مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

پایگاه اطلاع رسانی مرکزمشاوره حوزه معاونت دانشجویی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد

متقاعد کردن از دید روانشناسی

                                     

حتماً برای شما پیش آمده که هنگام پیاده روی ویترین های مغازه ها را نگاه کردید و یکدفعه همراه شما برای اینکه بهتر ببیند پیشنهاد می کند که وارد مغازه بشوید ، شما با بی میلی می پذیرید ولی بعد از چند دقیقه شما با دست پر از مغازه خارج می شوید .

آیا فکر کرده اید که چگونه فروشنده شما را متقاعد به خرید چیزی کرده که شما اصلاً در فکر خریدش نبودید؟ موارد مشابه زیادی در زندگی روزمره ما وجود دارد که کارهایی را می کنیم که شخصاً مایل به انجام آن نیستیم ولی دیگری ما را به طریقی متقاعد به انجام آن می کند .

در این مقاله متقاعد کردن را از دید روانشناسی بر رسی می کنیم .

چگونه بعضی از انسانها می توانند دیگران را به کاری وادار کنند که شخص در واقع اصلاً مایل به انجام آن نبوده است ؟

چگونه این افراد موفق می شوند که این احساس را در آدم بوجود آورند که خودمان را موظف بدانیم کاری را انجام دهیم که در حقیقت تمایلی به انجام آن نداشته ایم ؟

چگونه می شود این مسئله را توضیح داد ، که اشخاصی که در زندگی روزمره به سادگی متقاعد به انجام کاری نمی شوند در دام فرقه ها یا گروه هایی می افتند که هر کسی یک بار در دامشان افتاده دیگر بیرون نیامده است ؟

نویسنده و روانشناس اجتماعی آقای Robert B.Cialdini که در دانشگاه آریزونای آمریکا روانشناسی تدریس می کند ، کتابی نوشته در باره اینکه چگونه ما انسانها به راحتی تحت تاثیر قرارمی گیریم و شیفته کاری می شویم که در حقیقت مایل به انجام آن نبوده ایم .

او دلیل این رفتار را در این می داند که اولاً بعضی افراد استعداد خوبی در متقاعد کردن دیگران دارند و ضمناً گروهی هم حرفه ای هستند همانند فروشندگان که بخوبی قوانین متقاعد کردن دیگران را می دانند.

آقای روانشناس روبرت سیالدینی 6 روش برای متقاعد کردن معرفی کرده که هر کدام به تنهایی موثر هستند ولی اثر آنها با یکدیگر خیلی بیشتر می شود ، و آنها عبارتند از :

1- جبران کردن : اکثر افراد مایلند اگر کسی کاری براشون انجام داده حتماً آنرا جبران کنند.

2- کمبود : معمولاً فروشنده ها سعی می کنند که برای فروش یک جنس نشان دهند که جنس مورد نظر کم هست و بهتر است که مشتری هر چه زودتر آنرا بخرد .

3- تکرار : آگهی و تکرار مرتب آن باعث متقاعد کردن شنونده یا بیننده می شود ، در زندگی روزمره هم اطرافیان هم سعی می کنند با تکرار خواسته های خودشان ما را به انجام یا پذیرش این خواسته ها متقاعد کنند و معمولاً هم موفق می شوند.

4- مقاومت : یک ضر ب المثلی است که می گوید "هر کسی A بگوید باید B هم بگوید” اکثر انسانها تمایل دارند که نشان دهند که مقاوم هستند و سعی می کنند خودشان را فردی با پشت کار نشان دهند ، اگر این احساس را نداشته باشند دچار عدم آرامش می شوند . معمولاً فروشندگان از این تاکتیک استفاده می کنند آنها ابتدا با چیز های کوچک شروع می کنند که آ دم بله بگوید به همین دلیل سخت می شود که هنگامی که پیشنهاد چیز های بزرگ را می دهند نه گفت نمونه آن در فروش از طریق شرکت های هرمی است که همه ما به خوبی مشاهده کردیم که چگونه مردم را به دام خود می اندازند.

5- آشنایی : این قانون اثر بیشتری دارد وقتی که آدم از شخص آشنائی خریداری کند ، یا اینکه از آدمهای غریبه ای که طوری رفتار می کنند که آدم با آنها احساس آشنایی می کند.

6- استقبال اجتماعی : معمولاً محصولاتی را که خیلی مورد استقبال مردم قرار گیرند و خوب به فروش برسند ، این تصور را بوجود می آورند که باید این محصول حتماً خوب باشد که اینهمه آدم آنها را خریداری می کنند ، زیرا اکثر مردم اهمیت می دهند که دیگران فکر کنند چیزی خوبی خریده اند .

خواننده عزیز از امروز هر وقت خواستید تصمیمی بگیرید به خوبی در مورد آن فکر کنید و ببینید واقعاً مایل به انجام آن هستید یا نه؟

مترجم : Zahra Khabbaz - Beheshti

منبع : www.Psychologie-news.de

عوامل مؤثر بر هوش

آیا هوش تنها بوسیله ژنتیک تعیین می‌شود؟ با مطالعه این مقاله ضمن آشنایی با عوامل مؤثر بر هوش می‌آموزید که چگونه هوش فرزندتان را تیز کنید!
مسوولیت‌های مادری یا پدری تمامی ندارند. وقتی بچه‌دار شوید، ناخودآگاه وظایف زیادی پیدا خواهید کرد. شما باید علاوه بر غذا دادن، شستن لباس‌ها، رسیدگی مرتب، تحمل گریه و بی‌قراری‌های کودک در 24 ساعت و خواندن هزار باره داستان‌هایی که فرزندتان دوست دارد، به‌فکر درآوردن پول و درآمد کافی برای زندگی، تهیه غذا، لباس‌های قشنگ و سایر هزینه‌های لازم و غیرلازم که کودکتان را خوشحال می‌کند، باشید.
هدف شما از انجام تمام این سرمایه‌گذاری‌ها امید رسیدن به یک سود بزرگ است و آن چیزی نیست جز یک بچه دوست داشتنی، صالح و سالم که شما را دوست داشته و قدردان محبت‌هایتان باشد. البته بهتر می‌شود اگر فرزند دوست داشتنی، پرمحبت و سالم شما، یک فرد باهوش و یا حتی نابغه نیز باشد. هر چند در گذشته تصور می‌شد هوش عاملی است که تنها به‌وسیله ژنتیک تعیین می‌شود، ولی امروزه دانشمندان عقیده دارند محیطی که فرزند شما در آن رشد می‌کند و نیز فردی که کودک را بزرگ می‌کند نقش بسیار مهمی در تعیین میزان هوش کودک دارند. در واقع والدین می‌توانند کمک بسیار زیادی به باهوش‌تر شدن فرزندشان کنند.

