مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پیام های اخلاقی عاشورا

بسمه تعالی


  مقدمه:

اخلاق از بدو خلقت انسان از موضوعات مهم زندگی او به حساب می‌آمده است و هدف آفرینش، متجلی شدن خصلت و خلق الهی و رسیدن به اوج کمال و سعادت ابدی انسان است. همان طوری که «خٌلٌق عظیم» پیامبر مکرم اسلام(ص) علت بعثت خویش را تکمیل و اتمام مکارم اخلاق می‌داند و می‌فرماید:

انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق[1] یعنی من برای تمام نمودن مکارم اخلاق جامعه مبعوث شده ام. سقراط فایده ای اخلاق را رسیدن به هدف آفرینش می داند و افلاطون هدف آن را رسیدن به نهایت درجه ی کمال انسان می‌بیند.

امروزه با گسترش روابط اجتماعی و ارتباطات وسیع انسانها با یکدیکر و به وجود آمدن زمینه های برقراری ارتباط ها بر اثر پیشرفت تکنولوژی و شدت نیازمندیها و از همه مهمتر به وجود آمدن قدرتهای سیاسی و قلدر مآبی بعضی از دولت مردان و متأثر شدن ملتها از جهت گیری حکومت ها بیش از پیش به کنشها، منشها و نحوه ی روابط انسانی در ابعاد گوناگون زندگی یعنی اخلاق ضرورت زیادی احساس می‌شود. نوشته ی حاضر با توجه به محدویت آن ابتدا به تعریف مفاهیمی پیام و اخلاق پرداخته است سپس منظور از پیامهای اخلاقی را روشن نموده و بعد از آن پیامهای اخلاقی عاشورا را در حد وسع این مقاله بررسی نموده است.

مفهوم شناسی

1. پیام

 پیام در لغت به معنای مطلبی از زبان کسی به دیگری رساندن است که به صورت امری و دستوری به مخاطبان داده می‌شود تا طبق آن عمل کند.[2]در اصطلاح مفهوم پیام از گستردگی بیشتری برخوردار است که می توان به صورت کلی به دو نوع پیام تقسیم نمود. نوع اول پیامی که به صورت صریح و آشکارا به صورت گفتاری، نوشتاری و... بیان می شود و قسم دوم پیام ضمنی و غیر صریح است که ممکن است عملی برای دیگران دارای پیام باشد وگاهی یک واقعه می‌تواند پیام داشته باد. نویسنده ی کتاب پیام های عاشورا می نویسد:

پیام گاهی صریح و منطوق است گاهی یک عمل دارای پیام می باشد و بعضی وقتها یک حادثه می تواند الهام بخش و رهنمون باشد اگر چه حادثه آفرینان آشکارا چیزی نگفته و پیامی نداده باشند.[3]

2.   اخلاق

اخلاق جمع خلق به معنای سیرت و باطن است و در اصطلاح اخلاق ملکه است در نفس انسان که سبب می شود رفتار از انسان به سهولت و آسانی صادر گردد چنانچه ابن مسکویه می نویسد: اخلاق  ملکه ای است که آدمی را بدون فکر در انجام کارها تحریک کند.[4] پس اخلاق صفتها و خصلت های نفسانی انسان است که در خارج به صورت رفتار از انسان مشاهده می شود.

با توجه به مفاهیم پیام و اخلاق منظور از پیامهای اخلاقی عاشورا در  اینجا، مفهوم عام پیام است که چه به صورت صریح امام حسین(ع) ما را به رفتار اخلاقی دعوت کرده باشد و چه پیامهای غیر صریح عاشورا است که به طور ضمنی ما را به خصلت و رفتاری فرا می خواند زیرا عاشورا نمایشگاه بزرگ اخلاق و امام حسین(ع) به عنوان فرد معصوم، رفتار و عملکردش برای ما راهنما و دارای پیام است و کار ما پیام گیری از حادثه ی عاشورا از ابعاد گوناگون از جمله پیامهای اخلاقی است.

