آیـا تـلاش هایتان برای پیدا کردن کامل ترین زوج، بیشتر به ضررتان بوده تا بـه نـفعتان؟ روانشناسان، بینشی را مطرح مـی کنند که چطور جستـجوها و تــلاش هـای شـمـا بـرای یافتن عشق حقـیقی، مـانـع لذت بردن از زندگیتان، ازدواج و داشتن روابط سالم می شود. زنده باد ازدواج های جدید! این روزها برای ازدواج، دیگر هیچ خانمی به دنبال مردی که بتواند خرج و مخارج خانه را تامین کند و هیچ مردی به دنبال زنی که کارهای خانه داری را خوب انجام دهد نیست. این روزها ما به دنبال کسی هستیم که با سلیقه و مزاج ما خوش بیاید و دوستمان داشته باشد . اگر کسی را پیدا کنیم که از این ایده آلهایمان کمتر باشد، مدام از خودمان می پرسیم، آیا این همان است که دنبالش بودیم؟ آیا ممکن است کسی بهتر از این هم برای من پیدا شود؟ و معمولاً پاسخ ما به این سوال آخر مثبت است و همین مسئله باعث می شود که قربانی آرزوها و توقعات بزرگ خود شویم.
طرف مورد نظرمان باید یار حقیقی ما باشد، ضعف هایمان را از بین برده و بر توانایی هایمان بیفزاید، و همیشه و هرجا به ما احترام بگذارد و حمایتمان کند. حقیقت این است که رابطه ها و ازدواج های خیلی کمی در این حد ایده آل ادامه پیدا می کنند. بنابراین به این فکر خواهیم کرد که آیا با کس دیگر، خوشبخت تر و خوشحال تر زندگی خواهیم کرد و انسان بهتری خواهیم بود یا نه. و این همان سرگردانی و معمای دنیای امروز است.
خیلی از ما ، از متعهد شدن طفره می رویم و یا متعهد می شویم اما چشمانمان این سو و آن سو است و دنبال کسی بهتر می گردیم. روانشناسی، این وضعیت را اینطور توضیح می دهد، "شما در مرز رابطه تان پارک می کنید، اینطوری داخل رابطه هستید اما برای بیرون آمدن از آن هم آمادگی دارید." اینکار می تواند دلایل مختلفی داشته باشد: ممکن است در رابطه ای باشید اما مطمئن نباشید که این همان کسی است که می خواهید، به دنبال کسی بهتر از فرد کنونی باشید و ... از آنجا که مراحل اول هر رابطه با شور و اشتیاق زیادی همراه است، خیلی از زوج های رمانتیک و آتشین مزاج انتظار دارند که این شور و اشتیاق تا آخر و برای همیشه باقی بماند. و آنها که به دنبال انرژی پرحرارت روزهای اول آشنایی هستند، سعی می کنند که این شور و شوق را در جایی دیگر و با کسی دیگر پیدا کنند.
تزلزل عشق، ناقوس مرگ رابطه است. طرفین کم کم فکر می کنند که آیا واقعاً برای هم ساخته شده اند؟ شما با هم راحت هستید اما هیچوقت دیگر نمی توانید مثل آن روزهای اول با هم ارتباط برقرار کنید. آیا صاداقانه تر و البته شجاعانه تر این نیست که بپذیرید که ازدواجتان دیگر مثل قبل نیست؟ روانشناسان اعتقاد دارند که اکثر مردم فکر می کنند پایبند ماندن در یک ازدواج یا رابطه که باعث شادی و خوشبختی طرف نمی شود، نشانه ی ترسویی و بزدلی است.
همه ی زوج ها در مورد هر چیزی ممکن است به اختلاف برخورد کنند. جادوی داشتن یک ازدواج موفق این است که دیدگاهی دوچشمی داشته باشید و زندگی را علاوه بر چشم خودتان، از چشم همسرتان هم ببینید.
