مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

آیا ازدواج خوب است ؟ برای ازدواج کردن چه زمانی مناسب است ؟





بررسی ازدواج از دیدگاه علمی
ازدواج تنها راه مشروع و سالم تشکیل خانواده است. همه مکاتب و ادیان الهی به ویژه دین مبین اسلام، ازدواج و تشکیل خانواده را توصیه نموده اند. ازدواج به زن و مرد آرامش می بخشد و آنان را از انحراف و رفتارهای جنسی پرخطر و غیر اخلاقی باز می دارد.


در چه سنی باید ازدواج کرد؟
برای ازدواج علاوه بر نیاز به رشد جسمی و جنسی ، رشد روانی و اجتماعی نیز مورد نیاز است. در اواخر دوره نوجوانی رشد جنسی تقریبا کامل می شود و فرد توانایی تولید مثل پیدا می کند. در اواخر سنین نوجوانی اغلب دختران به فکر ازدواج می افتند، در حالیکه پسران در این سنین خواهان ازدواج نیستند. گرچه ازدواج تنها راه مشروع و سالم تأمین نیازهای جسمی و روانی نوجوانان است، ولی برای یک ازدواج موفق، آمادگی زیستی، روانی، مادی و اجتماعی لازم است. به همین جهت، متخصصان سن مناسب ازدواج را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود. در صورت داشتن ازدواج زودهنگام، بهتر است داشتن فرزند تا پس از ۲۰ سالگی به تعویق بیفتد. برای این منظور لازم است که زوجین با روش های صحیح تنظیم خانواده آشنا باشند.

معیارهای یک ازدواج موفق چیست ؟
انتخاب همسر از مهمترین تصمیمات فرد در زندگی است، زیرا می تواند آینده فرد را رقم بزند. تشکیل خانواده سالم، متعادل و پایدار مانند هر امر مهم دیگری به تفکر منطقی و تلاش و کوشش نیازمند است. جوان می بایستی بر اساس معیارهای اصولی، منطقی همسر آینده خود را شناسایی و انتخاب نماید و آنگاه به انجام پیوند زناشویی اقدام کند. بصورت کلی اصالت خانوادگی به عنوان اساسی ترین معیار انتخاب همسر شناخته می شود. ایمان، اخلاق نیکو و روان سالم، و تناسب زوجین در ویژگیهای ظاهری، سنی، تحصیلی، فرهنگی، تربیتی و اعتقادی از موارد اساسی در انتخاب همسر است


در زیر به چند عامل برای یک ازدواج موفق اشاره می شود:
سلامت جسمی و روانی
انسان سالم، خانواده سالم ایجاد می کند. برخی از بیماریها ممکن است تهدیدی جدی برای سلامت انسان و همسر آینده او باشد. در این زمینه مراجعه به مراکز درمانی برای تشخیص و درمان زودرس و مشاوره قبل از ازدواج در مراکز مشاوره وزارت بهداشت توصیه می گردد.

منبع درآمد و شغل مناسب
برای یک ازدواج موفق و زندگی سعادتمند، مسأله شغل می بایستی جدی گرفته شود. با داشتن کار و شغل، عشق و محبت زوجین در منزل رونق و تداوم می یابد. با وجودیکه داشتن شغل و درآمد لازمه خوشبختی خانواده است، باید توجه داشت که امکانات مالی به تنهایی نمی تواند حل کننده همه مشکلات یک خانواده و متضمن خوشبختی باشد و اهمیت آن تنها بایستی در کنار سایر عوامل ارزیابی شود

داشتن نیت و اراده برای تشکیل خانواده
هر یک از زوجین باید با دید باز و با رضایت خود اقدام به تشکیل خانواده نمایند. ازدواج نباید به عنوان راه حلی برای دوری از مشکلات خانوادگی جوان در خانواده در نظر گرفته شود، بلکه ازدواج زمانی موفق خواهد بود که با هدف تشکیل خانواده و تعالی روحی زوجین درنظر گرفته شود. با وجودیکه والدین در راهنمایی جوانان در انتخاب همسر نقش تعیین کننده ای دارند، این نقش باید به صورت مشاوره ای باشد و نباید بصورت تحمیلی و سلب اختیار جوان در تعیین شریک زندگی آینده اش باشد


سن مناسب و اختلاف سنی مناسب برای ازدواج
همانگونه که گفته شد، برای موفقیت در ازدواج، رعایت سن مناسب ازدواج بسیار مهم است. متخصصان سن مناسب ازدواج را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود

مسئولیت پذیری و پاسخگویی به نیازهای جسمی روحی و عاطفی همسر
زوجین باید متوجه باشند که با تشکیل خانواده، نقشهای جدیدی برای آنان بوجود می آید که می بایستی در مقابل آن مسئولیت پذیر باشند. زن و مرد متأهل نسبت به یکدیگر متعهد هستند و می بایستی با تمام وجود سعی در ایفای وظایف نمایند. یکی از اساسی ترین پایه های موفقیت یک زندگی زناشویی، شناخت دقیق نیازهای جسمی ، روحی و عاطفی همسر و تلاش مستمر و دائم در پاسخ به این نیازهاست . زوجین می بایستی در این جهت به یکدیگر کمک رسانند و مشوق و همکار یکدیگر باشند. همچنین لازم است تا از توقعات خارج از توانایی همسر اجتناب گردد. به عبارت دیگر زوجین باید تلاش کنند تا در کنار یکدیگر باشند و نه در مقابل هم.علاوه بر این، هر یک از زوجین می بایستی مسئولیت تنظیم خانواده را بپذیرند و تعداد فرزندان و فاصله مناسب تولد آنان را رعایت نمایند.

یک عشق یک همسر
این اصل متضمن دوام و خوشبختی یک خانواده است. وفاداری به همسر، وفاداری به عشق را به ارمغان می آورد

به همسر خود احترام بگذارید و گذشت داشته باشید
زوجین می بایستی در همه حال و در هر شرایطی به همسر خود احترام بگذارند. نزدیکی زوجین هیچگاه حق توهین و تحقیر یکدیگر را به آنان نمی دهد. با اولین توهین به همسر، اولین گام برای فروریختن بنای خانواده برداشته شده است و اصالت خانواده زیر سؤال می رود. هیچ خطایی از طرف همسر، شما را محق به توهین به او نمی کند. گذشت لازمه هر رابطه طولانی مدت است. انسان در طول زندگی مرتکب خطاهایی می گردد و گذشت و راهنمایی دوستانه همسر، زمینه پیشگیری از وقوع مجدد آن خطا را فراهم می کند، احساس صمیمیت را تقویت می کند و زندگی را به کام زوجین شیرین می سازد

معنویات
دین داری ، تقویت معنویات و توجه به دستورات مذهبی که به زیبایی در دین مبین اسلام و سایر ادیان الهی به آن پرداخته شده است، همچون چراغی روشن در راه تعالی بشریت است. زوجین باید به تقویت معنویات در یکدیگر یاری رسانند و در این صورت است که عطر و طراوت ایمان، فضای خانوادگیشان را صفا می بخشد

زمان مناسب بچه دار شدن
توجه داشته باشید که از نظر جسمانی، روانی، اجتماعی و اقتصادی صلاح نیست که یک زوج بلافاصله پس از ازدواج بچه دار شوند و حداقل در دو سال اول زندگی می بایستی از یک روش های پیشگیری از بارداری استفاده نمود. بهترین سن حاملگی برای زن بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی است. حاملگی پیش یا پس از این سنین، احتمال خطرات برای سلامتی جنین و مادر را می افزاید. همچنین فاصله کمتر از ۳ سال بین دو زایمان برای مادر و کودک، هر دو، خطرناک است. امروزه به دلایل متعددی بیش از دو حاملگی توصیه نمی شود.

هدف اصلی ازدواج و تشکیل خانواده چیست ؟
متاسفانه %۸۰ ازدواجها از انگیزه های غلط و خود خواهانه نشات میگیرند تعدادی از انگیزه های ازدواج به شرح زیر است :

۱- فشار اطرافیان:
تـاثیراتی است که دوستان،خانواده، جـامـعـه و حتی عقاید شما بر شما تحـــمیـــل مـی کنند. پیامی که مضمون آن اینچنین است:
”تو باید در یک رابـطه بـا جــنس مخــــالف خود باشی و یا حتما ازدواج کنی، اگر رابــطه نداشته باشی و یا ازدواج نکرده باشی حتما عیبی در تـو وجــود دارد.” در جــامعه فـــشار زیادی به افراد مجرد تـحمـــیل میگردد اما دیگر زمان آن فرا رسیده است که آنها را بـه حـــــال خود رها کنیم و بیاموزیم که تجرد آنها را درک کــرده و ارج نـهـــیم.هر فردی مختار است مجرد بماند و یا ازدواج کند.


۲- رهایی از تنهایی و افسردگی:
بسیاری از افراد تنها به این خاطر که تنها هستند( و یا از تنها ماندن هراس دارند) و یا مایوس میباشند تن به ازدواج میدهند. آنها تصور میکنند که ازدواج مشکل آنها را مرتفع میکند. اما در این شرایط معمولا فرد قادر به یک گزینش صحیح نمیباشد و احتمال آنکه فرد با شخص نامناسبی ازدواج کند زیاد است. یک انسان ناامید و تنها پس از ازدواج نیز تنها خواهد ماند. برخی افراد تا آن حد از لحاظ عاطفی تهی میباشند که امیدی به یک ازدواج موفق با هیچ فردی را احتمال نمیدهند. در نهایت نیز اینگونه افراد گرفتار روابط محنت زا و غم انگیزی میشوند.