 پیامهای اخلاقی عاشورا

عاشورا پدیده ای نیست که پرداختن به همه ی ابعاد آن حادثه ی بی‌نظیر تاریخ و حتی بررسی همه پیام های اخلاقی آن در چنین نوشته ای که مبنایش بر اختصار است امکان آن وجود داشته باشد اما از باب اینکه:

آب دریا را اگر نتوان کشید              پس به قدر تشنگی باید چشید

ما نیز به تعدادی از این پیامهای روح بخش و انسان ساز اشاره می کنیم چه اینکه عاشورا نمایشگاهی است که در گوشه گوشه ی آن جلوه های اخلاق حسینی به نمایش گذاشته شده است و هر کدام چراغ روشنی است فراروی ما که عبارت اند از:

1. حق گویی و حق خواهی

یکی از پیامهای عاشورا حق خواهی و حق گویی است. امام در برابر باطل و بیهوده طلبی کوتاه نمی‌آید و با شعار و عمل در برابر آنان می‌ایستد و می فرماید:

الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاءالله محقاً.[5] مردم آیا نمی بینید نیکی ها چگونه مهجور و متروک می‌شود و به حق عمل نمی‌شود؟ نمی‌بینید زشتی ها و باطل چگونه رایج شده است؟ یک انسان مؤمن و مسلمان و شریف مرگ را بر زندگی که در آن همواره با چنین منظره و تابلوی زشت مواجه باشد و از دیدن جلوه های عالی انسانیت محروم باشد ترجیح می دهد در چنین شرایطی به لقاء پروردگار خویش رغبت و تمایل پیدا کند و از این چنین زندگی و دنیا بیزار شود.

در جوامع بشری حق محوری و قانون مداری کم و بیش مطرح بوده است اما بیشتر از مرز شعار فراتر نرفته است. قانون وقتی محترم است که منافع اشخاص را تأمین کند اما در جایی که قانون بر ضرر افراد باشد دیگر قانون زیر پا گذاشته می‌شود ولی در مکتب عاشورا هیچ گاه از دایره ی حق محوری و قانون مداری فراتر نرفته است و در همه ی شرایط عمل نمودن به قانون ارزش و سخت پای بند به آن بوده است. در جریان ملاقات حر و سرسختی و لجاجت او مبنی بر عدم قبول پیشنهادهای امام از طرف یکی اصحاب به امام پیشنهاد می‌شود الآن بهترین موقع برای جنگیدن با او است ولی امام می‌فرماید:

 از لحاظ اینکه آنها را از بین ببریم بله ولی از لحاظ حق و قانون چطور؟ هنوز آنها که به ما تجاوز نکرده اند، آنها مسلمانند ما هم مسلمانیم تا آنها تجاوز نکنند ما از خودمان دفاع نمی‌کنیم.[6] این اخلاق جز در مکتب اسلام و عاشورا در هیچ مکتب دیگری دیده نمی شود در عاشورا شعار و عمل یکی است و حق خواهی و حق گویی در اعلام و عمل پیاده شده است و این یکی از درسهایی است برای تاریخ بشریت.

2.   انصاف و جوانمردی

در مکتب اسلام و منطق عاشورا فضیلت ها و کرامت انسانی و خدا محوری نقش اساسی و برجسته ای دارد. اصولاً عاشورا برای همین به وجود آمد که شرافت انسانی و اخلاق اسلامی که پیامبرمکرم اسلام(ص) برای آن مبعوث شده بود، لکه دار شده است و حرکت امام برای احیاء فضیلت ها و عزیز ماندن انسان بوده یکی از پیامهای عاشورا انصاف و جوانمردی است بی انصافی و ناجوانمردی در نمایشگاه عاشورا راه ندارد. امام حسین(ع) وقتی در بین راه کنار آبی منزل نموده بود سپاه حر از راه رسید و یکی پیشنهاد کرد آب را بر روی آنها ببندیم ولی امام می فرماید مبادا چنین کنید طریق مبارزه ی ما این طور نیست. در«نفس المهموم» می نویسد امام حسین(ع) به یارانش فرمود: به اینها آب بدهید و به اسپان آنها آب بپاشید...علی بن طعان محاربی می گوید: من در لشکر حر بودم و آخرین نفر رسیدم چون حسین مرا و اسبم را تشنه دید فرمود راویه را بخوابان. من نفهمیدم فرمود شتر را بخوابان او را خواباندم و فرمود بنوش! چون می‌نوشیدم آب از مشک فرو می ریخت فرمود: «اخنث السقاء» من نفهمیدم چه کنم، خودش برخواست لب مشک را برگردانید و من نوشیدم و اسبم را آب دادم.[7]

آری این جلوه یکی از جلوه های زیبا و ماندگاری است که جوانمردی و انصاف را در اوج کمال تفسیر نموده است و یکی از پیام های همیشه جاوید عاشورا است.

