مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

دام عشق

بعضی قدر خود را نمی شناسند و خود را ارزان می فروشند . دامی که بعضی گرفتارش می شوند ، نامۀ « فدایت شوم و برایت می میرم» است.
بعضی هم در دام « اگر تو نباشی من هیچم و ...» می افتند .
خدا می داند که پشت این نگاهها ی مسموم و محببتهای فریبا چه درۀ هولناک و شب تیره و بدبختی هول انگیز نهفته است !....
عشقهای فردی و محبوبیّتهای فیبا چه درّه هول انگیزی نهفته است !...
عشقهای فردی و محبوبی،تهای شخصی (بویژه از نوع پنهانی اش )آزمونی حساس و معبری لغزنده و جاده ای خطرناک است که بدون «چراغ ایمان » و « عصای پروا » و
« سپر خودسازی» انسان براحتی می لغزد و به عمق درّه پرتاب می شود .
کافی است نور افکنی بیندازیم و عمق این تیرگیها ی و حشتناک،امّا بظاهر زیبا و پر جلوه و رنگارنگ را بنگریم . سرگذشت دیگران یک «آینه » است ،اگر ما «چشم » داشته باشیم .
شما که نمی خواهید آیندۀ خود را، آتش بزنید و
شما که نمی خواهید گرفتار «ای کاش » و «افسوس» شوید ،مطمینا نه!
پس مثل گوهر شناسان ،قدر «خود » را بدانید و ارزان نفروشید . این تکرار همان حرف اوّل است که خواندید ولی ....«حرف تکراری» نیست !

گزیده ی سخنان گهربار حضرت رضا علیه السلام:

قال الرضا علیه السلام: من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر الله عزوجل .
ترجمه: هر کس که پاس نعمت خویش از مخلوق را ندارد، خداوند عزوجل را شکر نکرده است.

قال الرضا علیه السلام: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: لا یزال الشیطان ذعرا من المومن ما حافظ علی الصلوات الخمس؛ فاذا ضیعهن تجرا علیه و اوقعه فی العظائم.
ترجمه: از آن حضرت روایت شده که رسول خدا (ص) فرمودند: شیطان پیوسته از شخص با ایمان که مواظب انجام نمازهای خویش است بیم دارد، تا آن زمانی که آن را ضایع کند و اهمیت به اوقات آن ندهد، در چنین وقت است که او بر وی دست یافته و او را در گناهان می افکند.

قال الرضا علیه السلام: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: مثل اهل بیتی فیکم کمثل سفینه نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها زخ فی النار.
ترجمه: از آن حضرت روایت شده که رسول خدا (ص) فرمودند: مثل اهل بیت من در بین شما مثل کشتی نوح است که هر کس در آن درآمد نجات یافت و هرکس تخلف نمود، در آب غرق و در آتش پرت شد.

قال الرضا علیه السلام: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: سته من المروّه : ثلاثه منها فی الحضر و ثلاثه منها فی السفر، فامّا التی فی الحضر فتلاوه کتاب الله عزوجل؛ و عماره مساجد الله و اتخاذ الاخوان فی الله، و اما التی فی السفرفبذل الزاد؛ و حسن الخلق و المزاح فی غیر المعاصی.
ترجمه: از آن حضرت روایت شده که رسول خدا (ص) فرمودند: شش چیز از مردانگی و انسانیت است، سه چیز در حضر و سه چیز در سفر اما آن سه که در حضر است : اول تلاوت کتاب خدا (قرآن مجید)، دوم آباد کردن مساجد خدا و سوم یافتن دوستانی در راه خدا ، و اما آن سه چیز که در سفر است عبارتند از اول انفاق کردن از توشه، دوم نیک خلقی و سوم بذله گویی در غیر معاصی.

