مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پیشگیری از افسردگی با نماز صبح!

افسردگى (DEPRESSION) حالتى احساسى است که مشخصه‏اش اندوه، بى‏احساسى (APATHY) ، بدبینى (PESSIMISM) و احساس تنهایى است. این بیمارى که امروزه از شیوع بالایى در میان مراجعه کنندگان به کلینیک‏هاى روانپزشکى برخوردار است،
داراى تظاهرات متنوع و زیادى بوده که از مهمترین آنها مى‏توان به اختلالات خواب اشاره نمود. تحقیقات نشان مى‏دهد 75 درصد از بیماران افسرده مشکلى در خواب (چه به صورت بى خوابى و چه پرخوابى) دارند و همچنین علایم این بیماران در هنگام صبح تشدید مى‏شود. نکته جالب و قابل توجه و مورد بحث ما این است که در این بیماران چگالى (REM حرکت‏ سریع چشم) در نیمه اول خواب و همچنین کل زمان REM افزایش یافته و فاصله میان به خواب رفتن تا شروع اولین دوره REM یعنى ( LATENCY - REM) کم شده و مرحله 4 خواب نیز کاهش مى‏یابد. (1)

پس به عبارت ساده‏تر مى‏توان گفت، افراد افسرده زمان بیشترى را در مرحله خواب REM به سر مى‏برند. یعنى به میزان بیشترى نسبت ‏به سایرین خواب مى‏بینند.

یک روش درمانى جدید براى بیماران افسرده، بیدار نگه داشتن آن‏ها براى کاهش میزان REM است، که بهترین شکل آن نماز صبح است. (2) زمان نماز صبح که مورد تاکید قرآن و همچنین بسیارى از روایات بوده، سبب کاهش قابل توجه میزان خواب REM در اشخاص مى‏شود. زیرا شخص نمازگزار که خود را ملزم به اقامه نماز صبح مى‏داند و باید صبحگاه بیدار شود، پس در حقیقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از REM را مى‏گیرد. از این جهت ‏بیدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهایى مى‏تواند یک عامل مهم بدون عارضه در پیشگیرى از افسردگى مطرح باشد که بر تمام روشهاى درمانى دارویى و غیر دارویى ارجح است، چرا که پیشگیرى بر درمان مقدم است .

حال ببینیم، این موضوع چه ارتباطى با نماز صبح دارد، یعنى نماز صبح چه اثر درمانى مى‏تواند در این بیماران داشته باشد؟

به طور متوسط 20 - 15 دقیقه طول مى‏کشد تا یک فرد معمولى به خواب رود. پس در عرض 45 دقیقه وارد مراحل 3 و 4 خواب شده که این مراحل عمیقترین مراحل خواب‏اند. یعنى بیشترین تحریک براى بیدار کردن فرد در این مراحل لازم است. حدود 45 دقیقه پس از مرحله ‏4 است که نخستین دوره حرکات سریع چشم (REM) فرا مى‏رسد. هر چه از شب مى‏گذرد، دوره‏هاى REM طولانى‏تر و مراحل 3 و 4 کوتاه‏تر مى‏شود. بنابراین در اواخر شب، خواب شخص سبک‏تر شده و رؤیاى بیشترى مى‏بیند (یعنى خواب REM اش بیشتر مى‏شود). پس قسمت اعظم خواب REM در ساعات نزدیک صبح به وقوع مى‏پیوندد. و از طرفى دیدیم که یکى از مشکلات مهم بیماران افسرده، افزایش یافتن طول خواب REM و خواب دیدن زیاد است. از این جهت ‏یک مبناى مهم در تولید داروهاى ضد افسردگى ایجاد داروهایى است که کاهش دهنده مرحله REM خواب باشند (از جمله داروهاى ضد افسردگى سه حلقه‏اى) .

لازم به ذکر است آثار روحى و روانى ایمان به خدا و اقامه نماز بسیار زیاد است و نکات علمى بسیار شگرفى در اسرار سحر که مورد تاکید فراوان اسلام نیز بوده، نهفته است که انسان با دانستن آنها از تمام وجود زمزمه مى‏کند.

