همهمان بارها چنین جملاتی را شنیدهایم که «برای تجربه کردن عشق واقعی، باید اول از خودمان شروع کنیم؛ باید اول خودمان را دوست داشته باشیم.» اما در جهانی که بسیاری از عرفا عشق را علت وجودی آن میدانند، ما میپذیریم و میآموزیم که به خانواده، به آشنایان، به خانهمان، به شهر و کشورمان، به حیوانات، به طبیعت و به همه چیز عشق بورزیم غیر از خودمان و بالکل یادمان میرود که ما هم از جمله اجزای همین عالمیم و سزاوار عشق...
سوءتفاهم نشود؛ عشق به خود با خودخواهی و خودپسندی فرق دارد. عشق به خود یعنی خشنودی از آنچه هستیم، نه اینکه همه چیز را برای خود بخواهیم، آن هم به هزینه دیگران. عشق به خود برای برقراری ارتباط با دیگران ضروری و زمینهساز اعتماد به نفس است. برای داشتن روانی سالم و برای تبدیل شدن به انسانی کامل، باید از عشق به خود شروع کنیم. اینکه بخواهیم خود را کاملا بشناسیم اصلا کار آسانی نیست اما از آن سختتر، یاد گرفتن این مهارت است که چهطور خود را دوست داشته باشیم، مخصوصا اگر کودکی سختی را پشت سر گذاشته باشیم اما برای شروع، بد نیست این نکات را به کار ببندید:
دیگران دوستم دارند چون...
شما چه خصوصیات مثبتی دارید که باعث میشود دیگران از شما خوششان بیاید؟ جواب دادن به این سوال شاید برای خودتان سخت باشد، پس بد نیست آن را از اطرافیانتان بپرسید. از دوست، همسر، برادر، همکار، پزشک معالج و خلاصه هر کسی که شما را از نزدیک میشناسد. از آنها بخواهید به چند خصوصیت دوستداشتنی در مورد شما اشاره کنند. سپس، این موارد را به دقت یادداشت و فهرستی از آنها تهیه کنید. این اولین قدم است برای اینکه یاد بگیرید چهطور خودتان را دوست داشته باشید. اگر به هر دلیلی نمیخواهید چنین حرفهایی را مستقیم و چهره به چهره بشنوید، میتوانید از اطرافیانتان خواهش کنید تا مواردی را که به ذهنشان میرسد برایتان روی کاغذ بیاورند یا حتی مثلا روی پیغامگیر تلفنتان بگذارند.
خلاصه، فهرست که آماده شد، بارها و بارها آن را بخوانید یا بشنوید حتی اگر فکر میکنید یک یا چند تا از این موارد نمیتواند در شما وجود داشته باشد، به آن دوست یا همخانواده اعتماد کنید و حرفش را بپذیرید. در شرایط بحرانی، وقتی که افکار آزاردهنده مغزتان را اشغال میکند، وقتش است که سراغ آن فهرست بروید تا بدانید چه آدم دوستداشتنیای هستید.
خودم را دوست دارم چون...
حالا وقت آن است که از خودتان بپرسید: «چه چیزهایی در من هست که خودم از آنها خوشم میآید و به آن افتخار میکنم؟» به این ترتیب، به زودی فهرستی خواهید داشت از آنچه در وجود خود میپسندید. با خودتان صادق باشید. از طرف دیگر، سعی نکنید بیخود شکستهنفسی کنید. کاری هم به افکار منفی که در لحظه تهیه فهرست در مغزتان ظاهر میشود و میخواهد توی ذوقتان بزند نداشته باشید. سعی کنید آنها را کنار بزنید حتی اگر نمیتوانید خصوصیات مثبت خود را سراغ بگیرید، سعی کنید خصوصیات مثبت دوستان و اطرافیانتان را به خاطر بیاورید. بعد، ببینید آیا مواردی از این فهرست در شما هم هست یا نه.
دفترچه متمایز
حالا که فهرست آماده شد، آنها را در یک دفترچه بهخصوص یا روی چند کارت یادداشت کنید. این دفترچه باید تا جایی که میشود، زیبا و متمایز باشد. چیزی باشد که با اشتیاق به سراغ آن بروید و از دیدنش کیف کنید. حالا هر وقت که افکار منفی به سراغتان آمد و شروع کردید به انتقاد از خودتان، دفترچه زیبای خود را بیرون بیاورید. هر وقت کسی چیزی به شما میگوید که افکار منفی را در سرتان به جنب و جوش وادار میکند، دفترچه به دادتان خواهد رسید. جدای از این موارد، بد نیست وقت و بیوقت، دفترچه خود را بخوانید و فهرست را در ذهنتان به جریان بیندازید. شاید اولش احمقانه به نظر برسد اما تداوم این کار اثر فوقالعادهای دارد. حتما زیاد شنیدهاید که یک جمله منفی یا تحقیرآمیز که به دفعات خطاب به کودک گفته میشود، به مرور زمان در ذهن او نقش میبندد و تاثیرش را بالاخره میگذارد. پس، حالا وقت آن است که عکس آن رفتار کنید و خطاب به کودک درون خود جملاتی ستایشآمیز و در عین حال، واقعی را بگویید تا اثر جادوییاش را احساس کنید.
بهانهای برای ستایش روزانه
ما با این ذهنیت بزرگ میشویم که ستایش کردن از خود، کاری خودخواهانه و نادرست است اما اشتباه نکنید. اینکه خود را بابت یکی از خصوصیات مثبت خود بستایید، به معنی خودپسندی و غرور نیست. با این کار، شما به ارزش وجودی خود واقف میشوید و آن را تکریم میکنید. وقتی ما خودمان را دوست داشته باشیم، شادتریم و میتوانیم این شادی را به دیگران منتقل کنیم. پس هر روز به یکی از خصوصیات مثبتتان یا به کار خوبی که امروز کردهاید، فکر کنید. کاری که باعث شده شما یا دیگران حس خوبی پیدا کنید. اصلا هم مهم نیست که این کار چهقدر کوچک یا چهاندازه بزرگ است. بابت این کار خوبی که کردهاید، خودتان را تشویق و ستایش کنید. درست همان طور که اگر یک دوست، کاری مشابه را انجام داده بود او را ستایش میکردید.
شما به جای دوستتان
چشمان خود را ببندید و شخصی را که خیلی دوست دارید و مورد اعتمادتان است در نظر مجسم کنید. شخصی را که مطمئن هستید او نیز شما را دوست دارد. به تمام آن خصوصیاتی که در وجود این دوست تحسین میکنید، فکر کنید. ببینید که این کار چهطور شما را سرشار از روحیه و نشاط میکند. حالا برعکس رفتار کنید. خودتان را به عنوان همان دوست در نظر مجسم کنید و با همان عشق و علاقه به خودتان نگاه کنید. به عشقی که آنها به شما دارند، اعتماد کنید. همانطور که یک دوست از روی مهر و رافت به شما نگاه میکند، به خودتان نگاه کنید حتی اگر شده این حالت فقط چند ثانیه به طول بینجامد. حالا اجازه بدهید آن عشق در وجودتان جریان پیدا کند، عشقی که شما به عنوان یک رفیق نسبت به خودتان دارید. بگذارید این گرما در شما جاری شود. این حس را به خاطر بسپارید و بعدها هم دوباره به همین شکل آن را در خود بیدار کنید.