3.   مروت

عاشورا دایره المعارف بزرگ اسلام است و به قول شهید مطهری حادثه ی کربلا یک اسلام مجسم است و پیامهای اخلاقی عاشورا برای همیشه ی زمان تازه و زنده است و یکی از این پیامها مروت است. علامه مطهری می‌فرماید: «مروت این است که انسان به دشمنان خودش هم محبت بورزد و این بالاتر از شجاعت است. در روز عاشورا اولین کسی که به طرف خیمه گاه دوید شمربن ذی الجوشن بود همو که رأی عبیدالله زیاد را بر جنگ با امام حسین برگرداند. همو که نامه ی عبیدالله را عمربن سعد آورد تا کار را یکسره کند و اگر عمرسعد اقدام نکرد، خود فرماندهی ارتش را به عهده گیرد. آقای مطهری می نویسد: همین انسان پلید وقتی دید در اطراف خیمه های امام حسین(ع) خندق کنده شده است و نمی توان از پشت حمله کرد، شروع کرد به فحاشی و ناسزاگویی. یکی از اصحاب گفت آقا اجازه دهید با یک تیز کارش را تمام کنیم من او را می‌شناسم او جنس کثیفی دارد ولی امام فرمود: می‌دانم ولی ما هرگز شروع به جنگ نمی کنیم ولو اینکه به نفع ما باشد.[8]

4.   تجلی عواطف

در نمایشگاه عاشورا آنچه تجلی کرده است خوبی ها است در همه ی غرفه های این نمایشگاه خوبی ها و زیبایی ها در اوج کمال به نمایش گذاشته شده است و آنچه از همه بیشتر متبلور است، عواطف انسانی است. کرامت انسانی و روابط بین انسانها جلوه ی ویژه ای دارد بین سیاه و سفید و آقا و غلام تمایزی نیست. احترام متقابل، محبت و رحمت، رأفت و شفقت در عاشورا تفسیر زیبایی شده است. در کتاب حماسه ی حسینی آمده است:

در روز عاشورا غلامی با اصرار زیاد اجازه ی جهاد می گیرد. بعد از پیکار وقتی در خاک و خون و بی هوش افتاده بود و روی چشمانش را خون گرفته بود اباعبدالله(ع) سر او را روی زانوی خودش قرار دادند و با دست مبارک خونها را از صورت و از جلوی چشمان غلام پاک کردند. غلام به هوش آمد و تبسمی نمود اباعبدالله(ع) صورتش را بر صورت این غلام گذاشتند، ووضع خده علی خده فتبسم صار الی ربه.[9] امام، آن واسطه ی فیض و رحمت صورت خود را بر صورت غلام گذاشت و غلام از شدت خوشحالی گل تبسم بر لبانش روئید و به سوی دیار باقی شتافت

گر طبیبانه بیایی بر سر بالینم                به دوعالم ندهم لذت بیماری را

این منظره از مناظر بی نظیر تاریخ بشریت است و دستان پر‌مهر حسین ترسیم‌گر چنین پدیده ی نادر است و درسی ماندگار برای انسانیت می باشد.

5.   کرامت و عزت نفس

این پیام عاشورا یکی از زیباترین و اساسی ترین پیامهای اخلاقی است که برای تاریخ بشریت ابراز شده است و چون چلچراغ روشن بر آسمان زندگی بشریت آزاده حیات او را روشن می‌سازد و ذلت و خواری و نکبت و پستی را از دامن انسان دور می نماید. به گفته ی شهید مطهری، در میان ائمه بیشتر از همه امام حسین(ع) در مسئله ی عزت و کرامت نفس سخن گفته است. در یکی از فرازهای سخنان ایشان آمده است:

