مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

دلایل اشتباه ازدواج را بشناسید

برای ازدواج کردن دلایل بسیاری وجود دارد، اما برای ازدواج نکردن دلیل آوردن اغلب سخت و مشکل است. دلایلی هست که فرد به خاطر آنها ازدواج می کند، ولی همان دلایل می تواند ازدواج را با مشکلات و تضادهای قابل توجهی رویاروی کند.

دلایل نادرست ازدواج عبارتند از :


1 - شورش بر علیه والدین
تعارض با والدین، می تواند یکی از دلایلی باشد که فرد جوان را بسوی ازدواج سوق دهد. وقتی فردی در خانواده ای زندگی می کند که والدین او اهانت کننده و تحقیر کننده هستند، بنظر می رسد که ازدواج انتخاب موجهی باشد. آنهایی که در آتش تعارض های طولانی مدت والدین سوخته اند، آنهایی که قربانی پدر و مادری معتاد بوده اند و آنهایی که قربانی آزارهای جسمانی ، هیجانی و جنسی در خانواده بوده اند، دلایل موجهی دارند تا از خانواده به نحوی بگریزند و از آن دور شوند. اما آیا داشتن دلیل موجه برای ترک خانواده ضرورتا دلیل موجهی برای ازدواج است؟

در این گونه موارد بهتر است که افراد استقلال شخصی خود را بسط دهند و با خانواده خود روبرو شوند، به روابط خود و خانواده خود بیندیشند و برای مشکلات و مسایل راه حلی بیابند، تا اینکه درگیر ازدواج شوند و یا به فکر ازدواج باشند. با ازدواج می توان از یک شرایط فاجعه بار گریخت اما با چه بهایی؟ تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از افراد که از آزار والدین به ازدواج پناه برنده اند، ازدواج آنها نیز آزار دهنده بوده است.

2 - جستجوی استقلال
جوانان به اینکه روی پای خود بایستند و کارهایشان را خودشان انجام دهند و یا مستقل باشند، کشش و علاقه زیادی دارند. اما استقلال امری است که فرد، فقط به تنهایی می تواند به آن برسد. با اتکای به همسر، فرد به استقلال نخواهد رسید. بسیاری هستند که ازدواج می کنند تا مستقل شوند، اما مستقل شدن سال ها وقت می برد و امری است وابسته به خود فرد تا هرچه بیشتر، روی پای خود بایستد.

3 - التیام یک ارتباط شکست خورده
این مورد، از موضوعاتی است که شناسایی آن در دیگران راحت تر از شناسایی آن در خودمان است. پاسخ رایج به هشدارهای دیگران معمولا این است که " نه! من می فهمم که شما چه می گویید، اما این مورد فرق دارد. " ما تمایل داریم که ارتباط جدید و آمیخته با عشق را تنها از منظر وجوه مثبت بنگریم و از اینکه ممکن است این ارتباط واکنش به یک ارتباط قبلی باشد می پرهیزیم و غفلت می کنیم.

فردی که در موقعیت التیام است، ممکن است برای حمایت هیجانی نیاز به یک ارتباط دیگر داشته باشد. ازدواج زمانی موفق تر خواهد بود که دو نفر ((بخواهند)) ازدواج کنند. تا اینکه ((نیاز)) به ازدواج داشته باشند. ارتباطی که براساس التیام یکی از دو نفر شکل گیرد، از همان آغاز در معرض خطر است،میگنا دات آی آر. چرا که عاطفه بین آن دو نه تنها به دلیل دوستی و عشق، نیست بلکه به خاطر شفا بخشی و التیام زخمها و جراحات ارتباط دیگری است که قبلا رخ داده است.

4 - فشار خانواده یا اجتماع
برخی از خانواده ها مطابق آداب، فرهنگ و عرف خود برای ازدواج به جوانان فشار می آورند. در یک جامعه شهری و تحصیل کرده، این فشار می تواند نامحسوس و ظریف باشد. اما در جامعه ای دیگر با صراحت و به طور مستقیم از جوان می خواهند که ازدواج کند. خانم ها بیشتر در معرض این استرس هستند.

بسیاری از وقتی که شهر خود را ترک می کنند و به دانشگاه می روند، پس از مدتی شاهد ازدواج هم کلاسی‌های دوره دبیرستان خود خواهند بود. که حتی بچه دار نیز شده اند و همین می تواند بر آنها فشار روانی و استرس وارد کند. در ازدواج نباید عجله کرد. معمولا شتاب در ازدواج به ارتباط شاد و سالمی منجر نمی شود. افرادی که با دلایل درست سعی در انتخاب همسر دارند نباید تسلیم این فشارها شوند.

5 - نیاز جنسی
ازدواج تنها به دلیل رفع نیاز جنسی احتمالا نمی تواند به ازدواج موفقی منجر شود. چرا که دیگر عوامل مرتبط با ازدواج، معمولا از چشم دور می ماند. در این گونه  ازدواج، زیبایی های ظاهری همسر بیشتر مد نظر قرار می گیرد و شتاب و عجله نیز عامل تاثیر گذار منفی دیگری است. در فرهنگ عامه، به اشتباه ، باور بر این است که عدم ارضای نیاز جنسی سبب برخی بیماری های روانی می شود. مثلا برای بهبود حال بیماران روانی، برخی توصیه به ازدواج می کنند که نه تنها حال بیمار را بهبود نخواهد بخشید، بلکه استرس و فشار روانی بیشتری را ایجاد خواهد کرد.

