مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

دیگر شکست نخورید!

چند بار که در یک کار شکست بخورید و سرتان به سنگ بخورد، می فهمید که انسان یک بار بیشتر عمر نمی کند، فرصت اندکی دارد و پوست سر هم نازک است! بنابراین بیایید یک بار برای همیشه کارهایتان را به بهترین صورت انجام دهید!

اینطوری:
الف) دست نگه دار! بسم الله نگفته؟!

در میان اقوام و ملل مختلف، رسم است که کارهای مهم و با ارزش را با نام بزرگی از بزرگان خویش که مورد احترام و علاقه ی آنهاست، شروع می کنند تا آن کار مبارک شود و به انجام رسد. البته آنان بر اساس اعتقادات صحیح یا فاسد خویش عمل می کنند. گاهی به نام بت ها و طاغوت ها و گاهی با نام خدا و به دست اولیای خدا، کار را شروع می کنند.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
«بسم الله، مایه برکت کارها و ترک آن موجب نافرجامی است. (1)
بسم الله را فراموش نکن! حتّی در نوشتن یک بیت شعر. (2)
یادآوری: «بسم الله الرحمن الرحیم» را اگر کامل بگویید، شیاطین را دور می کند! شیاطین همیشه سر راه انسانها سنگ می اندازند!

ب) عاقبت اندیش باش!

پیامبر (صلوات الله علیه و آله) می فرمایند:
«هر گاه تصمیم به کاری گرفتی، اول در اثر و نتیجه و عاقبت آن کار فکر کن و بیندیش؛ اگر دیدی نتیجه و عاقبتش صحیح است آن را دنبال کن و اگر عاقبتش گمراهی و تباهی است از تصمیم خود صرف نظر کن.» (3)
یادآوری: یادمان باشد نیت در این اعمال بسیار مهم و اساسی است. اگر برای کار خیر نیت شر داشته باشیم، نتیجه شر می شود، نه خیر!

ج) رنگ خدایی بگیریم!

خود خدا می گوید:
«رنگ الهی بگیرید و چه رنگی از رنگ خدایی نیکوتر است؟ و ما پرستش کننده ی اوییم.» (4)
حالا این رنگ خدا، چه رنگی هست؟!
اگر بیشتر دقت کنید، بی رنگی و صداقت، محبت و صفا، وحدت و پاکی، رنگ خدایی است! رنگی که چشم را نوازش می دهد و جان ها را متوجه این رنگ می کند. رنگی همرنگ فطرت بی پیرایه ی آدمی؛ همان رنگ الهی!
ببینید! پنجره دو کارکرد دارد! هم دود را از خانه بیرون می برد و هم روشنایی به خانه می آورد! این که ما کدامش را بخواهیم عمل ما را شکل می دهد. (5)
اگر برای انجام عملی، به جاودانگی اثر کاری که می کنیم، به راضی بودن خداوند از آن کار بیندیشیم و سپس دست به عمل بزنیم، کار ما به بهترین نحو صورت می گیرد.
داستانی زیبا می آوریم تا راهگشای کارمان باشد (ان شاء الله)
یادآوری پیش از داستان: نتیجه ی کار را با بیان «ان شاء الله»، «به امید خدا»، «توکل بر خدا» یا «هر چه خدا بخواهد!» و از این دست جملات از ته دل به خدا بسپاریم!

داستان:

علی بن ابی طالب ، از طرف پیغمبر اکرم ، مأمور شد به بازار برود و پیراهنی برای پیغمبر بخرد . رفت و پیراهنی به دوازده در هم خرید و آورد . رسول اکرم پرسید :
- این را به چه مبلغ خریدی ؟ "
- " به دوازده درهم " .
- " این را چندان دوست ندارم ، پیراهنی ارزانتر از این می‏خواهم ، آیا فروشنده حاضر است پس بگیرد ؟ "
- " نمی دانم یا رسول الله " .
- " برو ببین حاضر می‏شود پس بگیرد ؟ "
علی پیراهن را با خود برداشت و به بازار برگشت . به فروشنده فرمود :
- " پیغمبر خدا ، پیراهنی ارزانتر از این می‏خواهد ، آیا حاضری پول ما را بدهی و این پیراهن را پس بگیری ؟ "
فروشنده قبول کرد و علی پول را گرفت و نزد پیغمبر آورد . آنگاه رسول‏ اکرم و علی با هم به طرف بازار راه افتادند ، در بین راه چشم پیغمبر به‏ کنیزکی افتاد که گریه می‏کرد . پیغمبر نزدیک رفت و از کنیزک پرسید
- " چرا گریه می‏کنی ؟ "
- " اهل خانه به من چهار درهم دادند و مرا برای خرید به بازار
فرستادند ، نمی‏دانم چطور شد پولها گم شد . اکنون جرئت نمی‏کنم به خانه‏ برگردم " .
رسول اکرم چهار درهم از آن دوازده درهم را به کنیزک داد و فرمود :
" هر چه می‏خواستی بخری ، بخر ، و به خانه برگرد " . و خودش به طرف‏ بازار رفت و جامه‏ای به چهار درهم خرید و پوشید .
در مراجعت برهنه‏ای را دید ، جامه را از تن کند و به او داد . دو مرتبه‏ به بازار رفت و جامه‏ای دیگر به چهارده درهم خرید و پوشید و به طرف خانه راه افتاد . در بین راه باز همان کنیزک را دید که حیران و نگران و اندوهناک نشسته‏ است ، فرمود :
- " چرا به خانه نرفتی ؟ "
- " یا رسول الله خیلی دیر شده می‏ترسم مرا بزنند که چرا این قدر دیر کردی " .
- " بیا با هم برویم ، خانه تان را به من نشان بده ، من وساطت می‏کنم‏
که مزاحم تو نشوند " .
رسول اکرم به اتفاق کنیزک راه افتاد . همینکه به پشت در خانه رسیدند کنیزک گفت : " همین خانه است " رسول اکرم از پشت در با آواز بلند
گفت :
- " ای اهل خانه سلام علیکم " .
جوابی شنیده نشد . بار دوم سلام کرد ، جوابی نیامد . سومین بار سلام کرد ، جواب دادند . " السلام علیک یا رسول الله و رحمه الله و برکاته " .
- " چرا اول جواب ندادید ؟ آیا آواز مرا نمی‏شنیدید ؟ "
- " چرا همان اول شنیدیم و تشخیص دادیم که شمائید . "
- " پس علت تأخیر چه بود ؟ "
- " یا رسول الله خوشمان می‏آمد سلام شما را مکرر بشنویم ، سلام شما برای‏ خانه ما فیض و برکت و سلامت است "
- " این کنیزک شما دیر کرده ، من اینجا آمدم از شما خواهش کنم او را مؤاخذه نکنید " .
- " یا رسول الله به خاطر مقدم گرامی شما ، این کنیز از همین ساعت‏ آزاد است .
" پیامبر گفت : " خدا را شکر ، چه دوازده درهم پر برکتی بود ، دو برهنه را پوشانید و یک برده را آزاد کرد " (6) .

پی نوشتها:

1. کنز العمّال،ح29558
2. تفسیر برهان،ج1،ص43
3. اذا هممت فتدبّر عاقبته،ان یک رشداً فامضه و ان غیاً فانته عنه. وسائل،ج2/ص457
4. صِبغَةَ اللهِ وَ مَن اَحسَنُ مِنَ اللهِ صِبغَةً و نَحنُ لَهُ عابِدُونَ. آیه ی 138 سوره ی مبارکه ی بقره
5. آیت الله جوادی، تفسیر موضوعی، ج5 ص132 – برگرفته از حکایتی از امام صادق (ع)
6. بحارالانوار ، جلد 6 ، باب - " مکارم اخلاقه و سیره و سننه ".

منابع:
قرآن کریم
تفسیر نور، آیت الله قرائتی
تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی
تفسیر سوره ی یاسین، محسن قرائتی
نسیم حیات، ابولفضل بهرام پور
سخنرانی راه شناسی،محمد شجاعی
درس هایی از قرآن،آیت الله قرائتی
داستان و راستان جلد اول و دوم،‌استاد شهید مطهری

عوامل مؤثر بر هوش

آیا هوش تنها بوسیله ژنتیک تعیین می‌شود؟ با مطالعه این مقاله ضمن آشنایی با عوامل مؤثر بر هوش می‌آموزید که چگونه هوش فرزندتان را تیز کنید!
مسوولیت‌های مادری یا پدری تمامی ندارند. وقتی بچه‌دار شوید، ناخودآگاه وظایف زیادی پیدا خواهید کرد. شما باید علاوه بر غذا دادن، شستن لباس‌ها، رسیدگی مرتب، تحمل گریه و بی‌قراری‌های کودک در 24 ساعت و خواندن هزار باره داستان‌هایی که فرزندتان دوست دارد، به‌فکر درآوردن پول و درآمد کافی برای زندگی، تهیه غذا، لباس‌های قشنگ و سایر هزینه‌های لازم و غیرلازم که کودکتان را خوشحال می‌کند، باشید.
هدف شما از انجام تمام این سرمایه‌گذاری‌ها امید رسیدن به یک سود بزرگ است و آن چیزی نیست جز یک بچه دوست داشتنی، صالح و سالم که شما را دوست داشته و قدردان محبت‌هایتان باشد. البته بهتر می‌شود اگر فرزند دوست داشتنی، پرمحبت و سالم شما، یک فرد باهوش و یا حتی نابغه نیز باشد. هر چند در گذشته تصور می‌شد هوش عاملی است که تنها به‌وسیله ژنتیک تعیین می‌شود، ولی امروزه دانشمندان عقیده دارند محیطی که فرزند شما در آن رشد می‌کند و نیز فردی که کودک را بزرگ می‌کند نقش بسیار مهمی در تعیین میزان هوش کودک دارند. در واقع والدین می‌توانند کمک بسیار زیادی به باهوش‌تر شدن فرزندشان کنند.