۳- عطش جنسی:
برخی افراد آنقدر غرق در غرایض جنسی خود میبانشد که جز روابط جنسی به چیزی دیگری نمی اندیشند. آنها رابطه جنسی را به یک رابطه صمیمانه و دراز مدت ترجیح میدهند. این گونه افراد تنها بدنبال یک همخوابه میباشند تا یک همسر خوب. اینگونه ازدواجها نیز پس از مدتی به سردی گراییده و از هم میپاشد. این انگیزه معمولا در مردان مشاهده میشود و تعداد آنها هم کم نیست.

۴- گریختن از واقعیات زندگی خود:
بسیاری از افراد ازدواج میکنند نه به این خاطر که شخص مناسبی را برای ازدواج یافته اند، بلکه به جهت آنکه عذری برای دوری گزیدن از مشکلات و واقعیات زندگی خود تراشیده باشند. زندگی اینگونه افراد عاری از شور و اشتیاق و هدف مشخص میباشد. اما جای آنکه راه حل را درون خودشان بیابند ازدواج کرده و تصور میکنند با ورود فرد دیگری در زندگیشان، زندگی آنها نیز از سکون و کسالت آوری بیرون خواهد آمد.

۵- گریختن از رشد و بالندگی:
اینگونه افراد تنها به این منظور ازدواج میکنند که فرد دیگری مسئولیت مراقبت از انها را به عهده گیرد. اینگونه افراد معمولا از لحاظ عاطفی به شریک خود وابسته میشوند.



اینگوه ازدواجها در موارد زیر نمود بیشتری دارند:
• ازدواجهایی که اختلاف سنی فاحشی میان دو فرد وجود دارد.
• در ازدواجهایی که اختلاف فاحشی در قدرت مالی و یا موفقیت شغلی دو فرد وجود دارد.
• ازدواجهایی که مغایرت محسوسی در سبک زندگی دو فرد وجود دارد.


۶- احساس گناه:
برخی افراد که پیش از ازدواج با فردی رابطه دراز مدت داشته اند تن به ازدواج با فرد میدهند به این خاطر که از ترک کردن شریک خود هراس دارند که پس از رفتن آنها چه بر سر شریکشان خواهد آمد. همچنین احساس گناه میکنند زیرا که تصور میکنند آنطور که باید و شاید رفتار پسندیده ای نسبت به شریک خود نداشته اند و یا متقابلا لطفهایی که شریکشان در حق آنها روا داشته را جبران نکرده اند. هنگامی که فرد از روی احساس گناه و عذاب وجدان و نه از روی عشق واقعی تن به ازدواج با فردی دیگر میدهد ثمری جز ناکامی و نابودی هر دو فرد در پی نخواهد داشت.

۷- پر کردن خلاء احساسی و معنوی:
اینگونه افراد دارای حس پوچی و بی ارزشی میباشند و میخواهند توسط فرد دیگری خلاء وجودی خود را به گونه ای پر کنند اما باید آگاه باشند که هر میزان هم که فرد مقابلشان آنها را دوشت داشته باشد قادر به پر کردن خلاء های زندگی آنها نمیباشد.

۸- پذیرش اجتماعی:
جامعه به افراد مجرد به چشم یک انسان متهم مینگرد. این جمله را در درب ورودی بسیاری از رستورانها و یا مراکز دیگر زیاد دیده اید: ”ورود افراد مجرد ممنوع” و یا بسیار از موسسات و ادارات افراد مجرد را به استخدام خود در نمیاورند. بنابراین ازدواج انگیزه ای میگردد برای جوانان تا در جامعه مورد پذیرش قرار گیریند.

۹- تامین مخارج زندگی:
اینگونه ازدواجها در زنان بیشتر به چشم میخورد که به منظور تامین نیازهایشان با مرد ثروتمندی تن به ازدواج میدهند.


۱۰- اعتماد بنفس پایین:
برخی افراد با نخستین فردی که به آنان پیشنهاد ازدواج میدهد میپذیرند و ازدواج میکنند. اینگونه افراد به لحاظ اعتماد بنفس پایینشان میپندارند قابل دوست داشتن نبوده و یا ارزش، زیبایی، محاسن و هنر کافی در خود سراغ ندارند که فردی شیفته آنان گردد. آنان از ترس آنکه نکند فرد دیگری آنان را نپسندد و شاید این آخرین فرصتی باشد که در زندگی برایشان ایجاد گشته، شتابزده تن به ازدواج میدهند.(مانند دخترانی که خیلی زود ازدواج میکنند)

۱۱- اخذ تابعیت کشور دیگر:
اینگونه افراد برای اخذ تابعیت کشور خاصی تن به ازدواج میدهند که یک ازدواج مصلحتی محسوب میگردد.


۱۲- بی ارزش شمردن ارزش خود:
اینگونه طرز تفکر در زنان به چشم میخورد. اینگونه زنان و یا دختران چنین میپندارند که وظیفه یک فرد تامین مخارج معیشتی و وظیفه یک زن تنها برآورده ساختن نیازهای جنسی مرد میباشد. آنها ارزش زن را در سطح یک همخوابه صرف میدانند. یکی از عللی که دختران جوان با مردان مسن ازدواج میکنند همین مسئله میباشد.
به خاطر داشته باشید بسیاری از محققین سن مناسب ازدواج را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود.


بنابراین عجله نکنید و با دید گشوده شریک زندگی خود را برگزینید.
همچنین سعی کنید پیش از بچه دار شدن حداقل ۲ سال از ازدواج شما گذشته باشد تا رابطه شما با فرد مقابل به ثبات مطمئنی رسیده باشد.هدف اصلی ازدواج و تشکیل خانواده، ارضای غریزه جنسی و شهوانی نیست، بلکه تولیدمثل است.بدون شک، خالق بزرگ هستی خواهان تداوم زندگی انسان روی کره خاکی است و تنها راه تداوم نسل بشر، آمیزش جنسی است. خداوند کششی بین دو جنس مخالف (نر و ماده) برقرار ساخت، که اگر این کشش میان نر و ماده نبود، آمیزشی میان دو جنس مخالف صورت نمی گرفت، و اگر آمیزش در کار نبود نسل بشر منقرض می گشت.قوی ترین نیرویی که زن و مرد را به یکدیگر می کشاند، غریزه جنسی است. در حقیقت، جاذبه جنسی بین زن و مرد علت محدثه خانواده و علت مبقیه آن است؛ ولی هدف اصلی ازدواج، ارضای غریزه جنسی نیست، بلکه عاملی ورای این عامل شهوانی و تمتعات جنسی است که عبارت است از تولید نسل.بهترین دلیلی که می توان بر این مدعا که هدف اصلی از ازدواج صرف تلذذ و تمتع جنسی بردن نیست جدائی مردان از زنان نازا و زنان از مردان عقیم آن هم با وجود تلذذ جنسی در حد ارضاء و وجود اقتصاد سالم و وضع معیشتی مناسب در خانه است.

سه عامل مهم افراد را به طرف ازدواج و تشکیل خانواده سوق می دهد:
نیاز اقتصادی،
میل به فرزند و عشق.
میل به فرزند که همان علاقمندی به بقای نسل و حفظ نوع می باشد، عشق یا لذت جنسی یا نیازهای اقتصادی به عنوان مقدمات وصول به این هدفند.

بنابر نظریه کینک، جامعه شناس آمریکایی، از لحاظ جهان شناسی، وظیفه خانواده (زن و مرد) تنها امتداد نسل است و نیازهای اقتصادی یا شهوانی به عنوان مقدمه ای برای رسیدن به این هدف بزرگند.


مزایای ازدواج سالم و موفق چیست ؟
موفقیت در ازدواج تنها در تامین مادیات خلاصه نمی شود . تحقیقات گویای این مطلب هستند که تمام افراد خانواده در یک زندگی مشترک سالم سعادتمند و کامل از مزایای آن بهره مند خواهند شد همه ما می دانیم که خداوند به مزایای زندگی مشترک آگاه است و به همین دلیل بوده که زن ها و مرد ها را تشویق به ازدواج کرده و نتیجه این تحقیقات چیزی جز سخنان خداوند نیست.

مزایای ازدواج موفق برای کودکان و نوجوانان آن خانواده :تحقیقات نشان می دهد که کودکانی که در آغوش گرم خانواده بزرگ می شوند برتری های بیشتر ی نسبت به سایرین دارند.

از آن جمله می توان موارد زیر اشاره کرد.- احتمال ورود آنها به مدارج بالاتر علمی بیشتر است.
- از نظر آکادمیک بچه های موفق تری هستند.
- از نظر جسمی سالم تر هستند.
- از نظر عاطفی سالم تر هستند
- احتمال خودکشی در آنها کمتر است
- ناآرامی های کمتری را در مدرسه از خود نشان می دهند.
- احتمال کمتری وجود دارد که قربانی سو استفاده جنسی شوند
- کمتر از الکل و مواد مخدر استفاده می کنند
- کمتر مرتکب جنایت می شوند
- ارتباط بهتری با پدر و مادر خود دارند
- وقتی ازدواج کردند. احتمال طلاق کمتر است
- در ففر بزرگ نمی شوند


مزایای ازدواج سالم برای خانم ها:
تحقیقات نشان می دهد که خانم هایی که در یک ازدواج سالم هستند نسبت به خانم هایی که از ازدواج نا موفق هستند نسبت به خانم هایی که در ازدواج ناموفق هستند مزایای بیشتری دارند از جمله:
- از ارتباط خود راضی هستند
- از نظر احساسی سالم تر هستند
- از نظر مالی غنی تر هستند
- کمتر قربانی خشونت سو استفاده های جنسی و یا سایر جرم ها می شوند
- تلاش کمتری برای خودکشی انجام می دهند.
- از الکل و مواد مخدر استفاده نمی کنند
- زیر خط فقر به سر نمی برند
- با فرزندان خود ارتباط بهتری برقرار می کنند
- از نظر جسمانی سالم تر هستند