تمرکز بر توانایی های فردی باعث خواهد شد که همسرمان را ابزاری برای شکوفایی خود بدانیم و ممکن است تصور کنیم که این فرد باید بتواند زیبایی ها و کمال ما را منعکس کند و یا جبرانی برای آشفتگی های درونی ما باشد. درواقع آمار طلاق بین کسانی که در اجتماعات و شغل هایی هستند که باافراد زیادی روبه رو می شوند بسیار بیشتر است. وقتی روزانه با بمبارانی از هنرپیشه ها و مانکن های زیبا و جذاب روبه رو باشیم، ممکن است دیگر همسرمان شخص دلخواه همیشگی به نظر نیاید.و این چیزهاست که ما را به ورطه ی ناامیدی می کشاند. در زمانه ای که فسخ ازدواج ها به سادگی حالا نبود، به نظر می آید که مردم احساس خشنودی بیشتر از زندگی خود با همسرانشان داشتند، درحالیکه برای زوج های امروز طلاق ساده ترین و آشکارترین راه حل است. یک رابطه واقعی باید برخوردی از انسانیت من و انسانیت طرف مقابل باشد، با همه ی لذت ها و محدودیت هایش. اینکه زوج ها چطور با این اختلافات و برخوردها کنار می آیند کیفیت رابطه شان را تعیین خواهد کرد.
جادوی داشتن یک ازدواج موفق این است که دیدگاهی دوچشمی داشته باشید و زندگی را علاوه بر چشم خودتان، از چشم همسرتان هم ببینید.
http://www.tebyan.net/social/house_famil...71265.html
معمولا افراد به 6ماه تا یک سال وقت جهت ترمیم شکست عشقی نیاز دارند . این مدت بستگی به مهارت های فرد ممکن است بیشتر یا کم تر باشد .نتیجه این که دختر و پسری که در رابطه ای شکست خورده اند به زمانی بین 6ماه تا یک سال جهت بازسازی عاطفی خود نیاز دارند .هم چنین خانم ها و آقایانی که طلاق گرفته اند نیز باید علائم ناشی از احساس شکست در زندگی پیشین خود را ترمیم کنندو تا التیام پیدا نکرده اند ازدواج نکنید .
برای ارزیابی از این که آیا جراحت حاصل از رابطه قبلی التیام پیدا کرده است یانه , به 3 علامت ذیل باید توجه شود :
1-احساس خشم و انزجار از وی
نتیجه :
در صوتیکه علائم فوق هنوز درشما وجوددارد . می توانید با کمک گرفتن از یک مشاورخانواده به ترمیم و التیام کامل رابطه قبلی خود پرداخته، سپس اقدام به ازدواج کنید. |
سلام .دوستان
در پاسخ به سؤال شما:
بین دختری و پسری که تو یکی از جلسات خواستگاری نشستن و دارن با هم صحبت میکنن چه جور حرفایی باید ردو بدل بشه؟ یاچه جوری و با چه سوالایی میشه پی به شخصیت طرف برد؟( در حالت کلی چه سوالاتی باید مطرح بشه؟)
پاسخ :
دوطرف باید بدونن هدف طرف مقابل از ازدواج چیه،راجع به ارزشهای طرف مقابل همین طور ارزشهای خودشون صحبت کنن مثل پوشش،اعتقاد به خدا،احترام به خانواده، طرز برخورد با دیگران و... فقط با سوالات مستقیم نمی شه پی به شخصیت طرفت ببری و اون رو بشناسی. همه چیز که پرسیدنی نیست. باید غیر مسقیم اینو بفهمی . چون توی این شرایط خیلی ها به خاطر اینکه خودشون رو همونی که تو می خوای نشون بدند سعی می کنند همون جواب دلخواه تو رو بدهند .خیلی سوالات را باید مستقیم بپرسی و مواضع رسمی اونو به عنوان همسر بشنوی اما خیلی چیز ها رو باید غیر مستقیم فهمید . مثلا تو نمی تونی از اون بپرسی که " آیا شما در تصمیم گیری های زندگی آینده نظر من را هم دخیل می دانی یا نه؟"ولی می توانی از بین حرفهایش و رفتارش مخصوصا رفتارش با خانواده ی خودش این ها رو بفهمی .