موت فی عزًّ خیر من حیات فی ذلًّ.[10]یعنی مردن با عزت از زندگی در ذلت بهتر است و به آن ترجیح دارد. امام حسین(ع) در حالی که در میان دشمن خود را گرفتار می‌بیند و از هر طرف لشکر بر او هجوم می آورد و اهل بیت خود را به دست دشمن اسیر می بیند ولی آنچنان با عزت و افتخار سخن می گوید که گویی در میدان رزم جنگ است در فلسفه ی اخلاق نوشته است: امام حسین(ع) در روز عاشورا گاهی سوار اسب می‌شد و با مردم صحبت می کرد. یک بار که می‌خواست صدایش را همه بشنوند سوار بر شتر شد که بلند باشد و در وسط میدان همه او را ببینند، آنگاه فرمود:

ألا و ان الدعی ابن الدعی قد رکزنی بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة.[11]

همانا زنا زاده و فرزند زنا زاده مرا بین مرگ و خواری قرار داده است. ذلت از ما به دور است.

به گفته ی شهید مطهری از این جمله ها تا دامنه ی قیامت حرارت و نور می تابد. حماسه و کرامت و عزت و شرافت نفس می بارد و این پیام نیز یکی از پیامهای اخلاقی عاشورا است که سپری محکم و آهنین است در برابر زورگویی‌ها، قلدری ها و ذلیل نمودن انسانها.

 6.   اخلاص

تاریخ بشر مملو از کشتن و کشته شدن است ولی یادی از آن نمی‌شود اما عاشورا و محرم در زمان و زمین از ماندگارترین جریانهای تاریخی است و آنچه سبب زنده ماندن و ماندگاری آن شده است اخلاص است یعنی رنگ خدایی داشتن و بی شائبه بودن در نیت و عمل و اگر خلوص و اخلاص تنها یک مصداق داشته باشد، آن مصداق، عمل حسین و یاران ایشان است که کشتنش و شمشیرزدنش و قربانی دادنش و قربانی شدنش فقط برای خدا و رضایت خداوند است. تظاهر، ریا و هر آنچه غیر خدایی باشد در فرهنگ عاشورا راه نداشته است. در صفحه ی این فرهنگ خون است و شمشیر و شهادت و حسین است و خدا و دیگر هیچ. امام حسین(ع) در ضمن خطابه ای که پیش از خروج از مدینه ایراد نمود فرمود:

خدایا تو میدانی که آنچه از ما بود هرگز نزاع بر سر قدرت و دنبال کالای دنیا رفتن نبود، بلکه می خواهیم معامله دین و نشانه های مکتب را نشان دهیم و با ایجاد اصلاح در جامعه مظلومان ایمن شوند و فرایض و سنن تو اجرا شود.[12]

در جای دیگر می‌فرماید:

من هرگز به عنوان شورش، خوشگذرانی، سرمستی، فسادانگیزی یا ستم بر نخواستم، بلکه برای طلب اصلاح و امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم.[13]

آری در کربلا مقام و پول و ریاست و شهرت تقسیم نمی کردند بلکه جان و مال و فرزند می‌گرفتند. پس جزخلوص و رضایت حق تعالی، تفسیر دیگری برای عاشورا نمی‌توان ارائه کرد.

7.   آزادگی

آزادگی یعنی رهائی و حریت انسان از قید و بند ذلت و حقارت است یعنی تن ندادن به تعلقات و تمنیات نفسانی و علاقه های مادی و تسلیم نشدن خواسته های کم ارزش در پیچ و خم زندگی و اگر قرار باشد این آزادگی و بلند همتی قربانی لازم داشته باشد نباید از آن دریغ کرد و این قربانی در عاشورا جلوه ی تام یافته است. امام با یزید بیعت کردن را ذلت و حقارت می داند و این کار با روح بلند او سازگاری ندارد و با صراحت تمام می فرماید:

لاوالله لا اعطیهم بیدی اعطاء الذلیل و لا افرّّ فرار العبید.[14]

نه به خدا سوگند، نه دست ذلت به آنان می دهم و نه چون بردگان تسلیم حکومت آنان می شوم.