جعبه کوچک خوبیهای من
هر بار که کسی شما را مخاطب قرار میدهد و چیزی درباره شما میگوید که از شنیدن آن احساس رضایت میکنید، آن را بلافاصله یادداشت کنید یا به ذهن بسپارید و در موقعیتی مناسب آن را جایی بنویسید. بد نیست جعبه کوچکی داشته باشید و برای آن اسمی انتخاب کنید. مثلا: «جعبه کوچک خوبیهای من.» میتوانید این جعبه را با سلیقه خود تزیین کنید. وقتی به خانه رسیدید، آن یادداشت را در جعبه بگذارید. دایم از این یادداشتها تهیه کنید و داخل جعبه بریزید و هروقت که نیاز به تجدید قوا داشتید، آنها را بخوانید.
به خودتان تسلی بدهید
اگر بابت کاری که کردهاید یا حرفی که زدهاید، از خودتان شاکی هستید و دارید خودتان را ملامت میکنید، سعی کنید بفهمید این انتقاد واقعا از کجا ناشی میشود. منظور یک پاسخ سطحی نیست بلکه باید ببینید ریشه این انتقاد کجا است. آیا از چیزی میترسید؟ آیا احساس ناامنی میکنید؟ آیا واقعا فکر میکنید کار اشتباهی مرتکب شدهاید یا اینکه این صداهای انتقادآمیز دارد از گذشته دور و از کودکی شما بلند میشود؟ سعی کنید با کودک درونتان که دارد آنگونه رفتار میکند، ارتباط برقرار کنید و دقیقا گوش کنید و ببینید چه میگوید و چه میخواهد. آن کودک را در آغوش بگیرید و به او اطمینان خاطر بدهید که او کار بدی نکرده و شما همچنان او را دوست دارید.
عشق از درون شما سرچشمه میگیرد
اگر آن طور که باید در دوران کودکی مورد محبت قرار نگرفتهاید یا خانوادهای نامهربان داشتهاید، چه بسا همچنان در بزرگسالی نیز به دنبال پدر و مادری باشید که نسبت به شما مهر و عطوفت نشان بدهند؛ همان مهر و عطوفتی که در مقام یک کودک از آن محروم ماندهاید اما این عشق و علاقهای که در کودکی نصیبتان نشد، دیگر از طرف والدین متوجه شما نخواهد شد. شاید سخت باشد اما اگر بهرغم نامهربانیها، تاکنون دوام آوردهاید و راه خود را در زندگی هموار ساختهاید، پس شما قادرید به خودتان به عنوان منبع عشق و عطوفت نگاه کنید و محبتی را که در گذشته از شما دریغ شده، از درون به خودتان برگردانید، با کودک درون خود ارتباط برقرار کنید؛ کودکی که مستحق برخورداری از تمام عشق و عطوفت شما است.
نویسنده:دکتر رضا کیا سالار
استرس به معنای فشار و نیرو است و هر محرکی که در انسان تنش ایجاد کند تنشزا یا استرسزا نامیده میشود. استرس و فشارهای روانی پیامدهای مخرب فراوانی دارند...
زیان سالانه ناشی از استرس در آمریکا 300 میلیارد دلار برآورده شده است. اضطراب که همه آن را تجربه میکنند، احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی در مقابل خطری نامعلوم، درونی و مبهم است. تپش قلب، احساس سرگیجه، تعریق، تکرر ادرار، دلشوره، بیقراری و قدم زدن، لرزش اندام، مورمور شدن انتهاها و اسهال از جمله علایم بارز و شایع اضطراب است. امروزه ثابت شده که اختلالهای اضطرابی در بروز یا تشدید بسیاری از بیماریها از جمله بیماریهای قلبی- عروقی، سرطان، دیابت، اختلالهای گوارشی و روانی موثرند. استرس و اضطراب همچنین در بروز یا تشدید اختلال در عملکرد جنسی زنان و مردان هم موثرند.
هنگام اضطراب، ترشح هورمونهای مختلفی از جمله هورمون نورآدرنالین و اپینفرین افزایش مییابد که افزایش آن عملکرد جنسی را مختل میکند. میتوان اینگونه گفت که استرس و اختلالهای جنسی روی یکدیگر اثر متقابل دارند. انواع استرسها ممکن است به بروز مشکلات جنسی در فرد بینجامد و برعکس، مشکلات جنسی بهعنوان یک عامل استرس بر زندگی فرد سایه بیفکند.
استرس و سلامت جنسی
اختلالهای اضطرابی و استرسها میتوانند طیف گستردهای از اختلالهای جنسی از قبیل زودانزالی، ناتوانی و بیمیلی جنسی را در مردان، کاهش برانگیختگی و نرسیدن به ارگاسم (اوج لذت جنسی) را در زنان ایجاد کند. بروز اینگونه مشکلات در روابط زناشویی، خود عامل استرسزا محسوب شده و در صورت بیتوجهی و درمان نشدن، با تشکیل یک چرخه معیوب، ممکن است به تشدید اختلالهای جنسی بینجامد. به همین علت در زوجینی که با اختلالهای جنسی مراجعه میکنند، توجه به عوامل پیدا و پنهان استرسزا در زندگی آنها از اهمیت فراوانی برخوردار است. برای نمونه، استرسهای شغلی از جمله انواع استرسهای شایع است که در زوجین مبتلا به مشکلات جنسی حتما باید مورد توجه قرار گیرد. افرادی که مشاغل پراسترس دارند، شیفت شب دارند و در محیطهای پرسروصدا کار میکنند، ممکن است به یکی از انواع مشکلات جنسی دچار شوند. همچنین برخی عادات مضر در افراد پراسترس و مضطرب بیشتر از سایرین دیده میشود که این عادات نیز در بروز اختلالهای جنسی سهم بسزایی دارند. از سوی دیگر برخی افراد پراسترس به سیگار، الکل یا مواد مخدر روی میآورند که درباره تاثیر آنها بر بروز اختلالهای جنسی پژوهشهای متعددی صورت گرفته است.
مشکلات جنسی استرسزا
ترس از بارداری، ترس از ارضا نشدن همسر و ترس از توانایی نداشتن برای رابطه زناشویی مطلوب از استرسهایی است که اگر رفع نشود، زندگی زناشویی را با مشکلات متعددی روبهرو میکند. به دفعات دیده شده زوجینی که برای درمان ناباروری اقدام میکنند، در مسیر درمان با انواع مشکلات جنسی روبهرو میشوند که البته صرفا بر اثر استرس ناباروری پدید آمده است. وظیفه درمانگر در برخورد با مشکلات جنسی توجه به استرسهای زوجین و کمک به رفع آنهاست. زوجین نیز باید تا حد امکان استرسهای مختلفی را که بر زندگی زناشویی آنان سایه انداخته، شناسایی کنند و در صورت امکان، با به کار بستن راهکارهایی، فشار ناشی از آن را کاهش دهند. فراگیری مهارتهای زندگی و به کار بستن آن از جمله این راهکارهاست. بیشک زوجینی که مهارت حل مساله را به خوبی فرا گرفتهاند با مشکلات و مسایل، برخورد اصولی و منطقیتر دارند و از این طریق فشار ناشی از استرس را به حداقل میرسانند. نکته مهم دیگر در مقابله با استرس و اضطراب مرضی و ناتوانکننده، کمک گرفتن از مشاوره و درمان روانپزشکان و روانشناسان است. گاهی افراد برای مقابله با بیخوابی، آشفتگی و سایر علایم ناشی از اضطراب و فشارهای عصبی خودسرانه به انواع و اقسام داروهای آرامبخش روی میآورند، بیاطلاع از اینکه این داروها میتوانند در صورت مصرف نابجا، غیرمنطقی و بیرویه به مشکلات جنسی دامن بزنند. مصرف دارو در مقابله با اضطراب و علایم آن شاید سادهترین راه باشد اما قطعا بیعارضهترین، موثرترین و صحیحترین روش نیست. افرادی که با انواع استرس و با درجات متوسط تا شدید آن مواجهند، ضروری است که فنون مختلفی را که برای آرامبخشی وجود دارد فرا بگیرند. ریلکسیشن، مدیتیشن و نظایر اینها به فرد کمک میکند تا برای زمانی فارغ از استرسهای محیطی به آرامش برسد و از همه مهمتر اینکه اختصاص اوقاتی از شبانهروز برای راز و نیاز با پروردگار موجب میشود تا فرد به آرامشی عمیق دست یابد. به هرحال زوجین باید بدانند که رابطه زناشویی لذتبخش فقط در شرایطی به دور از هرگونه تنش و اضطراب حاصل میشود و هر فکر، رفتار یا گفتاری که این شرایط را به هم بزند این رابطه را مختل خواهد کرد.