اگه فکر میکنی با یک جلسه خواستگاری میتونید به شخصیت و اهداف همدیگه پی ببرید اشتباه میکنید . باید ببینی که آیا اونچیزی که توی تصورت داشتی طرف مقابل همون هست یا حداقل بهش نزدیک هست یا نه . و ببین آیا خانواده های همدیگه با هم همگن هستن یا نه ؟ مطمئن باش ممکنه سوالاتی رو که از هم میپرسید جوابش اونی نباشه که میخواهید . این طبیعیه که یه تضاد هایی با هم داشته باشید دلیلش هم اینه که با دو فرهنگ مختلف بزرگ شدید . فقط باید ببینید آیا میتونید با این تضاد مقابله کنید اگه جواب مثبت بود خیلی از مشکلات با اراده خودتون حل میشه . سرافراز باشی .
نتیجه:
جلسه خواستگاری جلسه مهمیه ،بهتره سعی کنید سوالات رو در چند گروه طبقه بندی کنید، و اونی که اهمیتش از همه مهمتره آخر بپرسید اینطوری اگر اشتراکاتی در اون وجود داشت باعث نمی شه که اونقدر مهم بشه که بقیه سوالای ریز و درشتی که دارید رو نپرسید، همچنین در هرگروه سوال، سوالاتی وجود داره ((مثلا در بحث تحصیلات، علایق تحصیلی، اجازه همسر برای ادامه تحصیل، نظرشون در مورد ادامه تحصیل خودشون، تطابق تحصیلی، اشتراکات رشته تحصیلی، آینده شغلی، اجازه همسر برای اشتغال در راستای رشته تحصیلی و ....... ))
بهتره یه لیستی تهیه بفرمایید و همشون رو مکتوب کنید و بپرسید، نکته ای هم که باید پرسید اینه که ظرافتی به خرج بدید و نظر خودتون رو نرسونیدکه باعث بشه در راستای نظر شما پاسخ بدند، گروه سوالهای پیشنهادی می تونه موارد زیر باشه
1- وضعیت فرهنگی : ازدواج با یک فرد باعث پیوند خوردن شما با یه فرهنگ دیگه می شه، هرچه این تفاوت کمتر باشه سال های کمتری صرف این می شه که این تفاوت ها رو کاهش بدیم، مثلا در مورد ازدواج دو غیر همشهری لزوما ازدواج موفقی نخواهد بود، یا یک ترک زبان با یک لر زبان، خوبی ازدواج فامیلی اینکه که این تفاوت ها به حاقل می رسه، شاید قبلا نسخه می دادند که مشکل وراثتی پیش میاد ولی حالا با ازمایش و این حرفها مشکلی نداره
2- وضعیت اقتصادی : دقیقاً توقع تون از نظر مالی چیه ؟ ( دقیقاً ) و بعد هم با عقلت جور در بیاد ، چشم و گوش بسته نباشه هر چی شما بگید داماد بگه چشم اگر اینطور بود به عقل آقا داماد شک کنید، نه ، اینجوری نه ، عقلانی، توی ازدواج تون جوونی نکنید . اینو برای آقایون می گم که بگید : خانم از نظر مالی توقع شما چیه ؟ مثلاً می گه : توقع من اینه که یه خونه اینطوری باشه . بگو : خُب نظر شما این هست که کجای شهر خونه بگیریم ، خونه چه قیمتی می خوای ؟ قشنگ کنار بیاین . این طور نشه که بعد از عقد بفهمی شما توقع تون این بوده که یه خونه به 2 میلیون تومن رهن کنید ، خانم توقعش این بوده که یه جایی خونه بخره به 200 میلیون تومن ! خُب این که خیلی اختلاف نظره . بهتره مرد در این زمینه از همسرش بالاتر باشه.