30 امتیاز IQ تا 3 سالگی

دکتر دیوید پرلماتر، یکی از متخصصان برجسته اعصاب که کتاب‌های زیادی در زمینه افزایش هوش کودکان نوشته، عقیده دارد کودک از تولد تا 3 سالگی شانس به‌‌دست آوردن 30 امتیاز IQ را دارد.
وظیفه شما به‌عنوان یک والد این است که مطمئن شوید فرزندتان آن امتیازها را کاملا به‌دست آورده است. ولی برخی از پزشکان آنها را توصیه نمی‌کنند. چراکه معتقدند وظایف والدین به‌اندازه کافی سخت و پیچیده است و نباید بار اضافی دیگری بردوش پدر و مادر قرار داد. به‌عقیده دکتر کیتلین استاد اطفال و ژنتیک دانشگاه پزشکی واشنگتن بهتر است والدین ذهنیت خود را تنها به پرورش یک سری خصوصیات خاص در فرزندانشان متمرکز نکنند. توجه بیش از اندازه به پرورش یک سری خصوصیات خاص ممکن است موجب دست کم گرفته شدن دو مسأله اصلی یعنی تغذیه مناسب و عشق و محبت شود.
تغذیه شیر مادر در طی سال اول 8 امتیاز IQ برای فرزند شما به‌همراه خواهد داشت. شیرمادر یک نوع چربی بسیار مهم برای عملکرد مغزی دارد. 

یک خبر خوب
اگر شما جزو والدین رقابت‌جو هستید و دوست دارید همیشه از بقیه جلوتر باشید، لابد خوشحال خواهید شد اگر بدانید تغذیه مناسب نه تنها به سالم‌تر بودن فرزند شما کمک می‌کند، بلکه مغز وی را نیز قوی می‌کند. نکته‌ای که هرگز نباید فراموش کنید آن است که تغذیه فرزند شما از دوران بارداری و از داخل رحم مادر شروع می‌شود. پس از به دنیا آمدن، نوبت دوران شیرخوارگی و تغذیه با شیر مادر می‌رسد.
به باور بسیاری از محققان شیرمادر یک غذا و وسیله بسیار مهم برای رساندن مواد مغذی و ضروری به نوزاد است. اگر چه نوزاد می‌تواند همین مواد را با استفاده از شیر خشک‌های کامل نیز دریافت کند، نباید فراموش کرد تغذیه با شیر مادر یک ارتباط عاطفی‌ قوی میان مادر و فرزندش ایجاد می‌کند.

آن روی سکه

به عقیده بسیاری از دانشمندان، والدین باید در نظر داشته باشند هوش اجتماعی یعنی واکنش‌هایی که شخص در وضعیت‌ها و موقعیت‌های اجتماعی مختلف نشان می‌دهد به همان اندازه IQ مهم است. حتما تاکنون اشخاص زیادی را دیده‌اید که علی‌رغم داشتن سطح IQ بالا، در پست‌های پایین مشغول به کار هستند و به حق خود نمی‌رسند. آنها مهارت‌های اجتماعی لازم برای آنکه خودشان را نشان داده و بر مشکلات موجود غلبه کنند، ندارند. شما نمی‌توانید بچه‌هایتان را فقط مجبور به درس خواندن و شاگرد اول شدن کنید و انتظار داشته باشید که هوش و مهارت‌های اجتماعی خودبه‌خود در آنها ایجاد شوند. در این مورد، دکتر کتی پازک خاطر نشان می‌کند که بازی کردن و انجام فعالیت‌های معمول روزانه نظیر ساختن یک خانه با استفاده از اسباب‌بازی‌ها و یا رفتن به سوپرمارکت به یادگیری و افزایش هوش اجتماعی کمک می‌کند. زیرا فعالیت‌هایی سازنده، اجتماعی و معنی‌دار هستند.  

دکتر پازک استاد روان‌شناسی دانشگاه تمپل در پنسیلوانیا کتاب‌های زیادی در زمینه یادگیری کودکان نوشته است. به باور دکتر پازک، هر اندازه بچه‌ها نیاز به مداخله والدین در کارهایشان دارند، به‌همان اندازه نیز لازم است زمانی را برای خودشان داشته باشند. بچه‌ها در لحظات سکوت و آرامش می‌آموزند فضاهای درون خودشان را پر کنند و متوجه موارد جالب و غیرعادی شوند. اگر شما بخواهید تمامی فعالیت‌های فرزندتان را در تمام اوقات کنترل و در آنها مداخله کنید، خطرش این است که به فرزندتان اجازه نخواهید داد تا بتواند خودش خلا‌های درونش را پر کند.

6 نکته برای تقویت هوش بچه

1) تغذیه مناسب را از دوران بارداری شروع کنید: برای بچه‌ها‌، داشتن تغذیه مناسب کاملا ضروری است. مادرها باید رساندن ویتامین‌ها و مواد مغذی لازم به فرزندانشان را حتی پیش از به‌دنیا آمدن آنها شروع کنند. برای اطمینان از اینکه در آینده فرزند باهوش و سالمی خواهید داشت، قبل از هر چیز باید برای فرزندتان یک رژیم غذایی مناسب و کامل در نظر بگیرید. به‌عقیده دکتر کیتلین، اگر چه تکامل مغزی پس از تولد روی می‌دهد و مغز قادر است خود را با تغییرات محیطی سازگار کند، اما تغذیه بد دوران بارداری دارای آثار منفی مشخص و برجسته‌ای است که می‌تواند در تمام طول زندگی فرزند شما ادامه داشته باشد.
طبیعت یک سویه و یک طرفه تلویزیون موجب جلوگیری از تشویق کودک به یادگیری و استفاده از مهارت‌های کلامی می‌شود. 

2) شیر مادر، 8 امتیاز: بسیاری از دانشمندان بر این باورند که تغذیه شیر مادر در طی سال اول 8 امتیاز IQ برای فرزند شما به‌همراه خواهد داشت. شیرمادر یک نوع چربی بسیار مهم برای عملکرد مغزی دارد.
3 ) تماس با تلویزیون را محدود کنید: برخی از مردم فکر می‌کنند که تلویزیون در طول سال‌های رشد و تکامل برای بچه‌های آنها مضر است. ولی به گفته دکتر پرلماتر، تلویزیون فقط تا 2 سالگی مشکل‌زاست. طبیعت یک سویه و یک طرفه تلویزیون موجب جلوگیری از تشویق کودک به یادگیری و استفاده از مهارت‌های کلامی می‌شود. برای یادگرفتن استفاده مناسب از زبان، کودک باید بتواند پاسخ‌های صحیح و مناسب را از کسانی که اطرافش هستند، بگیرد.
4) بازی کردن: دکتر پازک معتقد است، به همان اندازه که مهم است یک کودک چه چیزی را یاد بگیرد، چگونگی یاد گرفتن آن مطلب نیز اهمیت دارد. به‌همین دلیل است که وی والدین را تشویق می‌کند که وقت بازی‌ کافی به بچه‌هایشان بدهند. این موضوع به افزایش قدرت یادگیری طبیعی بچه‌ها در محیط‌های معمولی روزانه کمک می‌کند.  

