مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

اصالت ذاتی بهتر است یا تربیت خانوادگی؟

در تاریخ آمده است، به رسم قدیم روزی شاه عباس کبیر دراصفهان بخدمت عالم زمانه "شیخ بهائی" رسید پس ازسلام و احوال پرسی ازشیخ پرسید :
در برخورد با افراد اجتماع " اصالت ذاتیِ آنها بهتر است یا تربیت خانوادگی شان" ؟
شیخ گفت: هرچه نظر شما باشد همانست ولی به نظر من "اصالت" ارجح است.
و شاه بر خلاف او گفت: شک نکنید که "تربیت" مهم تر است !
بحث میان آن دو بالا گرفت و هیچ یک نتوانستند یکدیگر را قانع کنند بناچار شاه برای اثبات حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی نشاند .
فردای آن روز هنگام غروب شیخ به کاخ رسید بعد از تشریفات اولیه وقت شام فرا رسید سفره ای بلند پهن کردند ولی چون چراغ و برقی نبود مهمانخانه سخت تاریک بود در این لحظه پادشاه دستی به کف زد و با اشاره او چهار گربه شمع به دست حاضر شدند و آنجا را روشن کردند!
درهنگام شام ، شاه دستی پشت شیخ زد و گفت دیدی گفتم "تربیت " از "اصالت " مهمتر است ما این گربه های نا اهل را اهل و رام کردیم که این نتیجه اهمیت "تربیت" است
شیخ درعین اینکه هاج و واج مانده بود گفت من فقط به یک شرط حرف شما را می پذیرم و آن اینکه فردا هم گربه ها مثل امروز چنین کنند!!!
شاه که از حرف شیخ سخت تعجب کرده بود گفت: این چه حرفیست فردا هم مثل امروز و امروز هم مثل دیروز!!! کار آنها اکتسابی است که با تربیت و ممارست وتمرین زیاد انجام می شود...
ولی شیخ دست بردار نبود که نبود تا جایی که شاه عباس را مجبور کرد تا این کار را فردا تکرار کند.
لذا شیخ فکورانه به خانه رفت.او وقتی از کاخ برگشت بی درنگ دست بکار شد، چهار جوراب برداشت و چهار موش در آن نهاد.فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت. تشریفات همان و سفره همان و گربه های بازیگر همان .
شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را تاکیدی بر صحت حرفهایش میدید زیر لب برای شیخ رجز میخواند که در این زمان شیخ موشها را رها کرد.در آن هنگام، هنگامه ای به پا شد یک گربه به شرق دیگری به غرب آن یکی شمال واین یکی جنوب...
واین بار شیخ دستی برپشت شاه زد و گفت: شهریارا ! یادت باشد اصالت گربه موش گرفتن است گرچه "تربیت" هم بسیار مهم است ولی"اصالت" مهم تر!
یادت باشد با "تربیت" میتوان گربه اهلی را رام و آرام کرد ولی هرگاه گربه موش را دید به اصل و "اصالت" خود برمیگردد.

چگونه در روابط ، مرز ایجاد کنیم؟

هر نوع ارتباطی می تواند دچار پیچیدگی شود. این موضوع به خصوص وقتی که روابط سالم نباشد صادق است.
اجتماعی شدن فرایندی است که در آن هنجارها، مهارت‌ها، انگیزه‌ها، نگرش‌ها و رفتارهای فرد شکل می‌گیرد تا ایفای نقش کنونی یا آتی او در جامعه مناسب و مطلوب شناخته شود. در این فرایند، اکتساب و به کارگیری مهارت‌های اجتماعی و چگونگی برقراری ارتباط و تعامل با دیگران، یکی از مولفه‌های اصلی رشد اجتماعی محسوب می‌شود.