مزایای ازدواج سالم برای مردها:
تحقیقات مزایای بسیار زیادی را در مورد مردانی که در یک ازدواج سالم هستند نسبت به سایر آقایان پیدا کرده است به نمونه زیر توجه کنید
- عمر طولانی سلامت جسمانی تامین مالی اشتغال بلند مدت
- دستمزد بالا ریسک کمتر در روی آوردن به مواد مخدر مشروبات الکلی داشتن ارتباط بهتر با فرزندان احتمال کمتر به ارتکاب به جرم و جنایت. احتمال کمتر در خودکشی

مزایای ازدواج سالام برای اجتماع:
زمانی که در جامعه درصد افرادی که در یک ازدواج سالم هستند بیشتر شود مزایای بی شماری به همراه آنها با اجتماع وارد می شود .-داشتن شهروندان سالم از نظر فیزیکی
دارا بودن شهروندان سالم از نظر احساسی
بالا رفتن درصد افراد تحصیلکرده
کاهش خشونت های خانوادگی
کاهش امار جرم و جنایت
کاهش میان ارتکاب به جرم در نوجوانان و حوانان
کاهش میزان مهاجرت
افزایش ارزش دارایی های افراد
کاهش نیاز به خدمت مشاوره خانوادگی

زمان مناسب برای پیشنهاد ازدواج دادن و پیشنهاد ازدواج را چگونه مطرح کنیم
پیشنهاد ازدواج دادن بی شک یکی از مهمترین و بزرگترین گامهایی میباشد که تا به حال برداشته اید. شما خواهان آن هـستـید که در آن لحظه همه چیز عالی و بـه بـهتـریـن نحو پیش رود و از آن مهمتر که میخواهید پاسخ وی مثبت بـاشـد!


ایـن نکـات را هــنگام دادن پیشنهاد ازدواج مد نظر قرار دهید تا شانس موفقیت شما افزایش یابد:
۱- مطمئن گردید که فرد مناسبی را برگزیده اید:
واضح است نه! امــا حـقـیقت امر آن است که ازدواج چیزی نیست که بخواهید بـخاطـر انــگیــزه هــای آنــی وارد آن گردید. ممکن است شما دیوانه وار همدیگر را دوست داشته باشید اما اگر هــمسرتان خواهان فرزند باشد اما شما نه، ازدواج شما قطعا زیاد دوام نخواهد آورد و یا آنکه ارزشهای شما با ارزشهای همسرتان متفاوت باشد. اگر در مورد فردی که میخواهید با وی ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر درباره آن بیاندیشید.

۲- مطمئن شوید هر دوی شما آمادگی دارید:
پیـش از آنـکه پیـشنهاد ازدواج دهید درباره آن که در زندگی بدنبال چه اهدافی میباشید، حتــی اهداف ۵۰ سال آینده خود با یکدیگر صحبت کنید. هر چه بیشتر بــا یـکدیگر در مــورد آن چـه بــرای شـما حائز اهمیت میباشد گفتگو کنید بیشتر متوجه آن میگردید که آیا با یکدیگر تفاهم و سازگــاری داریـد یــا خیر. همچنین باید از لحاظ مالی آمادگی داشته باشید. اگر شما قادر نیستــیـد کــه مخارج خود را تامین کنید، بهتر است نامزدی خود را به تعویق بیاندازید.

۳- از پدر و مادر وی اجازه بگیریـد:
شـما ابـتـدا باید بدانید که آیا اگر پـیش از ازدواج با پدر و مادر وی مشورت کرده و اجازه بخواهید، آنها را خوشنود میسازد یا خیر. ایـن نـکته شـایـد عـجیـب بـــنظر آید اما شما که نمی خـواهید پـدر زن و مادر همسر آیـنـده خود را برنجانید؟ این عمل برای آنکه دلشان را بدست بیاورید بسیار موثر خواهد بود.

۴- بطریقی پیشنهاد بدهید که خوشایند وی باشد:به پیـشنهاد ازدواج هـمچون یک هدیه به بانوی زندگی خود بنگرید. آن را بـطریقـی طـرح ریزی کنید که باب میل و سلیقه وی بوده و مطابق با شخصیتش باشد. آیا وی رومـانتـیـک اسـت و یـا اهـل تـفریح و شوخ طبعی؟ آیا میل دارد بطور محرمانه از وی خواستـگـاری کنـیـد و یا روی دیــوار درخـواست خود را بنوسید؟

۵- در باره هدیه دادن به وی تصمیم بگیرید:
بـرای دختـرهـا و زنـان هیچ چیز مبهوت کننده تر از یک هدیه غیر منتظره و غافلگیر کننده حلقه برلیان نمی بـاشد. امـا اگـر تـوان مالی شما اجازه این کار را به شما نمیدهد، برای یک حلقه مناسب بودجه شما کفایت میکند. اما حتما پیش از آنکه حلقه را خریداری کنید از نوع سلیـقه وی اطلاع یابـید. ایـن کار را میتوانید با سوال کردن از دوستان و یا خانواده وی و یـا مشـاهـده نوع جواهرآلاتی که وی استفاده می کند انجام دهید. اما بسیاری از دختران تـمایـل دارند هنگام انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. بهرحال باید به خواسته های وی احترام بگذارید.

۶- مطمئن گردید پاسخ وی مثبت میباشد:
هنگامیکه پیشنهاد ازدواج میدهید، بـاید مطمئن باشید که پاسخ وی ”بله” خواهد بود. شما میباست از قبـل در مــورد ازدواج بـه انــدازه کافی صحبت کرده و کــامـــلا از آن چه طرف مقابل از یک شریک زندگی بلند مدت انتظار دارد، آگاهی یافته باشید. درست است که میخواهید پیشنهاد ازدواج شــما برای او سورپریز باشد اما نباید بی مقدمه دست به این کار بزنید.

۷- افراد زیادی را از قصد و تصمیم خود آگاه نسازید:
شـما مـمکن اسـت وسوسه شوید که قصد خود را با دوستان و خانواده خود در میان بگذارید. امـا عـاقلانه تر آن است که این خبر را تنها با یکی دو تا ازدوستان و یا نزدیکان صمیـمــی خود در میان گذاشته و به آنها اطمینان داشته باشید که رازدار و محرم اسرار شما میباشند.

۸- پیشنهاد خود را از حفظ نکنید:
صرفنـظر از آنـکه کـجـا و چــگـونــه پــیشنهاد ازدواج می دهــید، باید آن با نهایت صداقت و ابراز عشق حقیقی شما نسبـت بـه وی هـمــراه باشد. از قبل در مورد حرفهایی که میخواهید به او بـزنــید یادداشت بردارید اما دقیقا آنها را از بر نکنید. در آن لحظه به وی بگویید که چرا وی یـک فرد استـثـنایی بـوده و چـرا شما خواهان آن میباشید که باقی عمر خود را با وی سپری کنید. بـایـد جملات شما از دلتان برآید او میخواهد با یک مرد ازدواج کند و نه یک ربات!

۹- مکان و زمان مناسب را بیابید:
مکانی کـه پیـشـنهاد ازدواج مـی دهـید می تواند: رسـتوران، پارک، سینما و یا لب دریا باشد.
اما بهتر است مکانی انتخاب گردد کــه بــرای هر دوی شما خاطره انگیز بوده و شما را به یاد خاطرات گذشته بیندازد. فـاکتور زمان نیز بسیار مهم می بـاشــد اگر وی شرایط سختی را سپری می کند، اگر خسته و یا گرفتار دغدغه های شخصی و شغلی خود میباشد و یا آنکه از دست کسی عصبـانـی اسـت، زمان مناسبی برای این کار نمیباشد.


۱۰- او را دستپاچه نکنید:
شما ممکن است بخواهیـد پیـشنـهاد خود را برای جهانیان فریاد بزنید و یا حداقل برای همسایگان مجاور خود! امـا مـراقب باشیـد اشـتـیاق بـی حد شما کار دستتان ندهد. اگر وی شخص درونگرا بوده و از آن که مـرکز تـوجـه دیـگـران واقع گردید بیزار میباشد، بهتر است این کار را بطور خصوصی با وی در میان بگذارید.

۱۱- انتظار همه نوع پیشامدی را داشته باشید:
صـرفنـظر از هـمـه نقشه ها و طرح ریزی ها، امکان دارد امور دقیقا آن طوری که شما و یا وی تصور میکردید پیـش نرود. خود را برای واکنشهای احتمالی آماده کنید.او مـمکن است دستپـاچـه شـده و یا هیجان زده گـردد و یـا آن که کاملا آرام و بی تفاوت باقی بماند. وی ممکن است بگوید: ”بله-خیـر” و یــا ”شاید”. شمـا مـمکن است تصور کنید وی را کاملا می شناسید امـا از پـیـش داوری و آنکه پاسخ وی چگونه خواهد بود پرهیز کنید چون ممکن است مایوس گردید.

۱۲- اگر پاسخ وی منفی بود مایوس نشوید:
هـمـواره احـتـمال آن کـه وی ”نه”بگوید وجود دارد. اما دلسرد نشوید با او صحبت کنید و علت عــدم آمـادگـی وی را جـویا گردید. وی ممکن است تـنـها بـه زمـان بـیشتـری نـیـاز داشتـه بـاشـد و یا آن کـه اصلا وی دختر مناسبی برای شما نباشد. اگر این طور باشد بهتر است همین حالا پی بـه آن بـبـرید تا آنکه پس از ازدواج.

