن برنامه ریزی شود.

پیشگیری نوع دوم (Secondary Prevention)

هدف اقدامات این بعد از برنامه بهداشت روانی ، شناخت به موقع و درمان فوری و مناسب اختلال (یا بیماری) است. تمام نظریه‌ها و اقدامات درمانی نظیر "دارو درمانی ، رفتار درمانی ، شناخت درمانی ، گروه درمانی ، روانکاوی و ..." در غالب این بعد از بهداشت روانی قرار می‌گیرد.

پیشگیری نوع سوم

هدف این بعد از بهداشت روانی ، بازگرداندن و حفظ تمام یا قسمتی از توانایی‌های از دست رفته فرد به علت اختلال (یا بیماری) است، تا فرد بتواند به گونه‌ای مفید و سازنده به زندگی "خانوادگی ، اجتماعی و شغلی" خود باز گردد. در واقع برنامه‌های این بعد با "توانبخشی" (Rehabilitation) افراد و جلوگیری از بازگشت مجدد اختلال (یا بیماری) در فرد و حفظ و پیشبرد سلامت ایجاد شده توسط درمان ، سروکار داشته ، اقدامات قبلی را تکمیل می‌کند.

بحث تفصیلی مطالب فوق را در چاپ ششم کتاب "اصول بهداشت روانی؛ بررسی مقدماتی اصول بهداشت روانی، روان درمانی و برنامه ریزی در مکتب اسلام" مطالعه کنید.

به چه کسی می توان اعتماد کرد؟

امام رضا علیه السلام فرمودند:

«پنج چیز است که در هر کس نباشد امید چیزی از دنیا و آخرت به او نداشته باش:


کسی که در نهادش اعتماد نبینی؛

و کسی که در سرشتش کرم نیابی؛

و کسی که در آفرینشش استواری نبینی؛

و کسی که در نفسش نجابت نیابی؛

و کسی که از خدایش ترسناک نباشد.»


منبع :تحف العقول، ص۴۴۶

بررسی مقدماتی معیارهای الگوگیری از امام حسین علیه السلام

الگوگیری در روان شناسی معاصر  به عنوان یک عامل مهم در پیدایش رفتار انسان مطرح می باشد و مخصوصا در روان شناسی یادگیری به طور جدی موردتوجه قرار گرفته است. در روان شناسی اسلامی این روش در قرآن مجید و سایر آموزش های اسلامی به عنوان یک روش کلیدی مورد تأکید می باشد.

بررسی معیارهای الگوگیری ازامام حسین علیه السلام لازم است بر اساس بررسی روان شناسی اسلامی و جهان بینی اسلامی انجام پذیرد.

براساس روان شناسی اسلامی، ساختار شخصیت انسان از دو نیروی عقل و شهوت تشکیل شده است. اگر عقل بر او حاکم شود از فرشتگان برتر واگر شهوت بر او غالب گردد از چهارپایان پست تر خواهد بود. در گروه های متشکل اجتماعی نیز به طور دقیق این روند وجود دارد، یعنی ممکن است زیر حاکمیت عقل یا شهوت باشند. باتوجه به تضاد عقل و شهوت در فرد، حاکمیت عقل یا فطرت بر گروه های اجتماعی نیز موجب بروز کشمکش وتضاد می گردد.

بنا به تعبیر استاد فقید حکمت نیا(ره) در مجموع دو سیستم متفاوت در جوامع بشری به وجود می آیند که می توان آن ها را به نام تشکیلات الهی و تشکیلات طاغوتی نامگزاری کرد والزاما هرکدام از تشکیلات فوق دارای کادر رهبری می باشند که آن ها را به سمت اهداف مورد نظر هدایت می کند.

انسان زیر حاکمیت عقل را می توان "انسان برخوردار از خود کنترلی"  (متقی) و جامعه زیر حاکمیت عقل را می توان "جامعه برخوردار از خود کنترلی" نامید که هدف آن ها دست یابی به رشد و قرب الهی می باشد،  و راهکار دست یابی به این هدف انجام تکلیف در برابر خداوند براساس آموزش های الهی است. فرد و جامعه زیر حاکمیت شهوت را می توان "فرد و جامعه عدم برخوردار از خود کنترلی" دانست که هدف آن ها دست یابی به لذت تا بی نهایت و راهکار دست یابی به این هدف پیروی از هوای نفس است.

بنابر اعتقاد اسلامی رهبر تشکیلات الهی باید معصوم، یعنی از هرگونه اشتباه و نقص،  عاری باشد.