30 امتیاز IQ تا 3 سالگی

دکتر دیوید پرلماتر، یکی از متخصصان برجسته اعصاب که کتاب‌های زیادی در زمینه افزایش هوش کودکان نوشته، عقیده دارد کودک از تولد تا 3 سالگی شانس به‌‌دست آوردن 30 امتیاز IQ را دارد.
وظیفه شما به‌عنوان یک والد این است که مطمئن شوید فرزندتان آن امتیازها را کاملا به‌دست آورده است. ولی برخی از پزشکان آنها را توصیه نمی‌کنند. چراکه معتقدند وظایف والدین به‌اندازه کافی سخت و پیچیده است و نباید بار اضافی دیگری بردوش پدر و مادر قرار داد. به‌عقیده دکتر کیتلین استاد اطفال و ژنتیک دانشگاه پزشکی واشنگتن بهتر است والدین ذهنیت خود را تنها به پرورش یک سری خصوصیات خاص در فرزندانشان متمرکز نکنند. توجه بیش از اندازه به پرورش یک سری خصوصیات خاص ممکن است موجب دست کم گرفته شدن دو مسأله اصلی یعنی تغذیه مناسب و عشق و محبت شود.
تغذیه شیر مادر در طی سال اول 8 امتیاز IQ برای فرزند شما به‌همراه خواهد داشت. شیرمادر یک نوع چربی بسیار مهم برای عملکرد مغزی دارد. 

یک خبر خوب
اگر شما جزو والدین رقابت‌جو هستید و دوست دارید همیشه از بقیه جلوتر باشید، لابد خوشحال خواهید شد اگر بدانید تغذیه مناسب نه تنها به سالم‌تر بودن فرزند شما کمک می‌کند، بلکه مغز وی را نیز قوی می‌کند. نکته‌ای که هرگز نباید فراموش کنید آن است که تغذیه فرزند شما از دوران بارداری و از داخل رحم مادر شروع می‌شود. پس از به دنیا آمدن، نوبت دوران شیرخوارگی و تغذیه با شیر مادر می‌رسد.
به باور بسیاری از محققان شیرمادر یک غذا و وسیله بسیار مهم برای رساندن مواد مغذی و ضروری به نوزاد است. اگر چه نوزاد می‌تواند همین مواد را با استفاده از شیر خشک‌های کامل نیز دریافت کند، نباید فراموش کرد تغذیه با شیر مادر یک ارتباط عاطفی‌ قوی میان مادر و فرزندش ایجاد می‌کند.

آن روی سکه

به عقیده بسیاری از دانشمندان، والدین باید در نظر داشته باشند هوش اجتماعی یعنی واکنش‌هایی که شخص در وضعیت‌ها و موقعیت‌های اجتماعی مختلف نشان می‌دهد به همان اندازه IQ مهم است. حتما تاکنون اشخاص زیادی را دیده‌اید که علی‌رغم داشتن سطح IQ بالا، در پست‌های پایین مشغول به کار هستند و به حق خود نمی‌رسند. آنها مهارت‌های اجتماعی لازم برای آنکه خودشان را نشان داده و بر مشکلات موجود غلبه کنند، ندارند. شما نمی‌توانید بچه‌هایتان را فقط مجبور به درس خواندن و شاگرد اول شدن کنید و انتظار داشته باشید که هوش و مهارت‌های اجتماعی خودبه‌خود در آنها ایجاد شوند. در این مورد، دکتر کتی پازک خاطر نشان می‌کند که بازی کردن و انجام فعالیت‌های معمول روزانه نظیر ساختن یک خانه با استفاده از اسباب‌بازی‌ها و یا رفتن به سوپرمارکت به یادگیری و افزایش هوش اجتماعی کمک می‌کند. زیرا فعالیت‌هایی سازنده، اجتماعی و معنی‌دار هستند.  

دکتر پازک استاد روان‌شناسی دانشگاه تمپل در پنسیلوانیا کتاب‌های زیادی در زمینه یادگیری کودکان نوشته است. به باور دکتر پازک، هر اندازه بچه‌ها نیاز به مداخله والدین در کارهایشان دارند، به‌همان اندازه نیز لازم است زمانی را برای خودشان داشته باشند. بچه‌ها در لحظات سکوت و آرامش می‌آموزند فضاهای درون خودشان را پر کنند و متوجه موارد جالب و غیرعادی شوند. اگر شما بخواهید تمامی فعالیت‌های فرزندتان را در تمام اوقات کنترل و در آنها مداخله کنید، خطرش این است که به فرزندتان اجازه نخواهید داد تا بتواند خودش خلا‌های درونش را پر کند.

6 نکته برای تقویت هوش بچه

1) تغذیه مناسب را از دوران بارداری شروع کنید: برای بچه‌ها‌، داشتن تغذیه مناسب کاملا ضروری است. مادرها باید رساندن ویتامین‌ها و مواد مغذی لازم به فرزندانشان را حتی پیش از به‌دنیا آمدن آنها شروع کنند. برای اطمینان از اینکه در آینده فرزند باهوش و سالمی خواهید داشت، قبل از هر چیز باید برای فرزندتان یک رژیم غذایی مناسب و کامل در نظر بگیرید. به‌عقیده دکتر کیتلین، اگر چه تکامل مغزی پس از تولد روی می‌دهد و مغز قادر است خود را با تغییرات محیطی سازگار کند، اما تغذیه بد دوران بارداری دارای آثار منفی مشخص و برجسته‌ای است که می‌تواند در تمام طول زندگی فرزند شما ادامه داشته باشد.
طبیعت یک سویه و یک طرفه تلویزیون موجب جلوگیری از تشویق کودک به یادگیری و استفاده از مهارت‌های کلامی می‌شود. 

2) شیر مادر، 8 امتیاز: بسیاری از دانشمندان بر این باورند که تغذیه شیر مادر در طی سال اول 8 امتیاز IQ برای فرزند شما به‌همراه خواهد داشت. شیرمادر یک نوع چربی بسیار مهم برای عملکرد مغزی دارد.
3 ) تماس با تلویزیون را محدود کنید: برخی از مردم فکر می‌کنند که تلویزیون در طول سال‌های رشد و تکامل برای بچه‌های آنها مضر است. ولی به گفته دکتر پرلماتر، تلویزیون فقط تا 2 سالگی مشکل‌زاست. طبیعت یک سویه و یک طرفه تلویزیون موجب جلوگیری از تشویق کودک به یادگیری و استفاده از مهارت‌های کلامی می‌شود. برای یادگرفتن استفاده مناسب از زبان، کودک باید بتواند پاسخ‌های صحیح و مناسب را از کسانی که اطرافش هستند، بگیرد.
4) بازی کردن: دکتر پازک معتقد است، به همان اندازه که مهم است یک کودک چه چیزی را یاد بگیرد، چگونگی یاد گرفتن آن مطلب نیز اهمیت دارد. به‌همین دلیل است که وی والدین را تشویق می‌کند که وقت بازی‌ کافی به بچه‌هایشان بدهند. این موضوع به افزایش قدرت یادگیری طبیعی بچه‌ها در محیط‌های معمولی روزانه کمک می‌کند.  

5 ) آرام و طبیعی باشید: اگر چه روش‌ها و دستورالعمل‌های متعددی برای بزرگ کردن بچه‌ها وجود دارند، ولی مهم‌ترین توصیه‌ای که دانشمندان به والدین می‌کنند، حفظ آرامش، خونسردی و رفتار طبیعی است. دکتر گیتلین معتقد است باید والدین را تشویق کرد تا به استعدادها و غرایزشان اعتماد داشته باشند. روش‌های بسیار زیادی برای تربیت صحیح یک کودک وجود دارد که اغلب آنها درست است و نباید در استفاده از آنها دچار آشفتگی شد.
۶) مداخلات اجتماعی را تقویت کنید: تعیین اینکه یک کودک به چه مقدار مداخله اجتماعی نیاز دارد آسان نیست. ولی یک چیز مسلم است و آن اینکه این موضوع به فرزند شما کمک می‌کند مهارت‌های اجتماعی‌اش را (که برای زندگی آینده بسیار ضروری هستند) توسعه دهد.

منبع:iranhealers - دکتر بابک هوشمند

چگونه خلاقیت خفته را بیدار سازیم؟

 نگاهی به ضرورت نوآوری و شکوفایی در علوم 

باعلم و اعتقاد به آنچه در پی می آید، با عمل به آنها و با مداومت در انجام، هر انسانی حتی با نازل ترین درجه خلاقیت، قادر است جرقه مقدس را شعله ور ساخته وخلاقیت خفته را پیدا سازد.
باید پذیرفت و باور داشت که این گوهر نفیس و گرانبها در وجود همه ما از ابتدای خلقت تعبیه گردیده، زیرا خداوند ما را نمایندگان خود در روی زمین نامیده است. این فلسفه و این ایمان، منشأ بیداری اندیشه، فکر و پیدایش خلاقیت است. خداوند در قرآن کریم از آموزش اسما به انسان سخن می گوید و ارزش ساعتی تفکر را بیش از سالها عبادت می داند. ارزش اندیشه و تفکر در ادیان الهی بخصوص دین اسلام چنان والاست که در قرآن و احادیث، بخشهای خاصی به این موضوع و در اهمیت اندیشه عمیق، تفکر خلاقانه و جستجوگرانه در خلقت موجودات زمین و آسمانهاست.
تفکر و اندیشه همراه با عبادت و ذکر، سبب آرامش قلب و گشایش دریچه های ایده ها و تخیلات انسانی است. چیزی که بزرگان و اندیشمندان نابغه اسلامی در زندگی خود بسیار بدان پرداخته اند و برای خلاقیت و نوآوری می توان از آن بهره جست.
اگر چنین است، زمان برنامه ریزی است، زمان ایجاد تصویر ذهنی سالمی است که اساس زندگی خلاق است، زمان شروع و شروع، هرگز دیر نیست.