5 ) آرام و طبیعی باشید: اگر چه روش‌ها و دستورالعمل‌های متعددی برای بزرگ کردن بچه‌ها وجود دارند، ولی مهم‌ترین توصیه‌ای که دانشمندان به والدین می‌کنند، حفظ آرامش، خونسردی و رفتار طبیعی است. دکتر گیتلین معتقد است باید والدین را تشویق کرد تا به استعدادها و غرایزشان اعتماد داشته باشند. روش‌های بسیار زیادی برای تربیت صحیح یک کودک وجود دارد که اغلب آنها درست است و نباید در استفاده از آنها دچار آشفتگی شد.
۶) مداخلات اجتماعی را تقویت کنید: تعیین اینکه یک کودک به چه مقدار مداخله اجتماعی نیاز دارد آسان نیست. ولی یک چیز مسلم است و آن اینکه این موضوع به فرزند شما کمک می‌کند مهارت‌های اجتماعی‌اش را (که برای زندگی آینده بسیار ضروری هستند) توسعه دهد.

منبع:iranhealers - دکتر بابک هوشمند

چگونه خلاقیت خفته را بیدار سازیم؟

 نگاهی به ضرورت نوآوری و شکوفایی در علوم 

باعلم و اعتقاد به آنچه در پی می آید، با عمل به آنها و با مداومت در انجام، هر انسانی حتی با نازل ترین درجه خلاقیت، قادر است جرقه مقدس را شعله ور ساخته وخلاقیت خفته را پیدا سازد.
باید پذیرفت و باور داشت که این گوهر نفیس و گرانبها در وجود همه ما از ابتدای خلقت تعبیه گردیده، زیرا خداوند ما را نمایندگان خود در روی زمین نامیده است. این فلسفه و این ایمان، منشأ بیداری اندیشه، فکر و پیدایش خلاقیت است. خداوند در قرآن کریم از آموزش اسما به انسان سخن می گوید و ارزش ساعتی تفکر را بیش از سالها عبادت می داند. ارزش اندیشه و تفکر در ادیان الهی بخصوص دین اسلام چنان والاست که در قرآن و احادیث، بخشهای خاصی به این موضوع و در اهمیت اندیشه عمیق، تفکر خلاقانه و جستجوگرانه در خلقت موجودات زمین و آسمانهاست.
تفکر و اندیشه همراه با عبادت و ذکر، سبب آرامش قلب و گشایش دریچه های ایده ها و تخیلات انسانی است. چیزی که بزرگان و اندیشمندان نابغه اسلامی در زندگی خود بسیار بدان پرداخته اند و برای خلاقیت و نوآوری می توان از آن بهره جست.
اگر چنین است، زمان برنامه ریزی است، زمان ایجاد تصویر ذهنی سالمی است که اساس زندگی خلاق است، زمان شروع و شروع، هرگز دیر نیست.

شرایط مناسب تفکر و خلاقیت

1 - تفکر نیازمند محیطی آرام است.
2 - از روش طوفان مغزی استفاده کنید.این تکنیک علاوه بر اینکه مخزنی از ایده ها برای شما ایجاد می کند، به کمک آن می توانید در امور خود تصمیم گیریهای بهتری را اتخاذ نمایید.
3 - همیشه با خود یک دفترچه و مداد یا خودکار به همراه داشته باشید.هنگامی که ایده ای تازه به ذهن شما می رسد، آن را یادداشت نمایید.هنگامی که ایده های یادداشت شده خود را بازخوانی می کنید، ممکن است 90 درصد آنها بیهوده جلوه کنند، اما نگران نباشید؛ این طبیعی است، 10 درصد از بقیه ایده های یادداشت شده بسیار ارزشمند خواهند بود.
4 - هنگامی که فکر نویی به ذهن شما می رسد، یک فرهنگ لغت را باز کنید و بطور تصادفی واژه ای را انتخاب کنید.
این فکرنو و آن واژه را با یکدیگر ترکیب نمایید. این روش سبب خواهد شد به نکات جالبی دست یابید. یک مفهوم شناخته شده ساده ای وجود دارد که هنگامی که ذهن شما در شرایط آزاد به سر می برد، قادر به خلاقیت نیست و هنگامی که ذهن شما با محدودیتهایی روبه رو می شود،شروع به تفکر خواهد کرد و این روش سبب می شود ذهن شما دریک محدودیت قرارگرفته و تفکر نماید.
5 - مشکلی را که با آن روبه رو هستید، با دقت تعریف کنید و یا آن را بر روی یک کاغذ یا دفترچه با جزئیات شرح دهید.از این طریق، به نکات تازه و خوبی در خصوص مشکل خود دست می یابید.
6 - اگر نمی توانید تفکر کنید، بهتر است پیاده روی کنید.یک تغییر آب و هوا برای شما خوب بوده و به آرامی کمک می کند تا سلولهای مغزی شما به تحرک واداشته شوند.
7 - تلویزیون نگاه نکنید، زیرا ذهن شما توسط برنامه های تلویزیون اشغال می شود و دیگر قادر نیستید خلاقانه فکر کنید، گویی با دیدن تلویزیون مغز شما از گوشها و چشم های شما نشت کرده و خارج می شود.
8 - از مصرف دارو بپرهیزید. بعضی از افراد برای تقویت خلاقیت خود از داروهای خاص استفاده می کنند، در حالی که از نگاه دیگران، این افراد تنها نظیر افرادی هستند که وابستگی دارویی دارند.
9 - تا می توانید درباره هر چیزی مطالعه کنید. مغز شما با مطالعه کتاب ورزش می کند.علاوه بر اینکه سبب الهام در ذهن شما می شود، آن را انباشته از اطلاعات می کند که این خود سبب خواهد شد سلولهای مغزی شما با یکدیگر راحت تر ارتباط برقرار کند، و زمینه برای خلق ایده های نو پدید آید.
10 - مغز شما نیز همانند بدن شما نیازمند ورزش کردن است تا به خوبی فعالیت نماید.در صورتی که مغز ورزش نکند، به مرور سست و بی فایده می شود.شما از طریق مطالعه کردن، بحث کردن با افراد باهوش می توانید سلولهای مغزی خود را وادار به ورزش کنید. گفتگو با دیگران در رابطه با کارگردانان فیلمها و سیاست و نظیر اینها برای ذهن شما خوب است و این بهتر از پرخاش کردن بر سر دیگران است.