نقش رهبری تشکیلات الهی در طول تاریخ توسط پیامبران الهی و جانشینان آن ها انجام شده و در اسلام نیز همین روند ادامه یافته و تا قیام قیامت ادامه خواهد یافت. در حقیقت تشکیلات الهی از ابتدای خلقت تا ابدالاباد یک تشکیلات منسجم با رهبری مشخص می باشد و یک جریان کاملا مرتبط با هم است.

رهبری در تشکیلات الهی یک کار علمی واجتماعی است که نیاز به احاطه کامل به تمام نیازهای انسان ها و برآوردن آن ها براساس ضوابط توحیدی دارد. بنابراین، انتخاب چنین فردی تنها به وسیله خداوند امکان پذیر است.

روش عملی معصومان علیهم السلام برای حل مسائل اجتماعی یکنواخت است ولی براساس شرایط زمان و مکان متفاوت می باشد. الگوگیری از معصومان به عنوان اصلی ترین روش در دست یابی به رشد و قرب الهی در قرآن مجید و سایر آموزش های اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است و امام به عنوان میزان اعمال معرفی شده است.

بنابه تعبیر استاد فقید حکمت نیا، سرنوشت مربوط به تشکیلات است و مسیر انسان از طریق انتخاب تشکیلات، تمشیت می یابد.

استاد حکمت نیا این روند را به اهداف سفر در پایانه های هواپیمائی، قطار و اتوبوس تشبیه می کند که برای هرکدام از وسایل نقلیه، هدفی خاص در نظر گرفته شده و بسته به این که مسافر کدام یک را انتخاب نماید، به مقصد معین خواهد رفت. به همین علت در مکتب اسلام انتخاب تشکیلات و رهبر به عنوان کلیدی ترین کار در زندگی مطرح شده است که خود براساس شناخت خداوند و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم قرار دارد. برای شناخت معیارهای الگوگیری باید ابتدا معیارهای کلی الگوگیری از معصومان علیهم السلام را کشف نمود و براساس موقعیت زمانی و مکانی و اجتماعی موجود در زمان هریک معیارهای الگوسازی باهریک را بررسی کرد.

در بررسی معیارهای کلی الگو در معصومان باید توجه داشت که آن ها نمود پیاده شده قرآن مجید هستند و برهمین اساس قرآن مجید به عنوان خُلق پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم مطرح شده است وتمام معصومان علیهم السلام به عنوان قرآن ناطق معرفی شده اند.

معیارهائی که برای الگوگیری از معصومان به طور کلی مطرح شده اند و توسط امام هادی علی السلام در فراز های زیارت جامعه تجلی یافته اند،  عبارتند از:

1- به خداوند ایمان دارند(وبه تؤمنون).

2- نسبت به خداوند تعبد کامل دارند واوامراورا اطاعت می کنند و در توحید اخلاص کامل دارند. (تعبد، اطاعت و اخلاص)

3- پیامبران خداوند را تصدیق می کنند (صدقتم من رسله من مضی)

4- به سوی خداوند دعوت می کنند و در مسیر رضای خدا مردم را راهنمایی می کنند. الدعاه الی الله و الادلاء علی مرضات الله ، والادلاء علی صراطه، و نصحتم له فی السر والعلانیه و دعوتم الی سبیله بالحکمه و الموعظه الحسنه.

5- به طور کامل در امور مربوط به خداوند تمرکز یافته اند (مستقرین فی امر الله).

6- دردوستی خدا تام و تمامند (تامّین فی محبه الله).

7- یاور و مدافع دین خدا هستند (الذّاده الحماه) (انصارا لدینه).

8- رفتار خود را با آموزش های توحیدی وفق می دهند و در این مورد تمرکز کامل دارند (اهل الذکر.

9- در حزب خدای قرار دارند (حزبه).

10- درامورخود از خداوند پیشی نمی گیرند (لایسبقونه بالقول).

11- جهادرا"کماهوحقه" انجام می دهند تا دعوت خدای آشکار شود و فریضه های خداوند بیان گردند و سنت های الهی برقرار ماند. جان خود را برای رضایت خداوند فدا می کنند (وجاهدتم فی الله حق جهاده حتی اعلنتم دعوته و بینتم و فرائضه واقمتم حدوده و نشرتم شرایع احکامه و سنتم سنته. وبذلتم انفسکم فی مرضاته).

12- درراه انجام تکلیف صبر پیشه می کنند (وصبرتم علی مااصابکم فی جنبه)

13-انجام تکلیف را با رضایت کامل انجام می دهند و تسلیم تقدیرهای خداوند هستند (وصرتم فی ذلک منه الی الرضا و سلم له القضاء).