۱۳- خیلی زود و یا خیلی دیر پیشنهاد ندهید:
زمـان معـیـنـی برای پیشنـهاد ازدواج وجود ندارد اما بهتر است پس از تنها گذشت ۲ هفته از آشنایی خـود بـا وی پـیشـنــهاد ازدواج ندهید! زمان پیشنـهاد ازدواج هنـگامی اسـت کـه شـمـا بـــرای مــدتــی کافی به یکدیگر متعهد شده باشید. همچنین زیاد وقت را تلف نکنید شجاع باشید و حـرف دلتان را بزنید. اگر هم خیلی هم کمرو می باشید، می تـوانـید پیــشنهاد خود را در قالب نامه برای دختر مورد علاقه خود ارسال کنید

مردان بیش‌تر از زنان از جدایی آسیب می‌بینند


دانشمندان معتقدند دلتنگی‌ها و ناراحتی‌ها بعد از جدایی به طور واقعی احساس می‌شوند.
تحقیقاتی که در دانشگاه ویک فارست انجام شده است نشان می‌دهد که بر خلاف باور عمومی، مردان بیش‌تر از زنان پس از پایان یافتن یک رابطه عاشقانه ضربه می‌خورند.
دانشمندان معتقدند از آن‌جایی که زنان رابطه نزدیک‌تر و صمیمی‌تری با دوستان و اعضای خانواده خود دارند بهتر می توانند با ناراحتی ها و اضطراب های بعد از پایان یافتن رابطه کنار بیایند. صحبت کردن با دیگران و گذراندن وقت با آن ها می تواند کمک موثری به فراموشی این گونه نگرانی ها و ناراحتی ها کند و زنان به دلیل ارتباط عاطفی تر و صمیمی تری که با دوستان و اعضای خانواده خود دارند بهتر می توانند از آن بهره ببرند.

اما در مورد مردان معمولا نزدیک‌ترین و مهم‌ترین منبع صمیمیت همسرشان هستند و زمانی که آن ها این فرد را از دست می دهند ممکن است دچار مشکلات زیادی شوند. تحقیقات نشان می‌دهد زمانی که یک مرد در رابطه خود دچار مشکل می‌شوند تاثیر زیادی روی هویت او دارد و ممکن است او را به سختی در مورد خودشَ دچار تردید کند.
پروفسور رابین سیمون که این تحقیقات را انجام داده است در این باره گفت: در کمال تعجب ما متوجه شدیم که مردان بیش‌تر نسبت به وضعیت رابطه احساسی خود با شریکشان واکنش نشان می‌دهند.
پروفسور سیمون در ادامه گفت: شیوه ای که مردان و زنان نسبت به جدایی و تطبیق دادن خود با آن در پیش می‌گیرند تفاوت زیادی دارد. زنان معمولا اختلالات احساسی خود را با افسردگی نشان می‌دهند، در حالی که مردان ممکن است با مصرف مواد مخدر یا مشروبات الکلی با این موضوع کنار بیایند که به این ترتیب آسیب های بیش تری خواهند خورد.

مدیریت بحران حضرت زینب (س) در کربلا




 مقدمه

انسان امروز، راه‌های بسیار طولانی را با بال امواج می‌پیماید و رسانه‌های گروهی و ماهواره‌های مخابراتی موجب گشته‌اند تا یک حرکت مثبت یا منفی شخصیتی در گوشه‌ای از جهان بر حرکت‌ها و سرنوشت‌های دیگر ملت‌ها اثر خود را بگذارد. از ویژگی‌های دنیای ما افزایش روزافزون نیازهای انسان است. نیاز به ارتباط در سطحی گسترده، ‌نیاز به کشف علل پدیده‌ها، نیاز به فتح دریچه‌های پنهان علم، ‌نیاز به رشته‌های گوناگون علمی،‌ نیاز به تشکیلات و سازمان‌های منظم و ‌… .

در میان همه‌ی این نیازها و نیازمندی‌ها و برای بیشتر استفاده کردن از امکانات و استعدادها و بهتر رسیدن به مطلوب و معشوق،‌ نیاز به شناخت شیوه‌های مدیریت از اولویت‌ خاصی برخوردار است. زیرا با نقشی که مدیریت در بازدهی امکانات، ‌سرعت عمل، هرز نرفتن استعدادها و… دارد، این ضرورت هر چه بیشتر قابل درک است.

در مدیریت، موضوع بحران[۱] به صورتی محدود بررسی گردیده و برخی از علمای این رشته، بحران را از جهت آثار و تبعات آن مورد توجه قرار داده و با افزایش کنترل به چاره اندیشی پرداخته​اند[۲]. از این رو در بعضی از متون مدیریت، مقابله با بحران، با مدیریت و حفاظت در برابر سوانح کاری یکی انگاشته شده است. در حالی که بحران را باید در سطحی وسیع​تر بررسی کرد و آن را از جهت و جوانب مختلف مورد ملاحظه قرار داد. یک بحران ضمن آن که حامل جنبه​های مخرب و منفی است از جهات دیگری می​تواند منشأ اثرات سازنده​ای باشد و خلاقیت و نوآوری و تلاش​ها و چالش​های جدید را ایجاد کند[۳].

‌در شرایط غیرعادی هم‌چون مواقع بحرانی نقش رهبری و مدیریت برجسته‌تر می‌گردد. بررسی‌ بحران‌های‌ گذشته‌ نشان‌ می‌دهد افراد در این‌گونه‌ موارد دچار سردرگمی‌ می‌شوند، ساده‌ترین‌ و در عین‌ حال‌ اساسی‌ترین‌ اشتباهات‌ در لحظات‌ بحرانی‌ رخ‌ می‌دهد، معمولاً‌ سخن‌ و عملکرد مسئولان‌ خلاف‌ جهت‌ منافع‌ خود و سازمان‌ آن‌هاست، دستپاچگی‌ و عکس‌العمل‌های‌ غیرمنطقی‌ در چنین‌ شرایطی‌ بسیار دیده‌ می‌شود…

در مبحث مدیریت بحران، تصمیم‌گیری‌های‌ مهم‌ و عمده‌، همواره‌ از ضروریات‌ بحران در لحظات‌ اول‌ است. تصمیماتی‌ که‌ نه ‌تنها در ابعاد وسیعی‌ تأثیر می‌گذارند و در حقیقت‌، آینده‌ و گستره‌ی‌ بحران را می‌سازند، بلکه‌ همه‌ در مورد آن‌ قضاوت‌ می‌کنند. بنابراین، در مواجهه‌ با بحران، اولین گام رهبران اتخاذ تصمیم‌های‌ صحیح‌ منوط‌ به‌ دسته‌بندی‌ حقایق‌ و واقعیت‌ها است[۴].

بررسی نقش حضرت زینب(س) در مدیریت بحران در قیام عاشورا

استفاده از آموزه‌های تاریخ و شخصیت‌ها و اسطوره‌های تاریخی برای روشن شدن برخی مفاهیم امروزی و یا بالعکس از آن سو استفاده از مفاهیم رایج امروزی که در ادبیات کهن جایی نداشته‌اند برای روشن شدن زوایای ناشناخته‌ی بعضی حوادث تاریخی و انسان‌های تاریخ ساز امروزه امری متداول و معمول شده است. رفتار، گفتار و اعمال برخی از شخصیت‌ها در طول تاریخ به‌خصوص آنان که زیر سایه‌ی دین و با اتصال به وحی و خاندان رسالت و امامت به اوج قله‌های رفیع انسانیت دست یافته‌اند. در تمام زمان‌ها الگو و اسوه و درس آموز است.در تحقیق پیش رو بر آنیم تا مفهوم واژه‌ی مدیریت بحران را بر رفتار و اعمال حضرت زینب(س)، منطبق کنیم. مدیریت بحران مفهومی امروزی است؛ اما بازنگری و بازشناسی زندگانی سراسر حادثه‌ی حضرت زینب(س) به‌خصوص رفتار عالمانه و مدبرانه‌ی او در حادثه‌ی کربلا و پس از آن در جریان اسارت نمونه‌ی کاملی از مدیریت بحران است. این رفتار می‌بایست به‌طور شایسته و کاملاً دقیق بررسی شود تا راه‌گشای همه‌ی انسان‌هایی باشد که می‌خواهند در حوادث، ابتلائات و به تعبیر امروز بحران‌ها، محکم و راسخ، استوار و پیروز باشند.

بحران‌های زندگی حضرت زینب(س)

با نگاهی به زندگی آن بانوی مکرم در می‌یابیم که عقیله‌ی بنی‌هاشم(س) در طول سراسر زندگی پرفراز و نشیب خود با بحران‌های فراوانی مواجه بوده است؛ به طورکلی با مطالعه‌ی دقیق منابع تاریخی می‌توان این بحران‌ها را به دو دسته تقسیم کرد: دسته‌ی اول: بحران‌هایی که از دوران کودکی تا پیش از واقعه‌ی کربلا بر آن بزرگوار وارد شد و دسته‌ی دوم: بحران‌های ناشی از واقعه‌ی عظیم کربلا.

 الف) بحران های پیش از کربلا

او تازه به سن پنج یا شش سالگی رسیده بود که جد بزرگوارش رسول اکرم(ص) و پس از اندک فاصله‌ای، مادر ارجمند و گرانمایه‌اش فاطمه‌ی زهرا(س) را از دست داد. او شاهد مظلومیت‌های پایان غم بار زندگی جدّش رسول خدا(ص) و سپس مظلومیت‌های مادر شهیدش، فاطمه زهرا(س) بود و دید که چگونه پهلویش را شکستند[۵] و در خانه‌اش را آتش زدند[۶].

زهرا روزهای پس از مرگ پدر را زیر بار حزن و اندوه به سر می‌برد و زینب کنار بستر بیماری مادر، شریک گریه و اندوه او بود[۷].

آری او، ناملایماتی را که بعد از رحلت پیغمبر(ص) بر بزرگ زن اسلام، مادر گرامی‌اش فاطمه‌ی زهرا(س) وارد شد، همه و همه را لمس کرد و آن‌چه در مدت ۲۵ سال خانه‌نشینی، پدر ارجمندش را رنج می‌داد با تمام وجود احساس می‌کرد[۸].