شرایط مناسب تفکر و خلاقیت

1 - تفکر نیازمند محیطی آرام است.
2 - از روش طوفان مغزی استفاده کنید.این تکنیک علاوه بر اینکه مخزنی از ایده ها برای شما ایجاد می کند، به کمک آن می توانید در امور خود تصمیم گیریهای بهتری را اتخاذ نمایید.
3 - همیشه با خود یک دفترچه و مداد یا خودکار به همراه داشته باشید.هنگامی که ایده ای تازه به ذهن شما می رسد، آن را یادداشت نمایید.هنگامی که ایده های یادداشت شده خود را بازخوانی می کنید، ممکن است 90 درصد آنها بیهوده جلوه کنند، اما نگران نباشید؛ این طبیعی است، 10 درصد از بقیه ایده های یادداشت شده بسیار ارزشمند خواهند بود.
4 - هنگامی که فکر نویی به ذهن شما می رسد، یک فرهنگ لغت را باز کنید و بطور تصادفی واژه ای را انتخاب کنید.
این فکرنو و آن واژه را با یکدیگر ترکیب نمایید. این روش سبب خواهد شد به نکات جالبی دست یابید. یک مفهوم شناخته شده ساده ای وجود دارد که هنگامی که ذهن شما در شرایط آزاد به سر می برد، قادر به خلاقیت نیست و هنگامی که ذهن شما با محدودیتهایی روبه رو می شود،شروع به تفکر خواهد کرد و این روش سبب می شود ذهن شما دریک محدودیت قرارگرفته و تفکر نماید.
5 - مشکلی را که با آن روبه رو هستید، با دقت تعریف کنید و یا آن را بر روی یک کاغذ یا دفترچه با جزئیات شرح دهید.از این طریق، به نکات تازه و خوبی در خصوص مشکل خود دست می یابید.
6 - اگر نمی توانید تفکر کنید، بهتر است پیاده روی کنید.یک تغییر آب و هوا برای شما خوب بوده و به آرامی کمک می کند تا سلولهای مغزی شما به تحرک واداشته شوند.
7 - تلویزیون نگاه نکنید، زیرا ذهن شما توسط برنامه های تلویزیون اشغال می شود و دیگر قادر نیستید خلاقانه فکر کنید، گویی با دیدن تلویزیون مغز شما از گوشها و چشم های شما نشت کرده و خارج می شود.
8 - از مصرف دارو بپرهیزید. بعضی از افراد برای تقویت خلاقیت خود از داروهای خاص استفاده می کنند، در حالی که از نگاه دیگران، این افراد تنها نظیر افرادی هستند که وابستگی دارویی دارند.
9 - تا می توانید درباره هر چیزی مطالعه کنید. مغز شما با مطالعه کتاب ورزش می کند.علاوه بر اینکه سبب الهام در ذهن شما می شود، آن را انباشته از اطلاعات می کند که این خود سبب خواهد شد سلولهای مغزی شما با یکدیگر راحت تر ارتباط برقرار کند، و زمینه برای خلق ایده های نو پدید آید.
10 - مغز شما نیز همانند بدن شما نیازمند ورزش کردن است تا به خوبی فعالیت نماید.در صورتی که مغز ورزش نکند، به مرور سست و بی فایده می شود.شما از طریق مطالعه کردن، بحث کردن با افراد باهوش می توانید سلولهای مغزی خود را وادار به ورزش کنید. گفتگو با دیگران در رابطه با کارگردانان فیلمها و سیاست و نظیر اینها برای ذهن شما خوب است و این بهتر از پرخاش کردن بر سر دیگران است.

تکنیک های خلاقیت و نوآوری

برای اینکه خلاقیتی ایجاد و پرورش یابد، باید فنون و تکنیکهایی رعایت گردد. محققان مختلف فنونی را ذکر کرده اند که به مهمترین آنها اشاره می شود:
1 - طوفان مغزی (BRAIN STORMING): این تکنیک را نخستین بار دکتر «الکس، اس، اسبورن» مطرح کرد و چنان مورد استفاده واستقبال مردم و سازمانها قرار گرفته که جزئی از زندگی آنها شده است. یورش فکری در واژه نامه بین المللی وبستر چنین تعریف شده است:
«اجرای یک تکنیک گردهمایی که از طریق آن گروهی می کوشند راه حلی برای یک مسأله بخصوص با انباشتن تمام ایده هایی که در جا به وسیله اعضا ارائه می گردد، بیابند. هیچ انتقادی از هیچ ایده ای جایز نیست. به هر ایده ای هرچند نامربوط خوش آمد گفته می شود.
هرچه تعداد ایده ها بیشتر باشد، بهتر است. کیفیت ایده ها بعداً مورد توجه قرار می گیرد. افراد به ترکیب کردن ایده ها تشویق می شوند و از آنها خواسته می شود نسبت به ایده های دیگران اشراف پیدا کنند.
2 - الگوبرداری از طبیعت (BIONICS): یکی از تکنیکهای خلاقیت و نوآوری که در ابداعات فنی کاربرد گسترده و موفقی داشته، تکنیک تقلید و الگوبرداری از طبیعت است. ابداعاتی که در زمینه علم ارتباطات و کنترل در دهه های اخیر شکل گرفته اند؛ برنامه ریزیهای رایانه و موضوع هوش مصنوعی همه با الگوبرداری و تقلید از فعالیتهای مغز آدمی انجام شده و روند فعالیتها به گونه ای است که در آینده با ادامه این کار فنون و ابزارهای بدیع و جدیدی ساخته خواهد شد. بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی، از جمله علوم و فناوریهایی هستند که بیشترین الگوبرداری را از طبیعت و فرایندهای زیستی در تولید ابداع ها و فنون برای تولید انواع محصولات و ارائه خدمات جدید عرصه های مختلف داشته اند.
3 - تکنیک گروه اسمی (NOMINAL GROUPING): گروه اسمی، نام تکنیکی است که نیز تا حدودی در صنعت رواج یافته است. فرایند تصمیم گیری متشکل از پنج مرحله است:
اعضای گروه در یک میز جمع می شوند و موضوع تصمیم گیری به صورت کتبی به هریک از اعضا داده می شود و آنها چگونگی حل مسأله را می نویسند.
هریک از اعضا به نوبه، یک عقیده را به گروه ارائه می دهد؛ عقاید ثبت شده در گروه به بحث گذاشته می شود تا مفاهیم برای ارزیابی روشن تر و کامل تر شود؛
هر یک از اعضا به طور مستقل و مخفیانه عقاید را درجه بندی می کند. تصمیم گروه، تصمیمی خواهد بود که در مجموع بیشترین امتیاز را به دست آورده باشد.

طبقه بندی خلاقیت و نوآوری

خلاقیت و نوآوری اولیه: عبارت است از آن دسته از خلاقیتها و نوآوریها که شامل ایجاد و توسعه اصول و مفاهیم جدید و خلق مفاهیم نوین می باشند. خلاقیت و نوآوری اولیه به عنوان منشأ کشف جدید، نوعی واقعی و اندیشه هایی متفاوت با آنچه تا به حال وجود داشته مانند نظریه های متحول کننده علمی و اختراعات بنیادی است.
خلاقیت و نوآوری ثانویه: آن دسته از خلاقیتها و نوآوریهایی هستند که شامل کاربرد جدید و متفاوتی از اصول و مفاهیم شناخته شده قبلی و تکمیل و بسط خلاقیتهای اولیه اند. دستاوردهای علمی پژوهشگران که مبتنی بر نظریه های بزرگ علمی است، از موارد خلاقیت ثانویه می باشند.

انواع خلاقیت و نوآوری

خلاقیت و نوآوری می تواند در همه حوزه ها و زمینه ها روی دهد. برحسب موضوع و نوع حوزه، انواع خلاقیت و نوآوری را می توان به شرح زیر دسته بندی نمود:

1 - خلاقیت و نوآوری علمی

خلاقیت و نوآوری در هر یک از رشته های علم را می توان خلاقیت و نوآوری علمی نامید. کشفیات و نظریه های علمی مانند نظریه های علوم فیزیک، شیمی، روانشناسی، اقتصاد، مدیریت و... خلاقیتها و نوآوریهای علمی شمرده می شوند. بنابراین، برحسب اینکه کدام رشته علمی درنظر گرفته شود، انواع خلاقیت و نوآوری وجود دارد. مثلا منظور از خلاقیت و نوآوری فیزیک، خلاقیت و نوآوری در حوزه علمی فیزیک و یا خلاقیت و نوآوری روانشناسی خلاقیت و نوآوری در حوزه علم روانشناسی است.
به همین ترتیب، خلاقیت و نوآوری شیمی، خلاقیت و نوآوری مدیریت، خلاقیت و نوآوری ریاضی و سایر موارد وجود دارند. بنابراین، علوم مختلف در واقع تشکیل شده از مجموع خلاقیتها و نوآوریهای علمی در سطوح مختلف (خلاقیتها و نوآوریهای علمی اولیه و خلاقیتها و نوآوریهای علمی ثانویه) می باشند.
خلاقیتهای علمی اولیه یا بزرگ، عبارت است از آن دسته از خلاقیتها و نوآوریهای علمی شامل خلق مفاهیم جدید علمی، کشفیات متحول کننده و ایجاد مفاهیم علمی نوین. نظریه مکانیک کوانتومی بلانک، نظریه نسبیت انیشتین، نظریه های رفتارگرایی واتسون و اسکینز، نظریه شناختی پیاژه از جمله خلاقیتها و نوآوریهای علمی اولیه یا بزرگ می باشند که باعث ایجاد تحولات عمیق علمی و شروع رویکردهای جدید شده اند. خلاقیتها و نوآوریهای علمی ثانویه یا کوچک عبارتند از آن دسته خلاقیتها و نوآوریهای علمی است که در پی خلاقیتها و نوآوریهای علمی اولیه بروز می کنند و شامل بسط و توسعه مفاهیم آنها می باشند. موضوعات تکمیلی وابسته به نظریات ذکر شده فوق، خلاقیتها و نوآوریهای علمی ثانویه یا کوچک محسوب می شوند.
به عنوان مثال، علم فیزیک عبارت است از مجموع خلاقیتها و نوآوریهای اولیه و ثانویه فیزیک، علم ریاضی عبارت است از مجموع خلاقیتها و نوآوریهای اولیه و ثانویه ریاضی و علم روانشناسی عبارت است از مجموع خلاقیتها و نوآوریهای اولیه و ثانویه روانشناسی. بنابراین، خلاقیت و نوآوری علمی عامل پیدایش و رشد و تکامل علوم است و دانشمندان رشته های مختلف علمی از طریق انجام مطالعات و پژوهشهای علمی، درصدد دستیابی به خلاقیتها و نوآوریهای اولیه و ثانویه علمی هستند.

2 - خلاقیت و نوآوری فناورانه

خلاقیت و نوآوری در جنبه های کاربردی و فنی علوم یا به عبارتی خلاقیت و نوآوری در فناوری (تکنولوژی) را می توان خلاقیت و نوآوری فناورانه، (خلاقیت و نوآوری تکنولوژیکی) یا خلاقیت و نوآوری مهندسی نامید.
خلاقیت و نوآوری فناورانه عبارت است از خلق اندیشه ها و طرحهای نو در جنبه های کاربردی علوم و یافتن راه های جدید حل مسائل فنی و مهندسی، اعم از نرم افزاری و یا سخت افزاری.
فناوری (تکنولوژی) معمولا تحت عنوان جنبه های کاربردی علوم تعریف می شود و می تواند در همه رشته های علوم وجود داشته باشد. بنابراین، فناوری و مهندسی هم شامل مفاهیم سخت افزاری و مفاهیم نرم افزاری می گردد و از این رو برای همه رشته های علوم پایه و علوم انسانی، جنبه های فناوری و مهندسی وجود دارد.
رشته های فنی مهندسی مانند مهندسی الکترونیک، مهندسی مکانیک، مهندسی مواد و سایر رشته هایی از قبیل «فناوری و مهندسی سخت افزاری» می باشند. همچنین، حوزه هایی مانند فناوری روانشناسی و مهندسی رفتار، فناوری جامعه شناسی و مهندسی اجتماعی، فناوری آموزشی و مهندسی آموزشی، فناوری اقتصادی و مهندسی اقتصادی، فناوری مدیریت و مهندسی مدیریت، فناوری خلاقیت و نوآوری و مهندسی خلاقیت و نوآوری، از جمله فناوریها و مهندسیهای نرم افزاری هستند.
خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی می توانند به دوسطح کلی خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی اولیه و خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی ثانویه تقسیم شوند. خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی اولیه عبارتند از خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی بنیادی و به عبارتی اختراعات بزرگ مانند اختراع اتوموبیل، لامپ خلاء، اختراع ترانزیستور، اختراع تلفن، اختراع رادیو و اختراع تلویزیون. خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی ثانویه عبارتند از خلاقیتها و نوآوریهای تکمیلی و ابتکارها.
به طور کلی، فناوری تشکیل شده از مجموع خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی اولیه و ثانویه می باشد. واژه اختراع معمولا برای خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی سخت افزاری مانند اختراع رادار و واژه ابداع معمولا برای خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی نرم افزاری مانند ابداع حساب دیفرانسیل و انتگرال یا ابداع شناخت درمانی به کاربرده می شود. هر چند هر دو واژه ممکن است برای هر دو مفهوم به کار برده شوند.

3 - خلاقیت و نوآوری صنعتی

انواع خلاقیت و نوآوری صنعتی را می توان در چهار دسته کلی به شرح زیر طبقه بندی نمود:

الف) خلاقیت و نوآوری بنیادی

خلاقیت و نوآوری بنیادی عبارت است از نوعی خلاقیت و نوآوری اساسی و زیربنایی در فناوری سخت افزاری یا نرم افزاری سازمان صنعتی که موجب تغییر و تحول اساسی و بنیادی در آن سازمان می شود. به عنوان مثال، تبدیل فناوری لامپ خلا به فناوری ترانزیستور، تبدیل فناوری مکانیکی ساخت ساعت به فناوری کوارتز، تبدیل سازمانهای فعلی به سازمانهای مجازی از جمله خلاقیتها و نوآوریهای بنیادی هستند.

ب) خلاقیت و نوآوری فرآیندی

خلاقیت و نوآوری در فرآیند عبارت است از خلاقیت و نوآوری در فرایند، تغییر روشها و تغییر ساز و کارها. خلاقیتها و نوآوریهای سازمانی مانند شیوه های نوین مدیریت کیفیت، روشهای جدید مدیریت بهره وری و شیوه های نوین مدیریت منابع انسانی، سیستمهای نوین مدیریت خلاقیت و نوآوری (مانند نظام مدیریت خلاقیت و نوآوری فراگیر (TCIM) از جمله خلاقیتها و نوآوریهای فرآیندی شمرده می شوند.
خلاقیت و نوآوری در فرایند معمولا موجب افزایش کارآیی، افزایش اثر بخشی، بهبود کیفیت و ارتقای بهره وری سازمان می گردد.

ج) خلاقیت و نوآوری فرآورده ای

خلاقیت و نوآوری فرآورده ای عبارت است از خلاقیت و نوآوری در یکی از ویژگیهای محصول سازمان صنعتی تغییر نوع و کیفیت محصول و یا تولید محصولات جدید و بدیع در سازمان خلاقیت و نوآوری فرآورده ای محسوب می گردد.

4 - خلاقیت و نوآوری در سازمان

سازمانها بر برهه ای از زمان که تحت عناوین مختلف از جمله عصر دانش،عصر فراصنعتی، عصر جامعه اطلاعاتی، عصر سرعت و بالاخره عصر خلاقیت و نوآوری مطرح شده است. خود را در جهت مدیریت تغییرات شتابان و دگرگونیهای ژرف جهانی آماده می سازند، به گونه ای که خلاقیت و نوآوری به عنوان اصلی اساسی از عوامل مهم بقای سازمانها و شرکتهای جوان پذیرفته شده است. براساس این استدلال، کشورهای پیشرفته بر آموزش خلاقیت تأکید بسیار کرده ودر این راستا در انتخاب افراد خلاق، نوآور و آینده نگر، که رهیافتهای بدیع و خلاق برای مسائل پیچیده ارائه کنند، توجه خاص مبذول داشته اند.
سازمانهای خلاق خصوصیات ویژه ای را دارا هستند. مهمترین ویژگی این سازمانها، انعطاف پذیری آنها در رویارویی با بحرانهاست. یکی از دلایل معرفی نظریه اقتضایی مدیریت، بر این موضوع تأکید دارد. سازمانهای انعطاف پذیر با مسائل و تنگناها برخورد منطقی و محققانه داشته، در صورت نیاز به تغییر و تحول، پس از بررسی دقیق و عالمانه، آن را اعمال می کنند. ساختار خلاق، نمایانگر روابط واحدهای آن و نشان دهنده میزان انعطاف پذیری آن است. سازمانهایی که دارای ساختار انعطاف ناپذیر باشند، برای ایجاد همکاری و وحدت در دوران بحران، دچار آشفتگی می شوند.
نگرش جدید دیگری با عنوان «نگرش مدیریت بر مبنای انتظارها» مطرح شده که سعی در توسعه انتظارهای والای انسانی دارد. این نگرش، برتر و والاتر از سایر نگرشهاست، زیرا به جای تأکید بر عناصر عقلایی و عینی مدیریت، بر عنصر انسانی تکیه می کند، چون با این نگرش مدیر تشویق می شود تا امر هدایت و رهبری را براساس انتظارها انجام دهد. کلیه طرحهای سازنده، اقدامها و عملیات، از انتظارها سرچشمه می گیرند.
تغییر سازمانی به عنوان اتخاذ یک فکر یا رفتار جدید به وسیله سازمان مشخص می شود، اما نوآوری سازمان، اتخاذ یک ایده یا رفتار است که برای نوع وضعیت، سازمان، بازار و محیط کلی سازمان جدید است. اولین سازمانی که این ایده را معرفی می کند، به عنوان نوآور در نظر گرفته می شود و سازمانی که کپی می کند، یک تغییر را اتخاذ کرده است. براساس این تعاریف، خلاقیت لازمه نوآوری است. تحقق نوجویی، به خلاقیت وابسته است. اگر چه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت، ولی می توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوریهاست. خلاقیت، پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو است، در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. از خلاقیت تا نوآوری اغلب راهی طولانی در پیش است و تا اندیشه ای نو به صورت محصولی یا خدمتی جدید درآید، زمانی طولانی می گذرد و تلاشها و کوششهای بسیار به عمل می آید. گاهی ایده و اندیشه ای نو از ذهن فرد می تراود و در سالهای بعد آن اندیشه نو توسط فرد دیگری به صورت نوآوری در محصول یا خدمت متجلی می گردد.
خلاقیت، به قدرت ایجاد اندیشه های نو اشاره دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است.) به طور خلاصه، با درنظر گرفتن نظریه های فوق می توان چنین نتیجه گرفت که خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود داشته و یا به عبارتی به معنای دلالت بر «پیداکردن» چیزهای جدید است، هرچند ممکن است به مرحله استفاده در نیاید. نوآوری به عنوان هر ایده جدیدی است که در برگیرنده توسعه یک محصول، خدمات یا فرآیند می گردد که ممکن است نسبت به یک سازمان، یک صنعت، یا ملت و یا جهان جدید باشد. این نوآوریها به تغییر و انطباق بهتر سازمان با ایده های جدید منجر می شود.