نویسنده: دکتر محمد حسین اخوان
چکیده : در این مقاله به انواع خنده ، آثار خنده، روانشناسی خنده ، خنده های منفی مثل خنده زیاد و کم هوشی ، خنده با صدای بلند ، خنده در قبرستان ، آثار اجتماعی خنده بر افراد یک جامعه ، خنده درمانی به عنوان یک درمان مؤثر بر روح وجسم افراد بیمار و پایین آورنده فشار واسترس ، گشادگی رگها ،کاهش میزان ضربان قلب ، همراه با ارائه کلام گهر بار معصومین (ع) ونظرات روانشناسان غرب مورد توجه واقع شده است .
کلید واژه : خنده ، انواع واقسام خنده ، روانشناسی خنده ، آثار اجتماعی خنده ،آثار خنده ، خنده با صدای بلند ، خنده زیاد وکم هوشی ، خنده در قبرستان .
مقدمهتوانایى انسان دربرخورد با دشوارىهاى زندگى محدود است و خواهناخواه در نبرد با این دشوارىها خسته مىشود، توان و نیرویش کاهش مىیابد و نیاز به تقویت و تسکین پیدا مىکند. بخش اصلى وجود آدمى روح اوست و جسم، تنها قالب و مرکبى براى آن است. ازاین رو، تغذیه واستراحت جسمى به تنهایى براى تجدید و بازیافت قواى ازدست رفته کافى نیست و انسان براى آن که بتواند بار دیگر در صحنه تلاش زندگى حضور یابد و فعّالیّت خود را از سر گیرد، بایستى ازنظر روحى نیز تقویت شود.عواملى که در این هنگام مىتوانند موجب آرامش روانى انسان گردند و قواى تحلیلرفته فکرى او را تجدید کنند، گوناگونند؛ خنده و شوخى یکى از مهمترین آنهاست، چه اینکه یکى از ویژگىهاى انسان (و فصل ممیّز او از سایر حیوانات) نیز خنده است و دیگر موجودات، خنده ، شادى ، مطایبه و شوخى ندارند.در این مقاله موضوع خنده ، آثار وتبعات آن و مثبت یا منفی بودن آن از دیدگاه معصومین (ع) و دانشمندان غرب مورد توجه قرار گرفته است .
تعریف خنده :
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ ضَحِکُ الْمُؤْمِنِ تَبَسُّمٌ امام صادق (ع) خنده فرد با ایمان را به تبسم تعریف می نمایند.(1)
تعریف دایره المعارف (برتانیکا )چنین است : (( خنده خود انگیز یک واکنش جنبش زا است که براثر انقباض پانزده عضله صورت ، با شکلی یکسان و تکراری تولید می گردد . و با تنفس تغییر یافته ای همراه است . تحریک الکتریکی ماهیچه بالا برنده لب بالا ، استخوان قدام اصلی ،با جریان الکتریکی با شدت جریان متغییر، حالات چهره متفاوتی تولید می کند که ازلبخند کم رنگ تاانقباضاتی که مشخصه خنده انفجاری است در نوسان می باشد .لبخند یک واکنش است ،اما واکنش منحصر به فردی است که هیچ وظیفه بیو لژیکی آشکاری بر عهده ندارد . ممکن است آنرا یک واکنشی تجملی خواند .به نظر می رسد تنها وظیفه آن آ زاد سازی تنفس با شد . (2)
انواع لبخند
لبخندهای پیچیده دقیقا تحلیل شده است ، قسمت قابل توجه این کار بوسیله پرفسور «اکمن » که پیشتاز تحقیقات جهانی در مورد لبخند وخنده می باشد انجام گردیده است . اوسه نوع اصلی لبخند را توضیح می دهد.لبخندی که احساس میشود یا لبخند طبیعی لبخند تصنعی ولبخند رقت انگیز .(3)ا ستاد مطهری به نقل از دکتر علوی می نویسد :داروین در کتاب بیان احساسات و تأ لّمات در انسان و حیوان (1890 میلادى) نوشته است که فیل تحت تأثیر احساسات مىگرید ولى این موضوع به هیچ وجه هنوز تأیید نشده است. مىگوید خنده انواع و اقسام دارد: خنده محبت، خنده تمسخر، خنده شادى، خنده تأثر یا خشم؛ گریه هم همه جا از اثر اندوه و غم نیست و براى همه اتفاق افتاده و چشیدهاند لذت گریه شوق را، و منظره اشک شوق یکى از بهترین مناظر است. (4)
اقسام موضوعات خنده
شهید مطهری در تقسیم بندی مضوعات خنده و گریه بیان می کنند که :یکى از مسائل مربوط به سیدالشهداء مسأله گریه است. باید مسأله گریه و خنده از چند نظر [بررسى شود]: یکى از نظر اینکه از مختصات و اعراض خاصه انسان به شمار رفتهاند، دیگر از نظر علل و مبادى جسمى و روحى، سوم از نظر آثار و عوارض جسمى و روحى، چهارم از نظر اخلاقى وعقیده علماى اخلاق و آداب، پنجم از نظر آثار اجتماعى خنده و گریه، ششم انواع خندهها و گریهها و آیاهمه خندهها خوب است و همه گریهها بد یا نه؟ و اینکه نوع گریه بر امام حسین لذت بخش است و به قلب صفا و روشنى مىدهد، و باید مقایسهاى شود بین مکتب امام حسین و مکتبهاى خنده و کمدى واشارهاى شود به فیلمهاى کمدى و فیلمهاى تراژدى و اشعارى که شعراى ما در باب گریه و مدح آن گفتهاند.(5)
روان شناسی لبخند
استاد مطهری در روانشناسی خنده می نویسد :روانشناسهاى امروز هم به شکل دیگرى مطلب را قبول دارند. مثلًا ما مىگوییم انسان وقتى روحش با نشاط باشد در چهرهاش ظاهر مىشود (کصفرة الوجل و حمرة الخجل). مسلّم اینجور است (رنگ رخسار خبر مىدهد از سرّ ضمیر). فکر انسان و اندیشه و غم و اندوه انسان و هر حالت روحى،روى بدن اثرمىگذارد. عکس قضیه هم درست است؛ یعنى هر حالت بدنى با یک حالت روحى سنخیت وتناسب دارد، آن حالت روحى یک حالت بدنى خاصى را ایجاد مىکند، و چنانکه انسان آن حالت بدنى را به طور مصنوعى ایجاد کند آن حالت روحى به تبع این حالت بدنى ایجاد مىشود. مثلًا اگر انسان وضع و قیافه محزون و غم زده به خود بگیرد، کم کم واقعاً حزن برایش پیدا مىشود. این همان تأثیر متقابلى است که نفس و بدن روى یکدیگر دارند. (6)اگر چه ما لبخند زدن وخندیدن را با سبکسری یکی میدانیم اما تغییراتی فرا سوی سبکسری ، در جسم بدن به هنگام لب خند زدن بوجود می آید که تظاهرعینی آن شادمانی است .در این حالت تمام جسم تنظیم می گردد و ذهن شفاف تر می شود(7)قدرت لبخند زدن خودکار،در ضمن درمانی موثروقدرتمند برای غلبه بر پیری زود رس وحفظ زیبایی است .(8)سیلوان تامکینز روانشناسی که در مورد کیفیت و اصل لبخند زدن تحقیقات بسیاری انجام داده ، معتقد است انسانها زمانی لبخند می زنند که از کمترین برانگیختگی وانگیزش برخور دارباشند .او می گویدلبخند حاکی از شادی بطور کلی زمانی حادث می شود که شخص به ناگاه از تحریکات منفی مثل،درد ،فشار، پرخاشگری، تخلیه گردد. به محض اینکه این احساسات منفی از بین می رود، لبخندی از رهایی بر لبها ظاهر می گردد. (9)آنها که می توانند به گونه ای اصیل و واقعی لبخند بزنند و بخندند شاخه زیتونی نامرئی به دیگران هدیه می کنند در نتیجه می گویید : من قصد ندارم به شما آسیب برسانم . با شما دوست هستم ، من حامی شما هستم .(10)