آری، بی‌هیچ تردیدی، زینب کبری(س) در کوفه، شاهد و ناظر بود که چه پیمان‌شکنی‌ها، حیله و نیرنگ‌ها و بی‌انصافی‌ها که ناکثین و قاسطین و مارقین و کوفیان سست‌عهد و پیمان‌شکن متلون، در حق علی مرتضی روا داشتند[۹].

چه دردناک‌ است وقتی زینب کبری می‌شنید که پست فطرتان نامسلمان، بر بالای منبر رسول خدا(ص) به علی‌بن‌ابیطالب(ع) ناسزا می‌گویند، همان علی بزرگ و با عظمتی که نزدیک‌ترین مردم به رسول خدا بود و فداکاری‌هایش در راه اسلام، زبان‌زد خاص و عام و کتاب فضایلش را حدی متصور نبود.

…زینب(س) در تمامی دوران ده ساله‌ی امامت امام مجتبی(ع) شاهد مصیبت‌های بزرگ‌تری بود و هر چه زمان می‌گذشت، مصایب، دردناک‌تر می‌شد تا آن‌که در سال پنجاهم هجری، امام حسن(ع) به دست همسرش «جعده» که دختر «اشعث بن قیس» بود، با زهری که معاویه، پنهانی برای جعده فرستاده بود. به شهادت رسید[۱۰].

او می‌دید که حسین(ع) چون شیری خشمگین که در قفس گرفتار آمده باشد،‌ از بدی اوضاع ناراحت است و می‌خروشد، ولی به‌خاطر حرمت صلح‌نامه‌ای که امام حسن(ع) امضا کرده بود، سکوت اختیار کرده و منتظر مرگ معاویه است تا قیام کند، قیامی به ژرفای تمام نهضت‌های جهان و عظمت همه‌ی قیام‌های تاریخ.

و زینب (ع) نیز رسالتی به بزرگی رسالت قیام حسین(ع) در این نهضت نجات دهنده برای خود احساس می‌کرد[۱۱].

مدیریت بحران توسط حضرت زینب(س)

برون‌رفت از بحران، مدیری بسیار کار آزموده می‌طلبد تا از شرایط بحرانی به سلامت عبور کند به‌ خصوص اگر مجموعه‌هایی دچار بحران جمعی شوند که حامل پیام بزرگی برای تمام انسان‌ها باشند مانند پیامبران الهی که وظیفه‌ای بسیار خطیر از طرف خداوند عهده‌دار بودند.

پیام‌آوران کربلا نیز حامل پیام آزادی از قید فراعین، پیام عزت و آزادگی، شهادت با عزت در مقابل زندگی ذلت‌بار و پیام پیروزی خون بر شمشیر برای انسان‌ها بودند. در بحرانی‌ترین لحظه‌ها این پیام‌ها به بهترین و رساترین فریادها در گوش اهل تاریخ طنین‌انداز شد و صدای «کیست مرا یاری کند؟» را آزادگان و شرافتمندان تاریخ انسانیت لبیک گفته و خواهند گفت. بدین‌سبب هرگز هیچ زور و سلطه‌ای را از مستکبران پذیرا نخواهند شد! اما امام سجاد(ع) و عمه‌‌اش زینب(س) و اهل‌بیت امام حسین(ع) در بحران بی‌نظیر تاریخ بشریت این پیام‌ها را به گوش انسانیت رسانده‌اند. به جرأت می‌توان گفت که حادثه‌ی عظیم کربلا عظیم‌ترین بحران بشری در عالم بوده است و از رهبری و مدیریت مدیرانی چون سیدالشهدا(ع)، امام سجاد(ع) و عقیله‌ی بنی‌هاشم زینب کبری(س) و… می‌توان الگویی جاودان برای برخورد با بحران‌ها در هر شرایطی استفاده و مدل‌سازی‌ کرد[۱۲].

عهده‌دار مدیریت کاروان حسینی پس از شهادت امام حسین(ع)، زینب کبری(س) بود. تصور عظمت و بزرگی کاری که زینب انجام داد هر انسان منصف و حق‌جویی را در برابر عظمت شخصیت و بزرگی این بانوی بزرگ به کرنش و تحسین و ستایش وا می‌دارد. زینب کبری (س) پس از شهادت امام حسین(ع) سه وظیفه و رسالت مهم بر عهده داشت:

۱) حمایت و دفاع از ولایت امام حسین و امام سجاد(ع)

۲) حمایت و دفاع از زنان و کودکان اهل بیت(ع)

۳) مسئولیت پیام رسانی و آگاه بخشی

 

۱)حمایت و دفاع از ولایت امام حسین(ع) و امام سجاد(ع)

یکی از خصوصیات یک مدیر برگزیده در جامعه‌ی اسلامی این است که ولایت‌مداری همیشه در رأس تصمیماتش باشد. زیرا در شرایطی که جامعه‌ی اسلامی دچار بحران شده، دفاع از حریم ولایت و امامت بر هر انسان مسلمانی به‌خصوص شخصی که در جایگاه مدیریتی جامعه اسلامی قرار دارد واجب است.

حضرت زینب(س) در این حوزه نیز الگویی بی نظیر است.

ایشان ولایت‌مداری را از مادربزرگوارشان حضرت فاطمه(س) آموخته بودند که؛ در راه دفاع از ولایت تا پای جان باید ایستاد. حضرت زینب(س) نیز در تمام حوادث نهضت عاشورا همراه و همگام با ولایت بود ودر این راه از هیچ کوشی دریغ نکرد.

الف) حمایت و دفاع از ولایت امام حسین(ع)

در این‌جا به نمونه‌هایی از همراهی و حمایت ایشان از امام حسین(ع) اشاره می‌کنیم:

  • ·        مواسات با برادر در هنگام شهادت حضرت علی اکبر(ع)

پس از شهادت یاران در روز عاشورا، نوبت به بنی‌هاشم رسیده بود که به میدان بروند. اولین کسی که از بنی هاشم به میدان رفت حضرت علی‌اکبر(ع) فرزند برومند سید‌الشهداء(ع) بود آن‌چه از تاریخ بر می‌آید عشق و علاقه‌ی وصف ناپذیر امام حسین(ع) به حضرت علی اکبر است که در این میان و در هنگام شهادت حضرت علی اکبر، نقش بی بدیل عقیله‌ی بنی هاشم و حضور بی نظیر او موجب کاهش تألم امام شد و مرهمی بر زخم‌های او گذاشت[۱۳].

 ·        سرزنش عمربن سعد در هنگام شهادت امام حسین (ع)

طبق آن‌چه در منابع آمده حضرت زینب(س)  در آخرین لحظه‌های  نبرد در روز عاشورادر حالی که همه‌ی مصیبت‌های عالم یک‌جا و تنها در چند ساعت بر سرش آوار شده بودند و تنها یاور و همراهش حضرت اباعبدالله(ع) را از دست داده و با بحرانی بزرگ و کم سابقه مواجه شده بود، از خیمه بیرون آمد و وارد میدان شد و رو به عمر سعد کرد و با شجاعت حیدری‌اش او و یزید و همراهانشان را رسوا کرد و فرمود :

« وای بر تو ای عمر؟ آیا ابا عبدالله را می‌کشند و تو نگاه می‌کنی؟ عمر پاسخ زینب را نگفت[۱۴]».

زینب فریاد زد:‌ » وای بر شما! آیا یک مسلمان میان شما مردم نیست؟» کسی پاسخش را نداد[۱۵].

این اوج مدیریت بحران برای یک مدیر موفق است که بتواند بر تمام احساسات و عواطفش فایق آید و غلبه کند و در حالی که خود مصیبت‌دیده‌ترین انسان است بر ظلم ظالمان بشورد و غمخوار و غمگسار دیگران شود و هیچ‌گاه از دفاع از ولایت سرباز نزد لذا این حمایت حضرت زینب(س) باعث شد تا دشمن در اولین لحظه‌هایی که فکر می‌کرد پیروز میدان شده است طعم تلخ شکست را بچشد و بداند میدان مبارزه هنوز هم خالی نیست و در مقابل باعث افزایش روحیه‌ی بازماندگان هراسان و غم‌دیده‌ی کربلا گردید.

در این‌جا طبق آن‌چه در تاریخ آمده حضرت زینب(س) که شاهد چنین صحنه‌های دلخراشی بود، این لحظه‌های حساس را درک می‌کند و می‌داند که دیگر باری سنگین به دوشش افتاده و باید از ولایت حسین(ع) در آخرین لحظات حیات مبارک ایشان و حتی پس از آن نیز دفاع کند.

 ب‌)  حمایت‌های حضرت زینب(س) از امام سجاد(ع)

در این‌ بخش به پاره‌ای از حمایت‌های حضرت زینب از امام سجاد(ع) اشاره می‌کنیم:

  • ·حفظ جان امام سجاد(ع) در روز عاشورا 

پس از شهادت امام حسین(ع) سپاه عمر سعد برای غارت خیمه‌های اهل بیت(ع) هجوم بردند. گروهی از آنان به امام سجاد(ع) رسیدند. امام(ع) در آن حال از شدت ضعف و بیماری نمی‌توانست از جای خود برخیزد … شمر شمشیر کشید و قصد جان امام (ع) نمود[۱۶].

حمید بن مسلم گفت:«یا سبحان الله! آیا کودکان کشته می‌شوند همانا او کودکی مریض است[۱۷]»!

شمر گفت:« ابن زیاد دستور کشتن فرزندان حسین را صادر کرده است».

حضرت زینب (س) با مشاهده‌ی این منظره به امام سجاد(ع) نزدیک شد و گفت:

«او کشته نخواهد شد تا من در دفاع از او کشته شوم[۱۸]»!