6 - احساس کمبود و تهی بودن
گاهی افرادی که هدفی را در زندگی دنبال نمی کنند، نمی دانند که از زندگی چه می خواهند، احساس ناکامی می کنند و از زندگی خود راضی نیستند، برای حل این مشکلات به ازدواج روی می آورند، که قطعا دلیل نادرستی برای ازدواج است.

7 - احساس گناه
گاهی در رابطه با یک نفر احساس گناه می کنیم و به دلیل احساس گناه یا احساس ترحم با او ازدواج می کنیم. احساس گناه یا احساس ترحم به هر دلیلی که ایجاد شده باشد، یک دلیل نادرست برای ازدواج است.

امام صادق(ع) و پایه گذاری دانشگاه اهل بیت (ع)

25 شوّال المکرّم، مصادف است با سالروز شهادت مؤسّس مذهب شیعه اثنا عشری و احیاء کننده اسلام ناب محمّدی(ص)، حضرت امام جعفربن محمّد الصادق(ع)، که شهادت جانگداز این امام عزیز را به پیشگاه منجی عالم بشریّت، حضرت حجّت بن الحسن العسکری(عج)، رهبر معظّم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(دام ظلّه)، عموم مسلمانان، به خصوص شیعیان سراسر جهان و امّت شهید پرور و قهرمان ایران اسلامی، تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم.

در این نوشتار کوتاه، به بررسی اجمالی حوادث دوران زندگانی ایشان و نفش آن حضرت در بنیان گذاری مکتب شیعه اثنا عشری و تاسیس دانشگاه اهل بیت(ع) می پردازیم.

1-ولادت، کمالات نفسانی و مقامات علمی

حضرت امام صادق(ع) در تاریخ هفدهم ربیع الاوّل سال 83 هجری در مدینه منوّره به دنیا آمد.(1) مکنّی به(ابو عبدالله) و ملقّب به (صادق) است[ گفته می شود این لقب را پیامبر اسلام(ص)به ایشان داده است].

مدت زندگانی آن حضرت، 65 سال و مدت زمان امامت ایشان، 34 سال بود.آن بزرگوار 12 سال در مدینه با جدّ ش، امام سجّاد(ع) و 19 سال با پدر ارجمندش، امام باقر(ع) زندگی کرد. در این مدّت، دشواری ها و سختی های زندگی در حکومت حاکمان ظالم بنی امیّه را شاهد بود و همراه با پدر بزرگوارش در راه نشر معارف اهل بیت(ع) تلاش می کرد.

- مالک بن انس در مورد شخصیت و مقام علمی و عملی امام صادق(ع) می گوید:
« و لقد کنت أتی جعفر بن محمّد[ع] و کان کثیر المزاح و التبسّم، فاذا ذُکر عنده النبیّ(ص) اخضرّ و اصفر و لقد اختلف الیه زماناً و ما کانت اراه الاّ علی ثلاث خصالٍ: امّا مصلیاٌ و امّا صائماٌ و امّا یقراٌ القرآن و ما رأیته قطّ یُحدث عن رسول اللّه(ص) الاّ علی الطهارۀ، ولایتکلّم فی ما لاٌ یعنیه و کان من العلماء الزهّاد الذین یخشون الله و ما رأیته قطّ الاّ خرج الوسادۀ من تحته و یجعلها تحتی ».(2)

ترجمه: مدتی خدمت جعفر بن محمّد[ع] مشرف می شدم. آن حضرت اهل مزاح و تبسّم بود. هنگامی که در محضر ایشان نامی از پیامبر(ص) برده می شد، رنگش به سبزی و سپس به زردی می گرائید. در مدت رفت و آمد به منزل ایشان، او را از سه حالت خارج ندیدم؛ یا نماز می خواند و یا روزه بود و یا به قرائت قرآن مشغول بود و هرگز بدون وضوء از حضرت رسول(ص) حدیث نقل نمی فرمود و سخنی که به درد من نخورد، بر زبان جاری نمی ساخت، ایشان از علمای زاهدی بود که ترس از خدا سراسر وجودش را فرا گرفته بود، هرگز به خدمت او شرفیاب نشدم جزء اینکه زیرانداز خود را برای نشستن من اختصاص می داد.

- جاحظ(از علمای قرن سوم) نیز می گوید:
« جعفربن محمّد[ع] الذی ملا الدنیا علمه و فقهه و یقال انّ ابا حنیفه من تلامذته و کذلک سفیان الثوری و حسبک بهما فی هذا الباب »(3)
ترجمه: جعفربن محمّد[ع] کسی بود که علم و فقهش عالم را فرا گرفته بود و گفته می شود ابو حنیفه و سفیان ثوری از شاگردان او بودند و شاگردی این دو در عظمت علمی او کافیست.