14- نماز را برپای می دارند و زکات را ادا می کنند (واقمتم الصلوه و آتیتم الزکاه).

15-امر به معروف و نهی از منکر می کنند (وامرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر).

درمورد الگوگیری از امام حسین بن علی علیه السلام نیز همان جنبه ها به صورت زیر مطرح شده‌اند:

1- عمل به طاعت خداوند و نهی از معصیت او- عبادت خداوند تا هنگام مرک (کما عمل بطاعتک و نهی عن معصیتک، و عبدت الله حتی اتیک الیقین).

2- مردم را به سوی خداوند می خواند و آن ها را در این مورد راهنمائی می کرد. دعوت به سوی خدای را براساس حکمت و موعظه نیک انجام می داد (یدعو العباد الیک و یدلهم علیک).

3- درراه به دست آوردن رضای خداوند حداکثر کوشش را نمود (وبالغ فی رضوانک).

4- باکاربرد روشهای صحیح برای از بین بردن ظلم قیام کرد (وقام بین یدیک یهدم الجور بالصواب)

5- برای زنده نمودن سنت پیامبر (ص) و حاکم کردن قرآن اقدام کرد (ویحیی السنه بالکتاب).

6-هرگز خدای را معصیت نکرد (لم یعصک فی لیل و لانهار).

7-از دین خدا دفاع کرد. مجاهد فی سبیل الله بود و کریمانه جنگ کرد (والمجاهد) (ولقد قاتل کریما).

8-دانشمند بود (العالم).

9-پیشوای هدایت بود (امام الهدی).

10-عابد و زاهد بود (العابد الزاهد).

11-راستگو، پاک و پاکیزه بود و مردم از جانب او نفع می بردند (الصدیق الطاهر الطیب المبارک).

12-نیکوکار و متقی بود (البارالتقی).

13-نماز به پای می داشت. زکوه را ادا می کرد. امر به معروف می کرد و نهی از منکر می نمود ودر جهاد در راه خدا تا هنگام مرگ پایداری کرد (اشهد انک قد اقمت الصلوه و اتیت الزکوه وامرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدت فی سبیل الله حتی اتیک الیقین).

14-باملحدین جهاد کرد (وجاهدت الملحدین).

15-به قسط و عدل امر می کرد و مردم را به سوی این دو، می خواند (اشهد انک قد امرت بالقسط و العدل و دعوت الیهما)،

16-درکار خود صداقت داشت و به آنچه مردم را به سوی آن می خواند  صادق بود (وانّک صادق صدیق صدقت فیما دعوت الیه).

17-در تحمل آزارهائی که در راه انجام تکلیف به او می رسید صبور بود (وصبر علی الاذی فی جنبه).

18-نصیحت و راهنمایی خلق را به منظور بیداری آن ها انجام می داد تا ازجهالت و گمراهی نجات یابند (وأعذر فی الدعا و منح النصیحه و بذل محجته فیک حتی استنقد عبادک من الجهاله و حیره الضّلاله).

درمورد روش آموزش و برخورد با مردم و روابط بین فردی شرح حال هائی در تاریخ اسلام وجود دارند که لازم است به طور گسترده تدوین و در اختیار محققان قرار گیرند.

به طور خلاصه می توان گفت که امام حسین علیه السلام، نمود بارز سوره “عصر” می باشد که چهار معیار رشد یعنی ایمان به خدا، عمل صالح، سفارش به حق و صبر به طور کامل در او موجود بود.  ما باید حداکثر کوشش را به کار بریم تا به هر میزان که می توانیم خود را از نظر شناختی، عاطفی و رفتاری به این بزرگان شبیه سازیم (انشا ا…).

استاد حکمت نیا (ره) درمورد الگوسازی با معصومان مثال زیر را مطرح می کرد

در روغن، میزان چربی صد در صد است و در شیر به درجات مختلف وجود دارد. هرکدام از معیارهای الگوگیری در حسین بن علی علیه السلام و سایر معصومان علیهما السلام به صورت صد در صد وجود دارد و در وجود ما نیز باید نمودی قوی پیدا کنند.

نکته بسیار مهم این است که الگوگیری فکری از امام حسین علیه السلام کافی نیست و لازم است الگوگیری عملی انجام پذیرد. امام صادق علیه السلام می فرماید:  کسی که امامی را الگوی خود قرار دهد ولی اعمال اورا انجام ندهد مورد خشم شدید خداوند می باشد.