باید یادآور شد که حتی بیماری امام سجاد(ع) نیز مانعی برای قساوت شمر نشد و آن ملعون قصد جان امام را نمود و در این جا بود که حضرت زینب(س) شجاعانه خود را سپر ایشان کرد.

زینب (س) در کوفه نیز همین دفاع شجاعانه و جسورانه را نیز تکرار می‌کند که در ادامه‌ی مطلب خواهد آمد.

  • حمایت از امام سجاد هنگام آتش زدن خیمه‌ها

یکی از وحشیانه‌ترین و جنایتکارانه‌ترین صحنه‌هایی که سپاه عمرسعد در طول تاریخ به‌جای گذاشته، حمله به خیمه‌های اهل بیت پس از شهادت امام حسین(ع) و بی‌سرپناه شدن زنان و کودکان، غارت خیمه‌ها و زیورآلات زنان و کودکان و وسایل آن‌ها و در نهایت آتش زدن خیمه‌های آن بزرگواران بود.

«سّید بن طاووس در کتاب لهوف نقل می‌کند زنان و کودکان را از خیمه‌ها بیرون آوردند و سپس خیمه‌ها را به آتش کشیدند امّا این زن‌ها و بچّه‌ها افسرده و دل شکسته، پا برهنه و غارت شده، گریان و شیون کنان از خیمه‌ها بیرون رانده شدند تا به اسیری برده شوند[۱۹].» و در جای دیگر؛ از حمید بن مسلم روایت است که گفت: زینب را در هنگام آتش گرفتن خیمه‌ها دیدم که در میان آتش داخل شد و در حالی که شخصی را از میان شعله‌های آتش با خود می کشید بیرون آمد، من گمان کردم که جنازه‌ی میتی را بیرون می‌آورد، نزدیک رفتم تا بهتر ببینم، ناگهان دیدم که این شخص، امام زین العابدین علی‌بن‌الحسین(ع) است. [۲۰]

و این‌گونه حضرت زینب جانش را برای امام زمان خود به خطر می‌اندازد و در این شرایط سخت تسلط خود را بر اوضاع حفظ و در نهایت به بهترین وجه ممکن مدیریت می‌کند.

  • ·        دلداری دادن به امام سجاد(ع)

هنگام حرکت به کوفه به درخواست اهل بیت، آنان را از کنار بدن مطهر شهیدان عبور دادند شاید این نخستین بار بود که امام سجاد(ع) با بدن‌های بی سر و آغشته به خون شهیدان روبه‌رو می‌گردید.

مشاهده‌ی این‌که چگونه بدن جگرگوشه و نور چشم پیامبر اکرم (ص) و یارانش، برهنه و عریان بر روی زمین افتاده‌اند ولی عمر سعد بدن کشته‌های سپاه خود را به خاک سپرده است، برامام سجاد(ع) بسیار دشوار وسخت بود؛ به طوری که نزدیک بود از شدت اندوه و ناراحتی مرغ روح از بدنش به پرواز درآید.

زینب کبری(س) که در همه‌ی حالات امام سجاد(ع) را زیر نظر داشت، با مشاهده‌ی این حال برای آرامش و دلداری او حدیثی را از ام ایمن بازگو کرد.[۲۱]

این حدیث نویدبخش آن بود که قبور شهیدان، کعبه‌ی آمال عاشقان ودوستداران امام حسین(ع) خواهد شد.[۲۲]

آن‌چه این جا ذکرش لازم است این است که زنان و مردان طایفه‌ی بنی اسد در سومین روز پس از شهادت این بزرگ‌مردان تاریخ، اقدام به خاک‌سپاری اجساد مطهر آن شهدا  کردند و صدق گفتار بانوی بزرگوار، حضرت زینب، به زودی آشکار شد[۲۳].

  • ·        دفاع از جان امام سجاد(ع) در کوفه

حضرت زینب(س) بار دیگر با حمایت از امام سجاد(ع) جان خود را به خطر می‌اندازد، هنگامی که اهل بیت امام حسین (ع)، در کوفه وارد مجلس عبیدالله بن زیاد شدند، ابن زیاد ازدیدن امام سجاد(ع) در میان اسیران تعجب کرد؛ چرا که او فرمان قتل همه‌ی فرزندان امام حسین (ع) را صادر کرده بود.

در تاریخ آمده: «آن‌گاه که على‌بن‌الحسین (ع) را پیش او آوردند به او گفت: تو کیستى؟ فرمود: من على‌بن‌الحسین هستم، ابن زیاد گفت: مگر خدا على‌بن‌الحسین را نکشت؟ زین‌العابدین(ع) فرمود: من برادرى داشتم که نامش على بود و مردم او را کشتند. ابن زیاد گفت: بلکه خدا او را کشت[۲۴]»، امام سجاد(ع) وقتی عناد و لجاجت ابن زیاد را مشاهده کرد، این آیه را تلاوت فرمود: «خدا دریابد جان‌ها را هنگام مرگشان[۲۵]».

 ابن زیاد که در برابر منطق محکم واستدلال امام (ع) درماند همانند همه‌ی جباران و زورمداران تاریخ به تهدید متوسل شده گفت: «تو جرأت پاسخ دادن مرا نیز دارى؟ و هنوز توانایى بازگرداندن سخن من در تو هست؟ او را ببرید گردنش را بزنید». پس از صدور فرمان کشتن امام(ع)، زینب کبری(س) فرزند برادر را در آغوش گرفت، گفت: «اى پسر زیاد آن‌چه خون از ما ریخته‏اى تو را بس است و دست به گردن زین العابدین انداخته فرمود: به خدا سوگند دست از او بر ندارم تا اگر تو او را کشتى مرا هم با او بکشى».

ابن زیاد بر سر دو راهی قرار گرفت؛ از یک سو کشتن یک زن و جوانی بیمار و دربند و اسیر از غیرت عربی و مردانگی بسیار به دور بود و از سوی دیگر برگشتن از سخن نیز در آن شرایط برای ابن زیاد مشکل بود، از این رو مدتی به امام سجاد و زینب کبری نگریست، آن‌گاه زیرکانه موضوع سخن را تغییر داد و گفت:

«علاقه‌ی رحم و خویشى عجیب است به‌خدا من این زن را چنین می‌بینم که دوست دارد من او را با این جوان بکشم، او را واگذارید که همان بیمارى که دارد او را بس است!»[۲۶]

۲)حمایت و دفاع از زنان و کودکان اهل بیت

اهل‌بیت امام حسین(ع) پس از شهادت آن حضرت شرایط بسیار سخت و جان‌فرسایی را متحمل شدند که در تاریخ لحظه لحظه‌ی این مصیبت‌ها و ستم‌ها آمده است و این جا مجالی برای شرح کامل حوادث و ظلم‌ها و ستم‌های وارد شده برآن بزرگواران نیست! آن چه که روشن است؛ آن کاروانِ ظاهراً اسیر و در بند دشمن، یک کاروان شکست خورده نبود، بلکه آن‌ها پیروز واقعی این نبرد بودند که با طی هدفمند این مسیر پر فراز و نشیب بود که اوج پیروزی نصیبشان شد.

بی‌شک توانمندی انسان‌های غم‌دیده و ستم کشیده‌ای چون کاروان اهل بیت امام حسین(ع) در آن شرایط بحرانی جز با مدیریت توسط شخصی قدرتمند و شجاع و از جان گذشته، دلسوز و مددکار چون زینب کبری، بر نمی‌آمد. حضرت زینب به سفارش برادر و تحت نظر برادرزاده و امام زمانش – امام سجاد(ع) -  اوضاع را تحت کنترل داشت، که یکی از موارد مسئولیت این حضرت حمایت و مراقبت از زنان و کودکان کاروان بود.

به‌طور یقین حضرت زینب از زمان حرکت کاروان امام از مدینه و پیش از شهادت امام حسین(ع) کنترل امور زنان و کودکان را زیر نظر مستقیم امام در دست داشتند، اما مسئولیت اصلی ایشان پس از شهادت برادر آغاز می‌شد.

در این‌جا به چند نمونه از حمایت‌های آن بانوی نمونه، از اهل‌بیت امام حسین(ع) اشاره می‌کنیم:

  • حمایت از زنان و کودکان در هنگام غارت و آتش زدن خیمه‌ها
  • ·        حمایت از کودکان و زنان در شب یازدهم
  • ·        دفاع از فاطمه دختر امام حسین(ع)

پس از ورود اسرا به شام یزید مغرور و سرمست از پیروزی‌اش مجلسی ترتیب داد و همه‌ی سُفَرا و بزرگان را در آن مجلس دعوت کرد تا پیروزی خود را در برابر آنان به نمایش بگذارد، یکی از آن حوادث دردناک، جسارت مردی از شام به فاطمه دختر امام حسین(ع) بود، که البته باز هم عقیله‌ی بنی‌هاشم با درایت و فصاحت کلام شرایط را دگرگون و باعث رسوایی یزید[۲۷] در آن مجلس شد[۲۸].

بعد از این برخورد مقتدرانه‌ی حضرت زینب(س) آمده است که: «یزید بن‌معاویه امر کرد زنان را در منزل مخصوصى فرود آوردند و حضرت سجاد را هم با آنان هم منزل کردند و این خانه متصل به کاخ یزید بن‌معاویه بود، پس از چند روز که از این جریان گذشت یزید، نعمان بن‌بشیر را احضار کرد و گفت: این زنان و کودکان را تا مدینه همراهى کن[۲۹]».

۳)  مسئولیت پیام رسانی و آگاهی بخشی

اگر نقشه‌ی حسین(ع) تنها تا کربلا پایان می‌یافت و برای بهره‌برداری از آن دیگر طرحی وجود نداشت، طبعاً این فداکاری‌ها در برابر قدرت و امکانات وسیع حکومتی، که از منبر و محراب گرفته تا اقتصاد و سپاه همه را در اختیار داشت، یک‌باره بی اثر بود. امام حسین(ع) خلیفة الله است، مردی که از روز اول به تمام جوانب کار می‌اندیشد و در پایان امر برای بهره برداری از آن قیام بزرگ هم بی‌نقشه نیست[۳۰].