قال الرضا علیه السلام: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: یقول الله تبارک و تعالی: یا ابن آدم ما تنصفنی، اتحبب الیک بالنعم و تتمقت الی بالمعاصی، خیری الیک منزل و شرّک الیّ صاعد و لا یزال ملک کریم، یاتینی عنک فی کل یوم و لیله بعمل قبیح منک، یا بن آدم لو سمعت وصفک من غیرک و انت لا تعلم من الموصوف لسارعت الی مقته.
ترجمه: از آن حضرت روایت شده که رسول خدا (ص) فرمودند: خداوند تبارک و تعالی می فرماید: ای فرزند آدم! تو با من به انصاف رفتار نکردی، من با ارزانی داشتن نعمت بر تو، با تو دوستی کردم و تو به نافرمانی و ارتکاب معصیت با من دشمنی می نمایی؛ خوبی های من به سوی تو سرازیر شد و شر و بدی های تو به سوی من همواره بالا آمد، پی در پی در هر روز و شب، فرشته ای گزارش صدور عمل قبیحی را از تو به من اطلاع می دهد، ای فرزند آدم چنانچه کارهای تو را از دیگری به تو خبر می دادند (که فلانی چه کرده و چه کرده) و تو وی را نمی شناختی، در دشمنی او شتاب می کردی. 
   

 قال الرضا علیه السلام: قال  رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: لیس منا من غش مسلما او ضره او ما کره.

ترجمه: از آن حضرت روایت شده که رسول خدا (ص) فرمودند: از ما نیست کسی که با مسلمانی به نیرنگ رفتار کند (در معامله خیانت کند یا او را فریب دهد) یا خسارت زند یا به حیله و تزویر عمل نماید.

قال الرضا علیه السلام: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: قال الله تبارک و تعالی: یا ابن آدم لا یغرنک ذنب الناس عن ذنبک، و لا نعمه الناس عن نعمه الله علیک و لا تقنط الناس من رحمت الله و انت ترجوها لنفسک.
ترجمه: از آن حضرت روایت شده که رسول خدا (ص) فرمودند: خداوند تبارک و تعالی فرزند آدم را خطاب کرده و فرموده است: ای پسر آدم! گناه دیگران، تو را بی توجه به گناه خویش نسازد و نیز نعمت های خداداد مردم، تو را از نعمت هایی که بر تو ارزانی داشته غافل ننماید و مردم را از رحمت پروردگار مایوس مکن در حالی که در حق خود بدان امیدواری.

منبع : کتاب "عیون اخبار الرضا "، ابن بابویه، ج 2

آفتابی که بر نیشابور تابید (ویژه نامه کرامت)