بنا به تعریف، مهارت‌های اجتماعی به رفتارهای آموخته شده و مقبول جامعه اطلاق می‌شود، رفتارهایی که شخص می‌تواند با دیگران به نحوی ارتباط متقابل برقرار کند که به بروز پاسخ‌های مثبت و پرهیز از پاسخ‌های منفی بینجامد.

در این راستا، رفتار اجتماعی بر تمامی جنبه‌های زندگی افراد سایه می‌افکند و بر سلامت روانی، سازگاری و شادکامی بعدی آن‌ها تاثیر می‌گذارد. توانایی فرد از نظر کنار آمدن با دیگران و انجام رفتارهای اجتماعی مطلوب، میزان محبوبیت او را میان همسالان و نزد معلمان، والدین و دیگر بزرگسالان مشخص می‌کند.

میزان توانایی فرد در مهارت‌های اجتماعی به طور مستقیم به رشد اجتماعی فرد و کمیت و کیفیت رفتارهای اجتماعی مطلوبی که از خود نشان می‌دهد، مربوط می‌شود.

اهمیت مهارت‌های اجتماعی به عنوان مهم‌ترین عامل اجتماعی شدن و سازگاری اجتماعی را هیچگاه نمی‌توان از نظر دور داشت و بی‌شک توجه به هوش اجتماعی، رشد اجتماعی و تربیت اجتماعی در کنار دیگر ابعاد زندگی، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. در چشم‌انداز کنونی، در حوزه آموزش مهارت‌های اجتماعی، رویدادهای فراوانی رخ داده، پژوهش‌های بی‌شماری صورت گرفته، روش‌های آموزشی و درمانی جدیدی مطرح گردیده و افق‌های روشن‌تری آشکار شده است.

تمامی این حرکت‌ها و شناخت‌های روز افزون به انسان کمک می‌کند تا به کمیت و کیفیت زندگی اجتماعی خود و دیگران غنای بیشتری ببخشد و  بتواند در روابط مختلف خود، موفقیت بیشتری کسب کند. اما هر نوع ارتباطی می تواند دچار پیچیدگی شود. این موضوع به خصوص وقتی که روابط سالم نباشد صادق است. اگر هر یک از طرفین احساس کنند که به طریقی بیش از حد رابطه شان مختل شده، در این صورت پیوند میان آنها ادامه نخواهد یافت. لذا تنظیم و مقرر کردن مرزها می تواند به بهبود بهتر ارتباط ختم شود.



در ادامه این یادداشت چند مرحله را بیان می کنیم که به شما کمک می کند در ارتباطاتتان حد و مرز درست و منطقی ایجاد کنید:


بپذیرید رابطه ای که باعث آزارتان شده، فاقد کارایی لازم شده است: سخت ترین بخش ایجاد یک تغییر، آگاهی یافتن از وقوع ناکارآمدی رابطه و آن چه که محقق شده، می باشد. وضعیت موجود را خوش بینانه نگاه نکنید اگر واقعا ناشاد هستید تنها راه رفع آن ایجاد تغییر است.

چک کنید: تجزیه و تحلیل کنید که چه چیزی کارایی ندارد. توجه کنید که آیا تصور میکنید طرف مقابل تان پذیرای تغییرات لازم هست یا نه؟ بر اساس پاسخ به این سوال خودتان را مهیا کنید.
شما باید نسبت به آنچه می خواهید و آنچه که نمی خواهید ایجاد و مقرر کنید، محکم و راسخ باشید.ایجاد مرزهای سالم و مناسب کاری نیست که به راحتی انجام شود
در باره نیازهایتان صریح و شفاف باشید:  برای ایجاد محدودیت و حد و مرز در روابط تان لازم است که بدانید شما خواهان چه هستید. آگاهی داشتن از تغییراتی که خواهان آنها هستید عالی است اما لازم است درباره اینکه می خواهید این تغییرات چگونه باشد و چگونه رخ دهد نیز ایده و نظری داشته باشید. در صورت نیاز برای مصالحه اقدام کنید.