تکنیک های خلاقیت و نوآوری

برای اینکه خلاقیتی ایجاد و پرورش یابد، باید فنون و تکنیکهایی رعایت گردد. محققان مختلف فنونی را ذکر کرده اند که به مهمترین آنها اشاره می شود:
1 - طوفان مغزی (BRAIN STORMING): این تکنیک را نخستین بار دکتر «الکس، اس، اسبورن» مطرح کرد و چنان مورد استفاده واستقبال مردم و سازمانها قرار گرفته که جزئی از زندگی آنها شده است. یورش فکری در واژه نامه بین المللی وبستر چنین تعریف شده است:
«اجرای یک تکنیک گردهمایی که از طریق آن گروهی می کوشند راه حلی برای یک مسأله بخصوص با انباشتن تمام ایده هایی که در جا به وسیله اعضا ارائه می گردد، بیابند. هیچ انتقادی از هیچ ایده ای جایز نیست. به هر ایده ای هرچند نامربوط خوش آمد گفته می شود.
هرچه تعداد ایده ها بیشتر باشد، بهتر است. کیفیت ایده ها بعداً مورد توجه قرار می گیرد. افراد به ترکیب کردن ایده ها تشویق می شوند و از آنها خواسته می شود نسبت به ایده های دیگران اشراف پیدا کنند.
2 - الگوبرداری از طبیعت (BIONICS): یکی از تکنیکهای خلاقیت و نوآوری که در ابداعات فنی کاربرد گسترده و موفقی داشته، تکنیک تقلید و الگوبرداری از طبیعت است. ابداعاتی که در زمینه علم ارتباطات و کنترل در دهه های اخیر شکل گرفته اند؛ برنامه ریزیهای رایانه و موضوع هوش مصنوعی همه با الگوبرداری و تقلید از فعالیتهای مغز آدمی انجام شده و روند فعالیتها به گونه ای است که در آینده با ادامه این کار فنون و ابزارهای بدیع و جدیدی ساخته خواهد شد. بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی، از جمله علوم و فناوریهایی هستند که بیشترین الگوبرداری را از طبیعت و فرایندهای زیستی در تولید ابداع ها و فنون برای تولید انواع محصولات و ارائه خدمات جدید عرصه های مختلف داشته اند.
3 - تکنیک گروه اسمی (NOMINAL GROUPING): گروه اسمی، نام تکنیکی است که نیز تا حدودی در صنعت رواج یافته است. فرایند تصمیم گیری متشکل از پنج مرحله است:
اعضای گروه در یک میز جمع می شوند و موضوع تصمیم گیری به صورت کتبی به هریک از اعضا داده می شود و آنها چگونگی حل مسأله را می نویسند.
هریک از اعضا به نوبه، یک عقیده را به گروه ارائه می دهد؛ عقاید ثبت شده در گروه به بحث گذاشته می شود تا مفاهیم برای ارزیابی روشن تر و کامل تر شود؛
هر یک از اعضا به طور مستقل و مخفیانه عقاید را درجه بندی می کند. تصمیم گروه، تصمیمی خواهد بود که در مجموع بیشترین امتیاز را به دست آورده باشد.

طبقه بندی خلاقیت و نوآوری

خلاقیت و نوآوری اولیه: عبارت است از آن دسته از خلاقیتها و نوآوریها که شامل ایجاد و توسعه اصول و مفاهیم جدید و خلق مفاهیم نوین می باشند. خلاقیت و نوآوری اولیه به عنوان منشأ کشف جدید، نوعی واقعی و اندیشه هایی متفاوت با آنچه تا به حال وجود داشته مانند نظریه های متحول کننده علمی و اختراعات بنیادی است.
خلاقیت و نوآوری ثانویه: آن دسته از خلاقیتها و نوآوریهایی هستند که شامل کاربرد جدید و متفاوتی از اصول و مفاهیم شناخته شده قبلی و تکمیل و بسط خلاقیتهای اولیه اند. دستاوردهای علمی پژوهشگران که مبتنی بر نظریه های بزرگ علمی است، از موارد خلاقیت ثانویه می باشند.

انواع خلاقیت و نوآوری

خلاقیت و نوآوری می تواند در همه حوزه ها و زمینه ها روی دهد. برحسب موضوع و نوع حوزه، انواع خلاقیت و نوآوری را می توان به شرح زیر دسته بندی نمود:

1 - خلاقیت و نوآوری علمی

خلاقیت و نوآوری در هر یک از رشته های علم را می توان خلاقیت و نوآوری علمی نامید. کشفیات و نظریه های علمی مانند نظریه های علوم فیزیک، شیمی، روانشناسی، اقتصاد، مدیریت و... خلاقیتها و نوآوریهای علمی شمرده می شوند. بنابراین، برحسب اینکه کدام رشته علمی درنظر گرفته شود، انواع خلاقیت و نوآوری وجود دارد. مثلا منظور از خلاقیت و نوآوری فیزیک، خلاقیت و نوآوری در حوزه علمی فیزیک و یا خلاقیت و نوآوری روانشناسی خلاقیت و نوآوری در حوزه علم روانشناسی است.
به همین ترتیب، خلاقیت و نوآوری شیمی، خلاقیت و نوآوری مدیریت، خلاقیت و نوآوری ریاضی و سایر موارد وجود دارند. بنابراین، علوم مختلف در واقع تشکیل شده از مجموع خلاقیتها و نوآوریهای علمی در سطوح مختلف (خلاقیتها و نوآوریهای علمی اولیه و خلاقیتها و نوآوریهای علمی ثانویه) می باشند.
خلاقیتهای علمی اولیه یا بزرگ، عبارت است از آن دسته از خلاقیتها و نوآوریهای علمی شامل خلق مفاهیم جدید علمی، کشفیات متحول کننده و ایجاد مفاهیم علمی نوین. نظریه مکانیک کوانتومی بلانک، نظریه نسبیت انیشتین، نظریه های رفتارگرایی واتسون و اسکینز، نظریه شناختی پیاژه از جمله خلاقیتها و نوآوریهای علمی اولیه یا بزرگ می باشند که باعث ایجاد تحولات عمیق علمی و شروع رویکردهای جدید شده اند. خلاقیتها و نوآوریهای علمی ثانویه یا کوچک عبارتند از آن دسته خلاقیتها و نوآوریهای علمی است که در پی خلاقیتها و نوآوریهای علمی اولیه بروز می کنند و شامل بسط و توسعه مفاهیم آنها می باشند. موضوعات تکمیلی وابسته به نظریات ذکر شده فوق، خلاقیتها و نوآوریهای علمی ثانویه یا کوچک محسوب می شوند.
به عنوان مثال، علم فیزیک عبارت است از مجموع خلاقیتها و نوآوریهای اولیه و ثانویه فیزیک، علم ریاضی عبارت است از مجموع خلاقیتها و نوآوریهای اولیه و ثانویه ریاضی و علم روانشناسی عبارت است از مجموع خلاقیتها و نوآوریهای اولیه و ثانویه روانشناسی. بنابراین، خلاقیت و نوآوری علمی عامل پیدایش و رشد و تکامل علوم است و دانشمندان رشته های مختلف علمی از طریق انجام مطالعات و پژوهشهای علمی، درصدد دستیابی به خلاقیتها و نوآوریهای اولیه و ثانویه علمی هستند.