زن چندین بار سعی کرده بود از رختخواب بلند شود، اما تلاشش بیهوده بود. پریده رنگ افتاده بود و با چشمانی بی‌حالت به پنجره نگاه می‌کرد. هجوم صداها را از دورترها می‌شنید که هر لحظه نزدیک‌تر می‌شد. دلش خواسته بود که پله‌ها را پایین برود و در این روزی که مردم نیشابور انتظارش را کشیده بودند، به پیشواز او برسد. اما حالا آن قدر ناتوان افتاده بود و به قدری احساس ضعف می‌کرد که شک داشت حتی ثانیه‌ای دیگر زنده بماند. دلش خواسته بود کسی به کمکش بیاید و او را به میدان ببرد تا در مراسم شرکت کند، اما انتظاری بی‌نتیجه بود. حالا آن صداها گاهی مفهومی پیدا می‌کرد و او می‌شنید که کسی پیشوای هشتم را صدا می‌زد، گریه‌هایی بلند می‌شد و گویا زنی زمزمه کنان دعایی می‌خواند. از پنجره‌ی اتاق تکه ابری دیده می‌شد که از صبح راه نور را بر او بسته بود.
بنابراین اتاق فضای نیمه روشنی داشت، از صداهایی که حالا به پایین پنجره رسیده بود، می‌توانست تعداد بی‌شماری از مردم را تصور کند که در میدان وسیعی که پنجره‌اش به آن باز می‌شد، ایستاده بودند. صدای به سر و سینه زدن‌ها و گمب گمب قدمها، قلب زن را می‌فشرد.
چه کسانی آن بیرون هستند؟ او حالا دارد می‌آید یا آمده است؟ این چه صدای شیونی است؟ هیچ‌کس نبود که جوابی به سؤالاتش بدهد.
سپس شنید که کسی با صدای بلند گفت: ای پسر رسول خدا! شما را به حق پدرانتان قسم می‌دهیم که چهره خود را برای ما نمایان کنی و حدیثی از جد بزرگوارت برای ما نقل کنی.
ثانیه‌هایی در سکوت گذشت و بعد صداهای فریاد و شیون را شنید. می‌توانست ببیند که امام، اشتر خود را متوقف کرده و سر از کجاوه بیرون آورده است. حتی گریبان‌های چاک خورده را هم می‌دید. اشکی از گوشه چشمانش چکید. بالاخره همه ساکت شدند. صدای ناآشنا اما صمیمی‌ای را شنید که گفت: پدرم موسی کاظم به نقل از پدرش جعفر صادق، به نقل از پدرش محمدباقر، به نقل از پدرش زین العابدین، به نقل از پدرش سیدالشهدا، به نقل از پدرش علی بن ابی طالب، به نقل از رسول خدا و جبرئیل نقل کرده که خداوند سبحان فرمود: کلمه «لا اله الا الله» در من است و هر کس آن را به زبان آورد، وارد دژ من شده است و هرکس وارد دژ من شود از عذابم در امان خواهد بود.
در سکوت دوباره‌ای که حکمفرما شده بود، موجی از هیجان، وجود زن را می‌لرزاند، آن حدیث به نظرش نقل جدیدی نیامد، اما مطمئن بود که حقیقت جدیدی در آن نهفته است. پی برد که شاید گفتن «لا اله الا الله» برای او و بقیه، تبدیل به سخنی بی‌معنی و کسالت بار شده است و حالا آن را به گونه‌ای تازه باید شنید.
فکر کرد که سکوت آن بیرون، طولانی شده است. آن وقت بود که سعی کرد کنجکاوانه خودش را پشت پنجره بکشاند، اما نتوانست. در بستر افتاده بود و موج انتظار را کاملاً حس می‌کرد. انتظار برای شنیدن حرفی که انگار ناتمام مانده بود، حرف‌هایی از بین صداهای برخاسته شنید:
ـ پیشوا دوباره ایستاد.
ـ پیشوا دارد دوباره سر از کجاوه بیرون می‌آورد.
گوش‌هایش را تیز کرد. دوباره آن صدای صمیمی را شنیبد: اما ورود به این دژ را شرط و شروطی نهاده‌اند و من از شروط آن هستم. دقایقی بعد فریادهای خداحافظی مرد و زن را می‌شنید. این بار صداها کم کم در خم کوچه‌ها خاموش می‌شد. زن دست لرزانش را به علامت خداحافظی بالا آورد و تکان داد، حالا داشت هق هق می‌کرد.
بعد از چهل و سه سال زندگی حالا ایمانش داشت تغییر می‌کرد و عقیده‌اش محکم‌تر می‌شد.
اندکی بعد دیگر صدایی از کوچه باقی نمانده بود و از نفسهای زن هم، تکه ابر در آسمانی محو شده بود و حالا آفتابی درخشان بر او و بقیه شهر می‌تابید. انتظارش برای همیشه تمام شده بود. کمکی به او شده بود، کمکی که هیچ فکرش را نمی‌کرد. اما در آخرین لحظات، فقط یک حسرت داشت؛ ای کاش می‌توانست قلم در دوات بزند و آن حدیث را بنویسد تا جاودانه بماند.
با این حسرت بود که نفس آخرش را کشید، چرا که او نتوانسته بود ببیند آن بیرون 24 هزار قلمدان در جوهر همین کردند و آن حدیث را نوشتند.
منابع: میهمان طوس، محمدعلی دهقانی
خورشید شرق، عباس بهروزیان

مواجهه طلایی: چگونه دیگران را به توافق بر سرایده هایمان ترغیب کن

  

نکته های طلایی جهت برقراری ارتباط سازنده با دیگران

در ذیل نکته های مهم و کلیدی در باره مهارتهای شنیداری، برقراری ارتباط، ایجاد انگیزه در طرف مقابل، ارتباط رو در رو و … را مرور می کنیم. چنین نکاتی به ما می آموزند که ارتباط یک مهارت و یا حتی یک هنر می باشد و باید جهت فراگیری و به کارگیری آن تمرین و تمرین و تمرین کنیم. اما قبل از تمرین باید آنها را دقیقا بیاموزیم.