نه بگویید: به دلیل احساس گناه و یا در محظوریت قرار گرفتن کاری را انجام ندهید. بیش از حد مشارکت به خرج ندهید. گرفتن حقوق خود و مراقبت از خویشتن را تمرین کنید.

به طور موثر ارتباط برقرار کنید و تعامل داشته باشید:  چنانچه از وضع و حالت خود اطمینان دارید(یعنی به ثبات هیجانی خود مطمئنید) لازم است با کلامی آرام درباره آن حرف بزنید. بگذارید طرف مقابل بفهمد که شما چه احساسی دارید. موارد مد نظرتان را محکم و در عین حال با رحمت و بخشودگی مطرح کنید.

با پیامدها کنار بیایید: وقتی که در روابط تان حد و مرز قرار می دهید باید برای برخی واکنشهای شدید آماده شوید. بسیاری از مردم علاقه ای به تغییر ندارند ولی این بدان معنا نیست که باید از ادعای خود صرف نظر کنید. یک زمان معقول برای سازگاری و تطبیق اختصاص دهید. migna.ir

وقتی که محدودیتی برای سالم کردن رابطه و تعامل تان با دیگران ایجاد میکنید لازم است ثابت قدم باشید:  استواری و سازگاری یک نکته کلیدی برای افرادی است که با افراد بدون مرز و بی قید در زندگی شان سر و کار دارند. با گذشت زمان آنها استواری شما را خواهند دید.
نسبت به آنچه که برای داشتن یک ارتباط سالم و محترمانه خواهان آن هستید محکم باشید:  این مرحله ای است که محتاج استواری زیاد است. ممکن است اعضای خانواده  یا دوستان نزدیک زمانی که سعی می کنید در برابر الگوهای ناسالم شان که تلاش می کنند شما را به طرق مختلف فیزیکی، احساسی، روحی و .. جلب و جذب کنند، محکم و استوار باشید، در مقابل شما مقاومت کنند.

وقتی که در روابط تان حد و مرز قرار می دهید باید برای برخی واکنشهای شدید آماده شوید.

شما باید نسبت به آنچه می خواهید و آنچه که نمی خواهید ایجاد و مقرر کنید، محکم و راسخ باشید: ایجاد مرزهای سالم و مناسب کاری نیست که به راحتی انجام شود.

سعی کنید در مواجهه با کسانی که متوجه تلاش شما برای ایجاد یک زندگی بهتر نیستید، صبور باشید:  به باورهایتان و راهی که می خواهید زندگی کنید، و  نیز به رمزهایی که معتقدید سالم و اساسی هستند یقین داشته باشید.


ویژگی بندگان خاص خدا...