3- وضعیت اعتقادی : هر کسی برای خودش اعتقاداتی داره و سنخیت طرف مقابل دراین امر براش مهمه از اونجایی که بسیاری از قسمتهای زندگی انسان چه در دنیا و چه در آخرت بستگی به توفیق یا عدم توفیق در این امتحان بسیار بسیار مهم و ظریف و دقیق الهی داره اهمیت این بحث زیاده البته نوع برخورد با این بحث رای هر فردی متفاوته، برخورد کسایی که معتقد هستند در این مقوله اینه که ازدواج باعث رشد و شکوفایی بیشتر اونا در این زمینه باشه، و این که کاملا مشخص کنید بنده خدا دوست داره واجباتشم رو انجام بده ، گناه هم حتی الامکان نمی کنه. اگه یه وقت گناه کرد ، توبه می کنه . تمام ! بیشتر از این نیست ! اهل فلان کار مذهبی یا مطالعه دینی نیست . شرعاً ایرادی هم نداره ، ولی مراحل ایمانی هر کسی فرق می کنه و اینکه می خوایم به کجا برسیم در این مسیر مهمه و خیلی خوبه همسر آدم کسی باشه که همراه خوبی برای ما باشه.
4 ـ جمال : بحث جمال ، یکی از مسائلی است که باید در خواستگاری روی اون تأکید بشه، بلاخره جوری باشه که ظاهر طرف به دل آدم بشینه، و این به مفهوم صرف توجه به زیبایی نیست ، به دل نشستن با توجه به زیبایی متفاوته ممکنه کسی خیلی زیبا هم باشه ولی به دل آدم نشینه
5 ـ هم کُفو بودن در تحصیلات : تحصیلات مرد و زن طوری نباشه که مرد وقتی یه چیزی میگه زن اصلاً نفهمه ، هر کدوم توی یه وادی . مثلاً زنه یه چیزی می گه ، مرده نمی فهمه . مرد و زن باید از نظر تحصیلات اختلاف چندانی با هم نداشته باشند . البته بهتره مرد از خانومش کمی بالا تر باشه .
6- اخلاق : معمولا دریافت اخلاق فرد در جلسه یا جلسات خواستگاری به طور کامل حاصل نمی شه بهترین کار اینه که بعد از این که مراحل قبل طی شد و رضایت حاصل شد از افرادی که ارتباطی با خانواده و فرد خواستگار کننده یا شونده تحقیقی صورت بگیره، خوب توی این مرحله تیزهوشی هم باید به خرج داد که بشه به طور نسبی فهمید
حالا باید با توجه به اهمیت و وزن هایی که سوالات دادید جمع بندی کنید و نظر خود رو بگید،
نکته کنکوری : به هیچ وجه من الوجود احساسات رو دخیل این تصمیم حیاتی نکنید قرار نیست عاشق بشید و یا علاقه ی زیادی حاصل بشه اگر با منطق پیش برید بدلیل اینکه در آینده معیارهایی که برایتون مهم بوده در طرف از بین نمی ره بر خلاف احساسات گذرا در انتخاب، عشقی پایدار و روز افزونی خواهید داشت البته علاقه در حد نرمال و کم برای شروع زندگی خوبه، به مرور زیاد می شه، و تبدیل به عشقی پایدار می شه.
او را شاید تو هم دیده باشی؟!!!
یک روز شاد شاد هست و با خود آواز می خواند و آنقدر حرف میزند که کلافه ات می کند، جک تعریف می کند و ازت می خواهد به سینما بروید. آنقدر بهت محبت می کند که شرمنده می شوی. موسیقی شادش تو را به هیجان می آورد.
اما روز دیگر، او جواب سلامت را به سختی و خستگی می دهد، حتی حوصله گوش کردن به حرفهایت را ندارد. قیافه اش موجی از انرژی منفی را در تو سرازیر می کند و دوست داره ساکت بمونه. و تصور می کنه توی دنیا هیچکسی دوستش نداره و غمگین هست. موسیقی غمگینی که انتخاب کرده تو را افسرده می کند.