1 – مودب باشید.
از کلماتی مانند « بفرمائید» و « متشکرم » در صحبت هایتان استفاده کنید اما بیش از حد آنها را به کار نبرید. مودبانه اما قاطعانه « نه» بگویید و اگر بار نخست به جواب منفی شما توجه نشد، روی حرف خود تاکید کنید برای مثال بگویید: « می فهمم اما.....»


2 – به کارایی توجه داشته باشید ، نه ملاحظه کاری و محبوبیت. گاه لازم است که خشم خود را به طرف مقابل نشان دهید اما خویشتنداری خود را از دست ندهید. ابتدا برای خود معلوم کنید که چه احساسی دارید سپس تصمیم بگیرید که چه وقت با فرد مورد نظر مذاکره کنید. مطلب خود را با آرامش مطرح کنید. برای مثال بگویید: « من خیلی از این گفته شما متاسفم ، اما....»

3 – اگر از چیزی ناراضی هستید صریح ابراز کنید. آه نکشید یا اخم نکنید و با بداخلاقی و بی حوصلگی رفتار نکنید. اما خود را زیاد نیز خوش رو نشان ندهید و مرتب لبخند نزنید. ممکن است این حرکت شما، نگرانی و تردید تلقی شود.

4 – در برخورد اول تصمیم بگیرد که با طرف مقابل دست بدهید یا خیر. سعی کنید از سوء تفاهم جلوگیری کنید. محکم و دوستان دست بدهید اما زیاد دست او را در دست خود نگیرید و نفشارید. از تماس نگاه با او اجتناب نکنید.
هنگامی که طرف مقابل شما نگاه می کند به نگاه او پاسخ دهید. بر مطالب مهم گفته های خود با چشم دوختن به طرف مقابل تاکید کنید. با سئوال کردن می توانید گفتگو را حول مطلبی که می خواهید متمرکز و از اتلاف وقت جلوگیری کنید.



5 – هنگامی که مشکلی پیش می آید خونسردی خود را حفظ کنید. کنترل اوضاع را در دست بگیرید و مشکل را به شکل اصولی برطرف کنید ، سراسیمه، و دستپاچه (احساساتی) نشوید.

6 – مراقب رفتارهای عصبی خود باشید . اگر دوستان به شما می گویند که حرف خود را مرتب تکرار می کنید، دست خود را روی دهانتان می گذارید یا با موهایتان بازی می کنید ، گفته های آنها را مد نظر قرار دهید و سعی کنید این عادت ها را کنار بگذارید.

7 - صادق باشید. کنایه یا طعنه زدن خلاف اصل صراحت گویی و قاطعیت است. واضح آنچه را که می خواهید بیان کنید. از به کار بردن واژه های و اصطلاحات عامیانه یا فنی و تخصصی اجتناب کنید مگر آنکه مطمئن باشید حرف شما را طرف مقابل درک می کند.

8 – حتما یک فرهنگ لغات خوب در اختیار داشته باشید و سعی کنید با پیدا کردن لغاتی که برایتان جدید است دامنه لغات خود را افزایش دهید. دفتر یادداشتی از لغات جدید همراه با معنی آنها برای خود تهیه کنید.

9 – سعی کنید با نگاه کردن به شرایط از دیدگاه طرف مقابل و با توضیح مزایایی که پذیرفتن نظرات شما برای او دارد طرف مقابل را متقاعد سازید.

10 – اشتیاق خود را برای بیان دیدگاهها نشان دهید. این کار تظاهری ساختگی و تصنعی نیست، بلکه در واقع ابراز صادقانه عقاید و باورهای عمیق شما است.

11 – هنگام عصبانیت صدای خود را بلند نکنید. زور و خشونت باعث نمی شود نظرات شما متقاعد کننده تر شود. منطق ، حربه بسیار قوی تری است.

12 – هیچ گاه به قصد لطمه و طعنه زدن به طرف مقابل چیزی نگویید یا ننویسید. اگر چنین کاری کردید دیگر نمی توانید حرف خود را پس بگیرید حتی اگر اظهار پشیمانی و تاسف کنید.

13 – برای آنکه حرفتان تاثیر گذار باشد مبالغه نکنید. اگر طرف مقابل تصور کند همیشه مسایل را بزرگ می کنید درباره تمامی حرفهای شما چنین خواهد اندیشید. کوچک جلوه دادن مسایل بسیار موثر تر است.