2 - خلاقیت و نوآوری فناورانه

خلاقیت و نوآوری در جنبه های کاربردی و فنی علوم یا به عبارتی خلاقیت و نوآوری در فناوری (تکنولوژی) را می توان خلاقیت و نوآوری فناورانه، (خلاقیت و نوآوری تکنولوژیکی) یا خلاقیت و نوآوری مهندسی نامید.
خلاقیت و نوآوری فناورانه عبارت است از خلق اندیشه ها و طرحهای نو در جنبه های کاربردی علوم و یافتن راه های جدید حل مسائل فنی و مهندسی، اعم از نرم افزاری و یا سخت افزاری.
فناوری (تکنولوژی) معمولا تحت عنوان جنبه های کاربردی علوم تعریف می شود و می تواند در همه رشته های علوم وجود داشته باشد. بنابراین، فناوری و مهندسی هم شامل مفاهیم سخت افزاری و مفاهیم نرم افزاری می گردد و از این رو برای همه رشته های علوم پایه و علوم انسانی، جنبه های فناوری و مهندسی وجود دارد.
رشته های فنی مهندسی مانند مهندسی الکترونیک، مهندسی مکانیک، مهندسی مواد و سایر رشته هایی از قبیل «فناوری و مهندسی سخت افزاری» می باشند. همچنین، حوزه هایی مانند فناوری روانشناسی و مهندسی رفتار، فناوری جامعه شناسی و مهندسی اجتماعی، فناوری آموزشی و مهندسی آموزشی، فناوری اقتصادی و مهندسی اقتصادی، فناوری مدیریت و مهندسی مدیریت، فناوری خلاقیت و نوآوری و مهندسی خلاقیت و نوآوری، از جمله فناوریها و مهندسیهای نرم افزاری هستند.
خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی می توانند به دوسطح کلی خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی اولیه و خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی ثانویه تقسیم شوند. خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی اولیه عبارتند از خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی بنیادی و به عبارتی اختراعات بزرگ مانند اختراع اتوموبیل، لامپ خلاء، اختراع ترانزیستور، اختراع تلفن، اختراع رادیو و اختراع تلویزیون. خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی ثانویه عبارتند از خلاقیتها و نوآوریهای تکمیلی و ابتکارها.
به طور کلی، فناوری تشکیل شده از مجموع خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی اولیه و ثانویه می باشد. واژه اختراع معمولا برای خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی سخت افزاری مانند اختراع رادار و واژه ابداع معمولا برای خلاقیتها و نوآوریهای تکنولوژیکی نرم افزاری مانند ابداع حساب دیفرانسیل و انتگرال یا ابداع شناخت درمانی به کاربرده می شود. هر چند هر دو واژه ممکن است برای هر دو مفهوم به کار برده شوند.

3 - خلاقیت و نوآوری صنعتی

انواع خلاقیت و نوآوری صنعتی را می توان در چهار دسته کلی به شرح زیر طبقه بندی نمود:

الف) خلاقیت و نوآوری بنیادی

خلاقیت و نوآوری بنیادی عبارت است از نوعی خلاقیت و نوآوری اساسی و زیربنایی در فناوری سخت افزاری یا نرم افزاری سازمان صنعتی که موجب تغییر و تحول اساسی و بنیادی در آن سازمان می شود. به عنوان مثال، تبدیل فناوری لامپ خلا به فناوری ترانزیستور، تبدیل فناوری مکانیکی ساخت ساعت به فناوری کوارتز، تبدیل سازمانهای فعلی به سازمانهای مجازی از جمله خلاقیتها و نوآوریهای بنیادی هستند.

ب) خلاقیت و نوآوری فرآیندی

خلاقیت و نوآوری در فرآیند عبارت است از خلاقیت و نوآوری در فرایند، تغییر روشها و تغییر ساز و کارها. خلاقیتها و نوآوریهای سازمانی مانند شیوه های نوین مدیریت کیفیت، روشهای جدید مدیریت بهره وری و شیوه های نوین مدیریت منابع انسانی، سیستمهای نوین مدیریت خلاقیت و نوآوری (مانند نظام مدیریت خلاقیت و نوآوری فراگیر (TCIM) از جمله خلاقیتها و نوآوریهای فرآیندی شمرده می شوند.
خلاقیت و نوآوری در فرایند معمولا موجب افزایش کارآیی، افزایش اثر بخشی، بهبود کیفیت و ارتقای بهره وری سازمان می گردد.

ج) خلاقیت و نوآوری فرآورده ای

خلاقیت و نوآوری فرآورده ای عبارت است از خلاقیت و نوآوری در یکی از ویژگیهای محصول سازمان صنعتی تغییر نوع و کیفیت محصول و یا تولید محصولات جدید و بدیع در سازمان خلاقیت و نوآوری فرآورده ای محسوب می گردد.

4 - خلاقیت و نوآوری در سازمان

سازمانها بر برهه ای از زمان که تحت عناوین مختلف از جمله عصر دانش،عصر فراصنعتی، عصر جامعه اطلاعاتی، عصر سرعت و بالاخره عصر خلاقیت و نوآوری مطرح شده است. خود را در جهت مدیریت تغییرات شتابان و دگرگونیهای ژرف جهانی آماده می سازند، به گونه ای که خلاقیت و نوآوری به عنوان اصلی اساسی از عوامل مهم بقای سازمانها و شرکتهای جوان پذیرفته شده است. براساس این استدلال، کشورهای پیشرفته بر آموزش خلاقیت تأکید بسیار کرده ودر این راستا در انتخاب افراد خلاق، نوآور و آینده نگر، که رهیافتهای بدیع و خلاق برای مسائل پیچیده ارائه کنند، توجه خاص مبذول داشته اند.
سازمانهای خلاق خصوصیات ویژه ای را دارا هستند. مهمترین ویژگی این سازمانها، انعطاف پذیری آنها در رویارویی با بحرانهاست. یکی از دلایل معرفی نظریه اقتضایی مدیریت، بر این موضوع تأکید دارد. سازمانهای انعطاف پذیر با مسائل و تنگناها برخورد منطقی و محققانه داشته، در صورت نیاز به تغییر و تحول، پس از بررسی دقیق و عالمانه، آن را اعمال می کنند. ساختار خلاق، نمایانگر روابط واحدهای آن و نشان دهنده میزان انعطاف پذیری آن است. سازمانهایی که دارای ساختار انعطاف ناپذیر باشند، برای ایجاد همکاری و وحدت در دوران بحران، دچار آشفتگی می شوند.
نگرش جدید دیگری با عنوان «نگرش مدیریت بر مبنای انتظارها» مطرح شده که سعی در توسعه انتظارهای والای انسانی دارد. این نگرش، برتر و والاتر از سایر نگرشهاست، زیرا به جای تأکید بر عناصر عقلایی و عینی مدیریت، بر عنصر انسانی تکیه می کند، چون با این نگرش مدیر تشویق می شود تا امر هدایت و رهبری را براساس انتظارها انجام دهد. کلیه طرحهای سازنده، اقدامها و عملیات، از انتظارها سرچشمه می گیرند.
تغییر سازمانی به عنوان اتخاذ یک فکر یا رفتار جدید به وسیله سازمان مشخص می شود، اما نوآوری سازمان، اتخاذ یک ایده یا رفتار است که برای نوع وضعیت، سازمان، بازار و محیط کلی سازمان جدید است. اولین سازمانی که این ایده را معرفی می کند، به عنوان نوآور در نظر گرفته می شود و سازمانی که کپی می کند، یک تغییر را اتخاذ کرده است. براساس این تعاریف، خلاقیت لازمه نوآوری است. تحقق نوجویی، به خلاقیت وابسته است. اگر چه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت، ولی می توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوریهاست. خلاقیت، پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو است، در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. از خلاقیت تا نوآوری اغلب راهی طولانی در پیش است و تا اندیشه ای نو به صورت محصولی یا خدمتی جدید درآید، زمانی طولانی می گذرد و تلاشها و کوششهای بسیار به عمل می آید. گاهی ایده و اندیشه ای نو از ذهن فرد می تراود و در سالهای بعد آن اندیشه نو توسط فرد دیگری به صورت نوآوری در محصول یا خدمت متجلی می گردد.
خلاقیت، به قدرت ایجاد اندیشه های نو اشاره دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است.) به طور خلاصه، با درنظر گرفتن نظریه های فوق می توان چنین نتیجه گرفت که خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود داشته و یا به عبارتی به معنای دلالت بر «پیداکردن» چیزهای جدید است، هرچند ممکن است به مرحله استفاده در نیاید. نوآوری به عنوان هر ایده جدیدی است که در برگیرنده توسعه یک محصول، خدمات یا فرآیند می گردد که ممکن است نسبت به یک سازمان، یک صنعت، یا ملت و یا جهان جدید باشد. این نوآوریها به تغییر و انطباق بهتر سازمان با ایده های جدید منجر می شود.