علاوه بر این یک روش درمانى جدید براى بیماران افسرده، بیدار نگه داشتن آن‏ها براى کاهش میزان REM است، که بهترین شکل آن نماز صبح است. (2) زمان نماز صبح که مورد تاکید قرآن و همچنین بسیارى از روایات بوده، سبب کاهش قابل توجه میزان خواب REM در اشخاص مى‏شود. زیرا شخص نمازگزار که خود را ملزم به اقامه نماز صبح مى‏داند و باید صبحگاه بیدار شود، پس در حقیقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از REM را مى‏گیرد. از این جهت ‏بیدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهایى مى‏تواند یک عامل مهم بدون عارضه در پیشگیرى از افسردگى مطرح باشد که بر تمام روشهاى درمانى دارویى و غیر دارویى ارجح است، چرا که پیشگیرى بر درمان مقدم است .

لازم به ذکر است آثار روحى و روانى ایمان به خدا و اقامه نماز بسیار زیاد است و نکات علمى بسیار شگرفى در اسرار سحر که مورد تاکید فراوان اسلام نیز بوده، نهفته است که انسان با دانستن آنها از تمام وجود زمزمه مى‏کند؛

"اقم الصلوة لدلوک الشمس الى غسق الیل و قرءان الفجر ان قرءان الفجر کان مشهودا (3) ؛ نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکى شب برپا دار و (نیز) نماز صبح را، زیرا نماز صبح همواره (مقرون با) حضور (فرشتگان) است .


پی نوشت:


1 . روانپزشکى بالینى کاپلان، ترجمه دکتر مرسده سمیعى و دکتر حسن رفیعى، ص‏152 .

2 . 40 نکته پزشکى پیرامون نماز، دکتر مجید ملک محمدى، ص‏3 .

3 . الاسراء (17): 78

اولین بیعت کننده با امام زمان کیست؟

اولین مسئله ای که پس از اعلام ظهور حضرت قائم(عج) به وجود خواهد آمد مسئله بیعت با ایشان است واین سوال به ذهن متبادر می شود که چه کسی اولین بار با ایشان بیعت خواهد کرد. از روایات رسیده از جانب معصومین(ع) چنین استفاده می شود که اوّلین کسی با حضرت مهدی(عج) بیعت کرده و به دست مبارک آن جناب بوسه می زند. حضرت جبرئیل امین فرشته مقرّب الهی است.

مفضّل بن عمر از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود: آنگاه که خداوند به حضرت قائم اجازه خروج دهد، آن حضرت به منبر رود، پس مردم را به سوی خویش دعوت کند و به خداوند سوگندشان دهد و به حق خویش آنها را بخواند و به این که بین ایشان و روش رسول خدا(ص) رفتار کند و به کردار آن حضرت عمل کند. آنگاه خداوند جبرئیل را می فرستد که نزد او بیاید، جبرئیل در حجر اسماعیل نزد آن حضرت می آید و می گوید: به چه چیز مردم را می خوانی؟ حضرت قائم(ع) دعوت خود را به او خبر دهد. جبرئیل می گوید: من نخستین کسی هستم که با تو بیعت می نمایم، دست خویش را برای بیعت باز کن، پس دست به دست آن حضرت گذارد.

همچنین نقل شده است که حضرت قائم(عج) پشت به حرم(خانه کعبه) می دهد و دست خود را دراز می کند مثل دست موسی ... آنگاه می فرمایند: این دست خداست و از جانب خداست و به امر خدا کشیده شد و این آیه را تلاوت می کند :"ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله یدالله فوق ایدیهم، فمن نکث فانما ینکث علی نفسه ...". پس اول کسی که دست آن حضرت را می بوسد جبرئیل است و با آن جناب بیعت می نماید و پشت سر او فرشتگان و نجبای جنّ و نقیبان آن حضرت بیعت می کنند. (2)

منابع:
1-مهدی موعود، ترجمه و نگارش علی دوانی، ص1154
2-اسرار العقائد، ج 2، ص 100 به نقل از کتاب "یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(عج)"، از علیرضا رجالی تهرانی،‌ انتشارات نبوت