منابع
1 - ده گام به سوی تقویت خلاقیت، نویسنده: جفری بام گارتنر (Jeffrey Baumgartner) ترجمه: حمید میرزاآقایی بهمن 1384
2 - فرنودیان، فرج ا...، مقاله: محتوای درسی و پژوهش خلاقیت دانش آموزان، مجله رشد تکنولوژی آموزشی، شماره های 5، 6 7، سال ششم، سالهای 69 و 1370.
3 - خداداد حسینی، سید حمید، مقاله: نوآوری در سازمانها: مفهوم، انواع و فرایندهامجله علمی پژوهشی اقتصاد و مدیریت، شماره 42، پاییز 1378.
.941 - 241.PP ,NODNOL ,SNOITACILBUP EGAS ,NOITAVONNI GNIGANAM)SDE(REKLAW.D DNA YRNEH.J NI ,SROTAVONNI EHT ,1991.W ,SIVAD - 4
MOC.BPJ.WWW YTIVITAERC RUOY TSOOB OT SPETS 01 RENTRAGMUAB YERFFEJ - 5
.NODNOL ,SSERP YTISREVINU EHT ,TNEMEGANAM NOITAVONNI.TCUDORP ,3991 ,.K ,TLOH - 6
.694 - 874:PP ,04 ,SSENISUB FO LANRUOJ EHT ,SSECORP NOITAVONNI MRIF - ARTNI EHT FO LEDOM EVITPIRCSED A.7691.E.K ,THGINK - 7
ri.isrok.www - 8

قطعه‌های گمشده پازل خوشبختی

پدر خود را به آب و آتش می‌زند که برای فرزندش شهریه یک مدرسه غیرانتفاعی را فراهم کند. مادر تمام برنامه‌های آشپزی تلویزیون را نگاه می‌کند و هر چه کم و کسری باشد هم از روی کتاب آشپزی و سی‌دی فرا می‌گیرد که شاید در میان دسر‌ها و غذاهای تمام ملل چیزی باشد که به مذاق بچه‌اش خوش بیاید.
بچه با این رو می‌خوام و اون رو نمی‌خوام قد می‌کشد و بزرگ می‌شود. آنقدر بزرگ که یک سر و گردن هم از والدینش بالا می‌زند. دکتر‌ها می‌گویند در اثر تغذیه خوب و کلاس‌های ورزشی است که از بچگی استفاده کرده است. مامان و بابا اما از نسل جنگ هستند. از نسل احترام به بزرگ‌ترها و لم ندادن جلوی آنها. پدر و مادر توی دلشان می‌گویند وقتی ما به والدینمان که ما را در سختی بزرگ کردند اینقدر وفادار بودیم بچه‌های ما که در ناز و نعمت بزرگ شده‌اند حتما خیلی در حق ما فرزندی می‌کنند. غافل از این‌که بچه‌ها برای این کارها تربیت نشده‌اند.
چند هفته تا کنکور مانده است و مادر سخت مریض شده. به دخترش می‌گوید: ‌مادر جان یک سوپ مرغ می‌توانی درست کنی که یک کم جان بگیرم؟ البته اگر از درست عقب نمی‌مانی‌ها!‌
دخترک می‌گوید: مامان حالا که نزدیک کنکور شده آه و ناله‌های تو هم شروع شده. من که آشپزی بلد نیستم. می‌روم از سر کوچه یک سوپی نودلیتی چیزی برایت می‌گیرم بخوری اما لطفا دوباره نگویی که برو ظرف بشور و برو برای بابا غذا درست کن‌ ها. خودتان یک فکری بکنید. من یک عمر درس نخوانده‌ام که سوپ درست کنم!
پسر یک خانواده دیگر هم هست که از نظر خلق و خو به این دختر خانم بی‌شباهت نیست. پدر او از همان کودکی پسرش را در ناز و نعمت بزرگ کرده و به او وعده داده بود برای 18 سالگی‌اش یک خودرو به او هدیه بدهد، اما دست قسمت نگذاشت و او در تصادفی زمینگیر شد. حالا کار پسر به جای کمک به خانواده نق زدن به جان مادر است.
ـ این درمان‌ها و صرفه‌جویی‌ها همه‌اش بهانه بود که برای من ماشین نخرید. من حداقل یک موتور می‌خوام. تازه خرج دانشگاه را هم باید بدهید. من که نمی‌توانم عمرم را هدر بدهم برای دانشگاه دولتی. دلم نمی‌خواهد وقتی همه دارند از جوانی‌شان لذت می‌برند من جور شما‌ها را بکشم. من هنوز بچه‌ام، مگر چه گناهی کرده‌ام و خطاب به مادر می‌گوید: بعد از بابا شما باید نان‌آور خانه باشید. اگر قرار باشد من خرج شما را درآورم خب مستقل می‌شوم و می‌روم با دوستانم زندگی می‌کنم. چرا جور شما را من باید بکشم؟
و مادر باز همه تقصیر‌ها را گردن خودش می‌اندازد. دکتر شجاعی مدرس و مشاور خانواده در این مورد می‌گوید: هر کسی برای خوشبختی در درجه اول باید به انسانیت برسد. رسیدن به انسانیت و خوشبختی فقط به دو عامل زیبایی و بالندگی ظاهری و بالا بردن هوش بستگی ندارد.
وی می‌افزاید: متاسفانه بیشتر خانواده‌ها و جوانان امروز تربیت و ارزش‌های خود را روی همین دو عامل متوقف می‌کنند و نتیجه‌اش چیزی است که امروز با آن مواجه هستیم؛ فقدان عاطفه و افزایش طلاق‌ زوج‌های جوان. او تاکید می‌کند: برای خوشبختی لازم است تمام عوامل پازل خوشبختی دور هم چیده شود. این عوامل عبارت است بالندگی معنوی، هوشی، عقلی، ظاهری، عاطفی و اقتصادی.
نبود هر یک از موارد زیر سبب می‌شود که از قافله خوشبختی عقب بمانیم و نتوانیم به کمال مطلوب انسانیت خود برسیم.
زوج‌هایی که از هم جدا می‌شوند و همسران و فرزندانی که مسوولیت‌پذیری ندارند از عواقب تربیت تک‌بعدی است و فرزند یک روز همان چیزی که آموخته به شما و جامعه تحویل می‌دهد.
خانواده‌ای که از لحاظ عاطفی فرزند خود را تعلیم نداده و مسوولیت‌های عاطفی‌ را به او آموزش نداده ‌یا از نظر معنوی چیزی به او نیاموخته و عقل معاش را در فرزند خود تربیت نکرده است، اگر از او یک فارغ‌التحصیل بلند مرتبه نیز بسازد نمی‌تواند خوشبختی او را تامین و تضمین کند.
این مشاور خانواده زندگی مشترک را یک مهارت می‌داند که باید آموخته شود و انسان رشد یافته از شادی و آرامش شناخته می‌شود.
این مهارت به ما کمک می‌کند تا میان عواملی که خوشبختی به آنها بستگی دارد تعادل برقرار کنیم. اولین عامل، اقتصاد است که شخص باید به مدد مدیریت اقتصادی درست معاش خود و خانواده را تامین کند. زیاده روی در این بخش به تقویت شهوت و تجملات می‌انجامد.
مهارت بعدی به تعادل رساندن عشق و عاطفه در خانواده است. اگر در خانواده به تلاش اقتصادی زیاد بها داده شود و خانواده از لحاظ عاطفی تامین نشود تعادل برهم می‌خورد و اشکال ایجاد می‌کند.
بچه‌ها و زن و شوهر‌ها از نظر عاطفی از هم جدا می‌افتند و نسبت به هم احساس مسوولیت عاطفی و وابستگی نمی‌کنند.مهم‌ترین موضوع، معنویات است. این عامل انسانیت انسان را تقویت می‌کند. انسان را در وفاداری پایدارتر می‌کند و به او نجابت می‌بخشد.
وی تاکید می‌کند: ارتباطات، انتخاب‌ها و رفتارها و افکار ما حال ما را می‌سازند و آینده‌مان را رقم می‌زنند. اینها وقتی درست خواهد بود که ما خودمان را بشناسیم. نه فقط بخشی از خود را بلکه به همان قد و قامتی که آفریده شده‌ایم.
این مدرس مهارت‌های زندگی معتقد است برای این‌که انسان خوشبخت باشد باید برنامه‌ای برای تمام طول حیاتش داشته باشد. انسان را باید به همان بلندایی که هست دید نه فقط بخشی از حیات او را که شامل تولد تا مرگ می‌شود. هرکاری عواقبی فراتر از این زندگی می‌تواند داشته باشد.
وی تاکید می‌کند: تمام جنبه‌های زندگی و خوشبختی یک فرزند که مسوول به دنیا آوردن او هستیم را باید در نظر داشته باشیم و گرنه انسان تک‌بعدی و ناتوانی وارد عرصه زندگی می‌کنیم که باید در پیشگاه خدا در مقابل او پاسخگو باشیم.