14 – سعی نکنید لهجه خود را پنهان کنید اما واضح صحبت کنید. اگر طرف مقابل در درک گفتار شما مشکل دارد آرام تر صحبت کنید و در نگاه او دقیق شوید و دنبال نشانه های شک و تردید بگردید تا متوجه شوید حرف های شما را فهمیده است یا خیر.

15 – از علایم غیر کلامی مانند «اوم» یا «آها» یا عبارتهایی مانند «می دانید»، « اصولا» و « در واقع » برای جلب توجه فرد به سخنان خود استفاده نکنید. این عبارت ها تنها مکث های کلام شما را پر می کنند و از ارزش پیام می کاهند.

16– فنون مکالمه را تمرین کنید. افراد را با نامشان صدا کنید. سئوال کنید، علاقه نشان دهید و با دقت گوش کنید.

17 – حرف طرف مقابل را قطع نکنید مگر آنکه از موضوع بحث خارج شده باشد. اگر او کند یا با مکث صحبت می کند جملات او را تمام نکنید. با حرکت های لب، حرفهای او را تکرار نکنید یا او را در ادامه صحبت کمک نکنید. صبور باشید.

18 – به یاد داشته باشید تنها گفته شما نیست که در خاطر می ماند، بلکه نحوه بیان شما نیز در ذهن ثبت می شود بنابراین از لحن تند و خشن اجتناب کنید.

19 – صدای خود را ضبط کنید و منتقدانه به آن گوش کنید. اگر لازم بود جلوی آینه با تمرین عبارت ها و کلماتی که تلفظ آنها مشکل است، تلفظ و طرز بیان خود را بهبود بخشید.

20 – تند و بلند صحبت نکنید. اگر احساس کردید آهنگ صدایتان یکنواخت است ، نفس عمیقی بکشید و تمام سعی خود را به کار ببرید تا هنگام صحبت با قدرت بیشتری هوا را بیرون بدهید. این کار مستلزم آن است که دهان خود را بیشتر باز کنید.

21 - سعی کنید از طریق نگاه با طرف مقابل ارتباط برقرار کنید اما هرگز خیره نشوید. تحقیقات نشان می دهد که در مکالمه ، اغلب آن فردی که از توانایی ابراز وجود بیشتری برخوردار است، اول تماس چشمی خود را قطع نمی کند بلکه بعد از 2 تا 3 ثانیه آرام آرام این کار را می کند نه یکباره. هنگامی که با کسی رو در رو صحبت می کنید سعی نکنید در آن واحد به هر دو چشم او نگاه کنید زیرا چشم هایتان چپ به نظر می آید. ابتدا به یک چشم و سپس به چشم دیگر نگاه کنید.

22 – سریع صحبت نکنید زیرا این امر نشان دهنده عدم اعتماد به نفس است.

23 – در پایان جملات صدایتان را پایین نیاورید زیرا شنونده این طور برداشت می کند که خسته و بی حوصله شده اید یا علاقه ای به این صحبت ندارید.

24 – هنگامی که با طرف مقابل صحبت می کنید نگذارید مسایل دیگری که در اتاق رخ می دهد حواستان را پرت کند. تمام توجه خود را به گفت و گویتان معطوف کنید. از نظر طرف مقابل بسیار ناشایست و بی ادبانه است که نگاهتان مرتب به این سو و آن سو حرکت کند.

25 - عقاید خود را به گونه ای مطرح نکنید که گویی حقیقت محضند برای مثال بگویید: « به نظر می رسد که .... باشد» نه آنکه : « این طور هست ». اکراه نداشته باشید قبول کنید که تصمیم گیری برایتان دشوار است. اما تعلل نکنید یا مدام در فکر مساله خاصی فرو نروید زیرا به نظر می رسد که قدرت تصمیم گیری ندارید.

26 – با دقت به حرف های طرف مقابل گوش دهید به خصوص به نوسانات صدای او دقت کنید زیرا این امر اغلب کمک می کند بهترین طرز فکری را که در پس گفتار او نهفته است درک کنید.

27 – سعی نکنید مقدار زیادی اطلاعات و وقایع را از یک گفت و گو یا جلسه به خاطر بسپارید . اطلاعات مهم و کلیدی را یادداشت کنید.