حسن بن علیّ الوشاء[از اصحاب امام رضا(ع)] می گوید:
« در مسجد کوفه 900 نفر را دیدم که "حدثنی جعفر بن محمّد[ع]" می گفتند.(4)
شیخ مفید(ره) می فرماید:
« و لم ینقل العلماء عن احدٍ من اهل بیته ما نقل عنه[ع]»(5)
ترجمه: علمای اسلام آنقدر حدیث که از امام صادق(ع) نقل کرده اند که از هیچ کدام از ائمه معصومین(ع) دیگر نقل نکرده اند.
امام صادق(ع) با توجه به موقعیت و اوضاع سیاسی جامعه فرصتی به دست آوردند تا احادیث و معارف اسلام را در زمینه های تفسیر قرآن، فقه و احکام و عقاید توسط شاگردان خود در سینه تاریخ ثبت و برای همیشه اسلام را بیمه نمایند. آن حضرت، نهضت علمی و انقلاب فرهنگی امام باقر(ع) را توسعه داد و در رشته های علوم عقلی، فقهی و نقلی، شاگردان برجسته ای همانند هشام بن حکم، محمّدبن مسلم، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مومن الطاق، مفضّل بن عمر و جابر بن حیّان تربیت کرد به طوری که تعداد آنان را بالغ بر 4000 نفر ذکر کرده اند.

پیرامون عظمت شخصیت علمی و کمالات معنوی امام صادق(ع) عبارات و سخنان فراوانی نقل شده که در کتاب: ألامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعه تالیف مرحوم شیخ اسد حیدر(ره) گردآوری شده است[ترجمه ی فارسی این کتاب به تازگی از سوی دانشگاه ادیان و مذاهب در 8 جلد منتشر شده است]. (6)

2- اوضاع اجتماعی – سیاسی و نقش امام صادق(ع)
یکی از مسائلی که در عصر امام صادق(ع) از اهمیت والائی برخوردار است، مسئله استماع حدیث از ناحیه عده ای از افرادی است که در میان آنها هم شیعه و طرفدار واقعی و هم دشمن و معاند اسلام دیده می شود، زیرا تمامی شاگردان حضرت نمی توانستند تفکر و اندیشه خود را در یک زاویه صحیح قرار داده و همه معارف دینی خود را همانند محمّدبن مسلم و زراره اخذ نمایند و حتی در صف شاگردان امام صادق(ع) کسانی که طرف داران سرسخت خلافت بنی امیه و بنی عباس بودند حاضر می شدند و پراکنده شدن این عده در اطراف جامعه اسلامی باعث تفسیر و توجیه عقاید مختلف با بینش های گوناگون می شد و جریان های سیاسی موجود در جامعه نیز به اختلاف عقاید و برداشت ها تاثیر می گذاشتند. در نتیجه یکی از حوادث عمیق این عصر، فراوانی شاگردان با اختلاف وسیع فکری و عقیدتی در گوشه کنار جامعه اسلامی بود.

امام صادق(ع) هم با توجه به این مسئله از ناقلان صحیح احادیث شدیداً حمایت می کرد، چنانچه در جمله ای فرمودند:
« رحم الله زرارة بن أعین، لولا زراره و نظراوه لاندرست احادیث أبی»(7)
ترجمه: خداوند زراره را رحمت کند، به درستی اگر او و امثال او نبودند احادیث پدرم از میان می رفت.

3- پدیده ی غلات
یکی از مشکلات عصر امام صادق(ع) مسئله غلات و عقاید باطل آنها بود که آن حضرت(ع) شدیداً به مقابله و مبارزه با آنها برخواست و این مبارزه و مخالفت باعث محدود شدن و تضعیف این فرقه گردید.
مسئله ای که باید مورد توجه قرار داد، این است که شیعه واقعی و حقیقی، جدا از غلات و عقاید آنها می باشد، به طوری که بسیاری از تاریخ نویسان و مستشرفان قادر به فهم و درک این مسئله نبوده و نیستند!. اینک به گوشه هایی از تدبیر امام صادق(ع) در برابر انحرافات این فرقه اشاره می شود:
الف-پرهیز دادن شیعیان واقعی از معاشرت با آنان
امام صادق(ع) در حدیثی به مفضل فرمود:
« یا مفضّل لا تقاعدوهم و لا تواکلوهم و لا تشاربوهم و لا تصافحوهم و لا تواثروهم»(8)
ترجمه: ای مفضل با غلات نشست و برخواست نداشته باشید و با آنها غذا نخورید و دست دوستی بسوی آنها دراز نکنید و به مبادله علمی با آنان نپردازید.
ب- تکذیب عقاید و افکار غلات
در روایتی، عیسی جرجانی می گوید: به جعفربن محمّد(ع) عرض کردم، آیا آنچه از این جماعت(غلات) شنیده ام به شما عرض کنم، امام(ع)فرمود: بگو، گفتم: فانّ طائفه عبدوک و اتخذوک الهاً من دون الله و طائفه اُخری والولک بالنبوّة... قال: فبکی حتی ابتلّت لحیته ثم قال: « ان امکننی الله من هولاء فلم أسفک دمائهم سفک الله دم ولدی علی یدیّ ».(9)
ترجمه: گروهی از غلات شما را به جای خدا عبادت می کنند و تعدادی دیگر نسبت پیامبری به شما می دهند... . راوی می گوید، امام صادق(ع) با شنیدن این مطلب چندان گریه کردند که صورت مبارکشان از اشک چشمش خیس شد، سپس فرمود: اگر خداوند آنان را در دسترس من قرار دهد و من خون آنان را نریزم، خداوند خون فرزندانم را به دست من بریزد.