پس از شهادت امام‌حسین(ع) حماسه‌ی خونین عاشورا به پایان رسید‌. شهیدان، آرام و غرقه به‌خون در آفتاب داغ روی ریگ‌های تفتیده‌ی کربلا آرمیدند؛ اکنون سنگین‌ترین وظیفه و مسئولیت حضرت زینب(س) آغاز شده بود. ‌ سرنوشت یک «نهضت» که عمری جاودانه دارد به‌دست یک زن سپرده شده بود. او اکنون با همه‌ی مصیبت‌‌هایی که دارد باید بزرگ‌ترین مسئولیت را در شرایط بحرانی اسارت به انجام برساند. ‌خون‌های پاک مقدسی که دشت کربلا را رنگین کرد به یک حماسه تبدیل شده بود. این حماسه یک پیام داشت که هدف و آرمان نهضت عاشورا را بیان می‌کرد؛ پیامی که به یک پیام‌رسان نیاز داشت ‌تا هدف نهضت و حماسه‌ی عاشورا را بیان کند. پیام‌رسان چنین آرمان و هدف جاودانه‌ای حضرت زینب(س) بود[۳۱].

فداکاری​های اهل​بیت(ع) مجال هرگونه اقدامی را درجهت تحریف تاریخ کربلا از یزید و یزیدیان سلب کرده بود. اسارت اهل​بیت امام حسین(ع) و اقدامات آنان به سرپرستی زینب کبری(س) نه تنها مانع تحریف نهضت امام حسین(ع) در آن زمان گردید، بلکه در طول تاریخ آن را از هرگونه تحریفی حفظ کرد. به طوری که حتی برخی از متعصبان پس از گذشت سال​ها نتوانستند بر جنایات یزید و یزیدیان سرپوش نهند و نهایت تلاش و کوشش آن​ها در تبرئه‌ی یزید به این‌جا انجامید که بگویند: «یزید مجتهد بود و در کشتن امام حسین(ع) به خطا رفت؛ از این رو گناهی بر او نیست!» درحالی که مسأله‌ی کشتن فرزند پیامبر و کسی که رسول خدا(ص) او را سرور جوانان بهشت معرفی کرده است، محل اجتهاد و رأی و نظر نیست[۳۲].

به هر حال زینب کبری در طول سفر از کربلا به کوفه و از کوفه به شام در زمان​های مناسب به بیدادگری و پیام​رسانی می​پرداخت و با سخنان خود به جامعه و مردم خاموش آن زمان روح حیات و زندگی می​بخشد.

-       سخنوری زینب (س) درمجلس ابن زیاد:

حسین(ع) را بر ابن زیاد وارد کردند، پس زینب خواهر حسین(ع) در میان ایشان به طور ناشناس با پست​ترین جامه​های خود که به تن داشت بدان مجلس نامبارک و شوم درآمد و در کناری نشست و کنیزان آن جناب دورش را گرفتند. ابن زیاد گفت: این زن، کی بود که کناره گرفت و در گوشه​ای نشست و زنان همراه اویند؟ زینب پاسخش را نداد. دوباره سخن خویش را از سر گرفت و نام آن زن را پرسید. یکی از کنیزان گفت: این زن، زینب دختر فاطمه دختر رسول خدا(ص) است.

ابن زیاد رو به زینب کرده و گفت: سپاس خدایی را که شما را رسوا کرده و کشت، و در آنچه شما آورده بودید دروغتان را آشکار ساخت. زینب(س) گفت: سپاس خداوندی را که ما را به وسیله​ی پیغمبرش(ص) گرامی داشت، و ما را به خوبی از پلیدی پاکیزه گردانید، جز این نیست که شخص فاسق رسوا شود، و انسان تبهکار دروغ گوید و او ما نیستیم و الحمد لله.

ابن زیاد گفت: کردار خدا را نسبت به خاندانت چگونه دیدی؟ زینب فرمود: خداوند بر ایشان شهادت را مقرر فرموده بود و آنان به خوابگاه​های خود رفتند. و به زودی خداوند تو را با ایشان گرد آورد و در پیشگاه او با تو محاجّه خواهند کرد و از او داوری خواهند.

ابن زیاد (از این سخنان) به خشم آمده برافروخت (و گویا قصد آزار آن مکرمه را نمود)؛ عمروبن حریث گفت: ای امیر! این زن است و زنان به چیزی از گفتارشان مؤاخذه نشوند، و بر خطای ایشان نکوهشی نباید نمود. ابن زیاد به زینب گفت: خداوند دل مرا از سرکشان و نافرمایان خاندان تو شفا بخشید. پس زینب دلش بشکست و گریست، آنگاه فرمود: به جان خودم! بزرگ ما را کشتی و خاندان مرا هلاک کردی، و شاخه​های خانواده​ی مرا بریدی، و ریشه​ی ما را از بن کندی، اگر این کار دل تو را شفا بخشد پس شفا یافتی. ابن زیاد گفت: این زنی است که سخن به سجع و قافیه می​گوید و به جان خودم! همانا پدرش نیز به سجع می​گفت و شاعر بود. زینب فرمود: زن را با سجع وقافیه سخن گفتن چه کار؟ همانا مرا با سجع سخن گفتن کاری نیست؛ ولی آنچه را که گفتم از سینه​ام تراوش کرد[۳۳].

در روایت ابن اعثم کوفی و سیدبن طاووس آمده است که چون ابن زیاد از حضرت زینب(س) پرسید: رفتار خداوند را با برادر و اهل​بیت خویش چگونه دیدی؟ او پاسخ داد: جز زیبایی چیزی ندیدم. خداوند کشته شدن را برای این گروه مقدر ساخت؛ و آنان به آرامگاه​های خویش رفتند. به زودی خداوند تو را با آنان در یک جا جمع خواهد کرد و درباره​ی شما داوری خواهد نمود. بنگر تا در آن روز پیروزی از آن کیست؟ ای پسر مرجانه مادر به عزایت بنشیند[۳۴].

در اینجا چند نکته است که باید درباره​ی وقایع مجلس ابن زیاد یادآور شد. شجاعت عالی اهل​بیت(ع) این حقیقت در خلال پاسخ​هایی که به ابن زیاد داده​اند به طور کامل آشکار است.

حضرت زینب(س) در پاسخ ادعای ابن زیاد مبنی بر اینکه آنچه برای اهل​بیت وی پیش آمده کار خداوند است فرمود: خداوند برای این گروه مرگ را مقدر ساخت –یعنی اینان به فرمان شریعت بر ضد حکومت اموی قیام کردند، گرچه این قیام موجب شهادت آنان گردید و به آرامگاه​های خویش رفتند ولی ای پسر زیاد، خداوند تو و آنان را یکجا گرد خواهد آورد- و تو در برابر قتل آن‌ها مسئول هستی و با تو محاجه می​کنند و دشمنی می​ورزند.

آنگاه ببین که پیروزی در آن روز از آن کیست. ای پسر مرجانه مادر به عزایت بنشیند!

بدین ترتیب آن منطق جبرگرایانه ناکام گشت و رسوایی​اش برای مردم در مجلس ابن زیاد به برکت آگاهی و شجاعت حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) آشکار است.[۳۵]

 

- خطبه زینب(س) در کوفه[۳۶]

در این مقاله مجال آوردن خطبه های خواندنی ودرس آموز حضرت زینب(س) نیست.

- خطبه زینب کبری(س) در مجلس یزید[۳۷]

این خطبه از درخشان​ترین خطبه​های تاریخی است و به صورت کامل کننده​ی قیام مبارک حسین(ع) درآمده است.

استاد باقر شریف قرشی گوید: در این خطبه نوه​ی رسول خدا(ص) جبروت سرکش را نابود کرد و شکست و ننگ را بر او وارد ساخت؛ و به او فهماند که دعوتگران حق در مقابل سرکشان و ظالمان سر فرود نمی​آورند.[۳۸]

نتیجه گیری

شاید بعضی از مردمان ساده دل همراه بردن خانواده توسط امام حسین (ع) را کاری مخالف حکمت بدانند، چون این کار در حقیقت ،قرار دادن خانواده در معرض اهانت ،بلا ها و انواع بی حرمتی ها است.

این مردمان نمی دانند که همراه بردن خانواده ودر رأس آنها حضرت زینب کبری (س) توسط حضرت امام حسین (ع) از ضروری ترین عوامل پیروزی نهضت مبارک حسینی بوده است.

اگر نقش زینب ،به عنوان شاهدی بزرگ ،ودیگر شاهدان همراه او در این ماجرا نبود خون شهدا هرگز به بار نمی نشست.

این بود حکمت کار حسین (ع) که خانواده اش را در این نبود با خود همراه بوده است.رسول خدا(ص)نیز در رویای صادقۀ امام حسین اندکی پیش لز عزیمت وی از مدینه به او فرموده بود:خداوند خواسته است که خویشان و فرزندان تورا اسیر ببیند[۳۹] ….

در حقیقت ،تقدیر زینب را بر ایفای این نقش آماده کرد.زینب در خلال عمر کوتاه خود پس از واقعۀ کربلا،در هر نقطه از جهان اسلام بذر نهضت حسینی را کاشت و چشمه های خروشان از عواطف پاک را در قبال اهل بیت پدید آورد؛ تا آنجا که عبارت« یا لثاراث الحسین» طنین خواسی در دل مسلمانان ایجاد می کرد و تا این عبارت بر زبان می امد مردم همه برای نهضت و شهادت خود را آماده می کردند … و شهادت در راه خدا و مبارزه با طاغوتیان به صورت خصلتی مشروع در پاکان امت در آمد درست مثل جهاد در راه خدا علیه کافران .