چگونه روابط عاطفی مان را مدیریت کنیم که ضربه نخوریم؟


یکی از نیازهای اساسی ما آدم‌ها نیاز به دوست داشته شدن و دوست داشتن است. اگر نتوانیم کسی را دوست بداریم، از سلامت روانی فاصله داریم. به دلیل اهمیت این نیاز، فرد تامین‌کننده آن نیاز می‌تواند در ما تاثیر فراوانی بگذارد و گویا کمندی نامریی بر گردن ما بیندازد و ما را دنبال خود بکشاند. بنابراین ما در هر نوع رابطه عاطفی که قرار بگیریم، به درجاتی وابستگی‌های عاطفی‌روانی را تجربه خواهیم کرد. البته میزان وابستگی در کسانی که خلأهای عاطفی‌روانی را از گذشته داشته باشند عمیق‌تر و سریع‌تر خواهد بود. آنچه اهمیت دارد این است که ماهیت رابطه داشتن به خاطر جذابیت‌هایی که دارد ما را به خود وابسته می‌کند. اگر در شما هیچ وابستگی ایجاد نشود و بی‌اهمیت پس از پایان یک رابطه، همه چیز را فراموش کنید و انگار نه انگار، از کنار آن بگذرید، واقعا جای نگرانی دارد و باید برای این مشکلی که دارید تحت بررسی قرار بگیرید. به طور کلی، وقتی شاهد ابراز علاقه کسی نسبت به خود هستیم و یا در رفتار و گفتار او می‌بینیم که دوست‌مان دارد، احساس ارزشمندی در ما تقویت می‌شود. برعکس، وقتی می‌بینیم کسی دوست‌مان ندارد و یا از رابطه‌ای که با ما دارد، خارج می‌شود؛ اولین موضوعی که باعث آسیب روانی ما می‌شود، احساس بی‌ارزشی است. معمولا اولین فکری که به ذهن ما می‌آید این است: «مگر من چه بدی داشتم که او رهایم کرد و رفت؟» حتی احساس حقارت در مواقعی که باورمان شود دوست‌داشتنی نیستیم، به وجود می‌آید و ما را آزار می‌دهد. شاید تنها راهی که بتوان با آن به این دختر و پسرها کمک کرد آن است که انواع رابطه‌ها را برایشان تعریف کنیم و سپس در مورد مراحل مختلف رابطه عشقی توضیحاتی بدهیم که با شناسایی تغییر رفتارهای خود بتوانند بر اوضاع مسلط شوند. اگر با چارچوب رابطه‌های تعریف شده آشنا باشید، می‌توانید به این موضوع فکر کنید که چه‌طور رفتار کنید تا کسی نتواند احساسات و عواطف شما را به بازی بگیرد.
چرا بعضی‌ها با احساسات دیگران بازی می‌کنند؟
وقتی کسی آنچه در درون‌اش نیست را به شما منتقل کند، در واقع عواطف شما را به بازی گرفته است. یعنی انتقال غلط و غیرواقعی احساسات، به نوعی بازی در میان برخی از جوان‌ها و نوجوان‌ها تبدیل شده است که هر دو سوی یک رابطه با انتخاب آگاهانه وارد این بازی می‌شوند و هر دو طرف با قواعد بازی آشنا هستند. البته گاهی دختر یا پسر نقش خود را فریبکارانه بازی می‌کند و دیگری که مانند او رفتار نکرده آسیب بیشتری در این بازی می‌بیند.