28 – از علایم غیر کلامی برای نشان دادن علاقه و توجه خود استفاده کنید مانند لبخند، تکان دادن سر به نشانه تائید، در هم کشیدن چهره و اخم کردن. هر وقت لازم بود با کلماتی مانند «بله» ، «واقعا» ، «ادامه بدهید» و «البته» طرف مقابل را تشویق به صحبت کنید.

29 – اگر مطلبی را نمی فهمید ، توضیح بخواهید تا مطلب را درک کنید. هیچ وقت تظاهر به فهمیدن نکنید اما طرف مقابل را خسته و ناراحت نکنید . برای مثال بگوئید: « خیلی ببخشید اما ممکن است آن مطلب را دوباره توضیح بدهید؟»

30 – سعه صدر داشته باشید. هنگامی که کسی با شما صحبت می کند به حرف های او گوش کنید. فرضیه بافی نکنید. ممکن است تصورات شما اشتباه باشد . اگر موضوع یا بحثی برایتان جالب نیست، اجازه ندهید تمرکزتان به هم بخورد و نگذارید حواستان متوجه موضوعی شود که قصد گفتنش را دارید. تمام توجه تان به مواجهه باشد.

31 – تحت تاثیر کلمات احساسی قرار نگیرید. مراقب استدلالهای غیر منطقی باشید که میان حرف هایتان به کار می برید.

32 – از جملات کوتاه و سبک نگارشی معمول استفاده کنید. نشانه گذاری ها را به کارببرید تا در درک پیام به خواننده کمک کند. پیش نویس خود را از ابتدا تا انتها بخوانید و کلمات و عبارتهای غیر ضروری را حذف کنید. برای تاثیر گذاری بر طرف مقابل از سبک نگارشی فخر فروشانه، خشک یا کتابی استفاده نکنید. با این کار تنها خواننده را گیج و سردر گم می کنید بی آنکه به نتیجه دلخواهتان دست یابید. تا آنجا که می توانید پیام ها را ساده تر بنویسید. 

 این مطالب عینا از کتاب مواجهه طلایی( چگونه دیگران را به توافق بر سر ایده هایمان ترغیب کنیم)، انتخاب شده است. مشخصات کامل این کتاب عبارت است از :

نام کتـاب: مواجهه طلایی: چگونه دیگران را به توافق بر سرایده هایمان ترغیب کنیم
نویسنده: پروفسور جان رابرت پارکینسون
مترجم: آرش نصیر زاده
تاریخ نشر: پائیز 1386
انتشارات: انستیتو ایزایران
قیمت: 16000 ریال


   

چرا لقمان حکیم شد؟!

حکایت کرده اند که لقمان روزی در راهی می گذشت، پس قطعه کاغذی دید به روی زمین افتاده، چون آن را برداشت و ملاحظه نمود دید: ((بسم الله الرحمن الرحیم)) بر او ثبت شده است، پس آن را شسته و آبش را تناول نمود و به برکت این احترام، خداوند عالم، او را حکمت تلقین فرمود.
و لقد آتینا لقمان الحکمه**سوره لقمان، آیه ۱۲

حکمت معانی فراوانی دارد:
۱٫ شناخت اسرار جهان هستی.
۲٫ رسیدن به حق از نظر گفتار و عمل و معرفت و شناسایی خداوند.
۳٫ مجموعه ای از معرفت و علم و اخلاق پاک و تقوا و نور هدایت.
۴٫ امام هفتم ع فرمودند: مراد از حکمت، فهم و عقل است.
۵٫ امام صادق ع فرمودند: حکمت این است که لقمان به امام و رهبر الهی عصر خود آگاهی داشت.
اصول کافی، جلد ۱-تفسیر نمونه،ج۱۷، ص ۳۶


دل به عشق خدای یکتـــــا ده ** قطره ای را رهی به دریـــا ده
ساقیــــــا جرعــــه خود سوزی **به من رنــــــد بی سر و پا ده
زاهدان را بهشت و حور و قصور**عاشقان را به نزد خود جا ده
تـــــــــــا بسوزد زتاب رخسارت **((فیض)) را دیـــده تماشا ده
تا کی از هر هوای بتی سازی؟ ** دل به عشق خدای یکـتا ده
فیض کاشانی