تمام این ها به برکت شهادت حسین (ع) و سخنان زینب ودیگر اسیران واقعه ی کربلا حاصل شد [۴۰].

…زینب پیام دار عاشورا و عاشورا وام دار زینب(س) است. لذا زینب اولین پیامبر زن است. نه این که شریعت جدیدی آورده باشد، بلکه او پیام عاشورا را، که خلاصه‌ی پیام ادیان و روح پیام ادیان است، به مردم رساند:

سر نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود

کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود

چهره سرخ حقیقت، بعد از آن طوفان رنگ

پشت ابری از ریا، می‌ ماند اگر زینب نبود

چشمه‌ی فریاد مظلومیت لب تشنگان

در کویر تفته، جا می‌ماند اگر زینب نبود[۴۱]

اگر پیامبران گوش جان به وحی خدا سپردند، زینب لب به خون خدا سپرد. آنگاه که خم شد و رگ‌های بریده ثارالله را بوسید.[۴۲]

کار حسین مقدمه ای بود برای فریاد زینب و کار زینب نتیجه‌ای بود از حسین.[۴۳]

اگر چه هویت زینب، حسین است اما تمام زینب را نباید در چند روزه‌ی کربلا و کوفه و شام دید. او تنها به جا مانده از مدینه است. تمام حال و هوای مدینه را با خود دارد.

او«ام ابیهای» مکرر است برای علی(ع).

او رازدار راز سر به مهر مجهول مدینه است.

او راوی درد مجتبی است.

او خود حدیث کساء است.[۴۴]

 

 


[۱] . می​توان «بحران» را از دیدگاه مدیریتی چنین تعریف کرد که: «وقوع حوادث ناگهانی پیش بینی نشده و یا غیرقابل پیش بینی و یا وقوع پیش بینی شده ولی غیر قابل پیش​گیری که باعث به مخاطره افتادن هستی کل جامعه شود، بدین سبب تصمیم و اقدام عاجل مدیران را برای نجات جامعه از سقوط، نیاز دارد.» بر گرفته از رحمانی، جعفر، امام حسین (ع) و رهبری بحران از مکه تا کربلا، نشریه حکومت اسلامی، سال هفتم، شماره چهارم، ص ۴۱٫

[۲] . Hermann, 1963

[3] . رحمانی، جعفر، امام حسین (ع) و رهبری بحران از مکه تا کربلا، نشریه حکومت اسلامی، سال هفتم، شماره چهارم، ص ۴۱٫

[۴] . مدبر شمس الله ، بررسی جریانی مدیریت امام خمینی(ره) در دوران دفاع مقدس، قابل دسترس در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی http://www.irdc.ir

[5] . کتاب سلیم بن قیس هلالی، ص ۴۰؛ الاحتجاج، ج ۱۱، ص ۲۱۲ نقل از با کاروان حسینی، ج ۶، ص ۲۲۵٫

[۶] . اثبات الوصیّه، ص ۱۲۴ نقل از با کاروان حسینی، ج ۶، ص ۲۲۵٫

[۷] . صادق کوهستانی، عطیه، زندگی حضرت زینب(س)، ص ۲۶٫

[۸] . اولیایی، مصطفی، زندگانی حضرت زینب ، ص ۱۰-۹٫

[۹] .همان، ص ۱۳٫

[۱۰] همان، ص۱۵٫

[۱۱] .همان ،ص ۱۸

[۱۲] . شیرکوند، شهرام، مقاله حضرت زینب(س) و مدیریت پیام رسانی عاشورا، ۱۳۸۹٫

[۱۳]. ر.ک؛ الارشاد ج ۲ ص ۱۵۸، ۱۵۹؛ ر. ک مقاتل طالبین ص ۱۳۹، ۱۴۰؛ مقتل مقرم ترجمه عقیقی بخشایشی ص ۲۳۳ – ۲۳۴ طبری، ج ۷، ص ۳۰۵۳؛ زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام، ص ۶۷٫

[۱۴]. شیخ مفید، الارشاد،  ج۲ ، ص ۱۶۷٫؛ تاریخ طبری، ج۷ ، ص ۳۰۶۰٫

[۱۵] . الارشاد ج۲، ص ۱۶۷٫

[۱۶] .الکامل، ج۱۱، ص ۱۹۱٫

[۱۷] . حمیدبن مسلم برای تحریک احساسات عمرسعد از امام سجاد(ع) به کودک تعبیر کرده است و الا در آن زمان حدود بیست و چند سال از سن امام سجاد(ع) می‌گذشت.همان طور که در متن الکامل ابن اثیر درادامه ماجرا آمده،… عمر بن سعد رسید و گفت: هیچ کس داخل خیمه این زنان نشود و هیچ کس متعرض این نوجوان بیمار نشود …نقل از الکامل، ج ۱۱، ص ۱۹۱٫

[۱۸] . مقتل مقرم، ص ۲۸۷؛ ر.ک دمع السجوم ترجمه نفس المهموم، در این منبع که روایت را از اخبار الدول قرمانی آورده است ازامام سجاد(ع) با نام علی اصغر یاد کرده است ، ص ۳۳۵٫

[۱۹] . بحارالانوار، جلد ۴۵، ص۵۸؛ لهوف، ص ۱۳۰ نقل از معالی السبطین ص ۷۵۶٫

[۲۰] . الطراز‌المذهب فی احوال سیدتنا زینب نقل از قزوینی،‌ سیدمحمدکاظم، زینب کبری از ولادت تا شهادت، ص۱۷۷٫

[۲۱]. ر.ک؛ بابن قولویه، کامل الزیارت، ترجمه: ذهنی تهرانی، محمدجواد، ص ۷۹۶ ؛ ترجمه نفس المهموم، ص ۳۴۳٫

[۲۲] . وی‍‍ژه نامه سیاسی عاشورا، مقاله عاشورا ، نقش بی‌همتا زینب کبری، صص ۳۹۳-۳۹۴ .

[۲۳]. ر.ک ترجمه نفس المهموم ص ۳۴۵٫

[۲۴] . الإرشاد ؛ ترجمه رسولى محلاتى، ج ۲،صص ۱۲۰-۱۲۱؛ ر.ک ترجمه تاریخ طبری، ج ۷، ص ۳۰۶۹٫

[۲۵] .  زمر/ ۴۲٫

[۲۶]. الإرشاد للمفید ،ترجمه رسولى محلاتى،ج ۲، صص ۱۲-۱۲۱؛ طبرسى، فضل بن حسن، زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، ص ۳۵۳؛ ر.ک ترجمه تاریخ طبری، ج ۷، ص ۳۰۶۹؛ کشف الغمة، ترجمه و شرح زواره‏اى، ج‏۲، ص ۲۵۱؛ ر.ک روضة الواعظین، ترجمه مهدوى دامغانى، ص ۳۱۳٫

[۲۷] . حضرت زینب(س) بر یزید سرکش که-  به پندار خودش- در اوج قدرت بود، به پیروزی قطعی دست یافت. بارها و بارها او را محکوم کرد. و موفق شد نادانی مدعی خلافت بر مردم و ناآشنایی با او به امور دینی را آشکار سازد. اسیر به شمار آوردن زنان مسلمان در جنگ درست نیست و نمی‌توان با آنها چونان اسیران رفتار کرد تا چه رسد به دختران رسول خدا(ص) ( نقل از با کاروان حسین از مدینه تا مدینه، ج ۶، ص ۱۶۸) .

[۲۸]. غم نامه کربلا ؛ ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف،ص ۲۰۵؛ ر.ک  طبرسى، فضل بن حسن، زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، ص ۳۵۵٫

[۲۹] . طبرسى، فضل بن حسن، زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، ص ۳۵۵٫

[۳۰]. هاشمی نژاد، درسی که حسین به انسان‌ها آموخت، ص ۱۹۲٫

[۳۱]. شیرکوند، شهرام، مقاله حضرت زینب(س) و مدیریت پیام رسانی عاشورا.

 

[۳۲] . وی‍‍ژه نامه سیاسی عاشورا، مقاله‌ی عاشورا نقش بی همتای زینب کبری، صص۳۹۹-۴۰۰٫

[۳۳] . شیخ مفید، الارشاد، ترجمه: رسولی محلاتی، صص۱۷۳-۱۷۲٫

[۳۴] . الفتوح، ج۵، ص۱۴۲نقل از طبسی، محمدجعفر، با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه، ج۵، ص۱۰۷ .

[۳۵] . طبسی، محمدجعفر، با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه، ج۵، صص۱۱۱-۱۱۳٫

[۳۶] . ر.ک؛ لهوف، ترجمه: عزیزی، عباس،  صص۲۰۳-۲۰۲٫

[۳۷] .ر.ک؛ لهوف، ترجمه: عزیزی، عباس، ص ۲۴۵٫

[۳۸] . پور امینی، محمدامین،  با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه، ج۶، ص ۱۵۶٫

[۳۹] .نمونه ایثار ۲ حضرت زینب (ع) ،آیت ا…محمد تقی مدرسی ،ص۲۲

[۴۰] .نمونه ایثار ۲ حضرت زینب (ع)،ا آیت ا…محمد تقی مدرسی ،ص۲۳

[۴۱] . قادر طهماسبی(فرید)، یادواره سومین مراسم شب شعر عاشورا، ص۱۳۸۸

[۴۲] . تنها پیامبر زن، سید مجتبی حسینی، ص۱۴

[۴۳] . تنها پیامبر زن، سید مجتبی حسینی، ص۲۱

[۴۴] . تنها پیامبر زن، سید مجتبی حسینی، ص32

نویسنده : ندا عشیری
منبع : فرهنگ عاشورا