در این بازی، دو طرفی که وارد یک رابطه می‌شوند، در جستجوی یک رابطه جدی و هدف‌مند نیستند اما وانمود می‌کنند لبریز از عشق و عاطفه‌اند و احساس خوشایندی به هم دارند. آنها به دروغ با بیان الفاظی محبت‌آمیز و کلیشه‌ای قصد دارند احساسات طرف مقابل را به بازی بگیرند. زیربنای این بازی شاید امری طبیعی و بیولوژیک باشد و به نوعی کشش درونی برای رسیدن به ازدواج تعبیر ‌شود اما آنها یکدیگر را به بازی می‌گیرند.برخی معتقدند در صورت سلامت نفس طرفین و وجود انگیزه‌های سالم و غیرفریبکارانه این بازی حرکت به سوی رفتارهای پخته و آمادگی برای ازدواج است. شک دارم که تا به حال، برخی الفاظی را که توسط برخی دختر و پسرهای جوان به کار برده می‌شود نشنیده باشید: «طرف را به تور انداختم… مخ طرف را زدم…» اما وقتی در مورد به کار گرفتن دروغین الفاظ محبت‌آمیزی که قاعدتا در عشق‌های واقعی رد و بدل می‌شود از این جوان‌ها می‌پرسم، در توجیه رفتار خود می‌گویند: «اینها را می‌گم چون عادتمه؛ چون قاعده بازی همینه. اگر من نگم، دیگری می‌گه و خلاصه من قوانین بازی را بلدم…»فرقی نمی‌کند دختر یا پسر باشید باید مراقب باشید ندانسته وارد بازی نشوید.
پس باید رابطه‌ها را به عنوان درس اول بشناسید. دستورات مذهبی، اخلاقی و حتی برخی سنت‌های اجتماعی، همه و همه در طول قرن‌ها برای حفظ و حراست از تک‌تک ما و نهاد خانواده به وجود آمده‌اند.

درس دوم اینکه اگر حتی می‌دانید کسی که وارد رابطه با شما شده آدم خوبی است و از این قماش نیست و قصدی جز ازدواج ندارد، باز هم نباید چنان در فاز عاطفی غرق شوید که وابستگی شدید مانع از محک زدن منطقی او و شرایط‌اش شود. چه بسا جواب شما در نهایت به درخواست او منفی باشد، پس نباید کاری کنید که زمینه بازی با عواطف‌تان فراهم شود و اگر روزی خواستید به هر دلیلی این رابطه را ختم کنید و او را مورد مناسب ازدواج ندانستید، کارتان به مراکز اعصاب و روان بکشد و یا در کنج خانه افسردگی بگیرید یا متقابلا چنین مشکلاتی را برای او ایجاد کنید.

سوم اینکه اگر قصد وارد شدن در یک رابطه، دوستی است و یا طرف مقابل واضح و شفاف به شما اعلام می‌کند که قصد ازدواج ندارد، سعی کنید خوب چشم و گوش‌تان را باز کنید و مدام بر خود کنترل داشته باشید تا بتوانید درست حرکت کنید؛ به یاد داشته‌باشید که رعایت حدود شرعی و اخلاقی لازمه حفظ سلامت شما و طرف مقابل شماست. مثلا اگر می‌بینید به سمت وابسته شدن در حرکت‌اید و مغز شما در حال شرطی شدن و دریافت تغذیه عاطفی از اوست و یا آن‌قدر احساساتی هستید که با شنیدن کلمات عاشقانه از او بین زمین و آسمان معلق می‌مانید، باید هوشیارانه عمل کنید. گاهی موبایل‌تان را خاموش کنید و یا به او بگویید دیگر نباید از این کلمات استفاده کند، وگرنه به تماس‌هایش پاسخ نمی‌دهید تا او بداند شما حدود رابطه دوستی را می‌شناسید و اجازه نمی‌دهید شما را بگذارند سر کار و یا بازی‌تان بدهند. گاهی با به کار بردن برخی جواب‌های کوتاه اما شفاف و معنادار می‌توانید به او بفهمانید بهتر است خودش باشد و آنچه در درون واقعی‌اش هست را آشکار کند.
اگر شما مدام بازخوردهای مثبت به او بدهید و با رفتارتان تشویق‌اش کنید به این بازی ادامه بدهد، به او پیام داده‌اید که بازی را ادامه بده چون هر دو از آن لذت می‌بریم. اگر چنین رفتاری کردید نباید پس از مدتی تنها به محکوم کردن او بپردازید و بگویید شما را به بازی گرفته بود چون شما دانسته و آگاهانه در این راه آمده‌اید و از این بازی لذت برده‌اید.
انواع رابطه‌ها
روابطی که ما با دیگران برقرار می‌کنیم انواع و اقسامی دارد که در زیر به آنها اشاره می‌کنم:

۱ یکی از این رابطه‌ها، رابطه دوستی است. رابطه‌ای که در بین جوان‌ها کاملا تعریف شده و شناخته شده است (Just Friend). در این رابطه، وقتی دوست شما خبر ناراحت‌کننده‌ای در موردتان می‌شنود، همدلانه به کنارتان می‌آید و تنهای‌تان نمی‌گذارد. به شما می‌گوید دوست‌تان دارد و اگر مشکلی داشتید، می‌توانید روی کمک او حساب کنید. در جامعه ما این دوست اغلب از جنس موافق است. ما در این ارتباط، حتی به این دوستان هم وابسته می‌شویم و اگر مدتی خبری از هم نداشته باشیم، سراغ یکدیگر را می‌گیریم و تمایل داریم ریتم دوستی‌مان حفظ شود. اگر هفته‌ای یک بار یا ماهی یک بار با هم تماس تلفنی یا دیدار داشتیم وابسته آن می‌شویم. ما حس خوبی به هم داریم و وظایف دوستی را انجام می‌دهیم.

۲ رابطه دیگری داریم به نام رابطه کارکردی. یعنی ما کاری به خود شخص نداریم، بلکه با کارکرد او در ارتباط هستیم و وابسته‌اش شده‌ایم. دوستی یک روان‌شناس مشاور با دوستی که کارمند بانک است، اگر ما به هر دلیلی رابطه‌مان به هم بخورد تا مدتی کلافه هستیم و خلأ او را حس می‌کنیم چون ذهن ما وابسته او شده است و آرزو می‌کنیم کاش دوباره برگردد. آن کارمند هر وقت مشکل داشته باشد دوست‌اش تلفنی راهنمایی‌اش می‌کند و در عوض همه کارهای بانکی دوست‌اش را انجام می‌دهد تا مبادا وقت او در صف بانک گرفته شود.

۳ رابطه دیگری که رایج است و اغلب وابستگی‌های عاطفی را شامل می‌شود همان رابطه عشقی (Love) است. دختر و پسری دچار وابستگی عاطفی می‌شوند که به دلیلی به یک رابطه آمده‌اند. گاهی اوقات محیط کاری، محیط تحصیلی و یا مکان خاص باعث می‌شود دو نفر با یکدیگر در ارتباط باشند و آغاز یک رابطه باشد.

روزهای اول رابطه وقتی شما کششی نسبت به فردی در خود می‌بینید دنبال بهانه می‌گردید و به عنوان پیش مقدمه طوری رفتار می‌کنید که ببینید آیا او هم‌چنین حسی دارد؟ با او بیشتر تماس می‌گیرید و این بهانه‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود و شما و طرف مقابل به یکدیگر نشان می‌دهید علاقه‌مندی به وجود آمده است. حالا که دست ‌دل‌تان برای همدیگر رو شده و فهمیده‌اید شما دو نفر حس مشترکی به هم دارید، رابطه‌تان وارد فاز عاطفی می‌شود. در اینجاست که می‌گوییم اینها زود به زود دل‌شان برای یکدیگر تنگ می‌شود: «به محض خداحافظی کردن، دل‌ام تنگ شد و حالا که در مسیر خانه هستم به تو اس‌ام‌اس می‌دهم یا تماس تلفنی می‌گیرم…» در این مرحله بهترین کلمات رد و بدل ‌شود. همه‌چیز به نظر آن دو عالی و لذت‌بخش است. سطح نوراپی‌نفرین و دوپامین خون ما در این فاز اول رابطه بالاست و حالت کاملا سرخوشی و نشئگی داریم و تغییر رفتار می‌دهیم. تا دیروز خیلی جدی بودیم و حالا شوخ‌طبع می‌شویم و شعر می‌گوییم. قبلا خیلی کم‌رو بودیم اما حالا حاضرجوابی می‌کنیم و خلاصه یک تغییر رفتار واضح خواهیم داشت.

حس ما فوق‌العاده است و به خاطر سطح هورمون‌های بدن‌مان همه‌چیز را زیبا می‌بینیم (در روان‌شناسی به نوراپی‌نفرین و دوپامین هورمون‌ عشق می‌گویند) و حتی کارهای بد و رفتارهای دور از ادب را به خودمانی بودن و یا تعابیر زیبا برداشت می‌کنیم (این نکته را به خاطر بسپارید.)