بندگان خاص خدا چنین کسانی اند :
1- با تواضع در زمین حرکت می کنند؛
2- آن گاه که جاهلان اینان را به عتاب خطاب می کنند با سلامت نفس و زبان خوش جواب می دهند؛
3- شب ها را به عشق خدا و برای رضایت او به سجده وقیام سپری می کنند؛
4- دایم با دعا و تضرع می گویند: پروردگارا! عذاب جهنم را از ما دور کن که بد عذابی است و جهنم بد منزل و بد سرانجامی است.
5- در انفاق کردن اسراف نمی کنند ومیانه روی را پیشه خود می سازند؛
6- برای خدا شریک قائل نمی شوند و فقط خدای را می خوانند؛
7- از قتل و جنایت که خدا آن را حرام کرده است ، پرهیز می کنند.؛
8- هرگز گرد عمل زشت زنا نمی گردند که هر کس مرتکب این عمل زشت شود، کیفر جاودانه اش را خواهد دید و در قیامت عذابش دو چندان خواهد شد، مگر کسانی که توبه کنند اعمال نیکی انجام دهند که درآن صورت ، خداوند گناهان آنان را به ثواب مبدل خواهد کرد و هر کس توبه کند؛ البته خداوند توبه اش را می پذیرد؛
9- به ناحق شهادت نمی دهند؛
10- هر گاه به کار بیهود و زشتی از مردم هرزه بگذرند، بزرگوارانه از آن در گذرند؛
11- هر گاه متذکر آیات الهی شوند، همچون کوران و کران از کنار آن نمی گذرند؛ بلکه با دلی آگاه و چشمی بینا آن را مشاهد کرده و در آن تامل می کنند تا به مقام معرفت و ایمان شان افزوده شود؛
12- به هنگام دعا با خدای خود می گویند: پروردگارا! از همسران و فرزندان ما کسانی را قرار ده که مایه روشنی چشم ما شوند و ما را سر خیل پاکان جهان و پیشوای پرهیزگاران قرار بده! پاداش صبر چنین بندگانی قصرهای بهشتی خواهد بود که در آن جا با سلام و درود و شادمانی با یکدیگر ملاقات می¬کنند و در بهشت زیبا برای ابدیت و همیشه (جاودان ) خواهند بود. ای پیامبر! به امت بگو: اگر دعا و ناله وزاری تان نبود، خدا به شما هیچ توجه و اعتنایی نداشت؛ زیرا شما در گذشته آیات خدا و پامبران الهی را تکذیب کرده اید و این تکذیب، دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد (پس با دعا آن را جدا کنید.( 207)
چه بد بنده ای است ..........
روایت شده که خدای تعالی در یکی از کتابهایش فرموده است: بنده ام! آیا این خوب و زیباست که تو درحال مناجات با من، به چپ و راست توجه نمایی و با بنده ای چون خودت، تکلم کرده، مرا رها نمایی!؟ آیا چون با یکی از برادرانت، تکلم می نمایی، از ادب به دور نیست که به کسی جز او توجه و التفات نمایی!؟ ولی تو با او چنین نمی کنی و در مقابلش ادب را نگاه می داری؛ در حالیکه ادب را در محضر من رعایت نمی کنی! پس، چه بد بنده ای است، کسی که چنین باشد!