اثرات اجتماعی خنده
لبخندها و خنده ها بهترین یخ شگن در گردهمایهای اجتماعی هستند. زمانیکه افراد قادرند در کنار یکدیگر وبا هم بخندند کمتر از حضور هم عصبی می شوند .خنده احساسات ناشی از خصومت را که اغلب در بر خوردهای اولیه ظاهر میشوند از میدان بدر میکند . لبخند چرخهای زندگی اجتماعی را روغن کاری می کند و گرد همایها را لذت بخش تر می کند .لبخندها پیام آور دوستیها هستند .(11)
خنده درمانی
مؤمن خنده رو و شوخ است، و منافق عبوس و خشمناک. (12) فِقْهُ الرِّضَا، ع وَ اجْتَهِدْ أَنْ لَا تَلْقَى أَخاً مِنْ إِخْوَانِکَ إِلَّا تَبَسَّمْتَ فِی وَجْهِهِ وَ ضَحِکْتَ مَعَهُ فِی مَرْضَاةِ اللَّهِ فَإِنَّهُ یُرْوَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ مَنْ ضَحِکَ فِی وَجْهِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ تَوَاضُعاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ ترجمه :امام رضا (ع):سعی کن برادری از برادرانت را ملا قات نکنی مگر اینکه در صورتش تبسم کنی و در محدوده رضایت االهی با او بخندی چرا که از امام صادق (ع) روایت شده که : کسی که در صورت برادر مومن خود لبخند بزند با فروتنی برای خداوند عز وجل او را در بهشت داخل می کند .و قال علی (ع ) من أکرم غریبا فی غربته أو نفس غمه أو أطعمه أو سقاه شربة أو ضحک فی وجهه فله الجنة ترجمه :امام (ع) می فرماید :کسی که غریبی را در غربتش کرامت کند. یا غم او را برطرف نماید .یا او را سیراب نماید،یا در صورتش لبخند بزند . پس برای او بهشت است .(14)استاد مطهری در باره خنده رو بودن اهل البیت بیان می کند که :((نام حضرت امیر و به نام ائمه دیگر مثلًا حضرت امام حسین قبول نکنید؛ خشن است، قیافه عجیبى که نمىخواهم تعبیر زشتش را به کار ببرم؛ همیشه على علیه السلام را با یک شمشیر دو زبانهاى که مثل زبان افعى دو سر دارد، با یک قیافه خشمناکى نشان دادهاند. على کِى این جور بوده؟! دشمنهاى على مىگفتند عیبش براى خلافت این است که خنده روست. مىفرماید: عَجَباً لِابْنِ النّابِغَةِ! یَزْعُمُ لِاهْلِ الشّامِ انَّ فِىَّ دُعابَةً وَ انِّى امْرُؤٌ تِلْعابَةٌ. عجبا براى پسر نابغه (عمرو عاص)- مىگویند قبل از او عمر این جمله را گفته بود - عیبى که به من براى خلافت مىگیرد این است که مىگوید من یک آدم خوش مشربم، شوخى مىکنم و خندهرو هستم. على خاصیت هر مؤمنى را داشت(((15)دکتر جکینسون مینویسد: در یک آزمایش ، از گروهی هنر پیشه خواسته شد .حلات مختلفی از چهره را در رابطه با هیجانات مختلف به نمایش بگذارند از آنها خواسته شد ، بترتیب چهره ای از خوشحال،غمگین ، متنفر،ومتعجب به خود بگیرند. این گروه هنر پیشه با هر حالتی که به چهره خود می دادند، هم زمان هر تغییری در میزان ضربان قلب ، درجه حرارت پوست و فشار خون توسط دستگاهی ضبط می شد . آنها به این نتیجه رسیدند که هر یک از حالات صورت با تغییرات فیزیولوژیکی گسترده ای همراه است . در اغلب حالاتی که هنر پیشگان تقلید می کردند تمام سیستمهای بدن متاثر می شدند . وقتی آزمایش شوندگان شروع به لبخند زدن می کردند میزان ضربان قلب کاهش می یافت . فشار خون پایین می آمدوسیستم های بدن آرام می شدند.(16)استاد شهید مطهری می نویسد: «الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فى وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فى قَلْبِهِ» مؤمن بشاشتش در چهرهاش است و اندوهش در دلش. مؤمن اندوه خودش را در هر موردى (اندوه دنیا، اندوه آخرت، مربوط به زندگى فردى، مربوط به عالم آخرت، هرچه هست) در دلش نگه مىدارد و وقتى با مردم مواجه مىشود شادىاش را در چهرهاش ظاهر مىکند. على علیه السلام همیشه با مردم با بشاشت وبا چهره بشّاش روبرو مىشد، مثل خود پیغمبر. على با مردم مزاح مىکرد مادام که به حد باطل نرسد ،همچنانکه پیغمبر مزاح مىکرد. رنود [ضد] مولا یگانه عیبى که براى خلافت به على گرفتند - عیب واقعى که نمى توانستند بگیرند - این بود که گفتند : «عیب على این است که خنده روست و مزاح مىکند؛ مردى باید خلیفه بشود که عبوس باشد و مردم از او بترسند، وقتى به او نگاه مىکنند بىجهت هم شده از او بترسند.» پس چرا پیغمبر اینطور نبود؟ (17)لازم به ذکر است ،ارزش درمانی لبخند زدن فقط محدود به فردی که لبخند میزند نمی گردد ،بلکه اصولا لبخند زدن وخنده امری مسری است . زیرا افرادی که لبخند به لب دارند در واقع می توانند حالت جمع اطراف خود را نیز تغییر دهند . آنان که زیاد لبخند میزنند نه تنها خود حال خوبی دارند بلکه به بهتر شدن حال دیگران نیز کمک می کنند . (18)افراد می توانند بیماریهای جدی خود را با خنداندن خود معالجه کنند . مشهور ترین نمونه آن مورد «نورمن کازینز» است او زمایکه توانست بیماری خود را که تصور می شد ،غیر قابل علاج است با کرایه فیلم های خنده دار مدوا کند .(19)
خنده از مختصات ذاتی یا عرضی !