در این مرحله، بی‌اختیار به یکدیگر وابسته می‌شوید چون مدام به مغزتان این برنامه را می‌دهید که می‌خواهم هر لحظه با تو باشم. این برنامه‌ای که به مغز داده می‌شود، چنین حسی را تقویت می‌کند که قرار است همه زندگی‌ام با تو باشد و می‌خواهم با تو ازدواج کنم. این در حالی است که شما گاهی چنین قراری را نداشتید و فقط درگیر عاطفی یکدیگر شده‌اید. مدت‌زمان بودن در این فاز عاطفی برای افراد متفاوت است. بعضی‌ها در مدت سه هفته به این حس می‌رسند. بعضی‌ها در مدت دو ماه و بعضی‌ هم بودن در این فاز را تا ۶ ، ۷ ماه یا بیشتر تجربه می‌کنند و ادامه می‌دهند. بسته به طول مدت زمانی که در این فاز وابستگی عاطفی بوده‌اید، پس از قطع ارتباط، حالات عاطفی‌روانی و هیجانی که خواهید داشت، متفاوت خواهد بود. اگر شما سه هفته در این فاز بوده‌اید، طبیعی است که تا سه، چهار روز پس از پایان رابطه حال‌تان خوب نباشد. به هر حال مغز شما مدت ۲۰ روز در این برنامه ذهنی بوده است که صبح با صدای تلفن و پیام محبت‌آمیز آن دوست بیدار شود. در طول روز بارها با او در ارتباط باشد و حالا چنین منبع تغذیه عاطفی ناگهان قطع شود و انگار این گمشده، سیستم ذهنی شما را بر هم زده است و حال‌تان خوب نیست اما اگر این حالت ناخوشی بیش از این ادامه داشته باشد و شما تا ماه‌ها حال‌تان بد باشد، طبیعی نیستید و باید حتما بررسی شوید. یعنی ما انتظار داریم حتی اگر آدم احساسی‌عاطفی هستید، بتوانید بر اوضاع مسلط شوید و ظرف یک هفته تا ۱۰ روز خودتان را جمع و جور کنید. در رابطه‌های عاشقانه‌ای که ماه‌ها طول می‌کشد طبیعی است به زمان بیشتری برای مسلط شدن بر اوضاع روانی‌مان پس از قطع ارتباط نیاز داشته باشیم. افت عملکرد، گریه کردن، حوصله کاری را نداشتن و کلافه بودن از نشانه‌های طبیعی این وابستگی عاطفی است که باید بشناسید و به خودتان کمک کنید تا آنها را مدیریت نمایید. طول مدت سوگواری عشق باید منطقی باشد و در تناسب یا طول مدت فاز عاطفی باشد.

30 راه برای نفوذ در دیگران!؟





1) انتقاد، شکایت و محکوم نکنید.

2) صادق باشید.

3) در دیگران انگیزه ایجاد کنید.

4) ذاتاً به دیگران علاقه مند باشید.

5) همیشه حتی در هنگام مشکلات و سختی ها خنده رو باشید.

6) به یاد داشته باشید که نام هر فردی زیباترین و مهمترین کلمه است.

7) شنونده خوبی باشید. دیگران را تشویق کنید در مورد خود صحبت کنند.

8)براساس علایق دیگران صحبت کنید.

9) طوری رفتار کنید که دیگران احساس کنند مهم هستند و هر کاری که از دستتان بر می آید صادقانه برایشان انجام دهید.

10) بهترین راه موفقیت در بحث، اجتناب از آن است.

11) به «نظر» دیگران احترام بگذارید. هرگز نگویید «اشتباه می کنید«

12) اگر اشتباه کردید، سریع و صادقانه آن را بپذیرید.

13) دوستانه صحبت کنید.

14) طوری صحبت کنید که طرف مقابل همیشه در پاسخ تان «بله» بگوید.

15) اجازه دهید طرف مقابل بیشتر صحبت کند.

16) اجازه دهید طرف مقابل احساس کند از شما برتر است.

17) صادقانه همه چیز را از نگاه طرف مقابل ببینید.

18) با عقاید و آرزوهای مثبت و سازنده دیگران همراه شوید.