شناخت معلم بشریت ، وظیفه عصر غیبت است

معلم جهان از مکتب قرآن می آید
این ذات مقدس، وجود مبارک حضرت ولی عصر روحی فداه، درماه (شعبان) به دنیا آمده است. آنچه که منشأ نجات عالم است وجود مبارک ولی عصر ارواحنا فداه است که ما هم درکنار سفره آن ذات مقدس جریان وجود مبارک حضرت ولی عصر (ع) مانند قرآن، آنقدر برای پیغمبر (ص) محترم بود که به هر بهانه ای و به هر وسیله ای ایشان نام مبارک حضرت حجت (عج) را می برد، مثل اینکه به هر وسیله ای جریان قرآن را مطرح می کرد.
وجود مبارک حضرت پیامبر اکرم (ص) به جابر بن عبدا لله انصاری می فرماید:
«جابر، بعد از ارتحال من، سجاد فرزندی دارد به نام محمد (ع) اسم او اسم من است و تو او را در کودکی می بینی اگر او را دیدی سلام مرابه او برسان و چند چیز به او بگو، یکی از این حرفها این است که به او بگو، مهدی (عج) فرزند توست.»
حضرت، از هیچ فرصتی برای مطرح کردن این مطلب فروگذار نمی کردند جابر درکوچه پس کوچه ها که راه می رفت به او گفتند، این امام باقر (ع) است او فهمید که ایشان وجود مبارک امام باقر (ع) است دست ایشان را بوسید وادب واحترام کرد گفت من نابینایم واز اصحاب پیغمبرم. جدت سلام رساندند و اسم شریف شما را به من گفت و گفت مهدی موعود آخرالزمان (عج) فرزندتان است.
این اهمیت مهدویت است؛ این احیای این نام مبارک است هر جا، جای حساسی باشد، سخن از قرآن است و از وجود مبارک حضرت ولی عصر (عج) هست. حیف نیست که میلاد این مهدی موجود موعود منتظر (عج) با چند جشن ساده و بی محتوای کف زنی بگذرد و این قدر شأن ایشان را پایین بیاوریم؟ ما باید داعیه جهانی شدن را داشته باشیم که مهدی (عج) را داریم. در صورتی که ان کسیکه چهار تا کفش دارد یا چهار تا پوشاک دارد یا چهار تا اتومبیل و آهن دارد. او حرف جهانی شدن را به عنوان تجارت جهانی می زند!او که دارای فوم وبصل وعدس وسیر است حرف جهانی را می زند ما که دارای من و سلوی هستیم چرا حرف جهانی نزنیم؟
ما دارای مهدی جهانی هستیم ما مصلح جهانی داریم ما عدل جهانی داریم ما علم جهانی داریم ما بایدحامی جهانی شدن این تز ومکتب باشیم آیا این را فقط با کف زدن باید پایین بیاوریم؟
« امن العدل، امن الادت، امن الاحسان؛ امن الایثار، امن العقل؟»
[آیا این نوع کار بر خاسته از عدل ویا ادب یا احسان سا ایثار و یا عقل می باشد؟]
آیا این مجالس باید تا این حدتنزل کنند؟ شما علما اگر در این مجالس نروید، مجالس رادیگری اداره می کند. نگویید برای ما کسر (شأن) است. این منبر رفتن فخر ماست ما ازآن روزی که به این ویروس، که منبر رفتن برای ما کسر است مبتلا شدیم، منبر را دیگران اداره می کنند. این چنین نیست که مسجد و حسینه بدون سخنرانی و برنامه باشد. شما نشد، دیگری، شمانشد، آقازاده تان؛ آقازاده تان نشد، شاگردتان؛ اگر او نشد، مداح اداره می کند...
مبادا خدای ناکرده این صحنه را خالی بگذارید. جابرتوی کوچه، نابینا، در سن پیری ماموریتش را انجام داد. این رسالت رسمی اوست از طرف پیغمبر اکرم، علیه الاف التحیۀ و الثناء؛ که به نوه ام، به باقر بگو که مهدی فرزند توست. این نشان دهندۀ اهمیت مسأله است. خوب آن وقت بیاییم شأن این را با آن جشن های ساده پایین بیاوریم. ادبای ما سهمی دارند هنرمندان ما سهمی دارند، نویسندگان ما سهمی دارند آیا ما که دارای ولایت، امامت و عصمتیم حرف جهانی نزنیم حرف جهانی راباید با فکر جهان شمول ارائه کرد. برای این وجود مبارک، حضرت مهدی(ع) این چراغانی-ها خوب است، این جشن ها بسیار خوب است، پخش شیرینی ها بسیار خوب است، اما خوب تر از همۀ اینها، معارف مهدویت است.
وجود مبارک امام صادق (ع) به زراره فرمود: وظیفه شیعیان ما در عصرغیبت این است که این دعا را بخوانند.
«اللهمّ عرّفنی نفسک فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف نبیک اللهمّ عرّفنی رسولک فإنّک إن لم تعرّفنی رسولک لم أعرف حجتّک. اللهمّ عرّفنی حجّتک فإنّک ان لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی.»
این دعا «برهان لِمْ» را به ما یاد می دهد این دعا می گوید: غدیرحق است و بقیه باطل چرا؟ (چون) می گوید: خدیا، خودت را به من بشناس؛ اگر من موحد ناب نباشم، خدا شناس نباشم پیغمبر شناس هم نیستم؛ زیرا پیغمبرخلیفه الله است. وقتی من مستخلفٌ عنه ‍[کسی که پیامبر جانشین او است] را نشاختم، خلیفه را نمی شناسم. خدایا توفیق بده من نبوت را، رسالت را، پیغمبر و پیغمبری را عمیقاً بشناسم؛ زیرا اگر من پیغمبر را نشناسم، گرفتار می شدم امام، خلیفه و والی نیست، وازمردم وکیل نیست. مردم سالاری محض نیست تا چند نفر ننشینند و مساله راحل کند. امام، جانشین پیغمبر است. عرض می کنیم، خدایا پیغمبرت کیست؟ حجت من کسی است که جای پیغمبر بنشیند نه مردم به او رأی بدهن. این مسأله، برهان لِمْ است. این دعا نیست، این حکمت است. گفته اندآنرا بعد از نماز بخوان، در نماز بخوان و در فرصت های مناسبی که داشتی بخوان، اگر می خواهی به غدیربرسی واز ویروس های دیگر برهی، این دعا را بخوان. گاهی، شما، دعای محض (می خوانید) اما گاهی در حکمت و کلام، برهان اقامه می کنید. این، برهان است.