منابع
1 - ده گام به سوی تقویت خلاقیت، نویسنده: جفری بام گارتنر (Jeffrey Baumgartner) ترجمه: حمید میرزاآقایی بهمن 1384
2 - فرنودیان، فرج ا...، مقاله: محتوای درسی و پژوهش خلاقیت دانش آموزان، مجله رشد تکنولوژی آموزشی، شماره های 5، 6 7، سال ششم، سالهای 69 و 1370.
3 - خداداد حسینی، سید حمید، مقاله: نوآوری در سازمانها: مفهوم، انواع و فرایندهامجله علمی پژوهشی اقتصاد و مدیریت، شماره 42، پاییز 1378.
.941 - 241.PP ,NODNOL ,SNOITACILBUP EGAS ,NOITAVONNI GNIGANAM)SDE(REKLAW.D DNA YRNEH.J NI ,SROTAVONNI EHT ,1991.W ,SIVAD - 4
MOC.BPJ.WWW YTIVITAERC RUOY TSOOB OT SPETS 01 RENTRAGMUAB YERFFEJ - 5
.NODNOL ,SSERP YTISREVINU EHT ,TNEMEGANAM NOITAVONNI.TCUDORP ,3991 ,.K ,TLOH - 6
.694 - 874:PP ,04 ,SSENISUB FO LANRUOJ EHT ,SSECORP NOITAVONNI MRIF - ARTNI EHT FO LEDOM EVITPIRCSED A.7691.E.K ,THGINK - 7
ri.isrok.www - 8

اعتقاد ، امید و شفا

مدارک علمی دال بر آنستکه بیمارانی که به یک قدرت الهی اعتقاد دارند سریع تر بهبود می یابندوبعد از عمل جراحی بندرت دچار افسردگی می شوند و کمتر به دارو های مسکن نیاز دارند . به همین دلیل در حال حاضر علم پزشکی هم توجه زیادی به این دارویی دارد که نیازی به نوشتنش نیست .

امروزه دربسیاری از کشور های پیشرفته دنیا 80 در صد بیماران آلمانی ترجیح می دهند به جای دارو های شیمیایی از داروهای گیاهی استفاده کنند و ضمناً تعداد زیادی از بیماران فکر می کنند که نیروهای معنوی بیشتر از دارو به آنها کمک خواهد کرد . دکتر روان درمان "یاکوب بوش "معتقد است که اکثر انسانها از اینکه با آنها بعنوان یک محصول تصادفی تکامل رفتار شود خسته شده اند .

در پی اثبات تاثیر اعتقاد به یک نیروی ماورایی دکتر ارندت بوسینگ متخصص پزشکی مکمل و طب تئوری با همکارانش دکتر توماس اوسترمان و دکتر پیتر –اف- ماتیسن 112 بیمار سرطانی و 58 بیمار ام-اس را مورد پرسش قرار دادند ، سئوالات مطرح شده در مورد این بود که چه نقشی مذهب و معنویت در مبارزه با بیماری آنها دارد ؟
نتیجه این تحقیق نشان داد که بیشتر بیماران به یک نیروی ما فوق طبیعی اعتقاد دارند که این نیرو باعث قوت روحی و جسمی آنها میشود ، ضمناً این افراد بیماری خودشان را بعنوان یک اخطار تجربه می کنند ، که به آنها می گوید : "شما باید زندگی خودتان را تغییر دهید ". 70 درصد این بیماران فکر می کردند که بیماری آنها محرکی بوده که آنها در مورد راه زندگی خودشان دوباره فکر کنند . 65 درصد بیماران فکر می کردند که این بیماری یک شانسی بوده که باعث گسترش نیروهای درونی آنها شده است . 40 در صد از این بیماران یقین داشتند که بکمک منابع معنوی آنها قادرند بیماری را تحت تاثیر قرار دهند .
نتیچه تحقیقات با تعجب بسیارنشان داد که زنان بیشتر از مردان بیماری را بعنوان شانسی برای گسترش نیروهای درونی خود می پندارند. منحنی آماری نشان می دهد که هر چه سطح تحصیلات بالاتر باشد افراد بیشتر مایلند از منابع معنوی برای مبارزه با بیماری خودشان استفاده کنند .
تحقیقات زیادی حاکی بر آن است که پناه بردن به معنویت و مذهب منبعی است که در بهبود بیماران تاثیر بسزایی دارد . در آمریکا بیش از 1200 تحقیق علمی مستقل نتایج قابل توجهی بدست آورده اند .
1- انسانهای با ایمان کمتر به بیمارستان می روند .
2- آنها فشار خون مناسبی دارند و کمتر دچار بیماری فشار خون هستند.
3- افراد با ایمان بعد از یک حادثه ناگوار یابیماری سخت کمتر دچار افسردگی می شوند و اگر هم دچار افسردگی شوند خیلی سریع تر بهبود می یابند .
4- بیمارانی که اعتقادات قوی دارند بعد از عمل جراحی معمولاً سریع تر قادر به برخاستن هستند و کمتر نیاز به دارو های مسکن پیدا می کنند.
5- افرادی که معتقد به عبادت سر وقت و مرتب هستند قدرت دفاعی بدنشان خیلی بیشتر است و در تجزیه خون آنها مقدار "اینترلوکین 6" خیلی پایین است در حالیکه بالا بودن این ماده یکی از نشانه های استرس دائمی و مقاومت کم بدن می باشد . از طرف دیگر ضعف قدرت دفاعی بدن یکی از فاکتور های مهم برای ابتلاء به بیماری و آمادگی فرد برای بازگشت بیماری قبلی اوست .

تفاوت میزان سلامتی بین افرادی که به یک نیروی الهی معتقدند با کسانی که به چنین نیرویی اعتقاد ندارند،همانند تفاوت بین سیگاری ها با غیر سیگاری ها است.