19) با افراد مثبت و انگیزه دهنده دوست باشید.

20) عقایدتان را به دیگران تحمیل نکنید.

21) خود را با علائم غیرکلامی طرف مقابل هماهنگ کنید.

22) صادقانه از دیگران تعریف کنید.

23) اشتباهات دیگران را غیر مستقیم تذکر دهید.

24) قبل از انتقاد از دیگران در مورد اشتباهاتتان صحبت کنید.

25) به جای دستور صریح، سؤال کنید.

26) در دیگران احساس امنیت ایجاد کنید.

27) هر پیشرفت جزیی و هر نکته مثبتی را تحسین کنید.

28) مشوق باشید و بکوشید اشتباه دیگران را آسان و قابل اصلاح نشان دهید.

29) بگذارید افراد از انجام پیشنهادات شما خوشحال شوند.

30) اگر برای کسی کاری انجام می دهید، انتظار جبران نداشته باشید.

نکته‌های حیاتی برای ایجاد محبت در زندگی


جمله‌های‌ کلیدی برای جذب همسر زندگی زناشویی را باید چون نهالى دانست که لازم است تمام تمهیدات را به‌کار بست تا این نهال سست و شکننده، حفظ و بارور شود و به درختى تناور تبدیل گردد و ریشه‌ی آن، در اعماق جان زن و مرد نفوذ کندجمله‌های‌ کلیدی برای جذب همسر زندگی زناشویی را باید چون نهالى دانست

که لازم است تمام تمهیدات را به‌کار بست تا این نهال سست و شکننده، حفظ و بارور شود و به درختى تناور تبدیل گردد و ریشه‌ی آن، در اعماق جان زن و مرد نفوذ کند.آن‌چه در این میان دارای اهمیت می‌باشد، محبت و شیوه‏هاى صحیح ابراز آن است. محبت بین زن و مرد، اکتسابى‌ست، بدین معنا که هم زن و هم مرد، باید شیوه‏هاى ابراز آن را آموزش دیده، تمرین کنند و به‌کار برند.

در این شماره به جمله‌های کلیدی که بیان آن‌ها از زبان آقایان به همسرشان در ایجاد یک زندگی شاد و سالم، پراهمیت می‌باشد می‌پردازیم. و در شماره‌ی بعد به بررسی این مسأله در خصوص خانم‌ها اشاره خواهیم داشت.

«روز خوبی داشتی؟»

هنگامی‌که از همسر خود در مورد چگونگی گذراندن روزش پرسش می‌کنید، برداشت او این خواهد بود که شما انسان بافکری هستید و مشتاق‌اید بدانید او ساعات کاری خود را چگونه سپری کرده است این سؤال، به همسر شما مجوز آن را خواهد داد که مدتی در مورد کوچک‌ترین اتفاقاتی که برایش افتاده، صحبت نماید (پس برای مدت زمانی طولانی، آماده‌ی نشستن و شنیدن داستان‌های او شوید!) همسر شما، به آن‌چه که در فکر شما می‌گذرد، توجه زیادی دارد. با این عمل، به او فرصتی می‌دهید تا با گفت‌وگو، شما را به‌عنوان محرم ‌اسرار خود در نظر بگیرد.

اگرچه ممکن است بیش از زمانی که انتظار دارید، مجبور به شنیدن صحبت‌هایش شوید، اما وقتی تمام شد، او علاقه‌مند به صحبت در مورد شما خواهد بود.

«تو زیباترینی!»

همان‌طور که مشخص است، این جمله به او می‌رساند که برای شما جذاب است. از طرف دیگر، باعث افزایش اعتمادبه‌نفس در او خواهد شد. شما به همسر خود اطمینان می‌دهید که به او علاقه دارید. این تحسین و تعریف بسیار مهمی در دنیای زنانه محسوب شده و امتیاز شما را در نزد همسرتان، ارتقای چشم‌گیری خواهد داد. همچنین بیان این جمله، به او تفهیم می‌کند که شما تا چه حد برایش ارزش قائل هستید.