منم مهدی؛امام آخرین

امسال همه درحج منتظر هستند. از حاجی اندونزیائی که مهدی را ولی الله می خواند تا زائر هندی که او را «قائد اعظم» می دانداز عرب عراقی که ناجی امت را صدا می زند تا مسلمان سیه چرده افریقایی که او را حامی مظلوم می شمارند، همه منتظر او هستند. در حج همه منتظرند. انتظار شعار حج شده است. همه جا حرف از اوست. از نسب او می پرسند که به احمد(ص) می رسد، از نام او می گویند که «محمد» است. کلام او را قران و صوت او را جمیل توصیف می کنند. مردمان حرفها از «ذوالفقار» دارند و نامردان با شنیدن نام او ابرو در هم می کشند. همه می گویند او می آید. در یکی از جمعه های نور، در کنار همین کعبه ظاهر می شود و با صدای بلند بانگ بر می د ارد که منم مهدی، امام آخرین.
می گویند او با عصای موسی می آید و دم مسیحائی ، بیرق احمدی را بلند می کند و با ذوالفقار علی به محو کژی ها و پلشتی ها می نشیند.
شاید او همان«یوسف گمگشته» حافظ است یا «یار غائب از نظر» سعدی، شاید هم «تجسم هجران» مولوی باشد. صبر کنید، راستی آیا او همان نیست که خمینی (ره) را به خال لب خود گرفتار کرد؟ امسال همه از او می گویند. فرقی ندارد ،شیعه، حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی، حتی بهره های هند، اباضی های عمان و زیدی های یمن همه و همه در جستجوی اویند. امسال همه حضور او را باور دارند و دعا وسیله ای برای تعجیل در ظهور شده است. سحرها می توان دانه دانه های اشک حاجیان را در فراق او دید. در مقابل ناودان طلا فریاد «اللهم عجل لولیّک الفرج» بلند است و در جهار گوشه کعبه ندای یا مهدی را می توان شنید. آری او می آید، او که خود مشتاق ظهور است و دلتنگ امت. می آید و شوکت مستبکران را فرو می ریزد، می آید و عزت مستضعفان را احیا می کند. امسال همه منتظرند، امسال سمفونی انتظار از فریاد لبیک های حاجیان ساخته شده است. حج امسال حج انتظار است.