تاثیر دعا در باروری زنانتحقیقات نشان داده که دعا کردن حتی اثر مثبتی در باروری زنانی دارد که در آرزوی بچه دار شدن هستند. طی تحقیقی که بوسیله دانشگاه کلمبیا آمریکا انجام شد 219 خانم نازا را به دو گروه تقسیم کردند ،یک گروه برای تحقیق و یک گروه جهت کنترل . یک گروه هر روز دعا می کردند و از خدا می خواستند که آنها را صاحب فرزند کند . جالب اینکه نه زنان و نه دکترها از این موضوع خبر داشتند. مراسم دعا طوری انجام می شد که کسی شک نمی کرد . نتیجه این شد که گروهی که هرروز دعا می کردند دو برابر گروه کنترل بار دار شدند. .
دکتر الییاس هوبر می گوید : " اگر اعتقاد به معنویت و مذهب یک دارو بود تاکنون آنرا تولید کرده بودند ، چون آن واقعاً موثر است ". دکتر نیکولا کوهل در موضوع تحقیق دکترای خودش تاثیر معنویت را بر سلامتی مورد بر رسی قرار داد ه و به این نتیجه رسیده :" کسانی که معنویت و مذهب را باور ندارند ریسک بیمار شدنشان خیلی بالا است وضمناً آنها به هنگام مواجه با گرفتاری و فاجعه امکان کمتری برای تحمل مشکلات دارند ، در حالیکه افراد معتقد بهتر این مصائب را تحمل می کنند" .
اگر بنا باشد اعتقادات هم توسط پزشکان تجویز شود ، مسلماً به این صورت موفقیت آمیز نخواهد بود زیرا بهبودی از طریق ایمان به نیروی الهی چیزی نیست که به زور امکان پذیر باشد . شاید کلید موفقیت این روش در همین است که افراد با ایمان از ته دل دعا می کنند و توقعی هم ندارند .

دکتر  مایکل اوش متخصص روانشناس که در مورد ادیان مختلف تحقیق کرده معتقد است : در مقایسه مدیتیشن با سایر وظایف عبادی که افراد انجام می دهند مدیتیشن اثر بیشتری دارد ، خصوصاً اگر برای هدف بخصوصی در نظر گرفته شود ، در حقیقت رهایی و سلامتی ناشی ازاین تمرینات اثرات جانبی آن می باشند.
دکتر جون کاباتزین متخصص رفتار شناسی هم بر این عقیده است : کسی که مدیتیشن می کند آن را برای غلبه بر درد و بیماری نمی کند، بلکه او با این تمرینات احساس آرامش می کند بدلیل اینکه او مسائل زمینی را رها می کند نه بخاطر اینکه به چیزی برسد ولی کاهش درد و بهبودی ناشی ازآن اثرات جانبی مدیتیشن است ، درست شبیه کسی که عبادت می کند،شخص بهنگام عبادت خودش را رها می کند و سر نوشتش را بدست نیروی بالاتری می سپارد ، چون به آن اعتماد و اعتقاد دارد . همین به او نیروی مقاومت بیشتری می دهد و پروسه بهبود او راسرعت می بخشد .

در ایالات متحده آمریکا در بسیاری از مراکز درمانی توجه خاصی به اعتقادات بیماران می شود . در بسیاری از کلینیک های وابسته به دانشگاه بخشی بنام ذهن و بدن در نظر گرفته می شود . برای مثال دانشگاه هاروارد در این دانشگاه روشهای تقویت نیروهای درونی همراه با دارو درمانی به کمک پزشکان می رود. در بیمارستان کلمبیا در نیویورک یکی از مراکز بر جسته جراحی قلب برای بیماران قبل از عمل و بعد از آن امکاناتی جهت عبادت و مدیتیشن ، موزیک درمانی ، یوگا ، تای چی قرار می دهند. در 4/3 دانشگاه های پزشکی دوره هایی به نام پزشکی مکمل برای دانشجویان در نظر گرفته می شود.
امروزه در اکثرمدارس پرستاری آمریکایی درسهایی در زمینه درک و فهم روشهای تقویت روحی جهت شفای سریع تر بیماران آموزش داده می شود . در اروپا هم تعداد پزشکان و پرستارانی که به اهمیت نیروهای درونی در التیام بیماران پی برده ا ند رو به افزایش است و اکثراً در دوره های آموزشی خصوصی برای فهم و درک بهتر این موضوع شرکت می کنند ،البته باید ذکر کرد که در اروپا توجه به مذهب خیلی ضعیف تر از آمریکا ست و بهمین دلیل معمولاًپزشکان وپرستاران بطور مستقیم اطلاعات خودشان را بکار نمی برند و معمولاً بصورت غیر مستقیم بین پزشک و بیمار فکر و ایمان به نیروی درونی و الهی رد وبدل می شود ، البته اگر این تبادل فکر بصورت واضح اتفاق میافتاد مطمناً اثر بیشتری داشت.
دکتر لینیوس گایسلر سرپرست پزشکان بیمارستان سانتاباربارا تجربیات مثبتی در این زمینه دارد او به همکارانش توصیه می کند که از بیماران خودشان بخواهند که در مورد اعتقاداتشان صحبت کنند ، این روش می تواند بین بیمار و پزشک ایجاد اعتماد بیشتری کند و اثر مثبتی در پروسه بهبود بیمار داشته باشد . نکته مهم اینستکه حتماً نباید پزشک و بیمار اعتقادات مشابهی داشته باشند ، بلکه تکیه بیشتر به این است که هر دو به یک قدرت ما فوق طبیعی ایمان داشته باشند و آنرا در تفکر و عمل بکار برند . البته این روش در اروپا خصوصاً در آلمان یک موضوع استثنایی است زیرا در اروپا بین علوم طبیعی که علم پزشکی هم بخشی از آن است واعتقادات مذهبی یک گودال وسیع بی اعتمادی وجود دارد .
پروفسور هارالد والچ از دانشگاه فرای بورگ آلمان معتقد است این بی اعتمادی خیلی غیر منصفانه است ،حتی در یونا ن قدیم و همچنین مصر قدیم یعنی مناطقی که از فرهنگ بالا و باروری بر خوردار بودند ابعاد معنوی یکی از فاکتور ها در بهبود بیماران محسوب می شد و طبیبان آن زمان کسانی را که در راه بهبود بیماران فقط به بهبود جسم بیمار توجه داشتند را شارلاتان می نامیدند ، ولی در طی تاریخ علم و دانش خودش را از مذهب جدا کرد و از این جدایی هم با تمام قدرت دفاع کرده ، زیرا از دیر باز عقاید مذهبی افراطی مانع بزرگی درمقابل تحقیقات علمی بودند ودر واقع تمام این تلاشها برای آزادی واستقلال در تحقیقات علمی بوده است .

علم طبیعی و خصوصاً علم پزشکی برای جستجو در دنیای مادی و تحقیق و بررسی آن و یافتن توضیحات لازم متاسفانه از تاثیرات نیرو های درونی و روح بدور افتاده است . زیرا تاثیر روح تردید آوراست و قابل اثبات نمی باشد، بنابراین برای توضیح دنیای مادی غیر قابل استفاده بوده است . در دنیای فعلی علم فیزیک هم به این نتیجه رسیده همانطور که دراکثر تعالیم معنوی کهن قدیم آمده است .