«در مورد (هرچیزی) چه احساسی داری؟»

پرسیدن این سؤال، به همسرتان نشان‌می‌دهد که شما خالصانه برای احساسات او اهمیت قائل هستید. زن‌ها عاشق بیان احساسات‌شان در مورد هر موضوع قابل تصوری می‌باشند. این سؤال، بیان‌گر جنبه‌ی مهربانی و دلسوزی یک فرد است. وقتی همسرتان درمی‌یابد که شما توجه‌تان را به او مبذول داشته‌اید، او نیز متقابلاً احساسات خود را با شدت بیش‌تری، اهدا خواهد نمود.

«تو واقعاً زرنگ و باهوشی.»

با تصدیق نمودن هوش و ذکاوت او، این مفهوم را می‌رسانید که علاوه‌بر محاسن ظاهری، متوجه ذهن و فکر توانمندش نیز شده‌اید. همسر شما با شنیدن این جمله، در مورد همه‌ی جوانب زندگی خود، احساس رضایت و خشنودی خواهد نمود. این سخن، نشانه‌ی احترام از طرف شما برای همسرتان محسوب می‌گردد. زن‌ها، عاشق مردان صمیمی و خوش‌قلب می‌باشند و هیچ‌چیزی بهتر از بیان و تشخیص هوش و ذکاوت آنان، نمی‌تواند صفات عالی شما را آشکار نماید.

«می‌خواهم همه‌ی عمرم را با تو سپری کنم.»

هنگامی‌که این جمله را بیان می‌دارید، او را به تداوم تعهدتان، مطمئن می‌سازید و به‌تبع، همدلی همیشگی او را خواهید داشت.

«تو بهترین دوست منی.»

به این معنی است که برای رابطه‌تان ارزش قائل هستید و مایل‌اید کارهایی را به همراه او انجام دهید که مردان دیگر ممکن است قادر به انجام آن‌ها نباشند. همسرتان بعد از شنیدن این جمله، پیوستگی مقاومت‌ناپذیری با شما پیدا خواهد نمود. این جملات، شما را در نظر او به‌جای یک فرد عادی، به انسانی جذاب تبدیل می‌کند.

«تو یک مادر ایده‌آل خواهی شد (یا هستی).»

اغلب زن‌ها آرزو دارند که روزی بچه‌دار شوند. هم‌چنین بیش‌تر مواقع با خود کلنجار می‌روند که آیا در این راه موفق خواهند بود یا نه. با گفتن این جمله، به او اطمینان می‌دهید که به‌طور حتم به هدفش خواهد رسید، به‌علاوه با ارضای نیازهای درونی‌اش، باعث آرامش و تسکین او می‌شوید. بیان این کلمات از زبان شما به‌عنوان یک همسر، او را تبدیل به خوشحال‌ترین انسان روی زمین خواهد نمود.

«تو زندگی منو کامل می‌کنی.»

این جمله می‌گوید که او، تنها فرد مورد علاقه‌ی شماست. همه‌ی زن‌ها دوست‌دارند این جمله را از زبان شوهرشان بشنوند. بیان این عبارت، به مفهوم آن است که همسر خود را به‌طور کامل پذیرفته‌اید و او مکملی همیشگی برای شماست. به این‌ترتیب در همسرتان، احساسی لذت‌بخش و پایدار به‌وجود خواهد آمد. این جمله تأکید می‌کند که شما در زندگی، به او نیاز داشته و نمی‌توانید بدون او به زندگی ادامه دهید. زن‌ها از شنیدن چنین جملاتی، بسیار دلگرم می‌گردند.

«دوستت دارم.»

این جمله‌ی دوکلمه‌ای معروف و کوتاه که همگی ما برایش اهمیت بسیار زیادی قائل‌ایم، می‌تواند تأثیر شگرفی به همراه داشته باشد. هر روز چندین‌بار این جمله را برای همسرتان تکرار نمایید چراکه گفتن این عبارت به او، باعث روشن نگاه داشتن شعله‌های آتشی می‌گردد که همیشه نیاز به برافروزی دارند. اگر در بین شما، کسانی هستند که تا به حال این جمله را به همسرشان نگفته‌اند، بدون تردید، آن را بیان کنید. وقتی اثر شگرف این جمله را در همسرتان ببینید، هرگز از تکرار آن کوتاهی نخواهید کرد.