صحنه ی کربلا جلوه ی آزادگی است و امام در روز عاشورا هنگام نبرد با دشمن شعار بلند آزادگی و آزاد مردی را با عمل خویش انشاء می کند و می فرماید:

الموت اولی من رکوب النار           والعار اولی من دخول النار[15]

مرگ بهتر از ننگ و ننگ بهتر از آتش دوزخ است روح بزرگ و بلند امام حسین(ع) حتی در آخرین لحظه های زندگی شرافتمندانه اش اجازه نمی دهد که ذلت و خواری را ببیند و هنگام حمله ی دشمن به خیمه های زنان و فرزندان، در برابر این عمل ذلیلانه و نکبت بار دشمن فریاد می زند:

ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم[16]

گر شما را به جهان بینش و آیینی نیست         لااقل مردم آزاده به دنیا باشید

آری تا اینجا به تعدادی از پیامهای اخلاقی عاشورا اشاره نمودیم؛ حق خواهی و حق مداری و حق گویی، انصاف و جوانمردی و مروت، تجلی عواطف انسانی، کرامت و عزت نفس، اخلاص و پاکی و معنویت و آزادگی از جمله پیامهای اخلاقی عاشورا است. پیامهایی که همیشه زنده اند و هیچگاه کهنه شدنی نیست. داروی شفابخش برای همه ی نسل ها در همه ی عصرها، پیامهایی که بشریت از عاشورا می گیرد هر چه از زندگی انسانها می گذرد احساس نیاز به آنها شدید تر می شود. در عصر حاضر که انسان قله ی علم و تمدن را یکی پس از دیگری فتح می کند و سرگرم تولید و مصرف هستند به سوی آسایش و رفاه زدگی پیش می رود ولی از بعد معنوی و روحی و روحانی سخت دچار اضطراب و تشویش، پیامهای اخلاقی عاشورا تنها درمانی است برای قلب های بشریت امروز.

 


فهرست منابع

[1]. محمد ری شهری، میزان الحکمه،قم: دارالحدیث، چاپ سوم 1381، ج 3، ص 1081.

[2]. دکتر محمد معین، فرهنگ فارسی، ج 1، ص863.

[3]. جواد محدثی، پیام های عاشورا، تهران: تحقیقات اسلامی و نمایندگی ولی فقیه در سپاه،1377،ص15.

[4]. مهدی حائری، بنیاد های اخلاق اسلامی،تهران: بنیاد فرهنگی امام مهدی، چاپ دوم 1367، ص101.

[5] . علامه مجلسی، بحار الانوار، تهران: مکتبه الاسلامیه، چاپ سوم بیتا، ج 44ص 181.

[6]. مرتضی مطهری، فلسفه ی اخلاق، تهران: نشر صدرا، 1375، ص290.

[7]. شیخ محمد کمره ای، در کربلا چه گذشت، ترجمه ی نفس المهموم، قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1381، چاپ دهم.

[8]. مرتضی مطهری، حماسه ی حسینی، تهران: نشر صدرا، 1366، ج1، ص301.

[9]. همان، ص306،

[10]. مرتضی مطهری، فلسفه ی اخلاق، ص152.

[11]. همان، ص153.

[12]. جواد محدثی، پیشین، ص137و138.

[13]. همان.

[14]. همان، ص49.

[15]. همان، ص49.

[16]. همان.