روش تربیت دینی جوانان

در این نوشتار شیوه های آموزشی و تربیتی حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) مورد بحث قرار گرفته است. آن چه در این مقاله مورد نظر است نشان دادن شیوه های متنوع آموزشی و تربیتی حضرت در امر تعلیم و تربیت است شیوه هایی که هر کدام در جایگاه مناسب خود می تواند در امر تعلیم و تربیت، مهم تلقی گردد. شیوه های مورد بحث عبارتند از: آموزش به روش غیر مستقیم، آموزش به شیوه تکرار، آموزش به شیوه عکس العمل مناسب، آموزش به شیوه رفتاری نه تنها رهنمود گفتاری، آموزشی به شیوه خطابه، آموزش به شیوه استفاده از وسایل آموزشی، آموزش به شیوه عینی و تجربی، آموزش به روش نمایش خود عمل.

مقدمه:

همه قراین حاکی از آن است که پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) به امر آموزش به صورت عام و آموزش و تربیت دینی به صورت ویژه اهمیت زیادی می داد. اما آن چه در آموزش و تربیت دینی با توجه به ویژگی خاص آموزه های دینی و مسایل تربیتی اهمیت دارد، استفاده از روش -هایی است که بتوان به اهداف تعیین شده نایل آمد. امروزه بسیاری از معلمین و استادات امور دینی و تربیتی نسبت به آموزش و تربیت مخاطبان، توفیق چندانی ندارند. آن چه در مرحله ی اول بر اساس یک تجربه عام از علت این ناکامی می توان سخن به میان آورد، استفاده نکردن از روش های متنوع آموزشی و تربیتی در بعد دینی است. آن چه امروزه بیشتر در امر آموزش و تربیت دینی استفاده می شود، روش خطابه و یک طرفه است؛ گویی یک نفر می خواهد به دیگران بگوید؛ چه چیزی خوب است و چه چیزی بدو تو باید به خوب عمل کنی و از بد اجتناب نمایی، در حالی که برای رسیدن به اهداف الهی شیوه های آموزشی و تربیتی متنوعی متصور است. آن چه در این مقاله به آن پرداخته شده است بررسی شیوه های آموزش و تربیت دینی در سیره عملی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است. در این مقاله نشان خواهیم داد که چگونه حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از شیوه های بسیار جذاب و موفق برای آموزش و تربیت دینی استفاده می کرد و قطعاً این امر یکی از عوامل موفقیت حضرت در امر مذکور بوده است. استفاده از شیوه ها در این زمان می تواند در موفقیت اهداف آموزش و تربیت دینی تأثیر زیادی داشته باشد.

1. آموزش به شیوه ی غیرمستقیم

گاه در مواردی آموزش غیر مستقیم اثر بیشتری در متعلم می گذارد یعنی اگر به متعلم مستقیماً گفته شود که فلان امر خوب یا بد است یا ان کار باید انجام بشود یا نه، ممکن است او موضع گیری نماید و خیلی توجه نکند و این امر در مسایل اخلاقی و ارزشی و مذهبی بسیار مهم است که همیشه به صورت مستقیم آموزش داده نشود. گرچه تأثیر آموزش مستقیم در جای خود بسیار زیاد است. ولی در مواردی آموزش غیرمستقیم مؤثرتر است. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در مواردی به صورت غیرمستقیم، حقایق عام الهی را تفهیم می کرد. ابومسعود انصاری می -گوید: غلامی داشتم که او را کتک می زدم، از پشت سر خود صدایی شنیدم که می فرمود: بدان ابا مسعود! خداوند تو را بر او توانایی داده است. (او را بنده تو ساخته) ، برگشتم، دیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است. به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) گفتم: من او را در راه خدا آزاد کردم !! پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: اگر این کار را انجام نمی دادی، آتش تو را فرا می گرفت. (1)
در این داستان، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به صورت مستقیم از ابتدا نفرمود که تو به این بنده ظلم می کنی و جایگاه تو آتش است بلکه مطلب را به صورت غیرمستقیم و کتابی به او فرمود و این آموزش چنان در ابومسعود اثر گذاشت که آن بنده را در راه خدا آزاد کرد. نوع بیان در آموزش های ارزشی و دستورالعمل های رفتاری بسیار مهم است. باید بیان به گونه ای باشد که در قلب مخاطب فرو نشیند.

از امام علی (علیه السلام) روایت است که فرمود:

هر گاه فردی در نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) دروغ می گفت ایشان تبسم می نمود و می- فرمود: حرفی است که او می گوید. (2)
طبق این روایت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) به صورت غیر مستقیم می فهماند که دروغ بد است و نزد حضرت (صلی الله علیه و آله) جایگاهی ندارد یعنی تعبیر این که حرفی است که او می گوید کنایه است که مورد قبول من نیست و نباید دروغ گفت.
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) می خواست بفهماند که مردگان پس از مردن نابود نمی شوند بلکه ارواح آن ها دارای ادراک می باشند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می توانست این امر را مستقیماً بیان کند اما با شیوه ای غیر مستقیم، پس از این که مطلب خود را در ذهن مخاطب وارد می کند و سؤالی برای او مطرح می شود نهایتاً حرف آخر را به صورت مستقیم بیان می- کند. در حدیث معروفی آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در جنگ بدر دستور داد اجساد کفار را بعد از پایان جنگ در چاهی بیفکنند سپس آن ها را صدا زد و فرمود: «آیا شما آن چه را که خدا و رسولش وعده داده بود به حق یافتید من که آن چه را خداوند به من وعده داده بود به حق یافتنم». در اینجا عمر اعتراض کرد و گفت ای رسول خدا چگونه با اجسادی سخن می گویی که روح در آن نیست. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: شما سخنان مرا از آن - ها بهتر نمی شنوید چیزی که هست آن ها توانایی پاسخگویی ندارند. (3) یعنی این که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) با مردگان سخن می گوید به صورت غیر مستقیم دارد بیان می کند که آن ها درک دارند.

2. آموزش به شیوه تکرار

تکرار یکی از روش های آموزشی و پرورشی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بود که حضرت در شرایط مناسب از آن برای نشان دادن اهمیت موضوع و نهایتاً هضم آن در ذهن مخاطب استفاده می نمود . در زمان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) مردی بود که شغل مناسبی نداشت و از بیکاری در تنگنا زندگی می کرد، روزی همسرش او را راضی کرد که برای گرفتن کمک نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) برود، او نیز راهی خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشست لب به سخن نگشود پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشست لب به سخن نگشود پیامبر (صلی الله علیه و آله) به وی گفت: هر کس از ما یاری بخواهد او را یاری می کنیم ولی اگر بی نیازی بورزد خدا او را کمک می کند. مرد مأیوس برگشت روز بعد برای بار دوم به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) رفت باز پیامبر (صلی الله علیه و آله) همان جمله را به وی گفت بار سوم وقتی مرد همان جمله را شنید تازه فهمید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از او چه می خواهد و چه درسی به او داده است. بلافاصله یک تبر برداشت و به صحرا رفت و با هیزم هایی که به دست آورده بود درآمد خوبی پیدا کرد آن گاه خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و گزارش داد که چگونه برای سؤال آمد و چه از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنید: پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: من که به تو گفتم: هر که از ما سؤال کند به او عطا کنیم و هر که بی نیازی جوید خدایش بی نیاز کند . (3)
در این داستان، اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله) به بار اول اکتفا می کرد مرد متوجه نمی شد اما با تکرار مطلب، شخص متوجه پیام تربیتی و آموزشی حضرت (صلی الله علیه و آله) گردید.
در روایتی از ابی الدرداء آمده است: روزی درباره ی مسأله ای دینی در حال جدال و مرای بودیم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر ما وارد شد و با دیدن این حالت (مراء و جدال) به قدری خشمگین گشت که سابقه نداشت، سپس فرمود: همانا پیش از شما، مردم به خاطر مراء و جدال هلاک شدند، مرای و جدال را کنار بگذارید، چرا که مؤمن ، مراء نمی کند ، مراء را رها کنید ، چرا که اهل مراء زیان کارند، مراء را رها کنید، چرا که من روز قیامت مراء کننده را شفاعت نمی کنم، مراء را کنار بگذارید، همانا من سه خانه در ابتدا، وسط و بالای بهشت برای کسی که صادقانه مراء را رها کند، ضامن هستم، مراء را رها کنید، زیرا پس از پرستش بتها، اولین چیزی که پروردگارم مرا از آن نهی کرده، مراء است. (5)
روزی یکی از اصحاب از پیامبر خواست که به وی اندرز بدهد. پیامبر از او سه بار قول گرفت و او را متوجه اهمیت مطلبی که می خواهد بگوید کرد، به او فرمود: قبل از انجام هر کاری در عاقبت آن بیندیش. اگر دیدی نتیجه و عاقبتش صحیح است آن را دنبال کن و اگر عاقبتش گمراهی و تباهی است از تصمیم خود صرف نظر نما. (6)
ابن عباس گفت: هر گاه پیامبر سخنی را می فرمود یا در مورد چیزی از ایشان سؤال می شد، سه مرتبه تکرار می کرد تا هم سخن آن شخص کاملاَ روشن شود و هم دیگران بفهمند . (7)
نکته قابل توجه این است که تکرار مضامین الهی در گفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) خلاصه نمی گردد بلکه گاه به علت اهمیت موضوع پیامبر (صلی الله علیه و آله) به تأکید و تکرار عملی بر یک فعل می پرداخت. مانند آن که پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس از نزول آیه تطهیر چندین ماه در خانه علی و فاطمه (علیهما السلام) می آمد و همراه با سلام کردن به اهل خانه، آیه تطهیر را تلاوت می نمود. (8)