در زندگی انسان مدرن سلامتی نقش مهمی را بازی می کند ، مطمناً به همین دلیل است که نقش متافیزیک و نیرو های معنوی رسماً خیلی ضعیف شده وتنها سلامتی جسمی و تعادل روحی انسان نشانه موجودیت واقعی اوست . سلامتی و سعی در بدست آوردن و حفظ آن در زندگی مدرن جانشین مذهب شده و این در حقیقت جنگ با گذشت زمان است که بصورت غیر رسمی در باره اش صحبت می شود .

دنیای مسحیت در سالیان دور به سختی جدایی جسم و روح و ذهن را پذیرفت ، اما حالا در دنیای امروز مجدداً در مورد قدرت شفای روحی بحث می کنند .

یکی از پدران روحانی کلیسای برلین می گوید:" ایمان به قدرتی الهی وسیله نیست بلکه راه است" او اظهار تاسف می کند که کلیسا خودش را از پروسه شفا جدا کرده بوده و آنرا بدست علم پزشکی سپرده بوده است ولی حالاکلیسا ها با بر گذاری سمینارهایی در این زمینه سعی می کنند مجدداً اهمیت نیروی ایمان را در بهبود بیماران نشان دهند .

همه ادیان کم و بیش به تاثیر نیروی الهی و ایمان درونی در پروسه بهبود بیماران اعتقاد دارند . در دین اسلام اعتقاد به تاثیر دعا و توصل به ائمه اطهاراز دیر باز رسم اکثر مسلمانان بوده و هست و افراد معتقد کثیری از این را به شفای کامل رسیده اند.

واقعیت اینستکه بشر باید بپذیرد و ایمان آورد که نه تنها آنچه که قابل اندازه گیری است به خالق یکتا تعلق دارد بلکه آنچه که قابل اندازه گیری نیست هم متعلق به اوست .

منبع: www.psychologie-heute.de

Border Line Personality Disorder

( BPD) یک بیماری جدی مغزی است که به علت آن فرد ثبات رفتاری ، اجتماعی و خلقی خود را از دست می دهد .

BPD از شیزوفرنی و اختلال دو قطبی شایع تر است به گونه ای که گمان می شود 2 درصد افراد بزرگسال به این اختلال دچارند که در زنان جوان بیشتر شایع است . همچنین بین این بیماری واختلال Self Injury رابطه زیادی وجود دارد به گونه ای که اعمال آسیب زا در افراد مبتلا به BPD امری عادی تلقی می شود . هرچند این اعمال آسیب زا متفارت از اعمال خودگشی گرایانه است اما با این حال زمانی که BPD شدید باشد میل به خودکشی هم افزایش میابد.

به طور معمول افراد درگیر این اختلال به مرقبت های وبژه پزشکی نیاز دارند و تقریبا 20 درصد بیماران باید بستری شوند.

نشانه های بیماری :

افراد مبتلا به افسردگی و یا اختلال دو قطبی معمولا این توانایی را دارند یه یک حالت خلقی خاص را برای چند هفته تحمل کنند و این در حالی است که افراد مبتلا به BPD همان وضعیت را تنها برای چند ساعت و نهایتا برای یک روز می توانند تحمل منند که این ناتوانی در نهایت تبدیل به خشم و پرخاشگری می شود . در این حالت آسیب رسانی به خود و مصرف مواد مخدر نیز امری شایع است .

افراد مبتلا بارها اهداف دراز مدت ، شغل و دوستان خود را تغییر می دهند . چراکه احساساتشان کاملا نا پایدار بوده و بدون هیچ گونه برنامه ریزی قبلی دست به انجام فعالیت های بیهوده می زنند .

بیماران اغلب احساس بی ارزشی ، پوچی ، یکنواختی و بی مصرف بودن می کنند و یا اینکه مورد حمایت جامعه قرار نمی گیرند و تنها هستند .

اشخاص با BPD در الگوهای اجتماعی و روابط خود بسیار ناپایدارند به گونه ای که از یک حالت خلقی مناسب ناگهان به حالت غضبناک تغییر شخصیت می دهند .

همان گونه که می دانید مردم بسیاری این توانایی را دارند که در یک زمان ، حالات مختلف داشته باشند . به این معنی که اگر در حالت خوبی نباشند می توانند آن را مدیریت کنند و می دانند که این وضعیت ابدی نخواهد بود و این درحالی است بیماران BPD چنین رفتار نمی کنند . به عنوان مثال اگر آنها ر شرایط بدی باشند هرگز قادر به درک شرایط دیگر نیستند و تصور می کنند که حالت کنونیشان یک حالت همیشگی است .

مبتلایان به BPD شدیدا نسبت به تنهای و یا احساس طرد شدن حساس هستند و در این حالت رفتار آنها پرخاشگرایانه است . هر چیزی که آنها را از دوستان و یا افراد مورد اطمینان خود ، مانند استراحت ، سفرهای کاری و یا تغییرات در برنامه ها ، دور نگه دارد آنها را پریشان حال می کند . در این حالت آنها احساس پوچی و بی ارزشی می کنند .

علت ها :

علت های که باعث بروز BPD می شوند هنوز ناشناخته باقی مانده اند . اما گمان می رود عوامل محیطی و ژنتیکی در بروز آن دخیل باشند .

آمارها نشان می دهند اکثر افراد مبتلا در کودکی مورد تجاوز قرار کرفته اند اما رابطه آن با BPD هنوز به نحو کامل مشخص نشده .

عصب شناسان ادعا می کنند که مکانیزم اصلی مغز که موجب رفتارهای ناگهانی و بی ثباتی و پرخاشگری می شود را کشف کردند . مطالعات آنها نشان می دهد زمانی که کارآمدی در سیستم عصبی که وظیفه متعادل کردن احساسات را دارد ، دچار نقص می شود ، افراد مستعد پرخاشگری و رفتار ناگهانی می شوند . یک غده کوچک و شیبه به بادام به اسم بادامه (Amydald) وجود دارد که نقش مهمی در تعدیل عواطف منفی دارد .

مواد شیمیایی مانند Serotonin ، Norepinephrine و Acetylcholine انتقال دهنده های عصبی هستند و یکی از نقش های مهم آنها کنترل عواطفی مانند غم ، خشم ، استرس و زودرنجی است . بنابراین می توان از داروهای افزایش دهنده Serotonin برای کاهش علائم BPD استفاده کرد

درمان :

روان درمانی یه صورت گروهی یا فردی نشان داده که برای درمان بسیاری از بیماران مفید است . همچنین یک روش جدید درمانی به نام رفتار درمانی منطقی (DBT) در درمان این اختلال بسیار موثر است.

البته نباید فراموش کرد که استفاده از داروهای مختلف می توانند علائم بیماری را به شدت کاهش داده و یا از بین ببرند . داروهای ضدافسردگی و داروهای تثبیت نگه دارنده خلق برای کنترل افسردگی و ناپایداری حالت خلقی می توانند مفید باشند و همچنین داروهای ضد روان پریشی برای افرادی که افکار گسسته دارند ، کارآمد است