تنظیم:میناطراویان

باور جوانان به روانشناسی

آیا از خود پرسیده اید که چرا ما تا این حد از تاریکی های درون خودمان نگرانی داریم و به هیچ وجه دوست نداریم این تاریکی روشن شود تا بلکه حال و روزمان بهتر شود.
اگر مراجعه نکردن جوانان به روانشناسان را فرضی درست تلقی کنیم در چرایی آن به عوامل متعددی می توان اندیشید. ما نباید فراموش کنیم که این عامل می تواند در ناخودآگاه تاریخ بشر در هزارتوی ذهن نوع بشر تأثیر خود را گذاشته باشد.
به عبارتی، بیماری روانی یا حتی عصبی، مساوی با طرد از جامعه تلقی می شده است. این طرد و تنهایی چیزی نیست که کسی دوست داشته باشد اما شاید مهم ترین عامل، ذهنیت غیر روانشناختی عموم مردم باشد. بسیاری از باورهای جاری که در زبان و ذهن مردم وجود دارد، باورهای عجیبی است که از فرط عمومیت کمتر کسی به آن معترض می شود. باورهایی نظیر این که روانشناس با نگاه کردن به تو می تواند تمام رازها و مشکلات تو را بخواند و چیزهایی مثل این.
این باورها، همه به نوعی نگاه جادویی به روانشناسی است.
ادوارد لوچسری متخصص رفتاردرمانی دانشگاه شیکاگو معتقد است که اگر تمام کسانی را که براساس دیدگاه های تحمیلی و روانکاوانه کار می کنند روی هم جمع کنیم، تعدادشان به سختی به یک عدد دو رقمی می رسد، ضمن این که بسیاری از فارغ التحصیلان روانشناسی آموزش کافی عملی ندیده اند و در تمام طول عمر خود یک روز تمام را در یک آسایشگاه روانی به عنوان کارآموز یا حتی ناظر سپری نکرده اند.
وی می گوید: بسیاری از مردم به روانکاو مراجعه می کنند تا درمان نشوند! یعنی یک هسته اضطراب، ما را به تنگ می آورد اما به محض مراجعه به درمانگر، نظام های پیچیده دفاعی به کار می افتد. اینجاست که مراجعه کننده می گوید تا نگفته باشد. جالب این است که این دفاع صرفا در مردم عادی وجود ندارد. یکی از گروه های مقاوم در مقابل برخی از درمان ها خود روانشناس ها هستند. این مقاومت ها صرفا در مقابل روان درمانی نیست. من آدم های زیادی را می شناسم که براساس تشخیص خود یا توصیه فلان دوست و هم دانشگاهی، مشت مشت قرص می خورند اما حاضر نیستند بپذیرند مثلا کسی که بیش از حد حرف می زند، خرید بی مورد انجام می دهد، افکارش دائم از این شاخه به آن شاخه می پرد، خوابش بسیار کم شده، تحریک پذیرشده یا خودبزرگ بین شده، باید به روانپزشک ارجاع داده شود. چه بسا چنین آدمی با یک دوره دارو درمانی به زندگی طبیعی خودش برگردد. با این حال انرژی و وقت بسیاری از روانپزشکان صرف این می شود که به بیمار بقبولانند داروهایی که به آنها داده می شود، اعتیادآور نیست، عوارض عجیب و غریب غیرقابل بازگشت ندارد و عوارض آن به مراتب از عوارض خود بیماری کمتر است.
در واقع اگر ما بخواهیم با تفکر علمی پیش برویم، باید رویکرد علت و معلولی را دنبال کنیم. با این وجود برخی جوانان هنوز به این رویکرد عادت نکرده اند، بنابراین طبیعی است توجه چندانی به شیوه های علمی نداشته باشند و نپذیرند که روان آدمی نیز نظیر جسم او نیاز به بازسازی و بازنگری دارد.
خانواده ای که از یک تمکن فرهنگی و مالی برخوردار است، معمولا موقع ازدواج، رابطه با فرزندان و…. از وجود روانشناسان استفاده می کند اما خانواده ای که به فقر فرهنگی و اقتصادی مبتلاست چنین دیدگاهی ندارد. از طرفی هنوز در جامعه ما پزشک خانواده جا نیفتاده و به خاطر همین است که شخص حتما باید به جنون برسد که خانواده و اطرافیانش متوجه نیاز به کمک یک روانشناس یا دانش روانشناسی شوند.
دهه های پیش در خانواده ها کوچک ترها بسیاری از اطلاعات و مهارت های زندگی شان را از بزرگ ترها دریافت می کردند شیوه های اما حالا شکل خانواده ها تغییر یافته است، با وجود این مردم جامعه ما برای گرفتن این اطلاعات از غریبه ها مقاومت می کنند. ازطرفی با فروپاشی خانواده های بزرگ عملا سازوکارهای قبلی از بین رفته است. البته باید به این نکته توجه کنیم که هر نسلی تجربه های خاص خود را دارد، تجربه هایی که خیلی از موارد قابل تعمیم به دیگران نیست. درحال حاضر با توسعه فناوری های نوین اطلاعاتی و افزایش دامنه آگاهی های نسل جدید، جوانان تجربه های قدیمی ترها را کمتر قبول می کنند. اینجاست که یک وضعیت متعارض به وجود می آید. برای این که آنها نه برای روانشناس بسترسازی ذهنی انجام داده اند و نه تن به این شیوه های سنتی می دهند.
با این حال جوانانی که از قبل آموزش داده نشده اند و نیاموخته اند که علم مشاوره یا روانشناسی چیست، در این زمینه مشکل دارند. آنها حتی ممکن است کتاب های روانشناسی را مطالعه کنند و با نظریات روانشناسی آشنا باشند اما نوبت به خودشان که می رسد دوست ندارند برای حل مسائلشان به کسی که دراین زمینه تجربه و تخصص دارد مراجعه کنند.