4- پایه گذاری نهضت علمی و تدوین فقه اهل بیت(ع)

این پاره ای از وضعیت اجتماعی، فکری جامعه اسلامی بود که ذکر شد، اما غالب حرکت جامعه که می توان به آن ارزش فراوان قائل شد مسئله نقل احادیث و پایه گذاری نهضت عظیم علمی توسط امام صادق(ع) می باشد که به طور خلاصه ذکر می شود:

بیش از یک قرن بود که امت اسلامی از پذیرش اندیشه ها و افکار اسلام ناب محمدی(ص) و فقه اصیل اهل بیت(ع) به دور مانده (نگه داشته شده) بود!. تنها تعداد اندکی از خواص اصحاب و یاران ائمه(ع) در این مدت از راه شفاهی(حفظ) و یا نوشتن و البته به صورت مخفیانه، آنها را به یکدیگر منتقل می کردند. در این مدت نسبتا طولانی، جهان اسلام با انواع مسائل فکری و اجتماعی نو و تازه مواجه شده بود و راه حل روشن و دقیقی برای آن پیدا نمی کرد. مکاتب فکری افراطی "اهل رای" که معتقد به قیاس و استحسان بودند و یا مکتب "اهل حدیث" که بر جمود بر ظواهر آیات و روایات تاکید داشتند، زمینه های پاسخ گوئی به ین خلاءهای فکری و رشد و گسترش این نهضت بزرگ ازسوی امام باقر(ع) شروع شد، زیرا در آن عصر حرکت ها و جنبش های سیاسی بر علیه دستگاه خلافت اموی از طرف شیعیان و مخالفان آغاز گردید و درست در آغاز امامت امام صادق(ع) این درگیری ها به اوج خود رسید و می رفت که قیام بنی عباس بر علیه بنی امیه، باعث اضمحلال و نابودی بنی امیه گردد. حضرت صادق(ع) در این زمان با تدبیر خاص و تیز هوشی فراوان از فرصت استفاده کردند و تصمیم به نشر معارف دینی و احادیث نبوی(ص) و پدران بزرگوارش گرفتند که این مسئله، موجب تاسیس و تدوین فقه مترقی و بنیادین شیعه انثا عشری گردید.

ابان بن تغلب(یکی از شاگردان امام) می گوید:
« الشیعه، الذین اذا اختلف الناس عن رسول الله(ص) أخذوا بقول علّیٍ(ع) و اذا اختلف الناس عن قول علیٍّ(ع) أخذوا بقول جعفر بن محمّد(ع)».(10)
ترجمه: شیعیان کسانی هستند که وقتی مردم در قول و سخن پیامبر(ص) اختلاف کردند، سخن امیر المؤمنین علیّ(ع) را بپذیرند و وقتی در سخن او هم اختلاف شد، سخن جعفربن محمّد الصادق(ع) را می گیرند.
یکی از مسائل دیگری که در اواخر این عصر به وقوع می پیوندد، فشار سیاسی از ناحیه حکومت ظالم و غاصب اموی بر شیعیان بود، به طوری که امام صادق(ع) بر مسئله تقیّه اصرار می ورزید، زیرا اگر کوچک ترین اتهامی(شبیه رفض) به کسی وارد می شد، کافی بود که احترام جانی و مالی او از بین رفته و گرفتار شکنجه و نابودی شود.
5- فشار حکام جور و قیام های آزادی خواه
از جمله قیام ها و حرکت های مردمی که توسط عده ای در زمان امام صادق(ع) بر علیه ظلم و ستم حاکمان آغاز گردیده می توان به قیام های علویان و عباسیان اشاره نمود، به طوری که به دنبال قیام عباسیان، بنی امیه سقوط کردند، عباسان که با شعار های عدالت خواهانه و ... روی کار آمده بودند، خودشان در عمل به دشمنان و مخالفان سرسخت اهل بیت و آل محمّد(ع) مبدل گشتند.
امام صادق(ع) که نیرنگ و دنیا خواهی و ترویز عباسیان را به وضوح دریافته بودند، به هیچ وجه آنها را تائید نفرمود ولی کم و بیش از قیام عدالت خواه زید بن علیّ(ع) حمایت می کرد. چنانچه نقل شده است که امام صادق(ع) فرمود: « رحمه الله، امّا انّه کان مؤمناً و کان عالماً و کان صدوقا،ً امّا انّه لو ظفر لوفی، أمّا انّه لو ملک یعرف کیف یضعها»(11)
ترجمه: خداوند او(زید) را رحمت کند، مرد مؤمن و عالم و راست گویی بود که اگر پیروز می شد با وفا باقی می ماند و اگر زمامدار می گشت، می دانست آن را به دست چه کسی بسپارد.
از جمله قیام های دیگر شورش و قیام " ابو سلمه خلال و ابو مسلم خراسانی" بود که امام(ع) به آنها روی خوش نشان نداد. امام صادق(ع) به درستی می دانست که آنان در شورش خودشان راست گو نیستند. در منابع تاریخی آمده است که ابومسلم خراسانی در راه استقرار حکومت ستم گر عباسیان جمعیت بی شماری را کشت!. برخی از مورّخان مانند ابن اثیر و طبری می نویسند: کشته های او بالغ بر 6000 نفر بود!.
بخش پایانی زندگانی امام صادق(ع) مصادف با خلافت ظالمانه منصور عباسی گردید، امام(ع) شدیداً از ناحیه خلیفه مورد دشمنی و حسادت قرار گرفت، زیرا امام(ع) بر حقانیت ولایت ائمه و از جمله خودشان اصرار می ورزید و لحظه ای حاضر به پذیرش و تایید حکومت بنی العباس نشد. (12) لذا دشمن از همین مسئله بیم ناک بود. بالاخره آن بزرگوار با توطئه منصور عباسی(لع) در 25 شوّال سال 148 هجری در سنّ 65 سالگی مسموم، شهید، و مظلومانه در قبرستان بقیع مدفون شد.(13)
"سلام الله علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم بیعت حیّأ"
پی نوشت ها:
1) کلینی، اصول الکافی ج1 ص472؛ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد ج2ص179؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی ص266.
2) ابن حجر، تهدیب التهذیب ج 1 ص 88؛ أسد حیدر، الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعه ج2 ص53؛ گروه نویسندگان، اعلام الهدایه: الامام جعفر بن محمّد"الصادق" ج 8 ص 42.
3) جاحظ، رسائل جاحظ ص106.
4) أسد حیدر، الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعه ج1 ص51 الی 62.
5) اربلّی، کشف الغمّه فی معرفه الائمه(ع) ج2 ص166؛ پیشوائی، سیره ی پیشوایان...ص 352.
6) مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد ج 2 ص 179.
7) طوسی، اختیار معرفه الرجال ص136.
8) همان ج2 ص586.
9) جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع) ج1 ص260.
10) نجاشی، رجال النجاشی ص9.
11) طوسی، اختیار معرفه الرجال ص385؛ کریمیان، سیره و قیام زید بن علیّ(ع) ص49.
12) حرّ عاملی، وسائل الشیعه ج1 ص8 (اشاره به حدیث معروف که ارکان اسلام را نماز، روزه، زکات، حج و ولایت ذکر می کند و مهم تر و کامل تر از همه را همان ولایت و حکومت حاکمان عادل و پیشوایان حق می شمارد).
13) طبرسی، اعلام الوری ص266؛ پیشوائی، سیره ی پیشوایان...ص 389.