خنده وشادی قابلیتهای ذاتی هستند ، در صورتی که دیگر هیجانات منفی رفتاری ، آموختنی می باشند که بعدا کسب می گردند.(20)
وقتی خنده خنده آور نیست !
خنده در غیر جایگاه خود ! وَ قَالَ ع ثَلَاثَةٌ فِیهِنَّ الْمَقْتُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ نَوْمٌ مِنْ غَیْرِ سَهَرٍ وَ ضَحِکٌ مِنْ غَیْرِ عَجَبٍ وَ أَکْلٌ عَلَى الشِّبَعِ علی (ع): سه چیز که خداوند متعال به آنها توجه ندارد خواب درغیر شب ، خنده درغیرجایگاه او ،خوردن هنگام سیری. (21)، فِی وَصَایَا النَّبِیِّ ص إِلَى أَبِی ذَرٍّ قَالَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا کَانَتْ صُحُفُ مُوسَى ع قَالَ کَانَتْ عِبَراً کُلَّهَا عَجَبٌ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالنَّارِ ثُمَّ ضَحِکَ إِلَى أَنْ قَالَ ص إِیَّاکَ وَ کَثْرَةَ الضِّحْکِ فَإِنَّهُ یُمِیتُ الْقَلْبَ وَ یَذْهَبُ بِنُورِ الْوَجْهِ
ترجمه: ابوذر می گوید :گفتم :یا رسول ا... صحف موسی چه بود ؟ فرمود : همه آن عبرت انگیز بود .شگفت انگیز برای کسی که یقین به آتش جهنم داردو می خندد .حضرت فرمودند :از خنده زیاد بپرهیز زیرا که قلب رامی میراند و نور صورت را می برد .(22) در این باب دکترجکینسون می نویسد: خنده استهزا آمیز عصبی ، خندیدن بر دیگران نه با آنها ، خنده تصنعی که بدلیل موقعیت سر گرم کنندهای تولید نشده باشد .،خندیدن به چیزهایی که خنده دار نیست ،مثل معلولین جسمی وذهنی خنده هستریک همگی بر افراد ی که مجبور به شنیدن آن هستند. احساس استرس زا و ناراحت کننده تولید میکند .(23)
خنده با صدای بلند!
عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص تَبَسَّمَ حَتَّى بَدَتْ نَوَاجِذُهُ ترجمه : انس بن مالک گفت : دیدم رسول خدا (ص) تبسم نمودند تا دندانهای مبارک آشکار گردید.(24) قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ إِنْ ضَحِکَ لَمْ یَعْلُ صَوْتُهُ علی (ع): اگر ( مومن) خندید صدای خنده را بالا نبرد. (25) دکتر جکینسون می نویسد : خنده با صدای بسیار بلند ابدا برای ما سرگرم کننده نیست . در حقیقت چنین خنده ای ممکن است تاثیری کاملا متضاد داشته باشد . و بسیار ترسناک باشد . افرادی که با صدای بلند به جوکهای خود شان می خندند و با طعنه با دیگران حرف می زنند معمولا مصحبان سرگرم کننده ای نیستند و همچنین آنان که به بد بختی دیگران می خندند. افرادی که بنابر عادت دیگران را دست می اندازند نیز سرگرم کننده نیستند.(26)
خنده در قبرستان !
قَالَ ع مَنْ ضَحِکَ عَلَى جِنَازَةٍ أَهَانَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ وَ لَا یُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُ وَ مَنْ ضَحِکَ فِی الْمَقْبُرَةِ رَجَعَ وَ عَلَیْهِ مِنَ الْوِزْرِ مِثْلُ جَبَلِ أُحُدٍ وَ مَنْ تَرَحَّمَ عَلَیْهِ نَجَا مِنَ النَّارِ ترجمه : علی (ع) فرمود :کسی که بر جنازه ای (در تشییع) بخندد خداوند در روز قیامت در حضور همه به اهانت خواهد کرد . ودعای او به اجابت نخواهد رسید.وکسی که درقبرستان بخندد در حالی بر می گردد که مثل کوه احد بر او سنگینی می کند .وکسی که براو مهربانی کند از آتش جهنم نجات پیدا می کند.(27)در این باره دکتر لیزها اشاره میکند : نوع دیگر خنده ای که آن هم خنده دار نیست . خنده ای است که درموقعیتهای تنش زایی مثل مراسم تدفین تولید می شود: ممکن است احساس کنید دلتان می خواهد در مراسم تدفین بخندید ، این بدان علت نیست که موقعیت سرگرم کننده است بلکه بدان جهت است که موقعیت بسیار بی ترحم وناراحت کننده ای است. یکی از خصوصیات مهم خنده آن است که به ما این توانایی رامی دهد تا مقداری از تنش راکه در طول موقعیتی دشوار تولید شده آزاد کنیم .(28)
خنده زیاد و کم هوشی!