تنظیم:میناطراویان

صفای کربلا


حاجیان جمع اند دور هم همه

پس کجا رفته حسـین فاطمه

حاجـیان رفتند یکـسر درمنا

پس چرا اورفته سوی کربـلا

او بجای موی سر ،سـر میدهد

قاسـم و عـباس و اکبر میدهد

سعی حـج او صفا باخنجر است

مروه اش قبر علـی اصغر است





زیارت امام حسین(ع)، با دعا زیارت خدا می شود

 
اگر زایر قبر مطهر امام حسین(ع)، با تضرع و خواهش دعا کند، زایر خدا خواهد بود.
درروایتی از پیامبر اسلام(ص) آمده است که می فرماید " الدعا مخ العباده"  عبادتی که در آن روح دعا و تضرع و خشوع نباشد، پوسته بدون مغز است.

 فلسفه دعا تسلیم شدن در برابر حکمت خدا است، کسی دعایش مستجاب می شود که دعایش منطبق با خواست خدا باشد و نباید از حکمت خدا سبقت گرفت. مهم ترین ویژگی دعا کننده شناخت و معرفت است. معرفت اولی که در زیارت عاشورا تعلیم می دهند این است که بشناسیم چه کسی را واسطه خدا قرار داده ایم. نباید به راحتی و بدون طهارت، نام مقدس ائمه اطهار(ع) را بر زبان جاری کرد.
حضرت عیسی(ع) فرمود: در این دنیا نتوانستم از پس جهل جاهل برآیم، در فضائل امام حسین(ع) آمده است که زهیر یک جاهل بود و دیدگاهش این بود که حضرت امیر(ع) در قتل خلیفه سوم دست داشته، به همین خاطر از مواجهه با امام حسین(ع) به شدت اجتناب می کرد، اما در سفر کربلا، وقتی با امام مواجه شد، ایمان آورد و جز شهدای کربلا شد.

 فضیلت دیگر امام حسین(ع)  آمرزش "آدم ابوالبشر" است، آدم به واسطه گناهی که انجام داد،  300 سال گریه می کرد تا این که نام اهل بیت(ع) برایشان عرضه شد و وقتی به نام مقدس ابی عبدالله الحسین(ع) رسید، بی امان گریست و خدا به واسطه این نام او را بخشید.

بنابراین عمود خیمه دل ما، محبت حسین (ع) است آن گاه که در تنهایی و مصیبت قرار میگیریم، نام حسین داغ را از دلمان بر می دارد چرا که او فرموده غم ها و مصیبت ها را کشید تا شیعیانش غمی نداشته باشند.
 منبع :صفاری ،کربلای معلا

تست سلامت روحی

 به این ده سوال پاسخ دهید تا دریابید که چه اندازه با احساسات و عواطف خود در ارتباط هستید سپس امتیاز های خود را جمع کرده و نتیجه حاصل را مشاهده نمایید!

سوال:

1-هنگامی که غمگین و ناراحت هستید, آیا می توانید علت ناراحتی خود را پیدا کنید؟

همیشه (4 امتیاز)     بیشتر اوقات (3 امتیاز)       برخی مواقع (2 امتیاز)        به ندرت ( 1 امتیاز)

 

2) هر چند وقت یک بار شما چیزهایی را خریداری می کنید, ولی واقعا نمی توانید از پس هزینه های آن هابرآیید؟

همیشه(1امتیاز)      بیشتر اوقات(2 امتیاز)       به ندرت (3 امتیاز)          هرگز ( 4 امتیاز)

 