دکتر سیدابوالقاسم حسینی 


چرا بعضی وقت ها اعتماد به نفس نداریم؟

یک ویژگی مشترک در زندگی همه انسان های موفق وجود دارد و آن داشتن اعتماد به نفس است و در مقابل کسانی هم هستند که با وجود داشتن توانایی و استعدادهای ذاتی حتی نمی توانند دست به کار مورد علاقه شان بزنند.

شما نقاش ماهری هستید اما جسارت برگزاری یک نمایشگاه بزرگ نقاشی از آثارتان را ندارید، قلم تان خوب است اما شجاعت نوشتن یک کتاب را به  خودتان نمی  دهید و .... نکته مهم این است که جهان توسط آدم  های متوسطی که تنها اعتماد به نفس دارند اداره می شود و برخی انسان  های با استعداد، هنوز در کشمکش پذیرفتن خودشان و توانایی‌های شان هستند و عقب می  مانند اما واقعا علت این موضوع چیست؟


ترس پنهانی- حتما شما هم پای صحبت افرادی نشسته  اید که مدام از آرزوها و کارهایی که دوست دارند انجام بدهند، حرف می  زنند اما وقتی از آن ها می پرسید چرا به  دنبال کار مورد علاقه شان نمی  روند در جواب تان طومار بلند بالایی از موانع و مشکلات را برای تان فهرست  بندی می  کنند تا نشان دهند تنها عوامل بیرونی که در کنترل آن ها نیست دلیل عقب ماندگی آن هاست؛ در حالی که مهم ترین دلیل وجود ترس پنهانی است که در این افراد وجود دارد.

احساس گناه- دلیل شایع دوم برای نداشتن اعتماد به نفس، احساس گناه است. بعضی از افراد بابت هر موضوعی خودشان را سرزنش می  کنند و این سرزنش  های همیشگی قاتل اعتماد به نفس آن  هاست. احساس گناه بابت بدی در حق دیگران، اشتباه کاری و...

انتظارات غیر واقعی- سومین دلیل شایع نداشتن اعتماد به نفس، انتظارات غیرواقعی است. اگر از خودتان بیش از توانایی  ها و فرصت  هایی که در اختیارتان است انتظار داشته باشید باید بگوییم با این کار ضربه بزرگی به اعتمادبه  نفس تان می زنید. چون همیشه خودتان را ناتوان فرض خواهید کرد.


همیشه داوطلب باشید- حال که 3 عامل مهم نداشتن اعتماد به  نفس را فهمیدید بهتر است به این موضوع بپردازیم که چطور می شود اعتماد به نفس مان را بیشتر کنیم. سعی کنید برای انجام هر کاری شما نخستین نفری باشید که برای آن کار داوطلب می شوید. این کار به شما فرصت می  دهد تا خودتان را ثابت کنید. اجازه ندهید کسی شما را نادیده بگیرد. این جمله را فراموش نکنید که همیشه آدم هایی موفق شده  اند که از طرف دیگران مورد توجه و احترام قرار گرفته اند.


مهارت جدید بیاموزید- سعی کنید مهارت  های جدیدی را بیاموزید و اطلاعات عمومی تان را افزایش دهید و مطمئن باشید این کار به شما حس خوبی خواهد داد. علاوه  بر آن سعی کنید روابط اجتماعی  تان را هم مانند اطلاعاتتان بالا ببرید.  افرادی که اعتماد به نفس ندارند خودشان را از دیگران پنهان می کنند. هرچقدر بیشتر با دیگران تعامل داشته باشید حس اعتماد به نفس تان قوی تر خواهد شد.


خواص اشکی که بر امام حسین (علیه السلام)جاری شود


از جمله خواصّ اشکی که بر امام مظلوم،حسین شهید (علیه السلام) جاری می شود،پنج چیز است:

اول:دوست داشتنی ترین اشک ها در پیشگاه خداوند است.

دوم:یک قطره از آن اگر در جهنم بیفتد،حرارتش را خاموش میکند.

سوم:ملائکه آن اشکها را می گیرند و در شیشه ای گرد هم می آورند.

چهارم:آن اشکها را تسلیم خزّان بهشت نمایند،تا آن را با آب حیات که از بهشت سرچشمه میگیرد بیامیزند تا هزاران برابر گواراتر شود .(کامل الزیارات:106)

پنجم:از برای هر عمل ثواب محدودی است مگر اشک (بر امام حسین علیه السلام )که اجرش را نهایتی و حصری نیست.(بحار44/287-کامل الزیارات باب 34 ص 106)



منبع:الخَصائِصُ الحُسَینیّۀ(اشک روان بر امیر کاروان)

آیه الله حاج شیخ جعفر شوشتری