هدایت گر امت می آید :
آفتاب وجود دوازده همین پیشوای ولایت در آسمان وجود بشریت در نیمه شعبان سال 255 هجری بر جهانیان پرتو افکند دراین تاریخ هیچ اختلافی نیست و کلیه علمای فریقین شیعه وسنی اتفاق نظر دارند او هم نام رسول اکرم و هم کنیه آن حضرت "ابوالقاسم" است .
رسول خدا (ص) فرمود: «مهدی از اولاد من است، صورتش مانند ستاره درخشان، گندمگون و بلند قد است، او زمین را پراز عدل وداد می کند پس از جورو ظلم وتمام موجودات از حکومت او راضی هستند.»
بر اساس اخبار و روایات متواتره ، حضرت مهدی شبیه ترین افراد به پیامبر خداست. حضرت مهدی (عج) در سیرت مردی خوش زبان، گرم خو، مهربان، عطوف، رحیم و جواد، شجاع، با هیبت و صلابت است. هر کس او را ببیند می گوید جوان 40 ساله ای بیش نیست با سیمای بسیار جاذب.
القاب وکنیه های آن حضرت:
نام اصلی آن حضرت «محمد» است نامی که پیامبر اکرم بر او نهاده و فرمود «اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است.»
کنیه حضرت ، ابوالقاسم است و به ایشان ابوصالح ، ابو عبدالله ، ابو ابراهیم ، ابو جعفر و ابوالحسن هم گفته می شود القاب آن حضرت بسیار زیادا ست از جمله:
مهدی: مشهور ترین لقب آن حضرت است مهدی که اسم مصدر هدایت است به معنی کسی است که به وسیله خدا هدایت شده باشد. امام صادق (علیه السلام ) در ضمن حدیثی فرمودند: «آن حضرت را مهدی گویند زیرا مردم را به امری که گم کرده اند هدایت می کند»
بر طبق این دیدگاه چون حضرت مهدی مردم را به حقایق پنهان شده دینی راهنمایی خواهند کرد او را مهدی می گویند.
1. دیدگاه دیگر این است که قائم ال محمد را از این رو مهدی می گویند که مردم را به اموری که بر آن پوشیده است راهنمایی خواهد کرد وی پس از ظهور جهت ارشاد پیروان ادیان دیگر کتابهای آسمانی تحریف نشده آنها را به آنها نشان خواهد داد و از این طریق آنها را با دین اصیل خودشان آشنا خواهد ساخت و بر اساس همان احکام تحریف نشده آیین آنها، با آنها رفتار خواهد کرد.
دیدگاه دیگر این است که آن حضرت پس از ظهور مردم را تمام زمینه هایی که به بیراه رفته اند ارشاد خواهند کرد تا به راه و شیوه های درست دست یابند چون انحرافات دوران غیبت تنها دراحکام دینی نیست چرا که در اثر جهل و نا آگاهی در عرصه¬های سیاسی، علمی وصنعتی نیز مردم دچار اشتباهات زیادی می شوند.
نتیجه آنکه میتوان گفت چون امام زمان به برکت علم بی نظیری که مردم را در تمام عرصه های حیات فردی و اجتماعی و علمی و دینی به راه صحیح هدایت خواهند کرد و آنها را ازتمام گمراهی ها نجات خواهند داد به این معناست ان حضرت را مهدی می گویند.
قائم: یعنی قیام کننده به حق. رسول خدا فرمودند: «ازاین جهت او را قائم می نامیدند که پس از فراموش شدن نامش قیام می کند.»
امام جواد در پاسخ به این پرسش که چرا او را قائم می نامند ، چنین فرمودند :« زیرا پس از آنکه نامش از خاطره ها فراموش شوداکثر معتقدین به امامتش از دین خدا برگردند قیام می کند.»
منتظر: از امام جواد ( علیه السلام ) پرسیدند چرا وی را منتظر می گویند؟ فرمودند: «زیرا وی برای مدتی طولانی غیبت می نماید و علاقمندان، منتظر ظهورش خواهند بود و آنان که تردید دارن ، او را انکار می کنند.»
بقیه الله: روایت شده که چون آن حضرت قیام کند پشت به کعبه می ایستد و 313 نفر دور او جمع می شوند اول چیزی که می فرماید این آیه شریفه است «بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین» آنگاه می فرماید: منم بقیه الله و حجت او و خلیفه او بر شما.
دیگر القاب آن حضرت عبارتند از: حجه الله، خلف صالح، منتقم، ولی الله، صاحب الامر، صاحب الزمان، منصور،...