روایات زیادهروى در مزاح وخنده را همواره نکوهش کرده و آن را نشانه جهالت ، حماقت و پستى دانستهاند. حضرت على علیه السلام، طىّ سه سخن کوتاه به این واقعیّت چنین اشاره مىکند: «مَنْ کَثُرَ مِزاحُهُ اسْتُحْمِقَ »، مَنْ کَثُرَ مِزاحُهُ اسْتُجْهِلَ »، مَنْ کَثُرَ مِزاحُهُ اسْتُرْذِلَ»
هر کس شوخى او بسیار شود، احمق، نادان و فرومایه مىشود.(29)در این باره دکتر جکینسون می نویسد: « با وجود اینکه آن افرادی که راحت تر می خندند معمولا برای مصاحبت مطلوب تر هستند ، اما این خطر نیز وجود دارد که آنها نادان یا سبک مغز انگاشته شوند ،زیرا متاسفانه خنده راحت و خود به خود به نسبتی با کم هوشی در ارتباط است .اگر چه ما از مصاحبت کمدین ها لذت می بریم و در مقابل شوخ طبعی آنان قدرت ایستا دگی نداریم ، اما اکثر ما احساس می کنیم دلمان نمی خواهد کشور به دست چنین افرادی اداره شود . شاید به این دلیل که آنها نمی توانند هیچ چیز را جدی بگیرند . در ضمن ما این احساس را داریم افرادی که زیاد می خندند تا حدودی کم هوش تر از افراد همیشه جدی هستند .»(30)
آثار خنده
1.عمل خندیدن موجب رسید اکسیژن بیشتری به ششها وعمیق تر شدن تنفس می گردد که این 2.امر موجب تحرک بیشتر وبهبود جریان خون میشو د .(31)
3.پزشکی فرانسوی به نام «پیر واچت » که سالها فزیو لوژی خندیدن را مورد مطالعه قرار داده بود ، به این نتیجه رسید که خنده موجب گشادگی رگهای خونی گردیده وخون بیشتری را با حد اکثر سرعت به اندامها می فرستند . (32)
4.شخص دیگری «هنری راوین اشتاین » که عصب شناس فرانسوی است معتقد است خنده در ضمن موجب کاهش میزان ضربان قلب گردیده و اشتها را تحریک می کند .(33)
5.ظاهرا خنده موجب تحریک تولید – بتا اندروفین – مسکن طبیعی که در مغز تولید می شود می گردد(34)
6.افرادی که زیاد می خندند کمتر از افرادی که به سختی قادر به خندیدن هستند در معرض ابتلا ء به اختلالات گوارشی و زخمهای معده می با شند .(35)
7.خنده سیستم بدن ما را از فضولاتی مثل کلسترول زیاد ودیگر چربیهای ناخواسته پالایش میدهد .(36)
8.خنده همچنین با تحریک و تولید مسکن های طبیعی در مغز،مغز را هم از فضولات پالایش می دهد .(37)
9.تمام تحقیقات مربوط به فشار روانی افسردگی ودیگر حلات منفی ذهن به این حقیقت اذعان دارد که هر آنچه که بر ذهن تاثیر بگذارد در نهایت جسم را هم متا ثر خواهد ساخت . می دانیم افکار می توانند باعث تولید هورمونها گردند – هورمونهایی که در تمام بدن جریان می یابند . تنش های دراز مدت روانی همانطور که اکنون بر ما آشکار شده است ، در نهایت می تواند بصورت نا راحتیهای جسمانی نمایان گردد . ما می دانیم مواردی چون سردرد مزمن ، میگرن ، زخم ها و اشکالات مربوط به هضم همگی ارتباط نزدیکی با حالات ذهن دارند . تعداد در حال افزایش از صاحب نظران معتقدند بیماریهای بسیار خطرناک و مهلک مثل سرطان و بیماریهای قلبی متاثر از حالات ذهنی ، شکل ظاهری و برخورد فردی می با شد . در مورد قربانیان سرطان ، پزشکان کشف کرده اند . تغییر برخورد شخصی با بیماری از منفی به مثبت غالبا اولین گام موثر در فرایند درمان می باشد . (38)
10 وقتی مضطرب و وحشت زده هستیم ، ویا از درد جسمانی رنج میبریم تمام جسم ما منقبض وسخت می شود .(39)
11.خنده بدون شک، به آرام کردن جسم کمک می کند.در واقع غیر ممکن است به هنگام خندیدن بتوان منقبض بود ، زیرا خند هاحساس است که در تمتم بدن جریان می یابد و باعث حرکت جسم می گردد .(40)
12..لبخند زدن همانطوریکه تمام متخصصان زیبایی می دانند ، یکی ازعوامل مهم برای بهبودی زیبایی است .به همین دلیل بسیارمنطقی است افرادی که زیاد لبخند می زنند به راز جوانی جاودانه دست یافته باشند .(41)
نتیجه گیری :نگاهى کلّى به متون اسلامى مربوط به خنده ، نشانگر برخوردى به ظاهر متفاوت با این موضوع است. اولیاى بزرگوار اسلام، گاهى آن را ستوده و بدان فرمان دادهاند و زمانى نکوهش کرده و از آن بازداشتهاند. در جایى خود با فردى مزاح کرده و در جاى دیگر، به بیان پیامدها و بازتابهاى منفى آن پرداختهاند، بهگونهاى که در نخستین نگاه، انسان گمان مىکند نوعى تناقض در این موضعگیرىها وجود دارد، لیکن پس از جمع بندى و تعمّق به این نتیجه مىرسیم که پیشوایان معصوم اسلام شوخى وخنده را براى انسانها بسانِ داروى شفا بخشى مىدانند که از سویى، مصرف به جا و محدود آن در کاستن نگرانىها ، تقویت پیوند دوستى در بین افراد جامعه و تسکین آلام روانى آنان سودمند و لازم است و از سوى دیگر، استعمال بىرویّه آن بدون رعایت حدود شرعى واخلاقى وبدون درنظرگرفتن شرایط زمانى و مکانى، زیانبار و نکوهیدهاست. همچنانکه ملا حظه کردید خنده ازدیدگاه اندیشمندان غرب هم با همه تحقیقات و پژوهشها یشان به نتیجه ای نرسیده اند جز همان کلام مطهر معصومین علیهم السلام.
پی نوشت ها :
1.الکافی ،جلد2،ص664 باب الدعابه والضحک
2.لبخند درمانی ، جکینسون ،ص10
3.همان،ص34
4.مجموعه آثار شهید مطهری،جلد 7 ،ص479
5.همان،جلد 17،ص478
6.همان،جلد 13،ص664
7.لبخند در مانی،جکینسون،ص17
8.همان،ص17
9.همان،ص28
10.همان،ص55
11.همان،ص15
12.مجموعه آثار شهید مطهری،جلد16 ،ص211
13.مستدرک الوسایل ،جلد 8،ص418
14.جامع الاخبار ص86
15.مجموعه آثار شهید مطهری،جلد25،ص385
16.لبخند در مانی،جکینسون،ص10
17.مجموعه آثار شهید مطهری،جلد 16 ،ص176
18.لبخند در مانی،جکینسون،ص12
19.همان،ص13
20.همان،ص13
21.من لا یحضره الحدیث،جلد 1،ص503
22.مستدرک الوسایل ،جلد 8،ص417
23.لبخند در مانی،جکینسون،ص49
24.بحار الانوار ،جلد7،ص286
25.مستدرک الوسایل ، جلد 8 ،ص414
26.لبخند در مانی،جکینسون،ص50
27.وسایل الشیعه ،جلد 3،ص233
28.لبخند در مانی،جکینسون،ص50
29.غرر الحکم جلد5،ص195
30.لبخند در مانی،جکینسون،ص52
31.همان،ص52
32.همان،ص56
33.همان، ،ص56
34.همان، ،ص56
35.همان ، ص56
36.همان ، ص57
37.همان ، ص57
38.همان ، ص57
39.همان ، ص58
40.همان ، ص59
41.همان ، ص42
42.همان ، ص58
فهرست منابع1.آمدی ، عبد الواحد،غرر الحکم ودرر الکلم،قم ،انتشارات دفتر تبلغات اسلامی قم،سال انتشار 1366
2.الکلینی ،ابو جعفر محمد،الکافی،دار الکتب الاسلامیه،چاپ تهران،بی تا
3.جکینسون لیزها ،مترجم زهرا ادهمی ،چاپ اول ، انتشارات سینما ، زمستان 1373