منبع :پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری

انتظار امام صادق(ع) از جوانان

در مکتب مترقی اهل بیت توجه ویژه ای به جوانان و نوجوانان شده است و هر کدام از امامان معصوم(ع) به نوعی به این گروه اجتماعی پرداخته اند. آنچه پیش رو دارید، نگاهی گذرا به جوانان از دیدگاه حضرت صادق(ع) است.

هدایت جوانها:

بعد از اینکه پدر محمد بن عبدالله بن حسن در دوران عباسیان به شهادت رسید و او دست به قیام زد و مردم را به سوی حق دعوت نمود، حضرت امام صادق(ع) به عنوان راهنمایی به او فرمود: «یا ابن اخی علیک بالشباب و دع عنک الشیوخ؛ ای فرزند برادرم! جوانان را دریاب و پیران را رها کن!» امام صادق(ع) در روایات دیگر نیز این مسئله را بیان نموده اند که جوانها زودتر حرف حق را می پذیرند و به سوی خیر و نیکی می شتابند و آمادگی بیشتری دارند. از جمله، از اسماعیل بن عبدالخالق چنین نقل شده است که من شنیدم حضرت صادق(ع) از ابوجعفر اَحوَل می پرسید: به بصره رفتی؟ گفت: بلی، فرمود: «اقبال مردم را به امامت و ورود آنان را به این مرام چگونه یافتی؟ گفت: به خدا سوگند که شیعیان اندک اند و تلاشهایی کرده اند، امّا آن هم اندک است. آن‌گاه (امام صادق(ع) به او) فرمود: «علیک بالاحداث فانهم اسرع الی کلّ خیرٍ؛ بر تو باد به جوانان(و به دنبال آنها رفتن) که آنان در (پذیرش) هر نیکی و خیری با شتاب ترند.»

تجربه پیروزی انقلاب اسلامی و حضور جوانان در صحنه های مختلف و جذب شدن آنان به اسلام و انقلاب و روحانیت و رهبری انقلاب و همین طور حضور تمام عیار جوانان در صحنه های مختلف جنگ تحمیلی، دوران سازندگی و پیشرفتهای علمی، مهر تأییدی است بر مضامین احادیثی که مطرح گشت.

 جوان و کسب دانش:

 فراگیری دانش در جوانی همچون نقشی است بر سنگ که تا پایان عمر، انسان را همراهی می کند، از این‌رو هر کس هرچه دارد، از جوانی دارد، به همین سبب است که پیشوایان دینی سخت بر این مسئله سفارش کرده‌اند که در جوانی دنبال علم و دانش باشید.

در کلام الهی نیز دوره جوانی، دوره منحصر به فردی است. آنجا که در قرآن کریم می فرماید: «و لمّا بلغ أشدّة و استوی آتیناه حکماً و علماً؛ چون به حدّ رشد و کمال خویش رسید، به او علم و حکمت عطا کردیم.» امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرموده‌اند: «اشدّه ثمانی عشرة سنةٌ و استوی التحی؛ اشدّ یعنی هجده سالگی و استوی یعنی ریش درآورد.» امام صادق(ع) می فرمایند: «لست احبّ ان اری الشّابّ منکم الّا غادیاً فی حالین امّا عالماً او متعلّماً فان لم یفعل فرّط و ان فرّط ضیّع فان ضیّع اثم و ان اثم سکن النّار والّذی بعث محمّداً بالحقِّ؛ دوست ندارم جوانان شما را جز در دو حالت ببینم: دانشمند یا دانشجو. اگر (جوانی) چنین نکند، کوتاهی کرده و اگر کوتاهی کرد، تباه ساخته و اگر تباه ساخت، گناه کرده است و اگر گناه کند، سوگند به آنکه محمد(ص) را به حق برانگیخت، دوزخ جایگاه او خواهد شد.»به همین سبب است که جوانان باید از عمر خویش استفاده کافی ببرند تا بعداً پشیمان نگردند.