3. آموزش به شیوه عکس العمل مناسب

گاه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) مطلب خود را با یک عکس العمل و رفتار مناسب به مخاطب می فهماند، یعنی به جای سخن گفتن، با یک موضع گیری مشخص و مناسب پیام خود را می رساند که این شیوه آموزشی و تربیتی در جایگاه مناسب خود بسیار مؤثر است.
حضرت روزی وارد خانه ی حضرت فاطمه (علیهما السلام ) شد و دید فاطمه (علیه السلام) دستبندی از نقره، به دست دارد و یک پرده الوان هم آویخته است. پیغمبر با آن علاقه ی مفرطی که به حضرت زهرا (علیهما السلام) داشت، بدون آن که حرفی بزند برگشت. حضرت زهرا (علیهما السلام) احساس کرد که پدرش این مقدار را هم برای ایشان نمی پسندد چون دوره - ی اهل صفه است . فوراً آن دستبند نقره را از دستش بیرون آورد و پرده ی الوان را هم پایین کشید و به همراه کسی خدمت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرستاد. آن شخص آمد عرضه کرد: یا رسول الله ! این ها را دخترتان فرستاده و عرض می کند : به هر مصرفی که صلاح می -دانید برسانید، آن وقت چهره ی پیامبر شکوفا شد و فرمود پدرش بقربانش باد.(9)
آن حضرت مالی را میان اصحاب خود تقسیم کرد، یکی از اعراب گفت: در این قسمت خدا را ملاحظه نکرد. چون این خبر به رسول الله (صلی الله علیه و آله) رسید رخسارش سرخ شد – حضرت با این عکس العمل به دیگران فهماند که آن عرب چه گفتار ناشایستی گفته است – سپس فرمود خدا رحمت کند برادرم موسی را بیش از این اذیت دید و صبر کرد. (10)

4. آموزش به شیوه ی پرسش و پاسخ

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در روند آموزش و تعلیم خود موارد زیادی سؤال می کرد تا جواب سؤال یا به واسطه خود فراگیران به دست آید یا به جواب سؤال نزدیک شود یا حداقل زمینه بهتر، جهت پاسخ صحیح توسط خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) فراهم آید. در این روش پیامبر (صلی الله علیه و آله) ضمن بیرون کشیدن اطلاعات مخاطبین و ارزیابی وسعت دایره ی اطلاعات آن ها متناسب با آن، جواب می داد. نکته جالب آن است که پرسش های پیامبر (صلی الله علیه و آله) کاملاً به صورت دقیق و متناسب با موقعیت و در فاصله های زمانی مشخصی بود تا مخاطب خود شخصاً درگیر موضوع شود و فرصت تفکر را بیاب. البته گاهی پیامبر (صلی الله علیه و آله) ابتدا خود پرسش می کرد و گاه زمینه را طوری فراهم می نمود که مخاطب در ذهنش سؤال ایجاد شود. و با توجه به این که آن سؤال محصول ذهن مخاطب بود جواب پیامبر (صلی الله علیه و آله) چنان برای او قابل تفهیم بود که بهتر از آن امکان نداشت. روایت پیامبر (صلی الله علیه و آله) که به اصحاب خود فرمود: برادر خود را یاری کنید، چه مظلوم باشد چه ظالم. بلافاصله یکی از صحابه سؤال کرد: یا رسول الله ، اگر او مظلوم باشد، یاری اش می کنم اما بفرمایید چگونه می توانم یک ظالم را یاری دهم؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) جواب داد: در آن صورت او را از بی عدالتی بازدار! چرا که کمک واقعی، بازداشتن او از ظلم است. (11)
این روایت به خوبی روشن می نماید که یک جمله دقیق چگونه ذهن مخاطب را تحریک می- کند و چه سؤال زیبایی برای او مطرح می شود و چه زیباتر حضرتش (صلی الله علیه و آله) پاسخ می دهد.
خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از مردی ستایش کردند تا آنجایی که همه ی خصال خوب را برایش شمردند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: عقل او چگونه است؟ عرض کردند: رسول خدا! ما به شما از کوشش وی در عبادت و کارهای خیر گزارش می دهیم، شما از عقلش پرسش می نمایید؟! حضرت (صلی الله علیه و آله) فرمود: به راستی احمق به خاطر کم خردیش به مراتب بیشتر از بدکردار، گرفتار فسق و فجور شود. فردای قیامت مردم تنها به عقلی که دارند به درجات بالا و به قرب پروردگار خود می رسند. (12).
در این روایت زیبا حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) برای مشخص کردن جایگاه عقل در اسلام چگونه با سؤال و سپس جواب اصحاب، آموزه خویش را بیان می کند.
این شیوه علاوه بر آن که موجب نشاط مخاطب می گردید زیرا او را درگیر مطلب می نماید، باعث می شد که مطلب در ذهن و قلب مخاطب بهتر فرو نشیند.

5. آموزش به شیوه تمثیل

در امر آموزش، استفاده از مثال های زیبا، در فرایند یادگیری و تنوع و نشاط آن سهم زیادی دارد. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) همانند قرآن مجید از مثال های زیادی در مناسبت های گوناگون برای رساندن پیام الهی و یاد دادن حقایق معنوی استفاده نموده است. استفاده از تمثیل موجب می شود که مخاطب مطلب را ساده تر بیاموزد. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) برای آن که بفهماند که دین اسلام، دین منطقی و معتدلی است و نباید انسان ها با فشار آوردن و سختگیری بیش از حد، فکر کنند که زودتر به مقصد می رسند بلکه این امر چه بسا موجب شود که اصلاً به مقصد نرسند خطاب به جابر فرمود: ای جابر! دین اسلام، دین با متانتی است. با خودت با مدارا رفتار کن . ای جابر! انسان هایی که خیال می کنند با فشار آوردن و سخت گیری بر خود زودتر به مقصد می رسند، اشتباه می کنند آن ها اصلاً به مقصد نمی رسند . مثل آن ها، مثل آدمی است که مرکبی به او داده اند که از شهری به شهر دیگ برود. او خیال می -کند که هر چه بیشتر بر مرکب فشار بیاورد، زودتر می رسد، منزل اول و دوم و سوم را ممکن است در ظرف یک روز برود. اما ناگاه متوجه می شود که حیوان بیچاره را زخمی کرده است و حیوان هم از راه مانده است در اینجا به مقصد که نرسیده است هیچ، مرکب خویش را هم ناقص کرده است . (13)
در حدیث گویا و بیدار کننده ای از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم رسول خدا وارد زمین بی آب و علفی شد به یارانش فرمود هیزم بیاورید عرض کردند ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اینجا سرزمین خشکی است که هیچ هیزم در آن نیست فرمود: بروید هر کدام هر مقدار می - توانید جمع کنید، هر یک از آن ها مختصر هیزم یا چوب خشکیده ای با خود آورد همه را پیش روی پیغمبر (صلی الله علیه و آله) روی هم ریختند سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: « این گونه گناهان کوچک روی هم متراکم می شوند( و شما به تک تک آن ها اهمیتی قایل نیستید) » سپس فرمود: « بترسید از گناهان کوچک که هر چیزی طالبی دارد و طالب آن ها آن -چه را از پیش فرستادند و آن چه را از آثار باقی گذاشته اند می نویسد و همه چیز را در کتاب مبین ثبت کرده.»(14)
این حدیث تکان دهنده ترسیمی است گویا از تراکم گناهان کم اهمیت و آتش عظیمی است که از مجموع آن ها زبانه می کشد. (15)
در این سیره ی، پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای عینی کردن این حقیقت که گناه گرچه کم و کوچک باشد، ولی در اثر تکرار، زیاد و بزرگ می شود، اصحاب را برای جمع آوری هیزم در بیابان خشک و بی آب و علف مأمور ساخت تا این حقیقت را به صورت را به صورت عینی و محسوس به آنان نشان دهد.

6. آموزش به شیوه رفتاری نه تنها رهنمود گفتاری

حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) در آموزش و تربیت دین به گفتار تنها بسنده نمی کرد بلکه او قبل از هر سخن تربیت خود اسوه عملی آن بود. آن چه به آموزش های دینی ویژگی خاص می دهد، اهمیت عمل و رفتار است که شخص معلم باید پایبند باشد تا در هدف خود موفق شود. از نمونه های سیره عملی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در راستای شرکت در ساخت اولین مسجد امت اسلام است که دوش به دوش اصحاب حضرت (صلی الله علیه و آله) کار می کرد و وقتی اصحاب گفتند اجازه دهید ما خودمان کار کنیم و شما استراحت نمایید پیامبر نپذیرفت.
این رفتار، مهمترین اثر آموزشی و تربیتی را به همراه داشت که تمام افراد باید در امور جمعی سهیم باشند و هریک در اهداف جمعی تبیین شده سهمی مثبت داشته باشد تا در هدف خود موفق شود. از نمونه های سیره عملی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در راستای شرکت در ساخت اولین مسجد امت اسلام است که دوش به دوش اصحاب حضرت (صلی الله علیه و آله) کار می کرد و وقتی اصحاب گفتند اجازه دهید ما خودمان کار کنیم و شما استراحت نمایید پیامبر نپذیرفت.(16)
این رفتار، مهمترین اثر آموزشی و تربیتی را به همراه داشت که تمام افراد باید در امور جمعی سهیم باشند و هریک در اهداف جمعی تبیین شده سهمی مثبت داشته باشند.