4.شعیری ،تاج الدین ،جامع الاخبار،قم، انتشارات رضی، ،سال انتشار 1363
5.شیخ صدوق ، ابو جعفرمحمد،من لا یحضره الفقیه ،چاپ قم،دفتر نشر اسلامی وابسته به
6. جامعه مدرسین حوزه قم ،بی تا
7.عاملی ،حر،وسایل الشیعه الی تحصیل مسایل الشریعه، چاپ تهران ،مکتبه الاسلامیه
8.مجلسی ، محمد باقر ،بحار الانوار ،انتشارات موسسه وفا ،بیروت ، سال انتشار 1404ق
9. مطهری ،مرتضی ،مجموعه آثار ،تهران ،انتشارات صدرا ، سال 1380
10.نوری میرزا حسین ،مستدرک الوسایل ، چاپ بیروت موسسه آل البیت لاحیاء التراث
|
خیلی از افراد دوستانی از دوران دبستان خود دارند که کاملاً زیر وروی همدیگر می شناسند. گاهی زن و شوهر ها دوستانی دارند که مدت دوستی آنها بیش از مدت زناشوئی آنهاست ، دوستان خوب تلخ و شیرین زیادی را با هم تجربه می کنند، همه اینها باعث تقویت دوستی و استحکام بیشترهمبستگی آنها می شود . دوستی تعریف می کرد:" وقتی ازدواج کردیم و می خواستیم به سفر ماه عسل برویم شوهرم تصمیم گرفت که دوستش با ما به سفر بیاید ، من تعجب کرده بودم ولی کاری از دستم بر نمی آمد چون او آنقدر محکم گفت دوستش هم با ما می آید که من تسلیم شدم ، حالا بعد از سالیان سال هر سه به آن ماجرا می خندیم ، حالا خودشون می گویند چقدر اینکار احمقانه بود ه ". با اینکه این ماجرا خیلی عجیب بنظر می رسد ولی از طرفی معنی رفاقت را نشان می دهد ، خصوصاً امروزه که اکثر زندگی های زناشوئی زیاد دوام ندارند و خیلی خانواده ها کوچکتر شده اند یا اکثر افراد بعلت تحصیل یا یافتن کار دور از خانواده زندگی می کنند ، بهمین دلیل اکثر افراد به یک دوست خوب نیاز دارند . بهمین دلیل هر روز دوستی معنی بیشتری می یابد . گاهی دوستان ما تنها کسانی هستند که در تمام مدت عمر ما را همراهی می کنند ، آنها هستند که ما را واقعاً می شناسند ، آنها نه تنها همبازی دوران کودکی ما بوده اند بلکه همراه ماجراجویی های نوجوانی ما هم بوده اند و بمرور زمان تبدیل به ستونی محافظ در زندگی بزرگسالی ما شده اند . جامعه شناسان معتقدند : " دوستی هسته مرکزی اجتماعی شدن است " دکترجامعه شناسی Heinz Bude می گوید : "بعضی از دوستان مهمتر از اعضاء خانواده می شوند " دانشمندان مایلند راز این رایطه دوستی را بیآبند . علم پزشکی مدارکی یافته دال بر اینکه روابط اجتماعی انسان را ازابتلاء به بیماری ها محافظت کرده و عمر را طولانی ترمی کند . تحقیقات جامعه شناسان نشان می دهد که دوستان نسبت بیکدیگراحساس مسئولیت می کنند و این خود نشان دهنده راه نجاتی برای استحکام جامعه دور از خانواده و فامیل است .
دوستی فرم های متفاوتی دارد . دوستانی که برای تمام عمر از دوران کودکی تا پیری شخص را همراهی می کنند . دوستانی که همانند خانواده با ما زندگی می کنند ، بعضی از دوستی ها یک قاره را به قاره دیگر وصل می کند و بعضی از دوستی ها که دو نسل را با هم مرتبط می کند و حالا در دنیای جدید دوستی هایی که فقط از طریق اینترنت وجود دارند .
اثر اولین برخورد
آقایی تعریف کرد که بهترین دوستش را 60 سال بیش اولین بار در صف مدرسه دیده و از آن به بعد تمام دوران مدرسه کنار هم می نشستند وحالا بعد از شصت سال هنوز هم بهترین دوستان هستند . درواقع یک تصادف باعث شروع دوستی آنها شده است . راستی چرا آنها دوست شدند ؟ چیزی که آن مرد قادر به توضیح آن نبود . پروفسور روانشناسی Mitja Back از دانشگاه ماینز آلمان طی تحقیقاتی در این زمینه بطور تصادفی تعدادی از دانشجویان سال اول را کنار هم می نشاند و جالب توجه اینستکه بعد از یک سال بسیاری از دانشجویانی که تصادفاً کنار یکدیگر نشسته بودند رفتار دوستانه تری با یکدیگر داشتند نسبت به کسانی که دورتر از آنها جای داشتند . دکتر Back می گوید : " انسانها نسبت بکسی که تصادفاً در کنارشان قرار می گیرد نظر مثبتی دارند " او معتقد است کسانی که اتفاقی کنار ما می نشینند بنظرمان گرمتر می آیند و در شرایط دیگر هم ابتداء آنها را مخاطب قرار می دهیم .
دکتر Jaap Denissen از دانشگاه هومبولد برلین معتقد است : که دانشجویان سال اول بهترین افراد برای تحقیقات در زمینه دوستی هستند و این عکس ضرب المثلی است که می گوید: ( دوستان باید حتماً اخلاق مشابهی داشته باشند ) در حالیکه واقعیت نشان می دهد که در دوستی نباید حتماً دونفر اخلاق مشابهی داشته باشند ، فقط کافی است که ما احساس کنیم که اخلاق مشابهی داریم ، کسی که دیگری را مشابه خود تصور کند به احتمال زیاد با او دوست می شود . تحقیقات نشان می دهد که اکثر افراد در انتخاب دوست مقداری هم به منافع خود فکر می کنند ، یعنی ! آیا این دوستی بنفع آنها است یا نه؟ خصوصاً در دانشگاه دانشجویان سال اول فکر می کنند که این دوست یا همکلاسی چقدر برای آنها مفید خواهد بود؟ این تفکردر انتخاب دوست تاثیر دارد . دکتر Denissen معتقد است : " آدم از خودش می پرسد این شخص که من برای دوستی انتخاب کردم چه احساسی در من بوجود می آورد ؟ آیا با او احساس آرامش می کنم ؟ آیا می توانم با او حرف بزنم ؟ آیا می توانم به او اعتماد کنم ؟ بهمین دلیل افراد گرم و خوش بر خورد دوستان بیشتری دارند . دکتر Denissen می گوید : "اکثر افراد در انتخاب دوست حساب می کنند که آ یا او مهارتهایی دارد؟ که مثلاً در تعمیرات کمکم کند ، یا اینکه او شخص مطلعی است ؟ البته شاید کمی غیر رومانتیک بنظر بیآید اما این باعث تعجب نیست، زیرا آدم این سئوال را باید از دید تکاملی مطرح کند ، که چرا اصلاً دوستی وجود دارد ؟ برای پاسخ به این سئوال باید به ابتدای بشریت باز کردیم ، در این صورت خیلی عادی بنظر می آید که از دیرباز دوستی وسیله ای بوده که انسانها به کمک یکدیگر قادر بودند شرایط سخت محیط را تحمل کنند ".
دوستان ما را قوی می کنند
دوستانی هستند که در مراحل مختلف زندگی همدیگر را کمک می کنند ، کودک دبستانی که در ریاضی بهتر از دوستش است یا آن یکی در ادبیات نمره خوبی می گیرد در هر صورت هر دو بیگدیگر کمک می کنند و بهنگام نوجوانی یکی جرات بیشتری دارد و دیگری خوب نقشه می کشد و هردو با هم می توانند ماجراجویی های نوجوانی خودشان را تجربه کنند . دوستان واقعی در شرایط سخت خودشان را نشان می دهند ، وقتی آدم واقعاً گرفتاره و کمک و پشتیبانی فکری و عاطفی نیاز دارد ، اینجا وجود یک دوست خوب می تواند باعث مقاومت شخص شود .