جوان و عبادت:

 بهترین دوران برای رشد معنوی و بالندگی روح انسان، دوران جوانی است. انبیای بزرگوار که لیاقت دریافت وحی و افتخار رسیدن به نبوت را پیدا کردند، بر اثر عبادتهای دوران جوانیشان بود.پیامبر اکرم(ص) فرموده‌اند: «خداوند بزرگ به جوان عبادت پیشه، نزد فرشتگان افتخار می کند، در حالی که می فرماید: بنده ام را بنگرید! برای من خواسته های نفس خود را کنار نهاده است.»

حضرت صادق(ع) نیز بر این امر تأکید نموده است، آنجا که فرمود: «انّ أحبّ الخلائق الی اللّه تعالی شابٌّ حدث السّنّ فی صورةٍ حسنةٍ جعل شبابه و ماله فی طاعة اللّه تعالی ذاک الّذی یباهی اللّه تعالی به ملائکته فیقول عبدی حقّاً؛ به راستی که دوست داشتنی‌ترین مردم نزد خداوند، جوان کم سال و خوش سیمایی است که جوانی و زیبایی اش را در راه فرمانبری از خداوند بزرگ قرار داده است. آنکه خداوند بزرگ به وی نزد فرشتگان افتخار می کند و می فرماید این بنده حقیقی من است.» امام صادق(ع) که بیش از دیگران به سخنان خویش عمل می کرد، در جوانی اهل بیشترین عبادت بود. ایشان می فرمایند: «اجتهدت فی العبادة و انا شابٌّ فقال لی أبی یا بنیّ دون ما أراک تصنع فانّ اللّه عزّ وجلّ اذا أحبّ عبداً رضی عنه بالیسیر؛ در جوانی بسیار در عبادت می کوشیدم. پدرم به من فرمود: فرزندم! از آنچه انجام می دهی، کم کن، زیرا خداوند عزیز و جلیل اگر بنده ای را دوست بدارد، با عبادت کم هم از او خشنود می گردد.»

همراهی با پدر:

از اموری که حضرت صادق(ع) در مورد جوانان سفارش نموده اند، این است که آنها نباید همراهی پدر را رها کنند. خصوصاً در این دوران که دوستان ناباب و دزدان فکر و ایمان فراوان اند که بر ضرورت این کار می‌افزاید، چرا که پدر دلسوز همیشه مواظب است که خطر انحراف جوانش را تهدید نکند. حضرت صادق(ع) فرموده اند: «دع ابنک یلعب سبع سنین و یؤدّب سبع سنین و الزمه نفسک سبع سنین؛ بگذار فرزندت هفت سال بازی کند (و آزاد باشد) و هفت سال تربیت شود و هفت سال او را با خود همراه بدار.»

جوان و خوش اخلاقی:

 اخلاق نیک برای همه لازم، مفید و مثمر ثمر است، چنان که امام صادق(ع) می فرمایند: «حسن الخلق من الدّین و هو یزید فی الرّزق؛ خوش خلقی بخشی از دین است و روزی را افزون می کند.» اما این امر برای جوان زیباتر، مفیدتر و لازم تر است. ایشان در جای دیگری چنین می فرمایند که هرگاه ورقه بن نوفل بر خدیجه دختر خویلد وارد می شد، به وی چنین سفارش می کرد: «اعلمی أنّ الشّاب الحسن الخلق مفتاحٌ للخیر مفلاقٌ للشّر؛ بدان که جوان خوش اخلاق، کلید خوبیها و قفل بدیها است...»

منبع :پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری

ویژگی‌های یک ازدواج‌ سالم

جامعه‌شناسان و روانشناسان مختلفی در بررسی ازدواج‌های سالم، ویژگی‌ها و مهارت‌هایی را برای کسانیکه می‌توانند روابطی موفق و رضایت‌‌بخش داشته باشند، مشخص کردند.

این افراد:

1. فلسفه‌ای سالم از زندگی با ایدآل‌های مشخص دارند.
2. دوستی، احترام ، عشق بین آنها هر روز بیشتر میشود.
3. علایق و فعالیت‌های مشترک زیادی دارند.
4. از همراهی یکدیگر لذت می برند.
5. اعتمادپذیر هستند و میتوانند اعتماد کنند، صادق و در عین حال موقعیت‌شناس هستند.
6.  به یکدیگر وابسته اند.
7. از موفقیت‌های همدیگر احساس غرور کرده و همدیگر را از ته دل تحسین میکنند.
8. به کار یکدیگر علاقه‌مند بوده و به آن احترام میگذارند.
9. در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت میکنند.
10. سعی میکنند کارهای خسته‌کننده‌ و یکنواختی مثل کارهای خانه را با هم تقسیم کرده و آن را برای هم جذاب کنند.
11. امید و آرزوهایی واقعبینانه مرتبط با اهدافی قابل دستیابی دارند.
12. مسئولیت تصمیمات و رفتارهای خود را میپذیرند.
13. اگر لازمه رسیدن به اهدافشان ادامه تحصیل است، صبورانه ازدواجشان را برای این منظور عقب میندازند.
14. مشکلات را چالش‌هایی می بینند که باید بر آن فائق آیند.
15. قبل از تصمیم‌گیری نهایی برای انتخاب همسر، حداقل سه مورد دیگر را نیز بررسی و به طرق غیرمخرب برهم خوردن روابط را تجربه کرده اند.
16. میتوانند با وضعیت مالی موجود خود زندگی کنند.
17. از ضعف‌های خود مطلع بوده و برای تغییر تلاش موثر نشان میدهند.
18. از انتقاد به طور هوشمندانه‌ای استفاده میکنند اما تعادل را اینطور برقرار میکنند که تحسین‌ها بیشتر از انتقادات باشد.
19. انسان‌هایی «واقعی» هستند.
20. میدانند که روابط رو به رشد به افراد کمک می‌کند به خود مطمئن‌تر شوند.
21. در فعالیت‌های سالم فیزیکی شرکت میکنند--خوب غذا می خورند، ورزش میکنند و به اندازه کافی می خوابند.
22. کمتر از طعنه و کنایه استفاده میکنند، کمتر غر میزنند و شکایت میکنند.
23. از حرف زدن و گوش دادن به هم لذت میبرند، حتی اگر در مورد موضوعاتی باشد که باهم اختلاف‌نظر دارند.
24. عشق‌شان جنون‌آمیز و عجله‌ای نیست (بیش از ۶۰ درصد از طلاق‌های زودهنگام به علت ازدواج عجله‌ای است که در آن زوج بسیار جوان بوده، آشنایی زیادی با هم نداشته و مدت زمان نامزدی کوتاه بوده است).
25. همدل هستند و برای برآوردن نیازهای همدیگر تلاش میکنند.
26. با هم فرار نکرده اند (80 درصد زوج‌هایی که با هم فرار می‌کنند، طلاق می‌گیرند).
27. به همان اندازه که دوست دارند در رابطه دریافت‌کننده باشند، دهنده هستند.
28. از دوران نامزدی خود برای آشنایی کامل و رشد هرچه بیشتر عشقشان استفاده میکنند.
29. به دقت مشکلات و مسائلی که برایشان پیش می‌آید را بررسی میکنند، معایب و مزایای همه انتخاب‌ها را در نظر میگیرند. میگنا دات آی آر.سعی نمیکنند درمورد مسائل مهم رابطه‌شان، با عجله نتیجه‌گیری کنند.
30. با احترام و محبت ازدواج میکنند نه از روی دلسوزی.
31. خانواده‌های همدیگر را باوجود اشکالاتشان، دوست دارند.
32. در طول دوران نامزدی درمورد مسائل مختلف جنسی بحث میکنند.
33. از شوخی و شوخ‌طبعی به صورتی درست و غیرمخرب استفاده میکنند.
34. از میزان محبت ارائه شده در رابطه‌شان راضی هستند.
35. سعی میکنند خصوصیات اخلاقی که برای همسرشان آزاردهنده است را تغییر داده و اصلاح کنند.
36. سعی نمیکنند بیش از حد به اشتباهات گذشته بپردازند، نگاهشان به آینده است تا چنین مواردی دیگر پیش نیاید.
37. قدرت بخشیدن دارند و از طرف همسرشان نیز بخشوده میشوند.

 


شیوه های تغییر نظر همسر

کسی که همواره دوست دارد نظر همسرش را مطابق میل خود تغییر دهد، خودخواه و بیمار است. اما برای هر فردی گاها دلایلی وجود دارد که تغییر نظر همسر مهم می شود. در این صورت آگاه بودن به شیوه های صحیح تغییر نظر بهترین راه پرهیز از جدل و اتلاف انرژی است.
مقاومت یک فرد در برابر عوامل تغییر دهنده ی رای و نظر، به چیزهای مختلفی مثل شخصیت، اهمیت موضوع، و میزان نفوذ معنوی فرد تغییر دهنده دارد.
وقتی می توانیم روی عقیده دیگران تاثیر بگذاریم که مورد قبولشان باشیم. محبوب بودن با مقبول بودن فرق دارد. البته محبوبیت هم می تواند موجب تغییر رفتار کسی شود اما موجب تغییر عقیده نمی شود مگر اینکه از طریق محبوبیت، زمینه لازم برای تغییر را ایجاد کنیم سپس با استفاده از کاراکترهای تاثیرگذار نظر او را تغییر دهیم.
هر چه تاثیر پذیری فرد از دیگران بیشتر باشد، تغییر نظر آسان تر و هر چه میل به استبداد و خودرایی در کسی بیشتر باشد تغییر نظر سخت تر خواهد بود. اما همان افراد مستبد و خودرای هم در مقابل بعضی افراد خاص یا به عبارتی در برابر نوعی خاص از اندیشه ها انعطاف پذیری بیشتری دارند. بنابراین اگر می خواهید عقیده و نظر کسی را تغییر دهید باید مورد قبول و تایید او باشید.
وقتی زیاد اشتباه کنیم، وقتی با اشتباهات مکرر، زیاد مورد انتقاد واقع شویم، وقتی جدی نباشیم و به ظاهر رفتارمان اهمیت ندهیم، وقتی دیگران را دست کم بگیریم و از توضیح دادن دلیلمان اعراض کنیم وقتی آداب معاشرت را رعایت نکنیم تا حدی که بی اهمیت شویم،و و وقتی به هر دلیلی از چشم بیفتیم، قدرت تاثیر گذاری و تغییر نظر همسرمان را از دست خواهیم داد.
تغییر دادن نظر دیگران با صحبت های منطقی اگر چه بهترین راه تغییر است روی همه و در هر زمانی جواب نمی دهد چرا که همه افراد لزوما منطقی نیستند. ضمن آنکه افراد منطقی هم گاهی برای تغییر یک عقیده غلط و روی آوردن به رای درست، احتیاج به مقدمه و زمان کافی دارند.