7. آموزش به شیوه خطابه

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در مناسبت ها و شرایط گوناگون خطابه هایی جذاب و دلنشین آرایه می کرد. در بعضی از شرایط با زبان ملاطفت و نرمش نمی توان، پیام حق را رساند بلکه آنجا جایگاه زبانی برنده و گویا است تا پیام حق رسانده شود . آنجا باید احساسات افراد را در جهت حق شکوفا کرد، گرچه فن خطابه می تواند در جهت منفی یعنی القای اهداف غیرالهی هم استفاده شود اما آن چه مهم است تأثیرگذاری این فن و این شیوه آموزشی و تربیتی در بین انسان هاست. و پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از این شیوه در مناسبت های گوناگون استفاده می کرد.
خطابه های نخستین پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) ، پیرامون اصول و پایه های تربیت بدنی بود چنان که می توان گفت اولین خطابه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) پس از بعثت زمانی بود که بر فراز کوه صفا مردم را به خداپرستی دعوت کرد و بعد از این خطابه ها متناسب با رشد مردم، در راستای نیازمندی های فردی و اجتماعی مردم، صورت می گرفت.
مرد انصاری خانه جدیدی در یکی از محلات مدینه خرید و به آنجا منتقل شد، تازه متوجه شد که همسایه ناهمواری نصیب وی شده، به حضور رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: «در فلان محله، میان فلان قبیله، خانه ای خریده ام و به آنجا منتقل شده ام متأسفانه نزدیک ترین همسایگان من شخصی است که نه تنها وجودش برای من خیر و برکت و سعادت نیست، از شرش نیز در امان نیستم، اطمینان ندارم که موجبات زیان و آزار مرا فراهم نسازد . رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) چهارنفر؛ علی، سلمان، ابوذر، و شخص دیگر را – که گفته - اند مقداد بوده است – مأمور کرد با صدای بلند در مسجد بر عموم مردم از زن و مرد ابلاغ کنند که : «هر کس همسایگانش از آزار او در امان نباشند ایمان ندارد».
این اعلان در سه نوبت تکرار شد. بعد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در حالی که با دست خود به چهار طرف اشاره می کرد فرمود: «از هر طرف تا چهل خانه، همسایه محسوب می- شوند». (17)
در این روایت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به جهت اهمیت و درک موضوع چند نفر را امر فرمود تا همگی به صورت خطابی جمله ای که در بردارنده ی پیام مهم حق همسایه است را از مکانی عمومی اعلام کنند تا مردم به اهمیت آن پی ببرند.
روزی سه نفر از زن ها، به حضور رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) آمدند و از شوهران خود شکاست کردند. یکی گفت: شهور من گوشت نمی خورد. دیگری گفت: شوهر من از بوی خوش اجتناب می کند. سومی گفت: شوهر من از زنان دوری می کند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بی درنگ در حالی که به علامت خشم ردایش را به زمین می کشید، از خانه به مسجد رفت و بر منبر آمد و فریاد کرد: چه می شود گروهی از یاران مرا، که ترک گوشت و بوی خوش وزن کرده اند؟!
همانا من خودم، هم گوشت می خورم و هم بوی خوش استعمال می کنم و هم از زنان بهره می -گیرم، هر کس از روش من اعراض کند از من نیست. (18)

8. استفاده از وسایل کمک آموزشی

پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) متناسب با امکانات موجود از وسایل کمک آموزشی برای رساندن پیام های الهی و تربیتی خود استفاده می نمود و این امر علاوه بر کمک به بهتر فهمیدن، از یک نواختی در امر آموزش جلوگیری می کرد و با ایجاد تنوع و جذابیت، امر آموزش و تربیت را سهل می نمود جابر بن عبدالله می گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر روی زمین جلوی خود خطی مستقیم کشید و فرمود: این راه خداست سپس خطوطی مورب به آن خط وصل کرد و فرمود: این ها همه راه هایی است که بر سر هر یک شیطانی قرار دارد که به آن دعوت می کند، سپس دست خود را روی خط مستقیم گذاشت و این آیه را تلاوت کرد: «این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید و از راه های پراکنده پیروی نکنید که شما را از راه حق دور می سازد این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می کند، شاید پرهیزکاری پیشه کنید.» (19) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با استفاده از ابزار در اختیار به یاران خود فهماند که راه حق همیشه واحد است اما راه های باطل زیاد که برای هر یک آن ها شیطانی است که گمراهان را به آن سو می کشاند.(20)
پیامبر (صلی الله علیه و آله) سه چوب را در فواصل مختلف یکی را جلوی خود دومی را کنار آن و سومی را دورتر قرار داد و فرمود: آیا می دانید این چوب ها چیستند؟ عرض کردند: خدا و رسولش داناترند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: این چوب (اولی) انسان است و آن (دومی) اجل و مرگ او و آن دیگری آرزوی اوست که فرزند آدم را گرفتار خود سازد و پیش از رسیدن به آرزو مرگ، او را فرا گیرد. (21)
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) با استفاده از این ابزار آموزشی ساده به زیبایی این حقیقت را که انسان باید بفهمد که به مرگ چقدر نزدیک است و نباید در تخیل نیل به آرزوهای نامحدود که با مانعی هم چون مرگ روبروست فرو رود.

9. استفاده از شیوه عینی و تجربی در امر آموزش

یکی از شیوه های جذاب آموزشی و تربیتی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) توجه به امور عینی در امر آموزش بود یعنی: حضرت تنها به گفتارهای صرفاً نظری و عقلانی در حوزه های مختلف بسنده نمی کرد. بلکه در آموزش از امور ملموس و محسوس که قابل احساس برای مخاطبان است استفاده می کرد. زیرا برای انسان درک امور محسوس به مراتب از درک امور معقول و نظری آسانتر است و پیامبر (صلی الله علیه و آله) از امور محسوس و قابل تجربه و طبیعی انسان ها را به امور غیرمحسوس و ماوراء طبیعی هدایت می نمود.
حضرت (صلی الله علیه و آله) برای نشان دادن علاقه ی بسیار خویش به نماز از تشبیه معقول به محسوس استفاده فرمود و خطاب به ابوذر فرمود: «ای اباذر، خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داد و میل به آن را در من به مانند میل گرسنه به غذا و میل تشنه به آب قرار داد. با این تفاوت که گرسنه هر گاه غذا میل کند سیر می شود و تشنه هرگاه آب بیاشامد سیراب می شود ، ولی من از نماز – هرگز – سیر نمی شوم.» (22)
در این روایت زیبا پیامبر (صلی الله علیه و آله) در امر آموزش و تربیت ذهن ها را به سمتی سوق می دهد که مردم هر روز با آن ارتباط دارند و آن توجه به امور عینی است که بستر بهتر فهمیدن مخاطب را فراهم می نماید.

10. آموزش به شیوه نمایش خودعمل

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) تنها به آموزش نظری اکتفا نمی کرد بلکه از آموزش های عملی به صورت انجام دادن خود عمل(هدف) نیز استفاده می نمود. این شیوه که از بهترین شیوه - های آموزشی و تربیتی است بسیار در تحقق اهداف آموزشی و تربیتی مؤثر است یعنی : یک بار گفته می شود که چگونه باید وضو گرفت و یکبار وضو گرفته می شود تا دیگران یاد بگیرند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) گاهی در بین مردم وضو می گرفت و می پرسید « چه کسانی مثل من وضو می گیرند؟»
از ابن مسعود روایت است که حضرت (علیه السلام) در هنگام نماز دست خود را بر روی شانه -های ما قرار می داد و می فرمود: صاف و منظم بایستید، کج نایستید که بین دلهای تان اختلاف می افتد. (23) و در کتاب نهایه علامه آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) هرگاه در روز عید فطر و قربان خارج می شد با صدای بلند تکبیر می گفت.
و این آموزش های عملی در سیره حضرت (صلی الله علیه و آله) بسیار است به گونه ای که سیره عملی خود حضرت (صلی الله علیه و آله) جزء سنت مسلمانان قرار گرفته است.

پی نوشتها :

1. مجلسی بحارالانوار، ج 74، ص 142، ح12.
2. طباطبایی ، سنن النبی، ص 130.
3. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 18، ص233.
4. کلینی، الکافی، ج 2، ص 139، ح7، باب القناعه.
5. مجلسی، بحارالانوار، ج2، ص 138، ح 54.
6. حرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 2، ص 457، به نقل از مطهری، مجموعه آثار، ج 18، ص 365.
7. طباطبایی ، سنن النبی، ص 13.
8. العسکری، معالم المدرستین، ج1، ص 290.
9. مطهری ، سیره نبوی، ص 58.
10. نراقی، علم اخلاق اسلامی، ص 376.
11. البخاری، صحیح بخاری، کتاب المظالم و الغصب، ص 585، ح 2444.
12. مجلسی ، بحارالانوار ، ج 77، ص 160، ح 144.
13. مطهری، سیره نبوی، ص 121.
14. کلینی، الکافی، ج 3، ص 394.
15. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 18، ص 334.
16. این شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب ، ج 1، ص 185.
17. کلینی، الکافی، ج 2، ص 666، باب حق الجوار، به نقل از مطهری، داستان راستان، ج 1، ص 225.
18. مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 104.
19. انعام /351.
20. الصالحی الشامی ، سبل الهدی و الرشاد ، ج 9، ص 400.
21.ورام، تنبیه الخواطر و نزهه النواظر، ج1، ص280.
22. طباطبایی، سنن النبی، ص 324.
23. همان، ص 322.