برای اثبات این نظریه پروفسور Markus Heinrichs گروهی از دانشجویان دواطلب را برای تهیه مطالبی انتخاب می کند که در پایان کار باید مقابل جمعیت مطلب تهیه شده را باز گو کنند و بدون اینکه اطلاع داشته باشند باید راه حل مسائلی را که مطرح می شود پیدا کنند . این در حقیقت برای بسیاری از دانشجویان یک فاجعه است ، ولی بعضی از دانشجویان قادر بودند بهتر از سایرین شرایط موجود را کنترل کنند . این دانشجویان کسانی بودند که اجازه داشتند در مراحل تهیه مطلب بهترین دوستشان آنها را همراهی کند. بهمین دلیل آنها خیلی کمتر از کسانی که به تنهایی باید کار می کردند دچار استرس شدند .دکتر هانریچ می گوید : "با اندازه گیری هورمون استرس در این افراد متوجه شدیم که میزان هورمون استرس یعنی کورتیزول در افرادی که به همراه دوستشان بودند پایئن تر از گروهی بود که بتنهایی کار می کردند " . خود این دانشجویان هم معتقد بودند که آنها کمتر ترس و نگرانی داشتند . جالب این بود که این دوست فقط اجازه داشت هنگام آماده سازی دوستش را همراهی کند نه موقع ارائه مطلب . دکتر هانریچ نتیجه این تحقیق را این گونه عنوان می کند: "حمایت ده دقیقه ای یک دوست می تواند ما را یکساعت از استرس محافظت کند" . محققین معتقدند ، این اعتماد و کاهش ترس بعلت ترشح هورمون اوکسی توکسین است ،این هورمون در مجاورت یک فرد مورد اعتماد بیشتر ترشح می کند . البته این مسئله هنوز مستقیماً به اثبات نرسیده است .تست خون و بزاق دهان بطور نسبی نشان می دهند که در مغز چه اتفاقی می افتد . جهت اثبات این تئوری دکتر هانریچ تاثیر این هورمون را از طریق اسپری بینی مورد تست قرار داد . بدین ترتیب که در روز تست دواطلبان را به سه گروه تقسیم کرد ، گروه اول فقط اسپری اوکسی توکسین را استنشاق کردند ، گروه دوم تصور کردند که چیز مشابهی را استنشاق می کنند، ولی گروه سوم علاوه بر اینکه اسپری اوکسی توکسین استنشاق کردند،اجازه داشتند به همراهی بهترین دوستشان مطالب مورد نظر را تهیه کنند . در حقیقت گروه سوم به بهترین نحو در مقابل استرس مسلح بودند . نتیجه این تست این بود که گروه دوم که واقعا اسپری اوکسی توکسین استنشاق نکرده بودند ، بدترین واکنش را در مقابل استرس نشان دادند .
محققین این آزمایش را بدون اسپری در مورد زوج ها تکرار کردند و نتیجه بسیار تعجب آوری بدست آوردند ، بعضی از آقایون به همراه همسرشان واکنش خوبی نشان دادند ، در حالیکه بعضی از خانمها بعلت وجود همسرشون واکنش شدیدتری نسبت به استرس نشان دادند . بهمین دلیل محققین معتقدند : اکثرخانمها شرایط استرس زا رابه همراهی دوستشان بهتر تحمل می کنند . نتیجه کلی اینستکه به همراهی یک دوست مشکلات کوچکتر بنظر می آیند وحتی کوهها بنظر مسطح می آیند . تحقیقاتی در این زمینه نشان می دهد که انسانها در کنار یک دوست راه بالا رفتن از یک کوه بلند را کوتاه تر پیش بینی می کنند ، وهر چه این آشنایی بیشترو طولانی تر باشد اثر آن هم بهمان نسبت بالا می رود ، گاهی کافی است که شخص به دوستش فکر کند تا مشکل بنظرش کوچکتر بیاید . پروفسور Denissen می گوید :"ما دوست را بعنوان یک حامی می بینیم وکسی که چنین پشتیبانی را دارد ترسی از مشکلات ندارد" او معتقد است ، روزی که ما بهترین دوستمان را ملاقات می کنیم اعتماد بنفس بیشتری خواهیم داشت . جامعه شناسان معتقدند بین میزان روابط دوستانه افراد یک جامعه و شرایط روحی آن جامعه ارتباط مستقیم وجود دارد .
دکتر Wolfgang Krueger متخصص روان درمانی که در برلین آلمان کار می کند می گوید:" اکثر بیماران من کسانی هستند که هیچ دوستی ندارند، خصوصاً مردانی که به من مراجعه می کنند هیچ شخص مورد اعتمادی در اطراف خود ندارند وخیلی به همسرشان وابسته هستند ." دکتر کوروگر در این زمینه کتابی هم با تیتر " معنای دوستی " نوشته و معتقد است که بعضی از انسانها اگر دوست خوبی داشته باشند ،اصلاٌ نیازی به روان درمانی ندارند . بر اساس همین تحقیقات کسانی که روابط اجتماعی خوبی دارند از زندگی خودشان راضی هستند و از نظر جسمی سالم تر بوده وحتی بیشتر عمر می کنند. به تازگی مرکز روانشناسی دانشگاه Brigham Young طی تحقیقاتی میزان سلامتی 300.000 نفر را طی 8 سال ثبت وبررسی کردند . نتیجه این بر رسی نشان می دهد که "انسانهایی که وابستگی نزدیک داشتند 50 درصد بیشتر شانس داشتند این 8 سال را سلامت پشت سر بگذارند، درحالیکه کسانی که از حمایت اجتماعی خوب برخوردار نبودند این مشکل روی سلامتی آنها اثر مخربی گذاشته بود که می توان این تخریب را مشابه ضرری دانست که از کشیدن روزانه 15 سیگار حاصل می شود یا کسانی که معتاد به الکل هستند یا کسانی که هیچ گاه ورزش نمی کنند و وزن اضافه دارند .
روابط مثبت اجتماعی قدرت ایمنی بدن را افزایش می دهد و موجب بهبود سریع زخم وجراحت در بدن می شود و حتی ریسک ابتلاء به بیماریهای قلبی و افسردگی را کاهش می دهد . محققین معتقدند که دوستی مشابه یک سپر یا حائل در مقابل بیماری و استرس عمل می کند . ضمناً انسانهایی که ارتباط عاطفی نزدیک دارند به سلامتی خود اهمیت بیشتری می دهند . جالب توجه اینستکه فقط وجود دوستان خوب موجب افزایش میانگین طول عمر می شوند ، این نتیجه تحقیقات طولانی مدت دانشمندان استرالیایی است که روی 1500 داوطلب 70 سال به بالا انجام شد، بر اساس این تحقیق ارتباطات خانوادگی با فرزندان و سایر خویشاوندان چنین اثر مثبتی ندارند. دکتر Carlos-Mendes Deleon از انستیتو سلامتی در کهولت Rush شیگاگو می گوید : “دوستان را خودمان انتخاب می کنیم و برای ارتباط دوستانه بیشتر از ارتباط فامیلی ارزش قائل هستیم و بهمین دلیل تاثیرعاطفی آنها بیشتر است ".
منبع: http://www.zeit.de/zeit-wissen/2011/01/Freundschaft
ترجمه : زهرا خباز بهشتی