تغییر عقیده های سخت از طریق همراهی


یکی از بهترین راههای تغییر نظرات سخت دیگران از بعد روانشناسی، همراهی اولیه در اعتقاد است. ابتدا لازم است مدتی با فرد مورد نظر هم عقیده باشید تا به وی ثابت شود که شما هم به خوب و بد آن عقیده ایمان دارید و در خصوص آن مسئله به درک درست و همه جانبه ای رسیده اید. اگر از ابتدا با مخالفت شروع کنید طرف مقابل همواره گمان می کند که شما هیچ وقت به درک درستی از چرایی رفتارهای او نرسیده اید. او همواره شما را در اشتباه فرض خواهد کرد. در این صورت تغییر عقیده وی دشوار خواهد شد.


گاهی برای تغییر یک نظر که در زمان طولانی ایجاد شده و جزئ اعتقادات اولیه فرد شده است ،احتیاج به یک برنامه ریزی مدون و طی نمودن یک مسیر هدفمند دارید.اما اگر مدتی اظهار هم عقیدگی کرده و با وی همراهی کنید سپس تحت تاثیر دلایلی به تدریج تغییر عقیده دهید،می توانید مثل یک دوست روی فرد مورد نظر تاثیر دلخواهتان را ایجاد کنید. از همین رو تاثیر گذاری معتادی که مواد را ترک کرده است بر دیگر معتادان، بسیار بیشتر از تاثیر گذاری حرفهای منطقی یک مشاور در ترک اعتیاد است.
در داستان حضرت ابراهیم در قران آمده است که آن حضرت در برخورد با خورشید پرستان ابتدائا با آنها همراهی کرد و خورشید را پروردگار فرض نمود سپس با غروب خورشید از این اعتقاد انتقاد کرد و با ذکر دلایل خود تغییر عقیده اش را نشان داد.


برنامه ریزی برای تغییر عقیده


گاهی برای تغییر یک نظر که در زمان طولانی ایجاد شده و جزء اعتقادات اولیه فرد شده است ،احتیاج به یک برنامه ریزی مدون و طی نمودن یک مسیر هدفمند دارید. مثلا اگر می خواهید یک مرد سنتی با اعتقادات مردسالارانه را به کیفیت و امتیازات تفاهم در زندگی زناشویی جلب کنید، باید حوصله داشته باشید و در طول زمان با نشان دادن الگوهای موفقی از زندگی های مورد نظرتان، و برجسته کردن مشکلات زندگی های مورد انتقادتان روی نظر او تاثیر بگذارید. ضمنا باید توجه داشته باشید که او نسبت به مردانگی و ظهور صفات مردانه در رفتار اهمیت زیادی می دهد به همین جهت الگوهایی که معرفی می کنید از مردهایی با شخصیت قوی باشد که رفتار منطقی و خوبی در خانواده دارند.

وقتی مقاومت روانی ایجاد شده باشد


گاهی نظر کسی را می خواهیم عوض کنیم که نه استبداد دارد و نه روی عقایدش محکم است اما نسبت به ما حرف شنوی ندارد. یعنی اگرچه شخصیت انعطاف پذیری دارد و به راحتی تحت تاثیر قرار می گیرد ، نسبت به همسر یا والدین خود نوعی مقاومت روانی پیدا کرده است. در این صورت لازم است شرایط تغییر نظر او را در همان زمینه ای که مورد تایید اوست ،ایجاد کنیم. مثلا یک فرد ولخرج و ظاهربین در مقابل همسرش چنانچه او را به اصطلاح بی کلاس بداند، مقاومت روانی پیدا خواهد کرد. در این صورت برای خرید مبلمان خانه شاید تحت تاثیر نظر همسایه قرار بگیرد اما از نظر همسرش در انتخاب مبلمان استفاده نکند.  لذا در چنین شرایطی فعلا برای آنکه او را متقاعد کنیم طبق سلیقه ما مبلمان خانه را انتخاب کند، باید راهی پیدا کنیم تا مبلمان مورد نظرمان را از سوی کسانی که او مقبول او هستند، تبلیغ کنیم. البته این راهی برای تاثیرگذاری فوری و رسیدن موقت به نتیجه است. زیرا ایجاد چنین شرایطی بین همسران ناگوار و نگران کننده است و لازم است شرایط با ریشه یابی مشکل به کلی تغییر یابد.

**منظور از عقیده و اعتقاد در این مقاله اعتقادات دینی نیست بلکه اعتقادات و رای و نظرهای مربوط به مسائل مختلف زندگی است و بیشتر به روابط همسران نظر دارد.