3) آیا شده که حرفی بزنید و بعد از گفتن آن پشیمان شده باشید؟

اغلب (1 امتیاز)          گاهی (2 امتیاز)         خیلی کم (4 امتیاز)           هیچ وقت ( 3 امتیاز)

 

4) وقتی کسی شما را عصبانی کند, در این صورت شما:

 با عصبانیت در مقابل او می ایستید (2 امتیاز)     

به هیچ کس هیچ حرفی نمی زنید (1 امتیاز)      

همه جا از آن شخص گله وشکایت می کنید (3 امتیاز)   

به صورت آرام مساله رامطرح نمایید ( 4 امتیاز)

 

5) معمولا چند مدت طول می کشد که به خواب بروید؟

 معمولا تا به رختخواب میروید می خوابید (3 امتیاز)      

20 دقیقه طول می کشد که بخوابی (4 امتیاز)          

 خواب راختی ندارید و سرجایتان می غلتید(1 امتیاز)     

یک ساعت یا بیشتر( 2 امتیاز)

 

6) معمولا در چه شرایطی به خود این اجازه را می دهید که گریه کنید؟

 وقتی ناراحتم و فقطدوستان نزدیک یا خانواده ام حضور دارند (3 امتیاز)      

هر زمان که احساس کنم نیاز به گریه دارم(4 امتیاز)      

هر کاری می کنم تا گریهنکنم (1امتیاز)   

وقتی که تنها هستم ( 2 امتیاز)

 

7) آیا احساس می کنید که دوستان خوبی دارید؟

جمع صمیمی از دوستان واعضای خانواده دارم (4 امتیاز)       

افراد کمی در زندگی ام هستند(3 امتیاز)     

به سختی می توانم بادیگران ارتباط بر قرار کنم(2 امتیاز)     

تنها متکی به خودم هستم و نیاز به کسی ندارم( 1 امتیاز)

 

8) تا چه حد به توانایی ها و استعدادهایتان اطمینان دارید؟

 خیلی زیاد (4 امتیاز)

زیاد (3 امتیاز)

کم (2 امتیاز)

اصلا ( 1 امتیاز)

 

 ۹) چه چیزی باعث شادی و رضایت بیشتر در شما می شود یا به عبارتی باعث ایجاد انگیزه بیشتر در کارهایتان است؟

 تحسین و تشویق دیگران(3 امتیاز)      

حس درونی خود (4 امتیاز)      

ترس از شکست (2 امتیاز)       

زنده ماندن و حفظ حیات ( 1 امتیاز)

 

10) از نظر من شادی و خوشبختی هر کس عمدتا بر پایه:

 راه و روشی است که هرشخص در زندگی پیش میگیرد (4 امتیاز) 

 اقتصاد جامعه وخانواده (3 امتیاز)  

 اصولی است که هر کسی از همان کودکی با آن تربیت شده (2 امتیاز)      

شانس و اقبال فرد است( 1 امتیاز)

 

 

نتیجه :

امتیاز بین 32 تا 40

در این صورت باید به شما تبریک گفت. چرا که شما از لحاظ روحی و عاطفی در سلامت کامل هستید و باید به وجود خودتان افتخار کنید. شما توانسته اید با احساسات خود ارتباط خوبی بر قرار کنید

 

امتیاز بین 24 تا 32

لازم است تا شما در شیوه زندگی خود کمی تجدید نظر کنید, شرایط روحی شما به طرز نابسامانی در حالت نوسان است و اگر به همین منوال پیش بروید از لحاظ سلامت روحی دچار مشکل خواهید شد. شاید یافتن یک شغل جدید و یا حتی مشاوره کار مفید باشد. به هر حال شما گاهی به خودتان اطمینان کامل دارید و برخی مواقع قادر هستید تا با احساسات خود به خوبی کنار بیایید.

  

امتیاز کمتر از 24 

به شما توصیه می شود که به طور جدی تری به فکر سلامت روحی خود باشید و از کمک های حرفه ای در این راه استفاده نمایید. ممکن است که مشکلی در زندگی خود داشته باشید و نیاز باشد تا برای دستیابی به آرامش و سلامت فکری خود آن مشکل را به نحوی تجزیه و تحلیل نمایید و راه حل مناسبی را برای آن بیابید.